خاتمیت

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران

خاتمیت ازجمله اعتقادات بهائیان، اعتقاد به نسخ اسلام و نبوت پیامبرجدیدی بنام حسین علی نوری است که بعداز پیامبراسلام ظهور کرده و کتاب جدیدی بنام “بیان” آورده است.

از نظربهائیان سیدعلی محمدشیرازی، مبشر ِ من یظهره الله بوده و به آمدن آن  بشارت داده است و من یظهره الله همان حسینعلی نوری معروف به بهاءالله می باشد که بعدا ادعای پیغمبری نمود.

بهائیان برای اثبات حقانیت خود ادعا می کنند:

پیامبر اسلام خاتم النبیین نیست ونبوت به او پایان نمی پذیرد، چراکه نبوت فیض الهی است که باید این فیض ادامه پیدا بکند به همین جهت بعد از  پیامبر اسلام باید پیامبر دیگری ظهور کند که همان حسین علی نوری است.

در پاسخ باید گفت:

اولاً: از کجا اثبات می شود که حسین علی نوری فیض الهی هستید و از کجامعلوم که میرزاحسینعلی پیامبر است، چرا که افراد مختلفی در طول تاریخ مدعی نبوت شدند. برای اثبات نبوت حداقل باید سه نشانه به شرح زیر ارائه گردد:

– از طریق معجزه

– معرفی انبیاء گذشته

–  همچنین هماهنگی تعالیمشان با ادیان گذشته توحیدی و  با عقل و فطرت صدق و کذب

دراین میان پیغمبر ادعایی شما میرزاحسین علی با کدام معجزه و کرامت و با کدام نشانه مدعی مقام نبوت شده اند.

ما در تاریخ زندگی آنها می بینیم که آنها ادعاهای مختلفی داشته اند مثلا سیدعلی محمد در ابتدا ادعای بابیتِ امام زمان کرد و بعداز مدتی مدعی مهدویت شد و ادعاهای خودش را به الوهیت و ربوبیت هم رساندید و یا حسینعلی نوری مدعی من یظهره اللهی شد و بعد مدتی خود را پیامبر نامید، سپس دعوی خدایی نمود و در زمانیکه در زندان بود جمله ی {لا اله الّا اَنَا المَسجونُ الفَرید}  (بهاییان ص  ۴۲۱به نقل ازمبین ص۲۸۶) را بر زبان جاری کرد.

وجالب اینکه این ادعاها متناقض بوده و از همین تناقضات میشود بر بطلان دعاوی آنها پی برد.

ثانیاً : اگر پیامبراسلام ختم کننده ی نبوت نباشد وباید این فیض بواسطه آمدن پیامبر بعدی تداوم پیدا کند، پس چرا بعداز حسینعلی نوری که به ادعای شما پیامبر است  این فیض ادامه پیدا نکرد وپیامبری بعد از او نیامد.

اگر بگویند که الان ظهور جدیدی نشده چرا که زمان زیادی نگذشته و شرایط جدیدی ایجاد نشده است

باید در پاسخ گفت که پس چرا بعد از بیست سال که از ادعای سید علی محمد شیرازی چیزی نگذشته بود حسین علی نوری ظهور کرد و مدعی دعاوی خود شد در حالیکه زمان زیادی نگذشته بود وشرایط  جدیدی بوجود نیامده بود.

ثالثا : به صراحت آیه ۴۰ سوره ی الأحزاب قرآن کریم

(مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا)

پیامبر اسلام خاتم الانبیاء و مرسلین  می‌باشد و بعد از او پیامبر دیگری نخواهد آمد و اینکه بهائیان خاتم را به معنای نگین گرفته اند و گفته اند که منظور آیه این بوده است که پیامبراسلام  نگین انبیاء ورسولان الهی است، فرض غلطی است چرا که خاتم یعنی پایان دهنده وختم دهنده و از این جهت به انگشتری خاتم گفته اند که نامه ها را بوسیله آن با نقش روی آن پایان می داده اند، یعنی در هر صورت معنی خاتمیت می دهد.

رابعاً : خود میرزا حسینعلی به خاتمیت پیامبر اسلام اقرار نموده و می گوید:

الصلا‌ه والسلام علی سیدالعالم و مربی الامم الذی به انتهت الرساله والنبوه و علی آله واصحابه (بهاییان ص ۴۳۷،اشراقات ص ۲۹۳)

ظاهرا این فرقه جعلی و دست ساخته حتی معتقد به آموزه های رهبران خود از جمله رهبر اصلی و پیغمبر خودخوانده خود نیست!!!!!

خامسا : به واسطه خاتمیت پیامبر، فیض الهی قطع نمی شود بلکه این فیض به وسیله امامت ادامه پیدا می کند چراکه امامت ادامه مسیر نبوت و رسالت است وخدای متعال بوسیله امام معصوم(سلام الله علیه) فیض خود را به عالم هستی علی الخصوص انسان ها می رساند و جریان هدایت وسعادت بشر را ادامه می دهد، آیا هدف بهائیت طبق نقشه دشمنان تاریخی اسلام و شیعه، حذف ولایت الهی معصمومین علیهم السلام برای تسلط بر جامعه اسلامی نبوده است؟ تا خود این جایگاه را فتح کنند و در خدمت جبهه استکباری و صهیونیسم جهانی قرار دهند، یعنی همان هدفی که در حال حاضر بهائیت در حال انجام است؟

و دلیل ششم اینکه چرا به محض اینکه حسین علی نوری با وساطت و نفوذ دولت روس (به جرم شرکت در ترور ناصرالدین شاه قاجار محکوم به اعدام شد) از زندان  آزاد شد و در بغداد اعلام پیغمبری نمود، آیا بین دولت روس، آزادی ایشان از زندان، ساکن در عراق بودن و نفوذ انگلیس در دولت عثمانی رابطه ای نیست؟

 

با تشکر از حجه الاسلام جمشیدی