در سالهای اخیر کشور ما مواجه با پدیده ای نامبارک شده که اصطلاحا از آن به عرفانهای دروغین” یا “عرفانهای ساختگی تعبیر می شود. گروهی با بهره گیری از سادگی و صداقت مردم و با نشان دادن چند کشف و کرامت مریدان ساده لوح را فریب داده و با خود همراه می سازند و از این طریق به شهرت و محبوبیت و گاه ثروت و دارایی دست می یابند.

افرادی که به گرد این عارف نماها جمع شده و شیفته و واله آنها شده اند. در پاسخ ناصحانی که این افراد را از پیروی کورکورانه مدعیان دروغین و معنویت نهی می کنند؛ به کارهای خارق العاده و کشف و کرامت هایی که از آنان دیده اند، استدلال کرده و می گویند اگر آنها به دروغ ادعای عرفان و معنویت می کنند، پس این کشف و کرامت ها از کجاست؟

ریاضت های شیطانی نخستین پرسش مطرح در این زمینه، این است که آیا نشان دادن کشف و کرامات و انجام کارهایی که برای مردم عجیب و خارق العاده جلوه می کند. لزوما به معنای این است که صاحب آن کرامات اهل معناست و در رابطه ای الهی به این توانمندی ها دست یافته است؟ در پاسخ این پرسش باید گفت: قطعاً هیچ ملازمه ای میان اظهار کشف و کرامات و حقانیت ظاهر کننده آنها وجود ندارد چون رسیدن به این مقامات هم از طریق سیر و سلوک شرعی و انجام ریاضت های الهی و هم از طریق غیر شرعی و انجام ریاضتهای شیطانی امکان پذیر است. بنابراین نمی توان به مجرد ملاحظه امور عجیب و غیر عادی از یک نفر، حکم به الهی و صادق بودن آن فرد کرد و همواره باید این احتمال را داد که شاید او این توانایی ها را از راه های غیر شرعی و غیر الهی به دست آورده باشد.

برای روشن شدن این موضوع توجه شمارا به حکایتی عجیب و شنیدنی جلب می کنیم.

آیت الله سید على علم الهدى (۱۲۷۳ – ١٣۵١ ش) در کتاب ارزشمند مناظره با دانشمندان می نویسد مؤلف گوید: مرحوم والد ماجد برای ما نقل کرددر ایام تحصیل من در نجف اشرف که در عهد ناصر الدین شاه بود، شخصی به نام ابراهیم خان مستوفی دیوان اعلام به نجف اشرف آمد تا یک سال وارد شهر نشد، فقط مشک را از شط پر آب می کرد و در بین نجف و کوفه سقایی می کرد و به افرادی که بین نجف و کوفه رفت و آمد می کردند. آب می داد. پس از یکسال وارد شهر شد و به عبادت و ریاضت پرداخت، رفته رفته مقاماتی پیدا کرد، مردم عوام نجف مرید او شدند و کشف و کراماتی ی از او می دیدند و حوائج خود را از او می طلبیدند. کار به جایی رسید که منزل او زیارتگاه عرب و عجم شد. مردم عوام کم کم دسته دسته به زیارتش می رفتند برای او خدم و حشمی فراهم گردید. ولی خواص از او کناره می گرفتند و عقیده به او نداشتند. او در میان صحن مطهر در غرفه ای می نشست، زن و مرد بر قدم هایش می افتادند و می گریستند چند سالی به این منوال گذشت، عرب و عجم قید ارادت او را به گردن انداختند.

در آن ایام مرحوم آیت الله شیخ طه نجف در صحن مطهر اقامه جماعت میکرد. شبی مرد عربی آمد و خود را بر سجاده شیخ طه انداخت، گریه و ناله می کرد و پیوسته می گفت. غلط کردم، غلط کردم. شیخ طه با ملاطفت می پرسید چه شده؟ داستان چیست؟ او مرتب ناله می کرد و می گفت: غلط کردم. مردم به تماشای او جمع شدند، برخی می گفتند. دیوانه شده، برخی می گفتند: مورد ستم قرار گرفته شیخ هم اصرار می کرد که پسرم چه شده؟ یک مرتبه به سوی ابراهیم خان اشاره کرد و گفت:

مر این ملعون الوالدین.

تا این جمله را بر زبان جاری کرد. چشم ها به سویش خیره شد. دست ها بالا رفت که کنکش بزنند. شیخ طه بر مردم نشر زد و گفت: صبر کنید ببینم چه می گوید.

آن مرد گفت: شغل من سقایی است، به خانه ابراهیم خان آب می بردم و پیوسته به او التماس می کردم که مرا به مقامی برساند و از آنچه دارد، به من نیز عطا فرماید. او در جواب می گفت: نه، تو لیاقت نداری، تو قابلیت این مقام را نداری.

یک سال من از او تقاضا میکردم و او اجابت نمی کرد. روزی به گریه افتادم و التماس را از حد گذرانیدم.

ابراهیم خان گفت: اگر مقام می خواهی، باید آنچه می گویم اطاعت و به دستور من عمل کن. گفتم حاضرم

گفت برو  امور خانواده ات را فراهم کن و به آنها بگو  من  مدتی نخواهم آمد . رفتم امور خانواده را تأمین کردم و آمدم.

مرا به سرداب خانه برد  و گفت حق نداری از این مکان خارج شوی. شب و روز باید در این سرداب باشی تا هنگامی که من اجازه خروج می دهم.

دستوراتی به من داد. اذکار و اورادی تعلیم کرد و گفت: باید در اول وقت وضو بگیری و نماز بخوانی.  من چهل روز مطابق

در آن سراب مطابق دستور  عمل کردم  و او خودش برای من غذا می آورد. پس از چهل روز ظرفی آورد و گفت:

از امروز ی باید در این ظرف ادرار کنی  و با ادار خود وضو بگیری و اعمال خود را با آن وضو انجام بدهی  و نماز را با همان وضو بخوانی . و چهل روز تمام به این دستور عمل کردم

بعد از چهل روز  تغییراتی در دستور داد و گفت:  باید از امروز به همان طریق وضو گرفته، نماز بخوانی  و هر روز صد مرتبه ….. من گران آمد.

گفت: چاره نیست اگر مقام می خواهی باید به دستور عمل کنی من نیز انجام دادم،غلط کردم، غلط کردم.

وقتی که چهل روز گذشت، اربعین تمام شد. گفت: اکنون وقت آن است که به مقصد برسی، فردا پس از انجام عمل از سرداب خارج شو  برو در خارج شهر، آنچه به تو گفته شد، به آن عمل کن. فردا که همان امروز باشد  از سرداب خارج شدم، و دیدم اوضاع  نجف تغییریافته، گویی این همان نجف نیست  چهار ماه پیش دیده بودم. از دروازه بیرون رفتم باغ بسیار خوبی دیدم با درختان زیبا و نباتات خوش منظره، در آخر باغ جمعی نشسته بودند و منبری نصب شده، شخصی با هیکل خاصی بر فراز منبر نشسته بود و برای آن جمع سخنرانی می کرد.

من متحیرانه به اطراف نگاه می کردم و بر حیرتم افزوده می شد که در بیرون نجف چنین باغی وجود نداشت، این چه منظره ای است که می بینم. آرام آرام به سوی آن جمع قدم زدم، چون چشم آن گوینده از بالای منبر به من افتاد گفت:

مرحبا به بنده من، من خدای تو هستم مرا سجده کن تا به مقاصد خود برسی و تو را مانند ابراهیم خان گردانم.

گفتم: خدا شیطان را لعنت کند.

به مجرد گفتن این جمله از پشت سر سیلی محکمی به من وارد شده به زمین افتادم و دیدم ابراهیم خان است. چند لگد به من زد و من بی هوش شدم  پس از مدتی به هوش آمدم و دیدم در خارج  شهر میان آفتاب افتاده ام نه باغی هست و نه کسی را می بینم. فهمیدم که این ریاضت شیطانی بوده اکنون توبه می کنم، آیا توبه من قبول است؟

در میان مردم عرب مرحوم شیخ طه که از بزرگان علمای عصر بود تا این سخنان را شنید به مردم خطاب کرد و به زبان عربی فرمود: وای بر شما که مرید چنین شخصی شده اید.

مردم با شنیدن این داستان به خانه ابراهیم خان هجوم بردند که او را بکشند. او متوجه شد و فرار کرد. خانه اش را خراب کردند و اموالش را غارت، ولی به خودش دسترسی پیدا نکردند، اکنون هم کوچه ابراهیم خان در نجف معروف است.

بازی شیطان

پرسش مهم دیگر این است که آیا واقعاً ممکن است کسی از طریق شیطان به بعضی مقامات به ظاهر معنوی برسد و موفق به اظهار امور خارق العاده مانند مکاشفه و خبر از غیب شود؟ در پاسخ باید گفت بله این امر شدنی است. حتی ممکن است گاهی شخصی به مقاماتی برسد. بی آنکه متوجه باشد. این مقامات شیطانی است نه الهی.

توجه به حکایتی که از زندگی آیت الله سید موسی زرآبادی (ره) نقل شده در این زمینه بسیار راهگشاست. آیت الله سید موسی زرآبادی (۱۲۹۴ – ۱۳۵۳ ق) از علمای بزرگ قزوین، پیشتاز عرصه فقاهت زهد تقوا ، روز ششم صفر١۴١۵0(ق) مرحوم سید جلیل زرآبادی ( فرزند آیت الله سید موسی زرآبادی) را در صحن مطهر امامزاده حسین قزوین، در کنار قبر پدرش دفن می کردند. که دیواره لحد فرو ریخت و پیکر مطهر مرحوم زرآبادی پس از ۱۲ سال تر و تازه مشاهده گردید. حاج آقای موسی شبیری زنجانی در مورد ایشان فرمودند. اگر در میان علمای شیعه دو نفر به طور قطع صاحب کرامت باشد یکی از آنها سید موسی در آبادی است. سپس فرمود ایشان داستان جالبی دارند که من آن را از استاد ملکی شیده ام.

اصل داستان به نقل از آیت الله ملکی توسط مرحوم آیت الله زرآبادی.

در ایامی که در قزوین امام جماعت بودم مدنی به سیر و سلوک پرداختم به قدری پیش رفتم که پرده ها از جلوی چشمم برداشته شد. دیوارها دربرابر من حائل نبود. در خانه نشسته بودم رهگذرها را در کوچه و خیابان می دیدم. روزی در کنار سجاده نشسته بودم صدایی از زیرسقف اطاق شنیدم که گوینده ای خطاب به من گفت: حالا که به این مقام رسیده ای اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی فقط یک راه دارد و آن ترک اعمال ظاهری است.

گفتم: این اعمال ظاهری با دلایل قطعی و براهین مسلم شرعی به ما ثابت شده است و من تا زنده هستم، هرگز آنها را ترک نخواهم کرد.

گفت: در این صورت آنچه به تو داده ایم، از توپس می گیریم، گفتم به جهنم. تا این جمله را بر زبان جاری کردم، آن حال از من گرفته شد. دیگر نه پشت دیوار را می دیدم و نه از درون کسی خبر داشتم و از آن کشف و شهود دیگر هیچ خبری نبود. تا حدود یک هفته بسیار ناراحت بودم که من پس از سال ها تلاش، تحصیل و تهذیب نفس چگونه بازیچه شیطان شده بودم؟ پس از یک هفته به حضرت رسول اکرم (ص) متوسل شدم، قلبم آرام گرفت و متوجه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری ما با آن همه نقصی که دارد آن قدر در رنج و عذاب است که سالها تلاش می کند تا آن را از ما بگیرد. بنابر این تصمیم گرفتم که با تمام قدرت به واجبات و مستحبات بپردازم و در حد توان هیچ عمل مستحبی را ترک نکنم و از فضل پروردگار در پرتوی التزام به شرع مبین حالاتی به من دست داد که حالات پیشین در برابر آن سیار ناچیز بود.

مهم ترین ویژگی مدعیان دروغین

برای بسیاری این پرسش مطرح است که مهمترین ویژگی کسانی که از طریق غیر شرعی به کشف وکرامات می رسند چیست و این گروه از چه طریق به این توانمندی ها دست می یابند؟

یکی از مهمترین ویژگی های عارف نماها ترک فرایض است. برخی از آنها که از مقامات ویژه برخوردار هستند مطلقا نماز نمی خوانند برخی دیگر که در آن حد نیستند گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند. اگر بخواهیم این موضوع را ریشه یابی کنیم، باید عرض کنیم که این شیادان هر چه دارند، از شیطان گرفته اند و شیطان چیزی را به رایگان به کسی نمی دهد. اول دین و ایمانشان را می گیرد. سپس چیزی به آنها می دهد که با آن در میان مریدها آبرویی به دست آورند.

شیادان زمان ما که عنوان عارف به خود بسته اند از طریق گناه، از جمله ترک فرایض به شیطان تقریب جسته اند و شیطان مطالبی در اختیار آنها گذاشته تا به این وسیله مرید دور خود جمع کنند

خداوند منان برای بیداری مردم و محفوظ ماندن آنها از شر شیادان آیه ای در قرآن به صراحت بیان فرموده:

«وان الشیاطین لیوحون إلى أولیائهم» (آیه 121 – سوره انعام) – شیاطین به اولیای خود وحی می کنند.

کسانی که در زمان ما ادعای چشم برزخی دارند غالباً از ارادتمندان ابلیس هستند که در برابر پرستش شیطان او نیز مطالبی را از مطالب پشت پرده در اختیار آنها می گذارد و آنها به این وسیله مریدها، عوام را دور خود جمع می کنند.

زمینه سازان تسلط شیطان

برای بسیاری این پرسش مطرح است که چه اموری زمینه تسلط شیاطین بر انسان را فراهم می کند و موجب می شود که آدمی به ابزار دست شیطان تبدیل شود؟

بر اساس روایات در حالات و مواردی شیطان بهتر و راحت تریر انسان سیطره پیدا می کند مثل:

  • ترک غسل جنابت یا تأخیر انداختن آن
  • خشم و غضب
  • کبر و خودپسندی
  • دروغ پردازی
  • تأخیر انداختن نماز
  • خسوف و ضعف نفس
  • ترس از فقر و تنگدستی
  • یاس و نومیدی
  • پر خوری و مجالس عیش و نوش
  • لهو و لعب
  • خلوت با اجنبی
  • فراموش کردن یاد خدا و روز جزا
  • توجه به زرق و برق دنیا
  • کوچک شمردن گناه
  • آز و طمع
  • حسد و کینه
  • فحش و بدگویی
  • پوشیدن جامه فخر و فاخر

راه های در امان ماندن از مکر شیطان

بالأخره آخرین پرسش این است که چگونه می توان از مکر و نیرنگ شیطان در امان ماند و مانع تسلط شیاطین بر خود شد؟

بر اساس آنچه که در روایات معصومان (ع) آمده است، با انجام برخی کارها می توان با تسلط شیطان مبارزه کرد و خود را از شر این دشمن بزرگ انسان در امان نگه داشت. عناوین برخی از این امور به این شرح است.

  • توکل به خدا
  • پناه بردن به خدا
  • روزه داری
  • یاد خدا و روز جزاء
  • استغفار
  • صدقه
  • مواظبت و مداومت بر اوقات نماز
  • تلاوت قرآن
  • بلند گفتن اذان
  • مقاومت به آیت الکرسی پیش از خواب
  • تلاوت سوره های معودتین فلق و ناس
  • رعایت بهداشت تن، لباس و خانه
  • شتاب در غسل جنابت
  • تلاوت آیه سخره (آیه سوره اعراف)
  • تلاوت سوره بقره در خانه
  • خوابیدن با طهارت
  • حفظ زبان از دروغ، غیبت، تهمت، فحش
  • پرهیز از سوگند دروغ
  • پرهیز از غذای شبهه ناک
  • پرهیز از ربا، رشوه و مال بنیم
  • دوری از مسخره و استهزای مردم
  • اجتناب از گناه
  • پرهیز از لهو ولعب
  • پرهیز از دورویی و نفاق
  • پرهیز از تملق و چاپلوسی
  • پرهیز از نگاه به نامحرم
  • اخلاص در عمل

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.