در بخش اول و دوم این مقاله، انتقادات دکتر حاتم العونی بر وهابیت در چهار موضوع زیر ارائه گردید که در بخش آخر این مقاله ادامه انتقادات ایشان بر وهابیت در موضوعات احتفال به مولد نبی، جواز شد الرحال، تبرک به قبر پیامبر(ص) مطرح می گردد.

  1. نقد العونی بر محمد بن عبدالوهاب در تکفیر معین مسلمانان
  2. نقد العونی بر محمد بن عبدالوهاب در تکفیر شیوخ
  3. نقد العونی بر محمد بن عبدالوهاب در تکفیر امصار وشهرها
  4. نقد العونی بر وهابیت در تعریف عبادت

نقد العونی بر وهابیت در مورد احتفال به مولد نبی

شیوخ وهابی، صراحتا جشن میلاد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بدعت میدانند و حتی ‌ می‌گویند این کار باعث شبیه شدن به یهود و نصاری می شود؛ چون پیامبر ،خلفا و صحابه جشن نگرفتند؛ از این رو، بسیاری از مسلمانان را که برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) جشن گرفتند، بدعت گذار می نامند؛ چنانچه بن عثیمین یکی از مفتی های وهابی می نویسد:«فالاحتفال بالمولد بدعه و محرم» (جشن برای میلاد پیامبر(ص)،بدعت و حرام است (بن عثیمین،1413ق،ج2:ص299)

حاتم العونی بر خلاف وهابیت، معتقد است، مساله احتفال به مولد النبی از مسائل اجتهادی محسوب می شود؛ لذا علما در مورد حکمش  با هم اختلاف نظر دارندکه بیشتر آنها قایل به اباحه و جواز هستند لذا باید در حکم کردن به این مساله، انصاف و عدالت را رعایت کرد نباید تعصبی حکم داد

العونی می نویسد:

مساله احتفال جزء مصالح مرسل بحساب می آید و برپایی آن جایز است؛ البته بشرطی که این مراسم با لهو و لعب، غلو و خرافات همراه نباشد و دیگر اینکه برای این روز، فضیلت خاصی را اختصاص قرارداده نشود. با این شرایط، جایز است روز میلاد نبی اکرم(ص)را جشن گرفت و در آن به بیان فضایل حضرت، پرداخته شود که این عمل، سبب بیشتر شدن معرفت و محبت نسبت به پبامبر (ص) می شود.[1]

العونی  برای تایید عقیده اش به سخنان ابن تیمیه استناد کرده و می نویسد:

حتی ابن تیمیه نیز با اینکه احتفال به مولد النبی را بدعت دانسته، ولی وقتی سخن از حُسن نیت و قصد برخی از برگزار کنندگان این مراسم به میان می آید؛ نه تنها آنان را معذور دانسته و قائل به تخفیف در حکم می شود؛ بلکه آنان را ماجور و دارای پاداش الهی می داند. معتقد است که احتفال به مولد النبی برای بیان فضایل النبی  دارای اجر و پاداش زیادی است و حتی بسیاری از مردم، آن را به پا می داشتند:

«فتعظیم المولد، واتخاذه موسماً، قد یفعله بعض الناس، ویکون له فیه أجر عظیم، لحسن قصده، وتعظیمه لرسول الله صلى الله علیه وسلم؛

بزرگداشت روز میلاد رسول الله و قرار دادن این روز به عنوان یک مناسبت، همانطور که برخی از مردم این کار را می کنند دارای اجر و پاداش ثواب است و این به خاطر حسن نیت و تعظیم رسول الله (صلی الله  علیه و اله) است.

وی در ادامه برای پاسخ به سوال شخصی که او می پرسد، این مساله را صحابه عمل نمی کردند؛ لذا بدعت است و دیگر اینکه باعث تشبّه به کفار می شود، می نویسد: «اولا  این مسئله جزء مصالح مرسل بحساب می آید و بخاطر محبت به نبی اکر(ص) صورت می گیرد؛ لذا اشکالی ندارد و دیگر اینکه هر تشابهی با کفار، حرام نیست.(العونی،1436،ص5-1).

شایان ذکر است که علمای بسیاری از فقهاء ومحدثین واصولیون و… از مذاهب اربعه اهل سنت و جماعت، به تایید مراسم مولودی پرداخته اند؛ از جمله: ابن هجر عسقلانی، ابن حجر هیتمی شافعی، ابن کثیر دمشقی، سیوطی شافعی، ملا علی القاری حنفی، ابن جوزی حنبلی، و ده ها عالم دیگر که فتوا به جواز عمل مولدالنبی داده اند و آن را امری  نیکو  و از جمله بدعت های حسنه ای می دانند که ادله شرعی بر آن دلالت می کند .برای اطلاعات بیشتر می توان به کتاب حکم الاحتفال بالمولدالنبوی بین المجیزین و المانعین-عبدالفتاح بن صالح قدیش الیافعی رجوع کرد.(الیافعی،بی تا،ص33-1).

نقد العونی بر وهابیت در مورد جواز شد الرحال

یکی از مسائلی که وهابیت با مسلمانان مخالف هستند، مساله شد رحال به سوی قبور پیامبر ان(علیهم السلام) و اولیای الهی است؛ به طوری که وهابیان معتقدند، زیارت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله)، حضور نزد ضریح مطهر و مشاهده روضه مطهره، بدعت و سفر با این نیت، حرام است ( اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والافتاء، بی تا،رقم 4240) وحال آنکه اکثر قریب به اتفاق علمای اسلام بر فضیلت آن تأکید دارند؛ چنانچه شوکانی در نیل الاوطار می نویسد:« وَقَدْ اخْتَلَفَتْ فِیهَا أَقْوَالُ أَهْلِ الْعِلْمِ، فَذَهَبَ الْجُمْهُورُ إلَى أَنَّهَا مَنْدُوبَهٌ…؛ …جمهور علمای اهل سنت قائل به استحباب شدّالرحال هستند.» و آن را از بهترین وسائل قرب الهی و مجرب ترین عمل برای برآورده شدن حوائج میدانند.(شوکانی،1413ق،ج5:ص113).

در عصر حاضر نیز شیخ حاتم العونی حنبلی نیز  قائل به جواز شد الرحال است که عقیده اش در این باره، مخالف وهابیت است و در این باره می نویسد: «فقهاء حتى من الحنابله على جواز شد الرحل ، لضروره تأویل الحدیث فی شد الرحل…؛ یعنی فقها ، حتی علمای  حنابله نیزقائل به جواز شد الرحال بودند.. شد الرحال از مسائل فقهی است که قریب به اتفاق از علمای اهل سنت، حتی حنابله قائل به جواز شد رحال هستند[2](

العونی به سخن آجری استناد می کند که حتی خود نبی اکرم (ص)اصرار به زیارت قبور داشتند و این از مسائل اجماعی است که آجری در الشریعه متذکر می شود.

العونی می گوید: «برخی با این موضوع مخالفت کرده اند؛ لکن اکثر علمای اهل سنت و جماعت قائل به جواز سفر به قصد زیارت رسول الله (صلی الله علیه و اله) و صالحین بوده اند.  شیخ شریف حاتم العونی، معتقد است دیدگاه صحیح، همان دیدگاه قائلین به جواز شد رحال است[3]

وی در این مورد می گوید: علمای اهل سنت درباره استحباب و مشروعیت زیارت قبر رسول خدا(صلی الله علیه و اله) اختلافِ نظر ندارند؛ بلکه اختلافشان در مورد جواز سفر و شدّ رحال به قصد زیارت قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله) است.

برخی از اهل علم گفته اند سفر برای زیارت قبر رسول خدا(صلی الله علیه و اله)  جایز نیست. پیروان این دیدگاه که در راس آنها ابن تیمیه و پیروان وی هستند که به روایت «لا تشد الرحال الا الی ثلاثه مساجد» استناد کرده اند و بر این عقیده هستند که بر اساس این روایت، سفر برای زیارت قبور جایز نیست؛ البته بسیاری از علما با  اینکه این روایت را از حیث سندی صحیح و ثابت می دانند با این دیدگاه ابن تیمیه مخالفت کرده اند و گفته اند این حدیث بر جائز نبودن سفر برای زیارت قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله)  دلالت ندارد. این دسته از علما گفته اند: «نهایت چیزی که از این رویات به دست می آید، این است که جایز نیست به بقعه خاص و معینی با این قصد و نیت که آن بقعه، فضیلت بیشتری از سایر بقاع و مساجد دارد، سفر کرد و چنین سفری با این قصد و نیت، تنها درباره سه مکان جایز است.»

این دسته از علما برای اثبات درستی ادعایشان گفته اند: شریعت اسلام، سفر برای خیلی از کارهایی که تعبدی اند، امری مباح می داند؛ مثلا کسی که برای زیارت والدینش به سفر می رود و شد رحال می کند، بدون شک یک عمل مستحب را انجام داده و ماجور خواهد بود. صحیح نیست که به این فرد بگوییم سفر شما برای زیارت والدین جایز نبوده، زیرا سفر برای زیارت والدین، مصداق بِرّ به والدین و حق شناسی است.

این سفر(سفر برای زیارت والدین)تعبدی نیست، برای غرض دنیوی نبوده است و اجماع و اتفاق علماء بر این است که این فرد، مأجور خواهد بود. همچنین سفر به قصد صله رحم یا سفر به قصد زیارت برادر دینی از عبادات هستند. کسی که آن را انجام می دهد اجر و پاداش می برد. همچنین سفر برای تحصیل علم و طلب علم هم، کاری صحیح و ماجور است. علما اهل سنت  و جماعت همیشه سفرهای علمی محدثین را به عنوان فضایل آنها ذکر می کنند. همه مثال هایی که ذکر کردیم ، شد رحال و سفر های تعبدی بودند؛؛ با این حال هیچ یک از علما نگفته اند این دسته از سفرها جایز نیست و حرام است.

العونی می گوید:

حال این حدیث نبوی(صلی الله علیه و اله)  بر چه معنایی حمل شود؟ باید بر همان معنایی حمل شود که بسیاری از علمای اهل سنت گفته اند. سفر کردن و شدّ رحال برای بقعه معینی با یان اعتقاد و نیت که نماز خواندن در آن بقعه، افضل از سه مسجد باشد، جایز نیست؛ زیرا برای این سه مسجد، فضیلت خاصی ثابت است؛ همانطور که در احادیث برای نماز خواندن در مسجد الحرام، فضیلتی معادل صدهزار و برای نماز خواندن در مسجد النبی، معادل هزار نماز و برای نماز خواندن در مسجد الاقصی معادل پنجاه یا هزار نماز در مسجد نبوی آمده است.

پس مقصود از این روایتِ «لا تشدّ الرحال»این است که تنها این سه مسجد هستند که نماز خواندن در آنها چنین ضریب بالایی  می یابد.

شیخ العونی در آخر می گوید:

در حقیقت در میان دو قولی که بیان کردم من این قول دوم را که بسیاری از علما بر آن هستند را ترجیح می دهم؛ پس سفر و شدّ رحال برای زیارت قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله) جایز است؛ زیرا حدیثِ «لا تشد الرحال» اصلا ربطی به سفر برای زیارت قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله) ندارد. سفر برای زیارت قبر رسول الله اصلا در معنای این حدیث داخل نیست.( تلگرام: https://t.me/sabil_arrashad )

 نقد العونی بر وهابیت در مورد تبرک به قبر پیامبر(ص)

علمای وهابی معتقدند که نمی شود به آثار مکانی پیامبر(صلی الله علیه و اله) مانندِ قبر ایشان تبرک جست؛ چرا که می گویند دلیلی برای سرایت دادن این برکت به مکان هایی که با بدن مبارک پیامبر(صلّی الله علیه وآله) تماس داشته، خصوصاً قبر ایشان وجود ندارد.(بن عثیمین،1429 ق: ج1، ص421.) امام دکتر العونی با این عقیده وهابیت مخالفت کرده و با استناد به احادیث و عمل صحابه این تفکر وهابیت نقد قرار داده.

شیخ العونی نظر وهابیت را با استناد به احادیث و کلام ذهبی، مورد مناقشه قرار می دهد وخود نیز قائل به جواز تبرک است. .در خصوصِ تبرک به قبر نبی اکرم) (صلی الله علیه و اله)، می گوید: «ذهبی در کتاب معجم الشیوخ، سخنی از ابن عمر ذکر کرده که ابن عمر از مسّ قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله) کراهت داشت و بعد از این، نکته خیلی مهم متذکر شده که یک مشکل بزرگ برای سلفیان معاصر بوجود آورده است.»

ذهبی از عبدالله بن عمر نقل کرده که ابن عمر، از مسّ کردن قبر رسول الله (صلی الله علیه و اله) کراهت داشت. امام ذهبی، بعد از نقل این خبر از ابن عمر، گفته: ابن عمر، از مس قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله) کراهت داشت؛ زیرا این کار را اسایه ادب می دانست. ابن عمر اگر از این کار کراهت داشت به خاطرشرک و ذریعه شرک بودن تبرک نبوده؛بلکه چون اسائه ادب می دانسته،مکروه می دانسته است.

در خبر صحیحی از امام احمد بن حنبل، درباره تبرک و بوسیدن قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله)  سوال شد. امام احمد، هیچگونه اشکالی در این کار ندید.عبدالله، فرزند امام احمد بن حنبل می گوید:

از پدرم درباره حکم مس و بوسیدن قبر رسول الله(صلی الله علیه و اله)  از باب تبرک سوال کردم. او پاسخ داد، هیچ اشکالی ندارد. سخن احمد بن حنبل، سندش صحیح است؛ زیرا عبدالله آن را در کتابش آورده است و هیچ سندی ندارد. خودش شنیده و خودش در کتابش نوشته و کتابش به دست ما رسیده[4].

العونی می گوید:

سلفیان معاصر عادتا اینجا می گویند: اگر این کار خوب بود، حتما سلف این کار را قبل از ما انجام داده بودند. امام ذهبی بعد از نقل سخن امام احمد می گوید: حالا چرا صحابه این کار را نکردند؟ اما ذهبی از قبل، پاسخ این سوال را داده است: زیرا صحابه، رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) را در زمان حیاتش دیده بودند؛ دستان مبارک رسول الله(صلی الله علیه و اله) را در زمان حیاتش بوسیدند، برای متبرک شدن از آب وضوی رسول الله(صلی الله علیه و اله) بر هم سبقت می گرفتند و حتی نزدک بود خودشان را برای تبرک جستن بکشند. در ایام حج، زمانی که رسول الله (صلی الله علیه و اله) موهای مبارکش را کوتاه کرد، موی مبارک رسول الله(صلی الله علیه و اله) را از باب تبرک بین خودشان تقسیم کردند. آنها به آب دهان رسول الله (صلی الله علیه و اله) هم تبرک می جستند. حالا ماکه این نصیب و بهره از رسول الله (صلی الله علیه و اله) را نداریم، به سراغ قبر ایشان می رویم و از قبر حضرت، تبرک می جوییم. آیا نمی دانید که ثابت بنانی وقتی به مالک رسید، دست او را گرفت و از باب تبرک بوسید و بر صورتش کشید و گفت این همان دستی است که دست رسول الله(صلی الله علیه و اله) را لمس کرده است و مسلمان این کارها را انجام نمی دهد؛ مگر به سبب محبت و عشقی که به رسول الله(صلی الله علیه و اله) دارد؛ زیرا مسلمان، مامور و مکلف است به اینکه رسول الله(صلی الله علیه و اله) را از جان خودش و فرزندش و دیگر مردم و اموالش و حتی بهشت و حورالعین بهشتی، بیشتر دوست داشته باشد؛ بلکه دسته از از مومنین هستند که ابوبکر و عمر را بیشتر ار جان خودشان دوست دارند[5].

آیا نده اید که صحابه از بس رسول الله (صلی الله علیه و اله) را دوست داشتند که گفتند، ای رسول الله آیا بر تو سجده کنیم؟ آیا به ما اجازه می دهی بر تو سجده کنیم؟ رسول خدا (صلی الله علیه و اله) فرمودند: خیر! اما اگر رسول الله به آنها اجازه می داد، بر او سجده می کردند و این سجده از روی تکریم و احترام و قدردانی بود نه از باب عبادت، چنانچه برادران حضرت یوسف در مقابل برادر خود سجده کردند. همین سخن را درباره سجده مسلمانان در مقابل قبر رسول الله (صلی الله علیه و اله) هم می گوییم. چنین سجده ای از باب احترام است و اصلا با آن کافر نمی شود؛ بلکه تنها مرتکب حرام شده و معصیت کار است. باید به او گفت که در شریعت اسلام از سجده برای غیرِالله نهی شده و حرام است. این سخن امام ذهبی است؛ اما در نرم افزار شامله، یک جمله را حذف کرده اند و حذف همین جمله، سبب شده معنا کلا عوض شود. اخلال در معنا کرده اند. من به کسانی که کتاب ها و مطالب را در نرم افزار شامله می سازند؛ اعتماد ندارم، آنها بارها، عمدا بعضی از عبارات را حذف کرده اند. بعضی از کتاب ها را به طور کامل حذف می کنند. وقتی می بینید در شامله چیزی هست که با نظرشان موافق نیست، حذفش میکنند.

العونی می گوید:

در این متن که مورد سجود است قسمتی را که به نظرشان صحیح بوده آورده اند؛ اما یک سطر را حذف کرده اند و باعث شده، کلام کاملا نامفهوم شود. یک سطر را به طور کامل حذف کرده اند و مطلب را از فایده انداخته است. آنها عبارتِ «عباده کما یسجد اخوه یوسف علیه السلام لیوسف،کذلک القول فی السجود المسلم» را حذف کرده اند و عبارتی که آورده اند این است: «فلو اذن لهم لسجدوا سجود اجلال و توقیر لا سجود المسلم لقبر النبی صلی الله علیه و اله وسلمدر حالیکه عبارت کامل سانسور نشده این است:«فلو اذن لهم لسجدوا سجود اجلال و توقیر لا سجود عباده کما سجده اخوه یوسف علیه السلام لیوسف،کذلک القول فی سجود المسلم لقبر النبی صلی الله علیه و اله علی سبیل التعظیم و التجلیل لا یکفر به اصلا» یعنی این عبارت کاملا سانسور شده و کلا با متن اصلی، تفاوت دارد.

ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء می نویسد:

اگر کنار قبر رسول الله صلی الله علیه و اله با حالت ذلت و خواری بایستد و بر رسول الله صلی الله علیه و اله صلوات بفرستد تا به او روبیندازد در زیارت قبر رسول الله صلی الله علیه و اله بسیار خوب عمل کرده و فروتنی و حب زیبایی نشان داده است. چنین شخصی نسبت به کسی که در سرزمین خودش یا در نمازش بر پیامبر صلی الله علیه و اله صلوات فرستاده، عبادت بیشتری انجام داده است؛ یعنی این یک عبادت جداگانه است. در این نوع از عبادات که در قبر انجام می شود، معنویات و حقایقی هست که در عبادت و صلوات از راه دور وجود ندارد؛ چون زیارت کننده، هم اجر زیارتش و هم اجر صلوات فرستادن بر او را دارد؛ اما کسی که در دیگر سرزمین ها بر او صلوات می فرستد، فقط اجر صلوات فرستادنش را دارد؛ پس کسی که یک صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و اله) بفرستد، خداوند ده صلوات بر او می فرستد، منتها کسی که بر پیامبر(صلی الله علیه و اله) را زیارت کند و ادب زیارت را رعایت نکند یا برای قبرش سجده کند یا کاری که مشروع نیست انجام دهد، چنین کسی کار خوب و بد را با هم انجام داده است و به مدارا به او آموزش داده می شود و خداوند بخشنده و مهربان است.آیا شما سلفیان معاصر هم، مانند امام ذهبی سخن می گویید؟ آیا شما مانندِ ذهبی هم کار خوب کرده و هم کار بد؟ باید با او با مهربانی و مدارا گفت[6]؟

نتیجه

در این تحقیق، کوشیده شده تا با استفاده از آراء انتقادی دکتر شریف حاتم العونی، مبانی فکری، اعتقادی و عقائد خاص وهابیت بررسی و نقد شود که در این راه، گاهی از دلالات مطابقیِ کلام این فرد و گاهی نیز از دلالات التزامیِ سخنش بهره بردیم.

با بررسیِ  انجام شده در این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که دکتر العونی، ضمن احترام به محمد بن عبدالوهاب، مهمترین اتهام وی را غلو در تکفیر دیگران اعم از استادان خود، و شهرهای مسلمان نشین می داند. دومین نقد العونی، درباره تعریف عبادت است که ابتدا تعاریف وهابیت را مورد نقد و سپس تعریفی دقیقی از عبادت، ارائه می کند که خیلی از اعمال مسلمانان مانند توسل، طلب شفاعت و…را از دائره عبادت خارج می کند. همچنین العونی، عقیده وهابیت را در مورد شرک مشرکین مکه، با استفاده از آیات قران وسخنان مفسرین بزرگ مانند طبری، نقد کرده و ثابت می کند مشرکین مکه علاوه بر شرک الوهی، دچار شرک ربوبی هم بودند و در آخر، دیدگاه و تعاریف وهابیت نسبت به بدعت را با نوشتن کتاب «محاضرات فی البدعه و الابتداع  و عرض و نقد لاهم التعاریف البدعه» نقد کرده و تعریف جدیدی از بدعت ارائه می دهد که بسیاری از اعمال مسلمانان مانندِ احتفال به مولد النبی، جواز شدّالرحال و… را از دائره بدعت خارج می کند.

فهرست منابع

قرآن کریم

  1. 1. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، مدینه: مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف، 1416ق.
  2. الإرشاد إلی صحیح الإعتقاد و الرد علی أهل الشرک و الإلحاد: صالح بن­فوزان، ریاض: دار العاصمه، چاپ اول، 1415ق.
  3. بن باز، عبد العزیز، فتاوی نور علی الدرب، بیجا: بینا، بیتا.
  4. بن صالح قدیش الیافعی ،عبدالفتاح ،حکم الاحتفال بالمولدالنبوی بین المجیزین و المانعین-بی جا،نور،بی تا
  5. بن عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی، جمع و ترتیب: فهد بن ناصر بن إبراهیم السلیمان الناشر: دار الوطن، 1413ق.
  6. دویش، احمد بن عبدالرزاق، فتاوى اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، عربستان، بی­تا، بی­جا،
  7. الذهبی،شمس الدین، سیر اعلام النبلاء تحقیق:مجموعه من المحققین بإشراف الشیخ شعیب الأرناؤوط،مؤسسه الرساله، 1405هـ
  8. الذهبی،شمس الدین،معجم الشیوخ،تحقیق: روحیه عبد الرحمن السیوفی، دار الکتب العلمیه سنه النشر: 1410
  9. رجبی حسین، بررسی دیدگاه محمد بن‌عبدالوهاب درباره شرک و مشرک،بی نا،1392،بی جا
  10. رضوانی،علی اصغر، بدعت از منظر وهابیان، 1392،بی جا،بی نا
  11. سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبد الوهاب، التوضیح عن توحید الخلاق فی جواب أهل العراق وتذکره أولی الألباب فی طریقه الشیخ محمد بن عبد الوهاب، ریاض: دار طیبه، چاپ اول، 1404ق
  12. شوکانی الصنعانی،محمدبن علی، السیل الجرار المتدفق على حدائق الأزهار ،دار ابن حزم،2004
  13. شوکانی، محمّد بن علی، نیل الأوطار، تحقیق: عصام الدین الصبابطی، مصر: دار الحدیث، چاپ اوّل، 1413ق
  14. علی زاده موسوی،سید مهدی،سلفی گری و وهابیت(تبار شناسی)،قم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،معونت فرهنگی تبلیغی،چاپ اول ،1391ش
  15. العونی، شریف حاتم، «السلفیه» و «الوهابیه» جهود بشریه «غیر معصومه» من الخطأ،بی جا، نشردارالحیاه،1435
  16. العونی،الشریف حاتم بن عارف ،تکفیر اهل الشهادتین ،بیروت، مرکزنماءللبحوث و الدراسات،2016م
  17. العونی،الشریف حاتم بن عارف،العباده بوابه التوحید و بوابه التکفیر ،مرکز نماءللبحوث و الدراسات
  18. العونی،الشریف حاتم بن عارف-حکم المولد النبی علی صاحبه ،بی جا،1436 ، بی نا
  19. العونی،شریف حاتم،محاضرات فی البدعه و الابتداع، بی تا،بی نا، بی جا
  20. العونی،شریف حاتم،مناقشه لاعتراض علی النص الامام الذهبی حول التبرک بقبر النبی(ص).،1441 هـ بی نا، بی جا

21- فوزان، صالح، المنتقی من فتاوی الفوزان،دار ابن خزیمه ، ریاض ، عربستان، 1424 هجری قمری

  1. الفوزان، صالح بن فوزان بن عبد الله، إعانه المستفید بشرح کتاب التوحید، بی جا: مؤسسه الرساله، چاپ سوم، 1423ق.
  2. ابن قیم،محمد ،الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی (الداء و الدواء)، بی‍روت‌: دار الندوه الجدیده، ۱۴۰۷ق

24.مرکز العروه الوثقی، الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید، قاهره: دار ابن حزم، 1429 ق.

  1. https://twitter.com.
    25. https://t.me/sabil arrashad .
    26. https://youtu.be.
    27. https://www.okaz.com.

 

[2]B2n.ir/x41409)

[3](تلگرام: https://t.me/sabil_arrashad)

[4]https://www.youtube.com/watch?v=s1ceqe4W5Y4

[5]https://www.youtube.com/watch?v=s1ceqe4W5Y4

[6] https://youtu.be/s1ceqe4W5Y4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.