صوفیه گنابادیه

فرقه پژوهی:

هدف اصلی فرقه خودساخته صوفیه گنابادیه با مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام را می‌توان حذف روح حسینی و گرایش عاشورایی از جامعه ایرانی و محروم‌سازی نظام از این بخش هویتی دانست که در پیروزی انقلاب و ثبات‌بخشی و استحکام نظام جمهوری اسلامی، نقش بنیادی و سرنوشت‌ساز داشته است.

در اینکه تصوف ربطی به اسلام ناب محمدی ندارد جای هیچ شک و شبهه ای نیست زیرا اگر تصوف ملازم با اسلام ناب محمدی بود، باید طریقت خود ساخته آنها توسط حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و اهلبیت عصمت و طهارت تبیین می‌گردید.

اسلام حقیقی کامل ترین دین است و تا جزئی ترین مسائل آن به وسیله  آن حضرات ـ علیهم السّلام ـ بیان شده‌ امّا هیچ نشانی از تصوف و مبانی آن حتی به صورت کلی نیست مگر در بعضی از روایات که در مقام نکوهش و مذمّت از  آن نام برده شده است.

از آنجا که تصوف یک مکتب التقاطی و ذوقی است و در هر زمان و مکان از منابع مختلف و متنوع استفاده شده و از سرچشمه‌های متعدد آب خورده، انحرافات زیادی به خود دیده است.

صوفیه همین که رأی و عقیده‌ای را موافق با ذوق و حال خود یافته‌اند به ترویج آن پرداختند و اصلا برای آنها مهم نبوده که منتسب به چه کسی بوده، به همین خاطر به یک طریقت هزار رنگ تبدیل شده‌اند که در قوطی طریقتی آنها تفکرات خاص وهابیت هم خودنمایی میکند!

در صفحه ۸۲ “جزوه گزیده بیانات” در جواب سوال یکی از دراویش صوفیه گنابادیه مبنی بر عزاداری و لباس مشکی پوشیدن، آمده است: «در هیچ آیه و روایتی، دلیل موجهی بر جواز گریه و عزاداری برای مردگان وجود ندارد و در قرآن حزن و اندوه حضرت یعقوب آمده است نه گریه در فراغ یوسف! علاوه بر این، برای مسلمانان تنها عمل پیامبر اسلام حجت است، نه عمل حضرت یعقوب! در حالی که هرگز در سیره‌ی پیامبر اسلام عزاداری برای اموات وجود ندارد و اگر هم گریه‌ایی صورت گرفته، از روی احساسات و غیراختیاری بوده است؛ بنابراین هیچ دلیل معتبری برای عزاداری و جواز گریه و پوشیدن لباس سیاه برای شهادت امام حسین وجود ندارد»

یکی از خصوصیات بارز بزرگان صوفیه گنابادیه، پاسخ به سوال طبق روحیات و جایگاه شخص سوال کننده است. برای نمونه اگر یک درویش مقید به آداب شرع درباره چیزی سوال کند که دقیقا درویش دیگری که مقید به آداب شرع نباشد سوال کند، دو پاسخ کاملا متفاوت دریافت خواهند کرد.

این پاسخ انحرافی در حالی است که هیچ اعتنایی به روایات معتبر که از پیامبر و اهلبیت آن حضرت حکایت کرده و در کتب معتبر شیعه و اهل سنت آمده اعتنایی نشده است و ظاهرا فقط به آنچه با فکر و اندیشه درویش سوال کننده همخوانی داشته ذکر شده تا شاهد عمق کج اندیشی فرزندان خلف ابن تیمیه در فرقه صوفیه گنابادیه باشیم.

حال به تبیین انحراف فرق خودساخته صوفیه و وهابیت با اثبات التقاطی و ذوقی بودن آنها می پردازیم

جهان اسلام چه شیعه و چه سنی هر چه می کشند از وجود فرقه های خودساخته صوفیه و وهابیت است. درد و رنجی که اکنون کشورهای اسلامی به خاطر تحرکات سیاسی این دو فرقه دست ساز انحرافی به آن دچار هستند هیچگاه سابقه نداشته است.

روباه پیر که در خلق فرقه های مذهبی ید طولایی دارد، برای این که ادیان الهی را به انحراف بکشاند از دل آنها، فرقه های ضاله و دست ساز خلق می‌کند.

انگلیس برای رسیدن به اهداف خود به ترویج دو تفکر خطرناک پرداخت. در خارج از ایران به ساخت وهابیت که با عناصر تروریستی تکفیری خود در جهان اسلام خشونت را ترویج می کند و در داخل ایران با حمایت تمام قد از صوفیه به ترویج صلح کل پرداخت تا با گذشت زمان بتواند با این طرح هدفمند به راحتی بر ایران تسلط پیدا کند.

1-  رد ادعای صوفیه با روایات منابع شیعه

الف: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «البکائون خمسه: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و علی بن الحسین…؛ (وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 2، ص 922) گریه‌کنندگان معروف پنج نفرند؛ آدم، یعقوب، یوسف، ‌فاطمه دختر پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و علی بن حسین ـ علیه السّلام ـ . گریه آدم به خاطر اخراج از بهشت، گریه یعقوب به جهت دوری از یوسف، گریه یوسف به خاطر فراق و جدایی از یعقوب، گریه حضرت زهرا بر پدرش رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و گریه امام سجاد ـ علیه السّلام ـ به خاطر شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ بود. مدت آن در بعضی از روایات ده سال و در برخی دیگر چهل سال یاد شده است.

ب: امام صادق ـ علیه السّلام ـ به فرزند بزرگوارش فرمود: «أوقف لی من مالی کذا و کذا لنوادب تند بنی عشر سنین بمنی أیام منی»؛ (وسائل الشیعه، حر عاملی، ج ۱۲. باب جواز کسب النائحه بالحق لا بالباطل.) مدت ده سال در ایام حج در سرزمین منا با وقف اموال و داراییم، مجالس و سوگواری برگزار کن تا گریه‌کنندگان گریه نمایند.»

2-  رد ادعای صوفیه با منابع اهل سنت

بنابر گواهی نخستین اسناد مکتوب عاشورا، عزاداری اهل سنت و شیعیان همزمان و پس از حادثه عاشورا به وقوع پیوست.

الف: طبری داستان عبور خاندان امام حسین توسط لشکریان یزید از مسیر قتلگاه را یاداور شده و ذکر مصیبت حسین علیه السلام را که توسط خواهرش زینب هنگام دیدن پیکر غرقه به خون و بی سر برادر بر زبان آورده شده است، این گونه گزارش می کند: «یا محمداه، یامحمداه! درود فرشتگان آسمان بر تو! این حسین است که در بیابان افتاده، با خون خود آغشته گردیده، اعضایش قطه قطعه شده . یا محمداه! دخترانت اسیر شده اند و اولادت از دم تیغ گذرانده شده اند که بر پیکرشان باد می وزد …» وی در ادامه می افزاید: «با این جملات و کلماتی که زینب ادا کرد، همه حاضران و دوست و دشمن اشک ریختند .» (تاریخ الطبری، ابوجعفر محمدبن جریر طبری، ج 5، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، بیروت، درالتراث، ص 456/ص 455)

ب: طبری همچنین از عزاداری در منزل یکی از دشمنان معروف امام حسین علیه السلام به نام خولی بن یزید ازدی یاد می کند که سر امام را از عمرسعد تحویل گرفت و برای بشارت به عبیدالله بن زیاد و گرفتن پاداش، پیش از دیگران به سوی کوفه حرکت کرد و پس از آنکه با در بسته دارالاماره مواجه شد، به خانه برگشت و سر مبارک را در تنور یا صندوقچه ای پنهان داشت . زن حضرمیه او پس از اطلاع، شروع به ناله و فریاد نمود، برای مظلومیت امام حسین و حادثه عاشورا سخت گریست و منزل او را ترک گفت. (تاریخ الطبری، ابوجعفر محمدبن جریر طبری، ج 5، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، بیروت، درالتراث، ص 456/ص 455)

3- رد ادعا طبق عملکرد درون فرقه ای صوفیه گنابادیه

1- در صورت صحت این ادعا چرا هرساله مراسم عزاداری در روز عاشورا (نسبت به بحث عاشورا هم این فرقه دارای تناقضات زیادی است) برگزار می شود.

2-بزرگان صوفیه گنابادیه که به دنبال آیه و روایات در بحث عزاداری و لباس مشکی هستید چرا به دنبال ریشه و آداب خود ساخته درون فرقه ای خود در آیات و روایات نیستید؟

3-اگر فقط عمل پیامبر اسلام حجت است و نباید به عمل حضرت یعقوب استناد شود، چرا اقطاب این فرقه به عنوان یک انسان کامل معرفی می شود و کوچکترین عمل و سخن وی را حجت میدانید!

چرایی تضعیف عزاداری توسط فرقه های خودساخته صوفیه و وهابیت

بدون شک هدف اصلی فرقه های خودساخته صوفیه و وهابیت با مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام را می‌توان حذف روح حسینی و گرایش عاشورایی از جامعه ایرانی و محروم‌سازی نظام از این بخش هویتی دانست که در پیروزی انقلاب و ثبات‌بخشی و استحکام نظام جمهوری اسلامی، نقش بنیادی و سرنوشت‌ساز داشته است.

رد این هویت را می‌توان هم به مبارزه و استقامت علیه نظام ستمشاهی، هم جهاد و مقاومت در هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر و هم بردباری در برابر تحریم و فشار امریکا و حامیان غربی آنان لمس کرد. همین هویت، دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران و ملت عزیزمان را ناکام گذاشته و رؤیای آنان برای نابودی چندماهه و چندساله را به کابوسی وحشتناک تبدیل و ضمانت‌بخش عمر ۴۳ ساله انقلاب و نظام اسلامی با وجود تمامی فشارها، فتنه‌ها، تحریم‌ها و جنگ ترکیبی و ناجوانمردانه دشمنان و مخالفان آن بوده است.