خلاصه:

شناخت علل موفقیت فرقه های سنتی و نو ظهور در عصر حاضر از جهات گوناگون برای طیف های مختلف حاکمیتی مدیریتی، فرهنگی – تبلیغی و شخصی در جامعه اسلامی، مهم به شمار می رود؛ تا ضمن آگاهی از عوامل موفقیتِ آنها در گسترش جغرافیایی و انسانی، بتوانند با آنها در جهات مذکور مقابله نمود و جلوی گسترش نفوذ آنها را گرفته شود. طبیعی است اگر شناختی از عوامل ذکر شده حاصل نشود؛ توفیق چندانی در جلوگیری از رشد آنها نیز حاصل نمی شود، این مقاله عوامل موفقیت فرقه های سنتی و نوظهور را در حد وسع تحلیل نموده و امید است هر شخصی در جامعه اسلامی با آگاهی از این عوامل در جهت روشنگری و آسیب زدایی از جریان حق و حقیقت قدم بردارد.

  • مقدمه :

جامعه اسلامی از دیرباز مبتلا به تشکیل فرقه های سنتی و نو ظهور بوده که در جامعه پدید آمده اند، رشد کرده اند و منقرض یا استمرار یافته اند و آگاهی از علل ظهور و بروز و تثبیت یا انقراض این فرقه ها و راه های مقابله با آنها؛ یکی از مفید ترین کارهای بر زمین مانده است که می تواند یک جامعه بزرگ ایمانی را از آسیب ها و آفت ها حفظ نماید و دلسوزانی که دغدغه خشکاندن ریشه های انحراف را پیگیری می کنند، بسیار کمک می رساند، چون اگر نسبت به رشد افکار فرقه ای که مداوم در درون هر دین و مکتب و مذهبی به وجود می آید بی تفاوت شویم، کم کم فراگیر و تبدیل به اکثریت می شود ولی اگر با اصول مناسب در همان ابتدای شکل گیری برخورد شود، بعد از مدتی افول می کند و از بین می رود و یا در همان اقلیت باقی خواهد ماند.

نکته دیگر اینکه ما در جامعه اسلامی با نمونه های مختلفی ازفرقه ها مواجه هستیم که برای طیف های مختلف جامعه با گرایش های مختلف طراحی شده است و عده ای را به خود جذب نموده است. فرقه هایی که علت ایجاد آنها سیاسی بوده است، فرقه هایی که علت ایجاد آنها عرفانی است، فرقه هایی که علت ایجاد انها مذهبی و اعتقادی است و …

اما اینکه چه می شود در یک جامعه ای چنین فرق انحرافی به وجود می آید، می توان مختصرا به علل درونی و بیرونی اشاره نمود و چون فعلا عوامل پیدایش فرقه ها مد نظر نیست، به عوامل موفقیتشان می پردازیم.

عوامل موفقیت فرقه های سنتی و نوظهور :

  • رهبر جذاب :

اگر فرقه ای یک رهبر جذاب و به اصطلاح کاریزما داشته باشد و بتواند با بیانی رسا مبانی فرقه خود را ذکر کند و در قالب علمی آنچه بدان معتقد است و دیگران را بدان فرا می خواند، برای مردم تحلیل قوی و عوام پسند نماید، خیلی زود می تواند افرادی را به خود جذب نماید که شیفته او می شوند و به او می پیوندند، یعنی شخصیت رهبر فرقه و نوع سخن او و رفتار او و جذابیت شخصیتی او در درجه اول می تواند یکی از شاخصه های مهم موفقیت در هر فرقه ای باشد.

  • حمایت مالی و اقتصادی :

یکی از علل موفقیت فرقه ها و جذب بیشتر، حمایت مالی از پیروانشان هست، مثلا می بینیم که برخی از فرقه ها در حاشیه شهرها و مناطق فقیر نشین بیشتر رشد کرده اند و پیروان زیادی را از آن مناطق جذب کرده اند، یکی از علت هایش پول پاشی فرقه ها در مناطق کم برخوردار است، نکته دیگر اینکه در کنار جذب، یکی از راه های نگه داشتن پیروان و دلگرم کردن آنها به ادامه همکاری با فرقه، همین بحث اقتصادی و حمایت معیشتی است.

این روش، روشی است که فرقه های بهائیت و وهابیت به شدت آن را دنبال می کنند و در حاشیه شهرها با اسم های فریب دهنده کمک های خداپسندانه و بشر دوستانه، افرادی را جذب می کنند، برای مقابله با این روش فرقه ها، کافی است که حاکمیت ها و دولت ها وارد شوند، نقاط آلوده و آسیب دیده و در معرض خطر را شناسایی کنند، حمایت مالی نمایند و امکانات رفاهی و فرهنگی مورد نظر را فراهم سازند و در جهت آسیب های معیشتی و اشتغال قدم هایی بردارند، بعد از مدتی جذب به این فرقه ها کم خواهد شد.

  • سوء استفاده از روحیه عرفانی و معنوی مردم :

برخی از فرقه ها با استفاده از روحیه عرفانی و غیب دوستی مردم، آنان را به دام خویش می اندازند و گمراه می کنند و در قالب روش های عرفانی، آنان را جذب می کنند. بشر موجودی دو بعدی و ساحت جسمانی و روحانی دارد و لذا به امور ماورائی و غیبی علاقه دارد و امور خارق العاده را دوست می دارد، اگر کسی را ببیند که از غیب خبر می دهد و بیماری را به روش غیبی مداوا می کند، او را فردی الهی می داند و به او می پیوندد، ولی همیشه این طور نیست که کسی که خبر از غیب دهد و با اموری خارق عادت و سحرانگیز بیماری را خوب می کند، او فردی الهی و قابل اطمینان باشد، نحوه برخورد با  فریب خوردگان فرقه های عرفانی، آشناسازی پیروان این فرقه ها با عرفان اسلامی و غیر اسلامی و تبیین حقیقت است، چون که پیروان این فرقه ها در موارد زیادی مشکلات مالی و اقتصادی ندارند و صرفا برای ایجاد یک حال خوش معنوی و روحی و … به این فرقه ها  می پیوندند، البته برخی نیز دوای دردهای این دنیایی خویش را پیوستن به این فرقه ها می دانند !!!

 

  • معارضه سیاسی :

یکی از عوامل موفقیت فرقه ها در جذب افراد یک جامعه، اختلاف سیاسی و معارضه سیاسی با یک جریان و تفکر حاکم است. افرادی که با نوعی از تفکر سیاسی اختلاف داشته باشند، ممکن است جذب برخی فرقه های انحرافی شوند، مثلا گروهک مجاهدین خلق[1] در زمان شاه به یک نحو از بین انقلابی ها نیرو جذب می کرد و بعد از انقلاب نیز به نحو دیگری با نظام جمهوری اسلامی درگیر شدند، وارد مرحله مسلحانه شدند و کل کشور را به آشوب کشاندند و از بین مخالفین نظام اسلامی نیرو جذب کردند، که تا سالها همچنان ادامه داشت، یا گروهک فرقان نیز به همین شکل نیرو جذب می کرد و معمولا نیروهای اینها، مخالفین جمهوری اسلامی و امام خمینی رحمه الله علیه و حرکت مردم ایران بودند، این مطلب در صدر اسلام نیز مسبوق به سابقه است و جریان عثمانی که بعد از قتل عثمان شکل گرفت و تا سالهای طولانی ادامه پیدا کرد و یا گروهک خوارج نیز که مخالفان سیاسی و اعتقادی مولا امیرالمومنین علی علیه السلام بودند، این اختلاف سیاسی آنان را از حضزت جدا و وارد مرحله مخالفت و سپس ترور و کشتار سوق داده بود و تا قرن ها ادامه پیدا کردند و هر جا شخصی مخالف اهل بیت علیهم السلام بود، برای پیوستن به این فرقه ها بسیار مستعد بود.

  • سوء استفاده از مفاهیم مقدس :

فرقه هایی هستند که با سوء استفاده از برخی مفاهیم مهم دینی، افراد زیادی را به خود جذب می کنند و علت موفقیت در جذب بالا حساسیت موضوع است که باعث می شود اشخاصی را به سمت صیانت از آن راه و فکر و اعتقاد سوق می دهد و شخص سینه چاک برای دفاع از آن فکر به آن فرقه می پیوندد.

مثلا یکی از مفاهیمی که در اسلام از آن سوء استفاده می شود و به دست آویز گروه های مختلف مسلمین برای تکفیر همدیگر به خصوص شیعیان مبدل شده است؛ بدون آنکه بتوانند حدود آن را درست مشخص و تبیین نمایند، مفهوم توحید است و طبیعی است وقتی به مسلمانی گفته می شود فلان افراد و گروه و مذهب موحد نیستند و مشرک هستند، خون هایی به جوش می آید و در راه دفاع از توحید دست به تکفیر و قیام مسلحانه می زنند و افراد زیادی را کافر و مشرک دانسته و بی گناه به قتل می رسانند و یا افرادی را از مذهب مخالف تحریک می کنند که مذهب خود را به بهانه اینکه باید به دین توحیدی بپیوندند ترک کنند  و به آیین آن فرقه و گروه در آیند.

امروزه داعش برای از میان برداشتن جریانات مخالف خود حتی از میان اهل سنت، بسیار از این واژه سوء استفاده نموه اند، گروه های سلفی و تکفیری و داعش با این حربه افراد زیادی از مسلمین را در سرتاسر جهان به سوی خود جذب کرده است، جوانی از اهالی تاجیکستان که عضو داعش بود و دستگیر شده بود وقتی از او سوال کردند چه شد که عضو داعش شدی؟ می گفت در فضای مجازی با داعش آشنا شدم و آنها مدام از به خطر افتادن اسلام و لزوم صیانت از توحید دم می زدند و من به خاطر حفظ اسلام و بقای توحید به آنان پیوستم تا مشرکین را بکشم ! الان نیز اگر شبکه های وهابی و سلفی را ببینید مدام از توحید دم می زنند و مسلمین را به خاطر اعتقاداتی چون توسل کافر و مشرک و غیر موحد می دانند و افرادی را با این تحریک احساسات به سوی خود به دروغ جذب می کنند.

یکی دیگر از آن مفاهیم مقدس جهاد است، جهاد در اسلام بسیار مورد تاکید است و فضیلت های بسیاری برای آن ذکر شده است و به مقتول در راه خداوند وعده بهشت و جایگاه نیکو در قیامت داده شده است، همین مطلب باعث شده است که برخی فرقه ها برای رسیدن به مطامع گروهی و سیاسی خود به راحتی حرکت های خود را جهاد در راه خدا و نیروهای خود را مجاهد بنامند و افرادی را جذب کنند که در عصر حاضر داعش نمونه بارز آن است که با در دست گرفتن این مفهوم مقدس و سوء استفاده از آن، افراد زیادی را از مسلمین را فریب داده است ،گروهک منافقین نیز از کلمه جهاد در دهه شصت بسیار سوء نموده و افرادی را از این کشور به خود جذب کرده بود.

[1] – با عنایت به روابط درون گروهی گروهک رجوی می توان آن را کاملا یک فرقه خواند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.