سید جعفر هاتف الحسینی | مقوله تغییر دین سالهاست، در میان افراد متعلق به جوامع مختلف دینی اتفاق میافتد. برخی این موضوع را به یک اتفاق کلامی محدود میدانند که فرد با پذیرش اعتقاداتی تازه، تغییر کیش می دهد. در حالی که گاه تغییر کیش دهندهها هیچ اطلاعات کلامی نداشته و بعد از تغییر دین، تازه آموزه الهیاتی را میآموزند.
پس میتوان گفت، تغییر دین بهجز بحث کلامی، از ابعاد دیگری همچون روانی، اجتماعی و هویتی نیز برخوردار است. دانش روانشناسی دین شاخه علمی نوبنیاد و کاربردی است که میتواند در درک ذوابعاد و هرچه بهتر این مسئله یاریرسان باشد و هم اکنون در بسیاری از جوامع در مسیر توسعه و تکامل قرار دارد.
در نوشتار حاضر به ابعاد غیر کلامی فرایند تغییر کیش (گرایش به جریانهای فرقهای) با تأکید بر تحقیقات روانشناسی دین پرداخته میشود.
بعد روانی تغییر دین
روانشناسان دین، تحقیقات زیادی در این زمینه انجام دادهاند. یکی از نخستین افراد در این رابطه «ادوین استارباک» بود. او تغییر مذهب را عمدتاً راهحل بحران روانی میدانست. از دیدگاه وی لحظهای که فرد تغییر دین میداد بحران حل شده و خود (شخص) جدیدی ظاهر میگشت. این خود جدید شامل «احساس کامل بودن، کامل شدن و آرامش شخصی» بود.[1]
از دیگر روانشناسان مطرح علاقهمند به موضوع تغییر دین، باید به «یونگ» و «فروید» اشاره کرد. آنها از نظر رویکرد تغییر دین بهطور بنیادی با همعصران و همکاران خود در گذشته متفاوت بودند. این دو تقریباً بهطور انحصاری بر ضمیر ناخودآگاه به عنوان ریشه واقعی انگیزههای تغییر کیش تأکید میکردند.[2]
به گفته فروید انگیزه ناخودآگاه مبتنی بر نیازها و اضطرابهای ناخودآگاه و غیر منطقی است و با اعتقاد به خدایی تسکین مییابد که از فرد محافظت میکند، میبخشد و وعده زندگی ابدی میدهد.[3]
مدلهای مطالعاتی
مطالعات درباره تغییر دین، موسوم به «تحقیقات تبدیل»، به سرعت توسعه یافت. «جیمز ریچاردسون» ضمن اشاره به حاکمیت پارادایم سنتی بر مطالعات تبدیل اظهار میدارد: «یک پارادایم سنتی با فرض تبدیل یک موضوع منفعل به دور از کنترل قدرتهای خارجی هدایت میشود.»[4]
این پارادایم «کلاسیک» و «منفعل» مبتنی بر نمونه اولیه تبدیل مسیحی پائولینی ایدهآل است. این مدل به سطح بالایی از پریشانی یا بحران نیاز دارد و در آن فرد به شدت خود را تغییر میدهد[5] که به آن پارادایم «پولین» نیز اطلاق میشود. در این پارادایم دیدگاههای علمی با دیدگاههای دینی در مورد تغییر دین درهم آمیخته شده است.[6]
در مقابل این مدل سنتی افرادی مانند «رالف هود»، «پیتر هیل»، «برنارد اسپیلکا»، پارادایم «معاصر» یا «فعال» را ترجیح دادند؛ زیرا اگرچه تغییر باید در تبدیل اتفاق بیفتد، «ماهیت آن تغییر باید به دقت مشخص شود.»[7]
«پارادایم معاصر» با ظهور ادیان جدید در دهه ۱۹۶۰م، مطرح شد و رونق گرفت. این پارادایم موضوعی فعالتر و جویای معنا را مطرح میکند که در تصمیم گیری برای گرویدن به دین جدید، اراده خود را اعمال مینماید.[8] در این دیدگاه تبدیل، بهصورت تدریجی است و به اندازه پارادایم کلاسیک، خود تغییر شکلی دفعی وجود ندارد.[9]
این پارادایم جدید همچنین با دیدگاه مسیحی انسانگرایانه که با پارادایم منفعل مبارزه میکرد، منطبق بود. به گفته ریچاردسون با طرح ایدههای جدید در مورد فرایند تبدیل پارادایم کلاسیک تا حدی عقبنشینی و راه برای پارادایم معاصر باز شد. البته این بدان معنا نیست که پارادایم قدیمی بهطور کامل رد شود. برعکس آنها در یک زمینه علمی با یکدیگر رقابت میکنند.[10]
هود، هیل و اسپیلکا نیز کاملاً با ریچاردسون در این شکاف بین دو پارادایم همنظر هستند در جدول زیر، ایدههای غالب بر پارادایمها نمایش داده شده است.
مقایسه پارادایم معاصر و کلاسیک
مدل کلنگر «رمبو»
اما در میان محققان «لوئیس رمبو» دانشمندی بود که برای بهدست آوردن تصویر کاملتر تلاش کرد و در دهه ۱۹۹۰م. یک مدل کلنگر و ابتکاری ارائه داد.[11]
رمبو، مدل خود را به منظور ادغام رشتههای مختلف در مطالعه تبدیل معرفی کرد. این مدل یک ساختار اکتشافی است که به مطالعه فرایند تبدیل کمک نموده و در عین حال، مدعی نیست، همه چیز را پوشش میدهد یا به درک کامل فرایند تبدیل منجر میشود.
به گفته رمبو تا زمانی که تبدیل یک تعامل پیچیده بین نیرویی برتر و یک انسان باشد، علم هرگز قادر به درک کامل فرایند تبدیل نخواهد بود. با این حال، مدل رمبو ابزارهای علمی در اختیار محققان میگذارد تا یک گام به درک بهتر تبدیل نزدیک شوند.
او مراحل را به ترتیب خاصی در کتابش ارائه داده اما تأکید میکند، این مدل جهان شمول یا ثابت نیست و ترتیب مراحل برای همه یکسان نخواهد بود.[12] در ادامه این مراحل را از نظر میگذرانیم:
زمینه
رمبو با مرحله «زمینه» شروع میکند. او زمینه را صرفاً یک مرحله نمیداند، بلکه آن را محیطی کلی محسوب میکند که کل فرایند تبدیل در آن انجام میشود و به تعبیری تمام مراحل دیگر را دربرمیگیرد.
رمبو سه بخش به هم متصل را در مرحله زمینه از یکدیگر متمایز میکند: ماکرو (کلان) زمینه، ریز زمینه و میان بافت. در کلان زمینه منظور او کل محیط و کشوری است که فرد در آن زندگی میکند. ریز بافت دنیای نزدیکتر یعنی خانواده، دوستان، گروه قومی، جامعه مذهبی و محله یک فرد را شامل میشود.[13]
منظور او از میان بافت نیز جنبههایی از زمینه است که میان دو بافت دیگر واسطه میشوند مانند نهادهای دولتی یا مذهبی و محلی.[14] این سه بخش همگی بر یک تبدیل بالقوه تأثیر گذارند. همه آنها اثرات بسیاری دارند که پس زمینه فرایند تبدیل و همچنین کاتالیزور جستجوی بیشتر را تشکیل میدهند که در نهایت به تعهد به جهتگیری مذهبی منجر میشود.[15]
بحران
به گفته رمبو[16] یک بحران میتواند محرکی برای شروع جستجو باشد. ویژگیهای مرحله بحران که باید مورد توجه قرار گیرد، شدت، مدت، دامنه و منبع بحران است.[17] بحران که ناشی از عوامل بیرونی یا شخصی است، اغلب مشکلی ایجاد میکند که فرد تجربهکننده بحران در پی راهی برای حل آن است.
جستجو
جستجوی فعال برای یک راهحل ما را به مرحله بعدی یعنی «جستجو» میرساند. در این جستجو، برای تحقق تبدیلشونده بالقوه همچون سایر افراد تحت تأثیر میل به تجربه لذت و اجتناب از درد، حفظ یک سیستم مفهومی، افزایش عزت نفس، ایجاد روابط رضایتبخش و دستیابی به احساس قدرت و تعالی قرار دارد.[18] به گفته رمبو، انگیزه تبدیلکننده، عامل مهمی در درک این مرحله است. البته انگیزههای انسانی بسیار پیچیده هستند، با این حال انگیزه، بخش مهمی از مرحله جستجو را شکل میدهد.[19]
برخورد
در طول مرحله جستجو یا حتی تسریع روند تبدیل، تبدیلکننده به افرادی برخورد میکند که می کوشند جهتگیری جدید یک مدافع یا تبلیغکننده به نوکیشان بالقوه ارائه دهند.[20] این مرحله «برخورد» است. عنصر مهم در این مرحله خود مدافعان و استراتژی آنهاست. برخوردها بیشتر اوقات به تبدیل منجر نمیشود اما هم مدافع و هم تبدیلکننده احتمالی در بهدست آوردن اهداف خود از مهارت کافی برخوردارند.
تعامل
اگر منافع تبدیل شوندگان بالقوه و مدافعان یا مبلغان کیش تازه همخوانی داشته باشد، تحت شراط خاصی مرحله برخورد میتواند به مرحله «تعامل» منتقل شود. در اینجا نوکیش (بالقوه) تصمیم میگیرد، با گروه مذهبی ادامه دهد و شروع به سطوح یادگیری بالاتر میکند.[21]
روابط تشریفات لفاظی و ایفای نقشی مطابق با انتظارات متقابل در یک محیط اجتماعی ابزارهایی را به نوکیشان میدهد تا ایده خود را در نقش جدیدشان در گروه مذهبی بازسازی کند،[22] روابط شبکههای این تحول هستند. اغلب چنین است که هر چه رابطه بین مبلغ و نوکیش بالقوه نزدیکتر باشد، احتمال تغییر مذهبی بیشتر میشود.
در عین حال، شرکت در اعمال آیینی سطوح بالاتر یادگیری را تسهیل میکند و آن را از سطح فکری صرف فراتر میبرد. همچنین شخص شروع به استفاده از ادبیاتی میکند که در گروه مذهبی بهکار میرود و «از این طریق زبان دگرگونی ذاتی گروه خاص را در زندگی [خود] وارد میسازد.»[23]
در نهایت بهرهبرداری از ادبیات تازه، جهانبینی افراد را دگرگون خواهد کرد. آنها یاد میگیرند، خود را با نقش خاص مورد انتظار گروه دینی از خود مطابقت دهند. تغییری که در سطوح مختلف شخصیت خود رفتار، ارزشها و نگرشها روی میدهد.[24]
تعهد
با وقوع این تغییر، تعهد بهعنوان مرحله بعدی رخ میدهد. رمبو تعهد را تکمیل فرایند تبدیل میداند. در این مرحله فرد نوکیش میآموزد، چگونه باید بهعنوان یک شخص جدید رفتار و فکر کند.[25]
یکی از جنبههای بسیار مهم این فرآیند، بازسازی حافظه زندگینامهای نوکیش و استفاده از سیستم اسناد جدید در زندگی اوست. معمولاً انتظار میرود نوکیشان تصمیمهای مربوط به تغییر مذهب را به نمایش بگذارند؛ مثلاً یک شهادت دینی که در آن سیستم اسناد جدید روشن میشود. این امر در ترکیب با شرکت در مناسک گروه مذهبی به نوکیشان کمک میکند تا باورها و مشارکت خود را در گروه تحکیم بخشند.[26] در نهایت فرایند تبدیل بر زندگی افراد تغییر کیش داده تأثیر میگذارد.
پیامدها
مرحله «پیامدها» در مورد تأثیرات فرآیند تبدیل است. این اثرات از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در حالی که برای برخی نوکیشان به یک زندگی کاملاً دگرگون شده منجر میشود، برای بعضی دیگر فقط به معنای احساس و هدف جدید یا حس امنیت و آرامش است. با این حال، گاهی اوقات فرآیند تبدیل میتواند اثر مخربی داشته باشد.
به عنوان مثال ممکن است، فرد تبدیلشونده هیچگاه نتواند آنچه را که جستجو میکند، بیابد و این به معنای یک شکست است. فرایند تبدیل، نیازمند «اجتماع، تأیید و توافق است و در غیر این صورت اثرات آن دوام نخواهد داشت.»[27]
هنگامی که تبدیل، این سه را دریافت کند، فرد تبدیلشده از نظر معنوی رشد و درک بهتری پیدا میکند. در همان زمان، آنها شروع به بازبینی تفسیر و ارزشگذاری مجدد تجربه خود خواهند کرد.[28] به گفته رمبو برای ارزیابی واقعی فرآیند تبدیل به روش صحیح، باید به جنبههای متأثر از این فرایند توجه شود. بنابراین مرحله پیامدها با توجه به مطالعه تغییر دین یا تحول معنوی مرحله مهمی است.
نظریه رمبو در مورد تبدیل، اغلب در مرورهای کلی مطالعه فرایند تبدیل و کتابهای راهنما در مورد این موضوع مورد استفاده قرار میگیرد. محققان مدل رمبو را یکی از نظریههای شاخص در مطالعه تبدیل میدانند که سعی میکند همه نظریههای برجسته دیگر در زمان خود را ترکیب کند.
در کل، بررسی اجمالی مطالعات تبدیل نشان میدهد که این رشته در حال توسعه و تکامل است و فضای زیادی برای پژوهشگران میگشاید تا نظریهها و گونهشناسیهای خود را بسط دهند.
تغییر دین؛ بحران هویتی
باید توجه داشت که تغییر دین بیش از هر چیز یک بحران است که به سبب عدم تثبیت هویت در فرد شکل میگیرد. گاهی این بحرانها بهصورت پنهان است و هیچگاه در زندگی فرد تغییر دیندهنده دیده نمیشود؛ درست مانند فردی که همراه خانواده در جامعه مذهبی بهصورت اجباری شرکت میکند و علاقهای به مذهب خود ندارد.
روانشناسی دین، شاخه علمی تازهای است که کمک میکند، بحرانهای نسل جوان شناسایی و راهکارهای مؤثر برای تثبیت هویت ایشان عرضه شود.
در پایان میتوان گفت تغییر دین نه یک اتفاق ناگهانی، بلکه بحرانی هویتی است که سالها در فرد در حال رشد بوده بیآنکه کسی از این موضوع اطلاعی داشته باشد. گاهی این بحران در میانسالی ظهور میکند و به موجب آن فرد، تغییر کیش میدهد.
روانشناسی دین ابعاد ظاهری تغییر کیش را به بررسی مینشیند. این علم درک بهتری از زمینهها و کیفیت تغییر کیش به جریانهای فرقهای را عرضه میدارد و با کمک آن میتوان برای گروههای مختلف در جامعه برنامهریزی هدفمند و دانشبنیان کرد.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
[1]. Paloutzian, R. (2014). Psychology of Religious Conversion and Spiritual Transformation. In: L. Rambo and C. Farhadian, ed., The Oxford Handbook for Religious Conversion, 1st ed. New York & Ox-ford: Oxford University Press, p212.
[2]., Ibid, pp 213-214
[3]. Ibid p 214.
[4] . Richardson, James T. 1985a. “Paradigm Conflict in Conversion Re-search,” Journal for the Scientific Study of Religion 24:163
[5]. Granqvist, P. (2003). Attachment Theory and Religious Conver-sions: A Review and a Resolution of the Classic and Contemporary Paradigm Chasm. Review of Religious Research, 45(2), p 172.
[6]. Zock, H. (2006). Paradigms in Psychological Conversion Research: Between Social Science and Literary Analysis. In: J. Bremmer, W. van Bekkum and A. Molendijk, ed., Paradigms, Poetics, and Politics of Conversion. Leuven: Peeters, p 43
[7] . Hood, R., Hill, P. and Spilka, B. (2009). The Psychology of Religion, 4th ed. New York & London: The Guilford Press. P 211
[8]. Richardson, James T. 1985a. “Paradigm Conflict in Conversion Re search,” Journal for the Scientific Study of Religion 24:163
[9]. Granqvist, P. (2003). Attachment Theory and Religious Conver-sions: A Review and a Resolution of the Classic and Contemporary Paradigm Chasm. Review of Religious Research, 45(2), p 172
.[10] Richardson, James T. 1985a. “Paradigm Conflict in Conversion Re-search,” Journal for the Scientific Study of Religion 24: 176
[11] . Ibid, p 17
.[12] Rambo, L. (1993). Understanding religious conversion. New Hav-en & London: Yale University Press, p 165
[13] . Ibid, p 22
[14] . Rambo, L. and Farhadian, C. (1999). Converting: stages of reli-gious change. In: C. Lamb and M. Bryant, ed., Religious Conversion: Contemporary practices and controversies. London & New York: Cas sell, p 25
.[15] Rambo, L. (1993). Understanding religious conversion. New Hav-en & London: Yale University Press pp 165-166
[16]. Ibid, p 167
[17]. Rambo, L. and Farhadian, C. (1999). Converting: stages of religious change. In: C. Lamb and M. Bryant, ed., Religious Conversion: Contemporary practices and controversies. London & New York: Cas-sell, p 26
[18]. Rambo, L. (1993). Understanding religious conversion. New Haven & London: Yale University Press p 167
.[19] Rambo, L. and Farhadian, C. (1999). Converting: stages of religious change. In: C. Lamb and M. Bryant, ed., Religious Conversion: Contemporary practices and controversies. London & New York: Cas-sell, p 27
[20] . Ibid, p 28
[21]. Rambo, L. (1993). Understanding religious conversion. New Haven & London: Yale University Press p 167
[22]. .Ibid, p 168
[23]. Rambo, L. and Farhadian, C. (1999). Converting: stages of reli-gious change. In: C. Lamb and M. Bryant, ed., Religious Conversion: Contemporary practices and controversies. London & New York: Cas-sell, p 29-30
[24]. Rambo, L. and Farhadian, C. (1999). Converting: stages of reli-gious change. In: C. Lamb and M. Bryant, ed., Religious Conversion: Contemporary practices and controversies. London & New York: Cas-sell, p 30
[25]. Rambo, L. (1993). Understanding religious conversion. New Hav-en & London: Yale University Press, p 168
[26]. Rambo, L. and Farhadian, C. (1999). Converting: stages of reli-gious change. In: C. Lamb and M. Bryant, ed., Religious Conversion: Contemporary practices and controversies. London & New York: Cas-sell, p 21-32
[27]. Rambo, L. (1993). Understanding religious conversion. New Hav-en & London: Yale University Press, p 170
[28]. Ibid