فرقه پژوهی

چکیده

عرفان التقاطى مانند هر پدیده اجتماعى دیگر از یک علت معین سرچشمه نمى گیرد، بلکه همه این پدیده هامعمولاً به علل و عوامل متعددى داردکه دست به دست هم مى دهند و آن‌ها را به وجود مى آورند.

در تحلیل نهایى عوامل پیدایش تصوف در جوامع اسلامى، اموری چون: گرایش های  شدید مادی، اسلام منهای روحانیت، آزادی عمل و تلاش های استعمارگران، دخالت دارد هرچند نمى توان گفت منحصر به این امور است، ولی این چهار دلیل از اصلی ترین دلائل گرایش به تصوف و عرفانهای کاذب می باشد.

1.گرایش هاى شدید مادّى

در بسیارى از جوامع، گروهى را که نمى توانند با علائق مادى اشباع شوند به سوى عرفان سوق مى دهد و هنگامى که دست به عرفان اصیل نیابند طبعا در اثناء راه گرفتار عرفان التقاطى مى شوند.

لذا مى بینیم هر زمان اقبال به مادّیات در جوامع اسلامى اوج گرفته و پس از مدتى مردم سرخورده شده اند بازار تصوف گرم شده است.

بدون شک علایق مادى نمى تواند روح تشنه آدمى را سیراب کند، ولى مهم این است که باید در هر جامعه اى گروهى از دانشمندان آگاه به وضع زمان موجود داشته باشند و قلوب مردم را با عرفان صحیح الهى سیراب کنند تا گرفتار دام التقاط نشوند و این خود حدیث مفصلى دارد.

۲. اسلام منهاى روحانیت و علمای اصیل

که باب طبع رجال سیاست در بسیارى از جوامع است، همان‌ها که از قدرت روحانیت بیم دارند و در عین حال مى خواهند با گرایش اسلامى جامعه هم صدا شوند، یکى دیگر از عوامل توجه به تصوف است، زیرا تصوّف، روحانیت را همیشه کنار زده و زمام امر را به دست پیر و مرشد و ولى و قطب مى سپارد که غالبا غیرروحانى هستند.

لذا یکى از شرایطى که بسیارى از مرشدان و شیوخ تصوف به مریدان خود مى کنند این است که از روحانیون فاصله گیرند و سعى مى کنند آنها را به عنوان «علماى قشرى»، «زاهدان ریاکار» و «واعظانى که در خلوت کار دیگر مى کنند» از نظر مریدان خود بیندازند.

مى دانیم اسلام منهاى روحانیت مزاحم هیچ کس نیست نه سیاست هاى استعمارى، نه سلطه هاى جبار و رژیم هاى طاغوتى و نه هیچ دستگاه جبّار دیگر.

لذا در زمان طاغوت جمعى از مهره هاى اصلى دستگاه سلطنت صوفى یا متمایل به تصوف بودند.

در زمان سلطنت پهلوی دوم طاغوتی، یکى ازچهره هاى خطرناک ساواک  به یکی از مبارزین سیاسی زندانی عنوان می کند: «ایمان من از ایمان شما مسلما ضعیف تر نیست، من درویشم دم از مولى مى زنم و هرچه خواسته‌ام از او گرفته ام، این از یک طرف و امّا از طرف دیگر اگر ببینم کسانى با شاه مخالفت مى کنند یک میلیون نفر از آنها را به گلوله ببندم پروایى ندارم! » دیدم این درویش کلمه یک میلیون را چه آسان مى گوید؟!

۳. آزادى عمل مذهبی

بسیارند کسانى که به خاطر انگیزه فطرى و درونى و یا تربیت خانوادگى و شرایط محیط، مى خواهند داراى مذهبى باشند، ولى از سوى دیگر از احکام به اصطلاح دست و پاگیر مذهب و حلال و حرام که مزاحم امیال و هواهای نفسانی و شیطانی آن هاست ناراحتند.

در اینجا به سراغ مذهبى مى روند که بیشتر آنها را به سیر در باطن سوق مى دهد و همچون تصوف زیاد به ظواهر شرع مقید نمى کند.

درون و حال را مى نگرند، نى برون و قال را و به گفته خودشان به مغز اهمیّت مى دهند نه به قشر. در صورتیکه ظاهر و باطن باید همسو باشند والا دم از دینداری زن، لاف زدن است.

به همین دلیل در گذشته یک مشت خوانین ظالم و کسانى که شغل هاى نامشروعى داشتند در زمره درویشان و یا لااقل در سلک ایشان درمى آمدند و پاى بند نبودن آن‌ها را به قسمتى از احکام شرع، یک نوع آزادمنشى و قابلیت انعطاف و وسعت مشرب و به عکس تقیّد متشرعین را به احکام الهى یک نوع خشکى و خشونت مى پنداشتند.

و نیز به همین دلیل بسیارى از جلسات صوفیان کانونى بود از وجد و سماع و مطالب دیگر!

۴. تلاش هاى استعمار

عامل دیگرى براى اشاعه تصوف در بسیارى از مناطق محسوب مى شود، چرا که صوفیان به حکم درون گرایى، چندان کار به برون ندارند و به حکم «صلح کل» که مذهب صوفى است مایلند با همگان کنار بیایند و در صلح و صفا زندگى کنند و در تعلیمات آنها مسائلى همچون جهاد و برخورد قهرآمیز با دشمنان حق و عدالت و پنجه افکندن در پنجه ظالمان و ستمگران و قیام و شورش پرخروش بر ضد آنان محلى ندارد، به عکس خزیدن در گوشه خانقاه و چشم برداشتن از جهان ظاهر، کاملاً با افکار آنها سازگار است.

چه عاملى براى تخدیر توده‌ها از چنین تفکراتى بهتر مى باشد؟ و لذا جاى پاى استعمار در تاریخ تصوّف به خوبى نمایان است، مخصوصا در عصر و زمان ما. براى اینکه مذهب مخصوصا اسلام را از صورت فعال بیندازند و آن را به یک عامل تخدیر مبدّل کنند اصراربرتقویت خانقاه‌ها و رهبران این فرق داشته و دارند.

نتیجه گیری

به طور کلی دین گریزی و به طور خاص تر اسلام گریزی (که تکمله ی تمام ادیان ابراهیمی است) و پیوستن به ادیان و فرق واهی و کاذب بدون علت و انگیزه نمی تواند باشد، انگیزه هایی چون: گرایش های  شدید مادی، اسلام منهای روحانیت، آزادی عمل و تلاش استعمارگران از عوامل اصلی گرایش به فرقه مختلف اسلامی و غیر اسلامی و عرفانهای کاذب می باشد.

 همواره سرکرده های فرق با ارائه ی انگیزه های باطل به مرشدان خود در جهت جذب آنان و به دام انداختن آن ها هستند. و اگر انسان در این عمر محدودی که خداوند برای رسیدن به کمال به او ارزانی داشته، مطالعه و تفکر و تعبد راستین نداشته باشد همواره خطر فرق کاذب و عرفان های کاذب در پیش رو او خواهد بود.

منبع

رک : صوفی گری از دیدگاه قرآن و حدیث (برگزیده جلوه حق تالیف آیه الله مکارم شیرازی = and Quran of viewpoint the from Sufism hadith /

به اهتمام محمد بیستونی مشخصات نشر: قم: بیان جوان، ۱۳۸۵.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.