فرقه پژوهی:

 آیا مدعیان تشیع از اقطاب صوفیه، خصوصاً فرقه‌ی گنابادیه دست از عقاید شیعه‌گری خود کشیده‌اند؟ و یا طبق نقل باخرزی خود را آماده‌ی دشمنی با مشایخ در قیامت نموده‌اند؟ در هر دو صورت ایشان سیاه روی خواهند بود.

 

کسانی که با مرام و مسلک فرقه‌ی صوفیه آگاهند، به خوبی می‌دانند که این گروه اصرار عجیبی بر معنعن بودن و یداً به ید بودن سلاسل خود داشته و اصرار دارند تا بین سلسله‌ی اقطاب ایشان خللی وارد نیاید. فرقه‌ی گنابادیه از جمله‌ی ایشان است که سلسله‌ی خود را بر همین اساس به امام معصوم علیه السلام می‌رساند و مدعی است که اجازه‌نامه‌های ایشان مختوم به معصوم علیه السلام است.

با نگاهی به سلسله‌ی اقطاب ایشان مشاهده می‌شود که خیل کثیری از آن‌ها مخالف خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند و از مذهب حقّه‌ی تشیع خارجند و تبعاً اگر از علوم دین برخوردار بوده‌اند و یا از فقها بشمار می‌آمدند، باید بر مرام اهل سنت فتوا داده باشند و ایشان را با عقاید مذهب شیعه کاری نبوده‌است.

یحیی باخرزی از مشایخ مشهور قرن هشتم، در باب خرقه و خرقه‌پوشی صوفیان آدابی را بیان می‌کند که مدعیان قطبیت صوفیه در عصر حاضر را با چالشی جدی رو برو می‌سازد. وی می‌نویسد: شیخ ما نجم الدین الکبری(1) در آداب (خرقه) فرموده است که؛ هر که را ارادت این راه پدید آید و خواهد خرقه پوشد باید که از دست پیری پوشد که علم شریعت و طریقت و حقیقت نیکو داند و به اصول شریعت عالم باشد و به آداب طریقت عارف و بر اسرار حقیقت واقف، تا چون مرید را در شریعت اشکالی افتد او به علم خود بیان کند و چون در طریقت واقفه‌ای روی نماید به معرفت تقریر کند و چون در حقیقت او را سرّی پیدا شود به بصیرت خود تحقیق آن‌را باز نماید… و معنی خرقه پوشیدن آنست که خود را به رنگ مشایخ ماتقدّم با می‌نماید و آن دعوی است، اگر معنی با این نباشد، جمله مشایخ روز قیامت خصم او باشند و اگر معنی به جای آرد جمله شفیع او شوند و اگر معنی به جای نیارد و به دعوی قناعت کند خرقه دادِ خود از وی بستاند و دعوی‌دارِ بی معنی، روز قیامت سیاه روی باشد.(2)

با نقلی که باخرزی از نجم الدین کبری می‌آورد، اقطاب صوفی مرام مدعی شیعه که امروزه حیات خود را در ادعای تشیع می‌بینند، دچار پارادوکس شده‌اند. از سویی شروط پوشیدن خرقه را که هم‌رنگی و پیروی از مشایخ قدیم است، با ایشان دست به یقه شده و می‌دانیم که قسمت اعظمی از ایشان سنی مذهب بوده‌اند؛ و از سوی دیگر حفظ عقاید و شریعت تشیع راه را برای پیروی از اسلاف بروی ایشان بسته‌است.

آیا مدعیان تشیع از اقطاب صوفیه، خصوصاً فرقه‌ی گنابادیه دست از عقاید شیعه‌گری خود کشیده‌اند؟ و یا طبق نقل باخرزی خود را آماده‌ی دشمنی با مشایخ در قیامت نموده‌اند؟ در هر دو صورت ایشان سیاه روی خواهند بود.

منبع:

1- احمدبن عمربن محمد خیوقی خوارزمی کنیه ابوالجناب و ملقب به نجم الدین و طامهالکبری و معروف به شیخ، از صوفیان ایرانی قرن ششم و هفتم هجری است

2- اوراد الاحباب و فصوص الآداب، باخرزی ص 28