پدر خداناباوری کیست ؟

«ریچارد داوکینز» را باید از پایه گذاران و مدافعان سرسخت جریان خداناباوری (آتئیسم) در جهان دانست به عبارت بهتر، خداناباوری با نام داوکینز پیوند خورده و بسیاری لقب «پدر» خداناباوری را به وی اطلاق نموده اند. با توجه به نقش مهم این فرد در شکل گیری جریان مذکور و نضج و پایه گذاری مبانی اساسی آن، مروری بر شخصیت و مبانی فکری او می تواند در کسب درکی هر چه بهتر از جریان خداناباوری راهگشا باشد. از این رو در این نوشتار تلاش شده زندگی، آرای فکری و مبانی اعتقادی داوکینز مورد بررسی اجمالی قرار گیرد.

 ابن ابی العوجاء[1] مدرن

ریچارد داوکینز، بی تردید مشهورترین آتئیست دنیای مدرن است. بسیاری از آتئیست های جهان و از جمله خداناباوران ایرانی طرفدار این نویسنده بوده و می کوشند نوشته های او را با التقاط عناصر دینی و افزودن رنگ و بوی مذهبی بومی و به اصطلاح ایرانیزه نمایند. محوری ترین اقدام داوکینز، تلاش برای احیای نظریه تکامل داروین و جانشین ساختن آن با اعتقاد به آفرینش جهان توسط خداوند متعال است. آرای داوکینز بارها از سوی منتقدان مختلف در حوزه های گوناگون و از ابعاد متفاوت علمی و دینی مورد نقد قرار گرفته و ردیات بسیاری بر آثار و گفته های وی نگاشته شده است. نکته قابل تأمل واکنش داوکینز به این انتقادات است. وی صریحا گفته هیچ استدلالی نمی تواند در عقایدش تأثیری بگذارد؛ کلامی که یادآور بزرگترین و مهمترین ملحد زمان امام جعفر صادق(ع) ا یعنی «ابن ابی العوجاء» است. با توجه به لجاجت و زبان تند و تیز داوکینز می توانا او را ابن ابی العوجاء دنیای مدرن نامید.

زندگینامه

کلینتون ریچارد داوکینز (۱) ۲۶ مارس ۱۹۴۱ میلادی در نایروبی کنیا متولد شد. پدرش یک سرباز بود که در جنگ جهانی دوم از کنیا به انگلیس بازگشت تا به نیروهای متفقین بپیوندد. آنها در سال ۱۹۴۹ زمانی که ریچارد هشت ساله بود به انگلستان بازگشتند. والدین او به علوم طبیعی علاقه مند بودند و پرسش های داوکینز را به شکل علمی پاسخ می دادند. داوکینز دوران کودکی خود را «یک پرورش معمولی انگلیکان» توصیف می کند. به گفته خودش در ۹ سالگی شروع به شک کردن در وجود خدا نمود. اما برهان نظم او را قانع می کرد. در ۱۶ سالگی با «داروینیسم» آشنا و از آن پس، نسبت به دین خود (مسیحیت) بی اعتقاد شد. (۳) تحصیل در رشته زیست شناسی، زمینه ای بود برای اینکه داوکینز، آشکارا به توضیح مادی و طبیعی حیات و غیر ضروری بودن خالق فراطبیعی اذعان نماید.

او تحصیلات خود را در شاخه جانورشناسی دانشگاه آکسفورد تا مقطع دکترا ادامه داد و پس از آن در دانشگاه های برکلی کالیفرنیا و آکسفورد مشغول به کار گردید در سال ۱۹۷۶ نخستین کتاب خود را با عنوان «ژن خود خواه» نوشت که حرکتی متفاوت در زیست شناسی فرگشتی (منطبق با نظریه تکامل) قلمداد شد. این کتاب در بردارنده خطوط اصلی نظریات داوکینز است که توسط افرادی چون سوزان بلک مور توسعه پیدا کرد(4). «ساعت ساز نابینا»، «صعود به قله ناممکن»،«گسیختن رنگین کمان»، «داستان نیاکان»، «پندار خدا»، «بزرگترین نمایش روی زمین» و «جادوی واقعیت» از مهمترین آثار او می باشند.

داوکینز در کتاب پندار خدا یا توهم خدا (۲۰۰۶) وجود خداوند را نفی کرده و ایمان دینی را یک پندار (توهم) غلط خوانده است. (۵) این کتاب به چندین زبان از جمله فارسی ترجمه شده است. (6) داوکینز در این کتاب به صراحت مردم جهان را به بی دینی و کنار گذاشتن تمامی نشانه های دین تشویق کرده است. بسیاری از مطالب مطرح شده در این کتاب پیش پا افتاده و قابل نقد و بررسی هستند. بخش اعظم کتاب مذکور طعنه زدن به فلاسفه و دین شناسان تاریخ است. داوکینز در توهم خدا دین را نقطه مقابل علم دانسته و تمام دلایل اثبات خدا را بدون هر گونه استدلال منطقی – مورد مناقشه و رد قرار می دهد و در مقابل لباسی از قطعیت و کمال بر نظریه داروین می پوشاند و به شرح و بسط بی خدایی می پردازد.

با وجود صراحت لهجه و به عبارتی، گستاخی داوکینز در بیان عقاید  کفر آمیز خود، اما حاکمیت ایدئولوژی سکولار محور نظام سرمایه داری در غرب و به ویژه رشد رویکرد ضد دینی در انگلستان، باعث شده او در این کشور به عنوان یک اندیشمند بزرگ مطرح شود. به گونه ای که جوایز زیادی را از انجمن های علمی دریافت نموده و مناصب مختلفی در حوزه های گوناگون داشته است. می توان گفت داوکینز برای دنیای مادی گرای غرب در حکم ابزاری است برای تسریع فرایند زدودن ایمان دینی از جان و روح مردم تا از این رهگذر، منویات نظام سرمایه داری در تسلط کامل بر جهانی محقق گردد.

انتقاد از آفرینش گرایی

داوکینز، یکی از منتقدان شاخص آفرینش گرایی(7) محسوب می شود. او اعتقاد به آفرینش گرایی اخیر دنیا بر پایه تعالیم انجیل و تورات که سن زمین و جهان را تنها چند هزار سال می داند اشتباهی ابلهانه و مخالف عقل سالم خوانده است. داوکینز در سال ۱۹۸۶ در کتاب ساعت ساز نابینا، مقوله «طراحی» به عنوان یکی از مهم ترین مباحث آفرینش گرایان را به باد انتقاد گرفت. او در این کتاب با مثال مشهور ویلیام پی لی الهیدان قرن هجدهم به مخالفت پرداخت. بی لی در کتاب خود، خداشناسی طبیعی ذکر می کند: «همان گونه که یک ساعت به واسطه پیچیدگی بسیار، هیچ گاه نمی تواند خود به خود و تنها از روی تصادف به وجود آمده باشد. تمامی موجودات زنده که به مراتب پیچیده تر هستند نیز باید هدفمندانه طراحی شده باشند اما به اعتقاد داوکینز فرایند انتخاب طبیعی برای توضیح کارآمدی آشکار و پیچیدگی غیر تصادفی دنیای بیولوژیک و موجودات زنده کافی است. او می گوید: انتخاب طبیعی گرچه فرآیندی خودبه خود فاقد شعور و کور است اما در طبیعت همان نقش ساعت ساز را بازی می کند. داوکینز به شدت با گنجاندن مباحث مربوط به آفرینش گرایی در تدریس علوم، مخالف است چرا که آن را یک بحث دینی می داند نه مقوله علمی.

خداناباوری و منطق گرایی

همان گونه که اشاره شد داوکینز آشکارا خداناباور است و از منتقدان بنام مذهب به شمار می آید. برخی او را «بی خدایی ستیزه جو» می دانند. داوکینز، خداناباوری اش را نتیجه منطقی درک خود از نظریه «فرگشت» و فهم اینکه دین و علم ناسازگارند می داند. در سال ۱۹۹۱ او در مقاله ای تحت عنوان ویروس های ذهن این مسئله را مطرح کرد که می توان بر اساس نظریه «میمتیک» به توضیح پدیده ایمان مذهبی و برخی دیگر از نمودهای دینی مانند اعتقاد به مجازات بی ایمانان در آخرت پرداخت. داوکینز ایمان را یکی از بزرگترین آفت های جهان می داند. از نظر او ایمان به معنی اعتقادی است که بر پایه شواهد نیست. داوکینز ایمان را مانند آبله میداند با این تفاوت که ریشه کنی ایمان بسیار دشوارتر است.

پس از واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، داوکینز در خصوص تغییراتی که جهان از آن پس به خود خواهد دید اظهار داشت: بسیاری از ماه دین و مذهب را تنها به شکل چرندیانی بی ضرر نگاه میکردیم. ما فکر می کردیم که گرچه ایمان ممکن است هیچ شاهدی برای اثبات خود نداشته باشد. اما می تواند همانند چوب زیر بغل تکیه گاه و تسلی خاطری برای افراد باشد و از این رو، آن را بی ضرر میدانستیم. ۱۱ سپتامبر، همه این دیدگاهها را زیر و رو کرد. این واقعه به ما نشان داد که مذهب خطرناک است. زیرا به افراد اطمینان کامل و غیر قابل تغییری نسبت به بر حق بودنشان می دهد. مذهب خطرناک است، زیرا به افراد شجاعت کاذبی برای کشتن خود می دهد…. مذهب خطرناک است، زیرا ما جملگی، پذیرای احترام غریبی نسبت به آن هستیم که موجب شده از هر گونه انتقادی مصون باشد. بیایید همگی چنین احترام احمقانه ای را کنار بگذارید.

دشمنی با اسلام

داوکینز اسلام را بزرگترین خطر جهان می داند و معتقد است اسلام یکی از بزرگترین نیروهای اهریمنی جهان است؟ داوکینز، از بزرگترین طرفداران مسلمان رشدی محسوب می شود و هیچ اطلاعیه ای در حمایت از این نویسنده و محکومیت حکم ارتداد او صادر نشده مگر آنکه داوکینز زیر آن را امضا کرده باشد. البته واکنش جهان اسلام و پاسخ های عالمانه و مستدل اندیشمندان مسلمان چون «آیت الله جعفر سبحانی» به مبانی فکری ملحدانه این نویسنده در چند دهه اخیر، سبب شده تا خدا ناباورانی چون داوکینز با احتیاط بیشتری درباره اسلام و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) صحبت کنند و بنویسند اما به هر حال رگه هایی از مخالفت با این دین در آثار او به چشم می خورد

منتقدان داوکینز

کالینز، میانه رویی مصالحه جو

منتقدان و مخالفان داوکینز و نظریه مورد دفاعش یعنی داروینیسم، طیف گسترده ای دارند و هر یک از زاویه ای به نقد وی پرداخته اند. برخی از منظر دینی و الهیاتی و عده ای از منظر علمی و فلسفی، اما در این میان طیف میانه رویی هم وجود دارند که می کوشند در کارزار ستیز علم و دین راه میانه ای باز نموده و به زعم خود مؤمنان و منکران را به اتفاق و میانه روی فرا خوانند. مهم ترین شخصیت این گروه که به مرز مشترک بین خدا و علم دعوت میکند «فرانسیس کالینز» است.

وی فردی مسیحی است که در ۲۷ سالگی، از الحاد به ایمان مسیحی رسید. او به دانشمندان مسیحی حوزه علوم تجربی           می آموزد که چگونه در مجامع شکاک صاحبان علوم از تعلقات ایمانی خود سخن بگویند. کتاب وی تحت عنوان «قربان خدا، ارائه شواهدی برای ایمان» در بردارنده مباحثاتی است که در سال ۲۰۰۶ طی مناظره ۹۰ دقیقه ای او با داوکینز در «دفتر مجله تایم» برگزار شد. او در این مناظره آرای داوکینز در باب انکار خدا، مذمت ایمان و تقبیح دین را به چالش کشیده و بر همان رویکرد مصالحه جویانه میان علم و دین تاکید می وزرد. وی در مقام جمع بندی مناظره چنین اظهار می دارد: «فقط می خواهم بگویم که بعد از ربع قرن فعالیت در علوم تجربی و زندگی ایمانی من هیچ مانعی در موافقت با داوکینز در تمام آنچه در مورد طبیعت و عالم تکوین می گوید، نمی بینم. در عین حال می گویم و این مطلب را می پذیرم که چه با سوال هایی در مورد عالم تکوین وجود دارد که علوم نمی توانند پاسخ گویند پرسش هایی که به جای «چگونگی» از «چرایی» می پرسد. علاقه من دانستن پاسخ به چراهاست که این پاسخ ها را در مقولات ایمانی و روحانی خود می یابم به صورتی که به هیچ وجه استقلال فکری ام به عنوان یک فرد فعال در حوزه علوم تجربی وجه المصالحه قرار نمی گیرد.(11)

نکته جالب توجه، پاسخ داوکینز به این بیانات است که در بردارنده اعترافی ضمنی به وجود خداست. وی می گوید: «من، خدایان المپیا یا مرگ عیسی بر صلیب را شایسته آن جلال و شکوه نمی بینم. این گونه امور محدودیت بخشی (به آن بی نهایت) است. اگر خدایی وجود دارد، ماوراء این حرف ها و فراتر از آن چیزی است که خداشناسان مذاهب ارائه داده اند.» در واقع، داوکینز ناخواسته به خدای نامحدود نامتناهی و بسیط لا یتغیر، اعتراف می کند. این یکی از جنجالی ترین مناظرات داوکینز محسوب می شود که پس از چاپ شهرت زیادی پیدا کرد.

هارون یحیی و نقدی ساختار مندانه

«عدنان او کنار» مشهور به «هارون یحیی» نیز یکی از منتقدان جریان آنتیسم و اندیشه های ریچارد داوکینز است که مناظره های جنجالی اش با این نویسنده به ویژه در سال ۲۰۰۹ به عنوان بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد داروینشهرت دارد.

به اعتقاد این نظریه پرداز ترُک داروینیسم، ریشه شکل گیری بسیاری از دیدگاه ها و فرقه های سیاسی از جمله «ماتر بالیسم» و «فراماسونری» است و با آموزه های اسلامی مغایرت دارد. وی دیدگاه های علمی داروین را که بیش از ۱۵۰ سال است در سراسر دنیا تدریس می شوند، رد می کند و از آنها به عنوان منشأ فساد سیاسی نام می برد.

 یحیی در این زمینه می گوید: «اگر یک مکتب نظریه ای مطرح سازد و با وجود صدها مدرک و گواهی در همه نحله های علمی که آن را رد کرده اند. تلاش داشته باشد تا خود را بر همه جهان تحمیل کند و کوشش هایش برای بقا در مقابله با عقل و منطق صورت بگیرد، باید گفت که در اینجا هیچ اتفاق علمی و قابل پذیرشی رخ نمی دهد. ماتریالیسیم بدون داروینیسم وجود ندارد و کمونیسم، فاشیسم، کاپیتالیسم،ظالمانه و ترور هم بدون ماتریالیسم معنا نخواهند داشت. کسانی که مسئول جنگ های عظیم و کشتارهای بیرحمانه در قرون ۱۹ و ۲۰ بوده اند، همگی داروینیست به شمار می رفته اند. افرادی مثل هیتلر استالین، موسولینی، لنین، مانو ….. وقتی این نظریه که طبیعت محل جنگ و نزاع است در مورد جامعه بشری استفاده شد. عقده های درونی هیتلر در مورد «نژاد برتر»، نظریه مارکس که تاریخچه بشریت تاریخچه نزاع لایه های اجتماعی است، این نظریه کاپیتالیستی که قوی باید با خرد کردن ضعیف، قوی تر شود و استعمار جهان سوم توسط دولتهایی همچون بریتانیا و پیروی آنها از روشهای غیر انسانی حملات نژادپرستانه و تبعیض آنان علیه مردم رنگین پوست، همگی به یک نوع توجیه و کسب حقانیت مشروع نیاز داشتند. این واقعیت حتی از سوی برخی از تکوین گرایان مانند «رابرت وایت» نیز مطرح شده است(12).

نا گفته نماند که آرا و ادعاهای این فرد در مورد مهدویت، به شدت مورد خدشه بوده و حرف و حدیث های زیادی درباره پیوستن وی به از فراماسونری نیز وجود دارد که بر پیچیدگی این شخصیت مرموز می افزاید. به هر روی مناظرات مشهور وی یا داوکینز نام او را به عنوان یکی از منتقدان نظریه داروینیسم و شخص داوکینز مطرح ساخته است.

الیستر مک گرات، رویکرد الهیاتی

الیستر مک گرات الهی دان انگلیسی و استاد دانشگاه اکسفورد نیز انتقاداتی را در مقابل استنتاج های ضد دینی داوکینز بیان می کنند. به اعتقاد اور نظریه فرگشت مؤید هیچ مرام و مسلکی نیست. چه الحاد، و چه ایمان. وی تأکید می کند که موافقت با داروین، لزوماً منتهی به خداناباوری نمی شود. مک گرات معتقد است که داوکینز از الهیات مسیحی ناآگاه  است و در نتیجه نمی تواند به طرز هوشمندانه ای با دین و ایمان ارتباط برقرار کند. در سال ۲۰۰۷، داوکینز در فستیوال ادبی ساندی تایمز، مناظره مفصلی با مک گرات داشتند.

جالب آنکه «مایکل شومر» پایه گذار جامعه شکاکان (که داوکینز نیز عنوان است) چنین اذعان می نماید: «دفاع (مک کرات از ایمان دینی یک دفاع جانانه و محترمانه است. او نشان می دهد که برخی از ارزیابی های داوکینز در مورد مذهب، قطعاً بیش از اندازه ساده انگارانه یا گزینشی هستند.»

مک گراث همچنین در برابر موضع گیری داوکینز که از علوم طبیعی به نتیجه ای فلسفی مبنی  بر عدم وجود خدا رسیده است، به گفتار دیگر دانشمندان در خصوص محدود بودن علم و جدایی آن از فلسفه و الهیات استناد می نماید.

افرادی نظیر «استفان جی گولد» زیست شناسی شک گرا که می نویسد: «علم با ابزارهای قانونی خود قادر نیست در مورد موضوع سرپرستی احتمالی خدا بر طبیعت قضاوت کند ما نه آن را تایید و نه رد می کنیم، بلکه به عنوان دانشمند از نظر دادن در مورد آن خودداری می ورزیم» .

یا «مارتین ریس» (اختر فیزیکدان و رئیس سابق انجمن سلطنتی بریتانیا) که می گوید. «معمای بزرگ این است که چرا اصلا چیزی وجود دارد. چه چیزی زندگی را به معادلات فیزیک می افزاید و آنها را در یک گیتی واقعی فعال می کند؟ این پرسش ها در ماورای علم هستند و در محدوده فیلسوفان و دین شناسان قرار می گیرند»

الوین پلانتینگاه، تری ایگلتون (نقد کتاب لندن) اندرو براون (مجله پراسپکت)، مایکل روس و رابرت استوارت، از دیگر افرادی هستند که نقدهای جنجالی به آرا و مبانی فکری داوکینز از مناظر مختلف علمی، الهیاتی و فلسفی وارد کرده اند(13).

پی نوشت:

  1. 1. Clinton Richard Dawkins1
  2. 2. Biography of Richard Dawkins2

. BBC NEWS | In Depth | Newsmakers | Richard Dawkins The foibles of faith3

. Simon Hattenstone meets Richard Dawkins | World news | The Guandian4

  1. 5. http://en.wikipedia.org/wiki/Christopher Hitchens5

6 . Dawkins, Richard. The God Delusion Transworld Publishers. 2006 5. ISBN6

کتاب پندار خدا، توسط فردی به نام فرزامه ۲۲ نوامبر ۲۰۰۷ به فارسی ترجمه شده و به صورت نسخه pdf در فضای مجازی قابل دسترس می باشد. تا به امروز، گزارشی در خصوص انتشار قانونی این کتاب در ایران دارای مجوز نشر مشاهده نشده است.

7- اعتقاد دینی مبنی بر اینکه انسان ها موجودات زنده و تمامی جهان به وسیله خدا آفریده شده است.

8-گروهی از خداناباوران که نسبت به مذهب، نگرشی ستیزه جویانه دارند.

9-داوکینر کلمه Mome میم (معادل فرهنگی ژن) را به منظور توضیح اینکه چگونه اصول داروینی ممکن است برای تشریح گسترش عقاید و پدیده های فرهنگی به کار روند، ابداع کرد. این کار منجر به شکل گیری نظریه ای به نام «میمتیک» شد.

10- ویکی پدید، ذیل عنوان«ریچارد داکینز»

11-کالینز، فرانسیس، زبان خدا، ارائه شواهدی برای ایمان، مترجمان: محمدرضا علی سازه، محمد تقی حلی ساز، تهران بوستان کتاب، ۱۳۹۱

۱۲- نشریه دانشمند، شماره ۵4۸

۱۳ – ویکی پدیا، ذیل عنوان «ریچارد داوکینز»

[1]عبدالکریم ابن‌اَبی‌العَوجاء- درگذشت ۱۵۵ق/۷۷۲م، زندیق معروف عصر امام صادق(ع) و از متکلمان قرن دوم هجری قمری. وی متکلمی جسور بود و در تبلیغ عقاید کفرآمیزش بسیار کوشش می‌کرد؛ به همین سبب در زمان منصور دوانیقی، خلیفه عباسی، به دست دولت عباسی کشته شد. از احتجاجات مزبور چنین به نظر می‌رسد که او به وجود آفریدگار اعتقاد نداشته، یا درباره خداوند به بحث و جدل می‌پرداخته و در جایی خدا را غایب شمرده است، درگفت و گویی میان او و امام صادق(ع)، امام او را متهم می‌کند که نه به خداوند اعتقاد دارد و نه به پیامبر(ص). عبدالکریم نیز این گفته را رد نمی‌کند، و حتی در مواردی سعی در نفی وجود صانع دارد. ابن‌ابی العوجاء به شدت اعتقاد و آیین خود را تبلیغ می‌کرد و جوانان را به راه خود فرا می‌خواند. بر طبق منابع شیعی، علما از همنشینی با او به سبب بدزبانی و بد ذاتی‌اش اجتناب می‌کردند.، ولی او در خود برتری خاصی می‌دید و تنها متکلمان را شایسته بحث و جدل با خویش می‌دانست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.