عهد جدید

فرقه پژوهی

یکی از نتایج آن تشکیل رژیم کودک کش، تروریست و غاصب اسرائیل است.

بطور کلی، معرفت و شناخت یک موجود به حسب آن شی مورد شناخت، به دو صورت تحقق می یابد. یکی شناخت حضوری و دیگری شناخت حصولی. در مورد خداوند متعال نیز همین دو نوع شناخت متصور است. یکی شناخت حضوری که بدون وساطت مفاهیم ذهنی، تحقق می یابد و دیگری شناخت کلی و حصولی که به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود و مسقیماً به ذات الهی تعلق نمی گیرد.(1)

در بحث معرفت حصولی به خداوند و شناخت غیرمستقیم، ما به ابزار وحی نیازمندیم، چراکه تنها خداوند است که می تواند خود را آنگونه که شایسته است به ما معرفی نماید. در واقع اسماء و صفات الهی اگرچه در جهان هستی نمود دارد لکن شناخت این اسماء نیازمند توضیح و تبیین انبیاء است.

 انسان، با معرفتی که به خداوند پیدا می کند از معاصی و گناهان پرهیز می کند و از این رو فقدان معرفت به خداوند موجب می شود که انسان از سر جهل و نادانی به اقسام مفاسد گرفتار شود.

حال قابل توجه است در منابع اصلی مسیحیت صهیونیستی مانند عهد جدید مباحث خداشناسی چندان مطرح نمی شود و گویی جایگاهی ندارد.

امروزه اگر کسی بخواهد از عهد جدید اطلاع و معرفتی از خداوند به دست آورد چندان توفیقی نخواهد یافت چراکه اغلب این کتاب، صرفا گزارش هایی از معجزات و مواعظ است و در خصوص اسماء و صفات الهی مطلب چندانی ندارد.

در قرآن کریم، اسماء و صفات الهی به زیبایی تبیین شده و از این رو می فرماید: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ ۚ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ، و نامهاى نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید، و کسانى را که در مورد نامهاى او به کژى مى‌گرایند رها کنید. زودا که به [سزاى‌] آنچه انجام مى‌دادند کیفر خواهند یافت.(سوره اعراف، آیه 180)

با این وصف، فقر عهد جدید از حیث مبانی خداشناسی موجب شده تا امروزه مبلغان مسیحیت پروتستان بیش از مباحث عقلی به سوی خرافات و مطالب عقل ستیز میل کنند و هیچ درکی از خداوند حقیقی نداشته باشند. در حقیقت، فرقه ای که هیچ مبنا و اصول معرفتی برای شناخت خدا ندارد، مخاطب خود را به سمت و سویی خواهد کشاند که در آن هیچ معنویت و بندگی وجود ندارد.

در دینی که معنویت و اصول کلیه موردنظر ارتباط با خدا و خطوط قرمز دینی و الهی وجود نداشته باشد، براحتی ملعبه دست اهداف شیطانی و هواهای نفسانی رهبران آن قرار می گیرد و در نهایت حکومتی مثل حکومت اشغالگر، کودک کش صهیونیست اسرائیل نتیجه آن می شود. رژیمی که طبق آموزه های شیطانی رهبران آن اعم از یهودی های صهیونیست و مسیحیان صهیونیست هیچ حد و مرزی برای مقابله با مجاهدان غیور فلسطینی برای خود قائل نمی شوند، طوریکه از هیچ اقدامی اعم از ترور، بمباران مناطق مسکونی، کشتن زن و بچه های فلسطینی، استفاده از سلاح های ممنوعه، شکنجه های وحشتناک اسیران، کشتن مبارزین جلوی چشم خانواده، تیراندازی به نوجوانان و کودکان و کشتن آنها جلوی چشم والدین و …. ابایی ندارند و از طرف دیگر پشتیبانان غربی آنها طبق همین آموزهای شیطانی از آنها حمایت می نمایند و این حمایت را وظیفه دینی خود می پندارند.

پی‌نوشت:

1-مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ص۱۹.

منبع: رهپویان هدایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.