هفت بند درباره قانون جذب
ایده جذب تاکنون از جنبه های مختلف دینی، عقلی و علمی مورد نقد بسیاری از اندیشمندان مرتبط با این حوزه قرار گرفته است که در سطح حقیقی و مجازی در قالب کتاب و مقاله موجود و قابل دسترس است.  علی ایحال در این نوشته هفت نقد علمی بر آن وارد می کنیم که در ادامه ارائه می گردد.

۱. آن‌چه قانون جذب روی آن تکیه می‌کند، آفرینندگی ذهن و قدرت خداگونه‌ی تفکر است. از تفکر که بگذریم، تئوری راز در مورد ظرفیت دیگر استعدادهای بشری، ساکت و بلکه عادی بودن آن‌ها را پذیرفته است، خصوصاً این فرضیه در مورد قوای مادی، مانند: قدرت جسمی انسان، قدرت بینایی و شنوایی و بویایی و … ادعایی ندارد.

در قانون جذب ادعا می‌شود که هر چه را شما تصور کنید، مثبت یا منفی، همان دقیقاً اتفاق می‌افتد.

قانون جذب از ناحیه‌ی علت و معلول دو ادعا دارد که هر دو مخدوش است. مروجین جذب، نسبت علّی و معلولی بین تصورات ذهنی و اتفاقات زندگی انسان‌ها برقرار می‌کنند و با چنین گفته‌ای، به دو ادعا تن می‌دهند. اول این‌که، هر چه در ذهن بگذرد، در عالم خارج از وجود انسان تبدیل به یک پدیده می‌شود؛ دوم این‌که، هر چه از امور مثبت و منفی در زندگی‌تان اتفاق بیافتد، حتماً در گذشته به آن تصویرپردازی ذهنی داده‌اید و قبلاً در عالم ذهن آن را خلق کرده‌اید.

به عبارت دیگر وقایع زندگی انسان همه معلول افکار انسان هستند (در ناحیه‌ی علت) و تصاویر ذهنی هم حتماً معلول خودش؛ یعنی پدیده‌های خارجی را خلق می‌کند (در ناحیه‌ی معلول). قانون جذب در هر دو ناحیه اثبات نشده و غیر قابل دفاع است. ادعای جذب در حوزه‌ی علت قابل قبول نیست، به این معنا که موارد فراوانی وجود دارد که افرادی به عمل تجسم و تمرکز به صورت کامل پرداخته‌اند، ولی جواب نگرفته‌اند و در ناحیه‌ی معلول هم مردود است؛ یعنی اتفاقات زیادی در زندگی انسان‌ها پیش می‌آید که قبلاً به آن‌ها فکر نکرده‌اند.

در ناحیه‌ی معلول این رسوایی و نارسایی، نمود بیش‌تری دارد؛ یعنی در زندگی انسان، معلول‌های بی ارتباط با تجسم پیدا می‌شوند. دانش‌آموزی را فرض کنید که جهت قبولی در امتحان تلاش می‌کند و هیچ تجسم، تصور و تفکری از قبولی خود (به عنوان یک برنامه) ندارد و بعد از تلاش و جدیت موفق می‌شود. چرا مدعیان قانون جذب، این گونه موارد را در قانون جذب به بررسی نمی‌گذارند؟ در این موارد عمل تجسم وجود نداشته، ولی پدیده‌ای مثبت اتفاق افتاده ـ که البته زاییده‌ی عوامل خاص خودش که همان تلاش و کوشش و برنامه‌ریزی دانش آموز است ـ بدون این‌که به تجسم نیازی احساس شده باشد.

آیا واقعاً هر مشکلی که در زندگی انسان پیش می‌آید، قبلاً انسان به آن مشکل تصویرسازی ذهنی داده است؟ آیا اگر کسی همسرش را در یک تصادف از دست دهد، از قبل این اتفاق را بارها تجسم کرده است؟ آیا مریضی‌ها در اثر تجسم حالت مرض، اتفاق افتاده است؟ اگر زلزله‌ای یا سیل اتفاق افتد و تعدادی جان خود را از دست دهند، آیا همگی قبلاً مرگ خود را در حالت زلزله یا سیل تجسم کرده بودند؟ آیا بستگان آن‌ها این گونه مرگ را در مورد زلزله زده‌ها تصویر کرده بودند؟

براستی چرا برای موارد عادی زندگی روزمره، نیازی به تجسم نیست و بدون تمرکز ذهنی و بدون هیچ مشکلی، انسان به انجام این امور اقدام می‌کند و عملی ذهنی به نام تصویرپردازی ذهنی اساساً کارایی ندارد و طرحش لزومی ندارد؟ مثلاً چرا برای نوشیدن آب، رفتن به محل کار، کار با اتومبیل، صحبت با دیگران و هزاران مورد دیگر که هر روز برای انسان‌ تکرار می‌شود و همه هم جزء مطلوبیت‌های زندگی اوست، به تجسم و تصور نیازی نیست؟

۲. این ابهام در مورد فیلم راز در مجامع علمی مطرح شده است که چرا این افراد همگی در یک مرکز فرهنگی مشغول به کار هستند و یک تیم هماهنگ به حساب می‌آیند، اما در فیلم راز اسمی از مرکز فوق به میان نیامده است، درحالی‌که تلاش کارگردان و تهیه کننده‌ی «راز» بر این است که اثبات کنند که این ایده در جای جای جهان و در تک تک رشته‌های علمی طرفدار دارد. مأموریت گروهی که درEvolutionary Leader همکار محسوب می‌شوند، همین ایده است.

۳. قانون جذب امروزه به عنوان یک ابزار ذهنی محض مطرح می‌شود و ذهن، تنها نقش را در این فرآیند به عهده دارد. اما نباید فراموش کرد که در تبلیغات و کارگاه‌های جذب در کشور ما، نقش دیگر عوامل نه از روی غفلت که حساب شده، مطرح نمی‌شود. علت هم یک چیز بیش‌تر نیست و آن این است که رهبران جذب در ایران به دیگران وعده‌ی رفاه و امکانات زندگی را می‌دهند، آن هم با دو قید سرعت و سهولت.

بنابراین اگر از مخاطبین خود بخواهند که تلاش و زحمت لازم است، دیگران خواهند گفت که اگر قرار باشد از همان راه‌های شناخته شده و توأم با سختی و زحمت پول‌دار شویم، در این صورت، جذب، تحفه‌ی جدیدی نخواهد بود. به همین علت کارگاه‌های راز معمولاً پر است از وعده‌های دروغین و قول‌هایی که هرگز در عالم خارج محقق نخواهد شد.

آن دسته از افرادی که شهرت و بازار خود را از قانون جذب دارند، سعی می‌کنند از جذب به عنوان یک قانون یاد کنند تا اعتماد دیگران هم‌چنان باقی بماند، اما واقعیت این است که افراد بسیاری جذب را امتحان کرده‌اند و نه فقط به جواب نرسیده‌اند، بلکه مختصر دارایی خود را هم از دست داده‌اند (مانند بسیاری از مال‌باخته‌های شرکت‌های هرمی که پیش شرط ورودشان به شاخه، مطالعه‌ی کتاب راز یا تکنولوژی فکر بود). این افراد ناکارآمدی این ایده را در میدان عمل تجربه نموده‌اند و دیگر حاضر نیستند بابت شرکت در سمینارهای راز و تکنولوژی فکر هزینه کنند.

البته افراد محدودی هستند که با مدیریت، تلاش، پشتکار و مشورت با دیگران به اهداف خود دست یافته‌اند، ولی به این عوامل توجه ندارند و به خاطر تبلیغات گسترده‌ی مدعیان جذب، حاضر نیستند قبول کنند که موفقیت ایشان ارتباطی با قوه‌ی ذهن و تمرکز ندارد. در صورتی‌که همه می‌دانیم برنامه‌ریزى و مدیریت، مقوله‌اى است که انسان در عرصه‌ی زندگى از آن براى رسیدن به اهداف خود استفاده مى‌کند، هر کس در طول زندگى خود با مسائل و مشکلاتى روبه‌روست.

مثلًا یک دانش‌جو با مسائلى از این قبیل مواجه است: چگونه درس بخوانم؟ چگونه زندگى زناشویى تشکیل دهم؟ در زندگى با چه کسانى معاشرت داشته باشم؟ چه مطالعات و تحقیقاتى داشته باشم تا به موفقیت تحصیلى برسم؟ اوقات فراغت را چگونه سپرى کنم؟ و… برنامه‌ریزى و مدیریت، اهداف را روشن‌تر و قابل دسترس‌تر مى‌سازد، به طورى‌که هیچ‌کس برحسب تصادف به هدف خود نمى‌رسد، بلکه با برنامه‌ریزى به سمت تحول و دگرگونی مثبت و مفید پیش مى‌رود و انتخاب‌هایش را عاقلانه‌تر مى‌کند تا سرانجام به مقصد برسد.

برنامه‌ریزى و مدیریت یک روند فعّال و پویا در جهت هدف‌یابى و کامروایى است. کسب روزى، تحصیل، کار و فعالیت اجتماعى، ازدواج، روابط اجتماعى، صله‌ی رحم، انجام وظایف اجتماعى و مسئولیت‌هاى فردى و گروهى، جملگى امورى هستند که هر کس موظف است درباره‌ی آن‌ها اطلاعات لازم را کسب نموده و با یک برنامه‌ریزى دقیق براى موفقیت در آن‌ها به تلاش و مجاهدت بپردازد. امام على(ع) فرمود :«عمل خود را رفیقت قرار ده و آرزویت را دشمنت … آرزوهایتان را دروغ‌گو بدانید و عمرتان را براى پرداختن به بهترین کارهایتان، غنیمت بشمارید و چونان صاحبان تشخیص و خِرد [به عملْ ] مباردت کنید.»

در فرضیه‌ی جذب آن‌چه شاه کلید محسوب می‌شود، تمرکز و تجسم مطلوب است نه اقدام عملی و برنامه‌ریزی و مشورت. فکرگرایی و خیال‌پردازی جایگزین ارتباط منطقی با دنیای خارج می‌شود و عملیاتی کردن طرح‌ها و ایده‌ها جای خود را به نگریستن آمال می‌دهد.

۴. آن‌چه که به عنوان یافته‌های فیزیک کوانتوم ادعا می‌شود، فقط در حد پذیرش تأثیر متقابل میان پدیده‌هاست، نه رابطه‌ی علی ومعلولی. به عبارت دیگر این رابطه حداکثر در حد علت ناقصه وجود دارد نه علت تامه. خوش‌بختانه مخالفت به موقع بسیاری از متخصصین فیزیک با ایده‌ی جذب باعث شد که بسیاری از افراد که این ایده را برآمده از فیزیک کوانتوم می‌دانستند، به این ایده به عنوان یک یافته‌ی تجربی نگاه نکنند.

امروزه در محافل علمی کسی ادعا نمی‌کند که فرضیه‌ی جذب مورد تأیید فیزیک کوانتوم است. کار به جایی رسیده که بعضی از منادیان جذب در کشور صریحاً گفته‌اند که از اول نباید جذب در فضای فیزیک مطرح می‌شد، چراکه این ایده براحتی در فیزیک قابل اثبات نیست و اساساً جذب یک ایده‌ی متافیزیکی است که فیزیک نمی‌تواند آن را به محک تجربه ببرد.

« به نظر می‌رسد، مدافعان قانون جذب اصلاً نباید به سراغ قوانین علمی برای اثبات درستی کارکرد این قانون می‌رفتند. چون دانشمندان مقابل آن‌ها قد علم می‌کنند و آن‌ها هم، چون قصد دارند با ابزارهای علمی و فیزیکی، به توصیف یک پدیده‌ی متافیزیکی و غیر مادی بروند، طبیعتاً شکست می‌خورند و نمی‌توانند به خوبی از خود دفاع کنند. این همان خطایی بود که در فیلم راز یا Secret صورت گرفت و بلافاصله در جلسات پرسش و پاسخ بین تماشاچیان این فیلم و سازندگان این مجموعه، روی علمی نبودن ادعاهای کوانتومی انتقاد مطرح شد.»[ 1]

امروزه حتی در دایره المعارف‌ها ـ حتی در ویکی پدیا که گاهی در آن از فرضیه‌ها، قانون تعبیر می‌شود ـ از قانون جذب به عنوان یک ایده‌ی علمی نام نمی‌برند.

این متن را ببینید: «قانون جذب یک قانون انتزاعی است و به طور خلاصه بیان می‌کند که هر آن‌چه در ذهن انسان تصور شود اعم از خوب یا بد، زشت یا زیبا و … در دنیای واقعی نمود خواهد یافت. بنا به تعبیر یکی از افراد حاضر شده در این فیلم، قانون جذب مختصراً در این جمله تعریف می‌شود: افکار، تبدیل می‌شوند به، اجسام!»[ 2]

از سوی دیگر در میان روان‌شناسان مشهور و برجسته کسی یافت نمی‌شود که ایده‌ی جذب را به صورتی که در فیلم راز ادعا شده، تأیید نماید. البته روان‌شناسی تأثیر اندیشه بر روان و درون را تأیید می‌کند و بعضی از مکاتب روان‌شناسی با همین نگاه شکل گرفته‌اند. باید توجه داشت اثرگذاری فکر بر احساسات و روان، مورد اذعان متون دینی هم هست، اما می‌دانیم که در تئوری جذب ادعای آفرینندگی ذهن و تأثیر تام ذهن در جذب خواسته‌ها، مطرح است، بدون این‌که به عامل دیگری نیاز باشد.

۵. عده‌ای از حامیان جذب از آن‌جا که تمایل جدی به بومی‌سازی فرضیه‌ی جذب دارند، دستورات دینی را به گونه‌ای تازه تأویل می‌نمایند و به خیال خود به کشف جدیدی دست یافته‌اند. این گروه به آیاتی که در مورد ارزش تفکر وارد شده و احادیثی که ثواب فراوانی برای تفکر و تأمل یادآور شده، استناد می‌کنند.

بر آشنایان با قرآن و متون روایی پوشیده نیست که اولاً تفکر هیچ وقت جای اعمال دیگر از جمله واجبات و دیگر مستحبات را نمی‌گیرد و به جای عمل نقش‌آفرینی نمی‌کند، برخلاف رهنمود رهبران جذب که همه چیز را در تجسم و تصویرپردازی ذهنی خلاصه می‌کنند و از کارآیی دیگر ابزارها سخنی نمی‌گویند. دوم این‌که هرچند به تفکر نگاه استقلالی هم شده؛ یعنی خود تفکر در رشد روحی و عمق بخشیدن به باورها نقش ویژه دارد، اما ارزش عمده‌ی تفکر به این است که مقدمه‌ی دسته‌ای از اعمال و افعال جوارحی قرار می‌گیرد و انسان را به عمل بیش‌تر وامی‌دارد.

چنان که معصومین هیچ‌گاه به تفکر اکتفا نمی‌کردند و از عبادت‌های دیگر غفلت نمی‌نمودند. به گونه‌ای که در مورد حضرت علی (ع) روایت شده که وی شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خواند.

سوم این‌که در معارف دینی، تفکر از این جهت مورد توجه قرار گرفته که ابزار پیوند انسان با خالق است، نه از این نظر که ابزار دعوت انسان به دنیاخواهی و فزون‌طلبی و وسیله‌ی غرق نمودن انسان در رفاه و ثروت و لذت است. تفکر به این دلیل که از نظر روحی و معنوی تعالی‌بخش است، مورد تأکید قرار گرفته، نه از این جهت که به انسان محوری ختم شود.

بنابراین تفکری در دین ارزشمند است که در خدمت خودسازی و تعالی روحی انسان به کار گرفته شود، نه تفکری که انسان را بیش‌تر و بیش‌تر در دنیامداری و رفاه‌محوری غرق نماید. چهارم این‌که متون دینی به تفکر و تأمل و تعقل دستور داده‌اند، نه به تصویرپردازی ذهنی. پنجم این‌که بزرگان دین، متعلَّق تفکر یعنی موارد و موضوعات و مصادیق تفکر را معرفی کرده‌اند و به تفکر افسار گسیخته دستور نداده‌اند.

در قرآن کریم، موضوع تفکر، آیات الهی است، یعنی به پدیده‌ها از این نظر که حکایت‌گر مبدأ خویش و آیینه‌ی آفریدگارند و از این لحاظ که بیننده را به خالق پیوند می‌زنند، نگریسته شود. در قرآن به صورت مشخص، به دو مصداق روشن، دستورِ تفکر داده شده است: آیات آفاقی و آیات انفسی. ناظر به موارد آفاقی، آیه‌ی *یتفکرون فی خلق السموات*،[3] و ناظر به آیات انفسی آیه‌ی *اولم یتفکروا فی انفسهم*[4] را می‌توان برشمرد.

دسته‌ی دیگر به سراغ مفهوم دعا رفته و می‌گویند: دعا و نیایش لازم است، چون می‌تواند به فکر تمرکز دهد. به گمان آن‌ها، دعا از این نظر به درد می‌خورد که به تصویرسازی ذهنی کمک می‌کند نه به این جهت که ارتباط با خالق است و نه به این خاطر که روح بخش است و در آن تعالی معنوی و تکامل نهفته است! می‌گویند: دعا خوب است، چون باعث می‌شود تو بتوانی مطلوب‌هایت را بیش‌تر تجسم کنی. زیارت هم بروید، اما نه این‌که زیارت خودش موضوعیت دارد؛ بلکه به این علت که باعث می‌شود فزون‌طلبی آدمی که باید اصل باشد، در مکان زیارتگاه تداعی شود.

بنا بر بیان بالا، دعا چون مقدمه‌ی تجسم و تمرکز است، اهمیت پیدا می‌کند، نه چون خودش ابزاری مستقل در خدمت تعالی انسان است. زیارت هم چون به انسان قدرت تداعی بیش‌تری می‌دهد، مفید است، نه چون زیارت شونده، دارای روحی بزرگ است که می‌تواند دیگران را در تعالی روحی دستگیری نماید. بنابراین، اگر در میخانه هم این تداعی صورت گیرد، میخانه هم مثل زیارت‌گاه، تقدس و ارزش پیدا می‌کند و در نتیجه نیازی به زیارت و زیارت گاه نیست.

۶. نمونه‌هایی که در فیلم راز آمده، باید با تأمل و دقت بیش‌تری مورد توجه قرار گیرند. به طور نمونه در کتاب راز مردی معرفی می‌شود که تصویر خانه‌ی دلخواه خود را روی تخته‌ی آرزوهایش نصب کرده و هر روز به آن می‌نگریسته و خود را در آن تجسم می‌کرده است.

اما بعد از سال‌ها وقتی که فرزندش پس از اسباب‌کشی یک جعبه‌ی قدیمی را باز می‌کند و عکس‌های آرزوی پدر را می‌بیند و می‌پرسد این‌ها چیست؟ پدرش متوجه می‌شود که اکنون در همان خانه‌ی آرزوها زندگی می‌کند! براستی آیا کسی که مدت‌ها عکس خانه‌ی آرزوهای خود را در برابر چشم قرار داده و به آن نگریسته و با احساسات مثبت آن را تجسم کرده، وقتی در واقعیت آن خانه را می‌بیند، آرزو و تصوراتش را به یاد نمی‌آورد؟ باید فرزندش عکس‌های چند سال پیش را به او نشان دهد تا متوجه شود خانه‌ای که در آن زندگی می‌کند، همان خانه‌ای است که مدت‌ها در فکر خود تجسم می‌کرده است؟

این در حالی است که حافظه‌ی انسان وقتی با احساسات همراه می‌شود، بسیار قدرت‌‌مند عمل می‌کند و خاطرات کوچک و ناچیز با کوچک‌ترین اشاره و نشانه‌ای به یاد می‌آید.

۷. نباید فراموش کرد که ایده‌ی جذب از نگاه اومانیستی (انسان محوری) تمدن غرب سرچشمه گرفته و با پذیرش این نگرش، نه فقط تربیت انسان الهی به عنوان هدف مطرح نیست، بلکه اساساً توجه به گرایش‌های متعالی هم چندان جایی برای طرح و بحث ندارد. با محوریت‌دادن به خواست و تمنیات انسان، اهداف متعالی و معنوی فراموش می‌شود و به جای آن، زندگی این جهانی و تجربه‌ی لذت بیش‌تر، در صدر خواسته‌های انسان می‌نشنید و در نتیجه انسان بیش از همه به فراموشی عاقبت و آخرت سوق پیدا می‌کند. وین دایر که از مروجین جذب است، می‌گوید:

« انسان هر چه را می‌خواهد در اختیار دارد. فقط باید این نکته را بداند چه می‌خواهد و هدف و مقصودش چیست. برای رسیدن به مقصود باید دو ایده مشخص را به ذهنتان وارد کنید و آن دو ایده ثروت و موفقیت هستند… باید هر شب پیش از خواب رفتن، دو کلمه‌ی ثروت و موفقیت را آن قدر تکرار کنید تا خوابتان ببرد. چون هر چه را قبل از خوابیدن و در حالت خلسه‌ی پیش از خواب با خودتان نجوا کنید، بر ضمیر ناخودآگاهتان نقش می‌بندد.»[ 5]

قانون جذب نه تنها انسان را به کسب فضایل اخلاقی دعوت نمی‌کند، بلکه یکی از خطرناک‌ترین امیال انسانی؛ یعنی «آز و طمع» را فعال نموده و بر ساحت‌های متعالی روح انسان حکم‌فرما می‌کند. طبق متون دینی این میل اگر در وجود انسان فعال گردد، یکی از ارزشمندترین قوای انسانی را که همان نیروی عقل است، از کار می‌اندازد و آن را زمین می‌زند.

حضرت علی (ع) می‌فرماید: «اکثر مّصارع العقول تحت بروق المطامع؛ بیش‌ترین زمین خوردن‌های عقل مربوط به جاهایی است که برق طمع جستن می‌کند».[6]

فرضیه‌ی جذب از آن‌جا که برآمده از تفکر اومانیستی است، بیش از آن‌که ناظر به ابزار زندگی باشد، در فضای اهداف مطرح است. چرا که به هدف‌گذاری می‌پردازد و به زندگی سمت و سو می‌دهد، به عبارت دقیق‌تر این مفهوم به افق‌سازی و آرمان‌تراشی می‌پردازد، نه عرضه‌ی ابزار و وسیله‌ی جدید.

یعنی پاره‌ای از امور را به صورت آرمان و مطلوب نشان می‌دهد و این مطلوب‌ها هم چیزی غیر از چرب و شیرین‌های زندگی این جهانی نیست.

پی‌نوشت

۱. سخنرانی فرامرز کوثری ( سایت وی)

۲. ویکی‌پدیا، قانون جذب، دانشنامه‌ی آزاد.

۳. آل عمران، آیه‌ی191.

۴. روم، آیه‌ی 8.

۵. وین دایر، راز قانون جذب، ص‌140.

۶. نهج البلاغه، حکمت 219.

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.