جمهوری آذربایجان به عنوان بزرگترین کشور منطقه «قفقاز» و دومین کشور شیعی دنیا همواره به سبب موقعیت خاص ژئوپلیتیک و همجواری با کشورهای محوری منطقه جنوب غرب آسیا (موسوم به «خاورمیانه»( یعنی ایران، ارمنستان و ترکیه از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. این جایگاه مهم به واسطه شرایط ویژه دینی و قومیتی این کشور تقویت شده و جریان غالب مذهب تشیع از یک سو و تمرکز بخش عمده قومیت ترک آذری زبان جهان از سوی دیگر، این جمهوری استقلال یافته از شوروی سابق را بیش از پیش نقطه عطف توجهات سیاست خارجه برنامه ها و طرح های دول غرب در منطقه جنوب غرب آسیا ساخته است.

جمهوری آذربایجان از زمان سرخوردگی جریان کمونیسم و فروپاشی نظام سوسیالیستی و آهنگ احیای هویت اسلامی تا روی کار آمدن دولت سکولار کنونی به انحاء مختلف و بسته به شرایط و مقتضیات، عرصه تاخت تاز جریان ها و گروه های وابسته به نظام و دول قدرت طلب بوده است. به واقع روابط و تعامل امروز میان این کشور و رژیم صهیونیستی، محصول سال ها بسترسازی جریان های میسیونری نفوذ یافته بدان کشور تلقی می شود. گروه ها و فرقه های تبشیری مسیحی با محوریت دیدگاه آخرالزمانی و در نتیجه حامی دولت نامشروع اسرائیل که از سالها قبل و همزمان با اعلام استقلال آذربایجان در حکم پیاده نظام خاموش دول غربی با پوشش دین وارد آن کشور شدند.

فقر اقتصادی و فرهنگی گسترده آذربایجان در ایام پس از استقلال در کنار عدم ثبات داخلی و فقدان نهادهای اجتماعی و فرهنگی اثرگذار موقعیت مناسبی برای دام گستری صیادان بود که به خوبی از آن بهره گرفتند و شاهد نفوذ آشکار و نهان ده ها گروه مبلغ مذهبی بدان سرزمین بودیم. در نوشتار حاضر تلاش شده تا ورود فعالیت و اثرگذاری جریان تبشیر مسیحی یا مسیحیت صهیونیستی به آذربایجان در حکم بازوی پیش برنده منافع و اهداف رژیم غاصب اسرائیل در یکی از حساس ترین مناطق جنوب غربی آسیا مورد اشاره قرار گیرد که به منزله مصداقی است از انواع استراتژی های تبشیری در دیگر نقاط جهان.

یپیشینه

تقریباً یک سال پس از استقلال جمهوری آذربایجان، جریان های فکری عقیدتی با هدف بهره برداری از نابسامانی داخلی آن کشور قدم به آذربایجان گذاشتند.

نخستین جریان مبلغان آیین «کریشنای» هندی بودند که با حمایت مالی انگلیس وارد «باکو» شده و ده ها جلد کتاب به زبان روسی و آذری چاپ و در میان جوانان آذری پخش کردند.

به دنبال این جریان گروه های میسیونری مسیحی غربی نیز وارد صحنه ایدئولوژی جمهوری آذربایجان شدند و تحت عنوان تشکل های انسان دوستانه فعالیت خود را در این کشور آغاز کردند.

سومین گروه از میسیونرهای بیگانه که در فضای بکر دینی و عقیدتی جمهوری آذربایجان وارد عمل شد، وهابیت بود و مبلغان این فرقه از سال ۱۹۹۵م. به تبلیغ وهابی گری و تخریب سایر مذاهب اسلامی به ویژه تشیع پرداختند.

به تدریج میسیونرهای خارجی به ویژه غربی ها فعالیت خود را در جمهوری آذربایجان گسترش دادند و به صورت سازمان یافته و ریشه ای کار تبلیغاتی و شستشوی مغزها را در این کشور ادامه دادند. فقر سرمایه های فرهنگی و اجتماعی در کنار سیاست سهل ممتنع حکومت باکو نسبت به تحرکات میسیونرها از عوامل مهم نفوذ و گسترش فعالیت میسیونرها و مبلغان غربی در جمهوری آذربایجان به شمار می رود. در واقع پس از استقلال جمهوری آذربایجان دو جریان ایدئولوژیک مخالف در این کشور با هم به رقابت و ستیز پرداختند:

  • یکی احیای گرایش های اسلامی و بازگشت به هویت اصلی
  • و دیگری تحرکات میسیونرهای مذهبی و سیاسی غرب برای اجرای برنامه هویت زدایی و ایجاد وابستگی در این کشور.

مهم ترین گروه های میسیونری آذربایجان

گروه های میسیونری در قالب خدمات بشردوستانه اهداف خودرا در تضعیف پایه های ایمانی مردم مسلمان و قلب هویت دینی ایشان به سمت مسیحیت، -البته از نوع تحریف شده و صهیونیستی- پی گرفتند. البته آنها در بدو امر «با احتیاط وارد عمل شدند و ابتدا حوزه فعالیت هایشان را متوجه روسها، روس زبان ها و خانواده های دورگه در باکو کردند؛ سپس با گذشت زمان دست به اقدامات وسیع تر زده و دامنه تبلیغات را به سمت مسلمانان کشیدند…. از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ میلادی یعنی در مدت پنج سال اول استقلال جمهوری آذربایجان حدود ۲۰ تا ۲۵ گروه مذهبی بیگانه به تبلیغ ادیان مسیحیت و یهودیت غیر سنتی و تحریف شده مشغول بودند که از جمله آنها میتوان به پدران» «مقدس»، «کلیسای لطف پدران حیات بخش» «صدای زندگی جدید»، «کلیسای حواریون جدید» «صدای امید برادران گیدون»، «مرکز آموزش حیات عیسی» و «شاهدان یهوه» اشاره داشت. برخی از این فرقه ها در دادگستری جمهوری آذربایجان با عنوان «انجمن خیریه» به ثبت رسیدند. آنها با برنامه ای مشخص وارد صحنه شده و در پنج سال اولیه فعالیت ظاهراً با صرف ۲۰ میلیون دلار دست کم پنج هزار نفر را جذب مسیحیت کردند. در همین راستا به چاپ و توزیع ۱۵۰ هزار نسخه کتاب پرداخته و شمارگان یک ساله بولتن های تبلیغی شان بیش از ۱۰۰ هزار نسخه بوده است.

در ادامه مبلغان مسیحی برنامه ای ویژه با عنوان « انجیل ۲۰۰۰» طراحی کرده و درصدد جذب ۲۰ هزار نفر از مردم مسلمان جمهوری آذربایجان برآمدند هر چند به اهداف خود نرسیدند، زیرا جمعی از جوانان آذری که بر اثر بیکاری و فقر به دام این گروه ها افتاده بودند، پس از دو سه سال، بار دیگر به اسلام روی آوردند(1).

از میان مراکز تبشیری فعال در آذربایجان، برخی به سبب ساختار تشکیلاتی دامنه و عمق کار، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نقش آفرینی مؤثرتری داشتند که در ادامه به چند مورد اشاره می شود.

1 – کلیسای جهانی«لطف حیات بخش»

این کلیسا بزرگترین مرکز میسیونری غرب در باکوست که رهبر آن در آمریکا اقامت دارد. در اواسط سال ۱۹۹۲ هیئت ۱۲ نفری این کلیسا که خود را «حواریون» می خواندند، به باکو آمده و با حمایت سفارت آمریکا در این کشور، انجمن تورات باکو را تأسیس کردند. این انجمن مذهبی مسیحی تحت پوشش تشکل خیریه در وزارت دادگستری جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده و ریاست آن را «جان پالمر» بر عهده دارد که قبل از فروپاشی شوروی با اوضاع اجتماعی و فرهنگی جمهوری آذربایجان آشنا شده و فعالیت کلیسا را کنترل می کند. وی به طور مستمر به باکو سفر نموده و با دستورها و برنامه های جدید امور تبلیغاتی انجمن را در میان جوانان آذری هماهنگ و گسترش می دهد. اکنون مبلغان این انجمن در باکو و سایر شهرهای جمهوری آذربایجان مستقر شده و علاوه بر تبلیغات دینی به جوانان زبان انگلیسی یاد می دهند و تعدادی از آنها نیز در اردوگاه های آوارگان جنگی قره باغ به تبلیغ می پردازند. انجمن مزبور دو بولتن سالانه به نامهای «مژده» و «لطف» (به زبان های آذری ترکی و روسی به ترتیب با شمارگان ۷۵ و ۱۰۰ هزار نسخه منتشر و در میان جوانان پخش می کنند. انجمن تورات باکو از سال ۱۹۹۵ به بعد جمعی از جوانان با سواد آذری و روس تبار را به مراکز آموزش دینی واقع در آمریکا و انگلیس اعزام کرده و به تربیت مبلغان محلی مبادرت ورزیده است. از جمله کتاب ها و بروشورهای این انجمن، «تورات برای کودکان» است که در آن نقشه ارمنستان بزرگ (مطابق طرحها و پروتکلهای یهود افراطی در خصوص ایجاد خاورمیانه بزرگ) نیز درج گردیده و بخشی از سرزمین های ترکیه، ایران و جمهوری آذربایجان به عنوان مناطق ارمنی ذکر شده است. محتوای بخش عمده ای از این کتب، هجمه به دین مبین اسلام  از طریق شبهه افکنی است که به طور گسترده ای از سوی مبلغان مسیحی دنبال می شود. کتابهای «خدا در اسلام»، «شفای سلیمان و ابراهیم» و «نفس مسیح»، از آن جمله اند که مضامینی اهانت آمیز نسبت به مقدسات دین اسلام، قرآن مجید و پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) درج کرده اند(2).

2- بنیاد «سوروس»

یکی دیگر از نهادهای تبشیری فعال در آذربایجان که امور چند جانبه ای را دنبال می کند بنیاد سوروس است. این نهاد تبشیری با مدیریت «جورج سوروس»، شهروند آمریکایی یهودی تبار، شعبه های متعددی در کشورهای مختلف جهان دارد. بنیاد سوروس از رهگذر اقدامات عام المنفعه مختلف به تبلیغ مسیحیت می پردازد. اموری نظیر کمک به خانواده های مستمند به ویژه آوارگان جنگ قره باغ، انجام پروژه های بهداشتی و آموزشی مانند آموزشهای دینی مسیحیت، رایانه و زبان انگلیسی و تشویق جامعه زنان شیعه آذری در مسیر مشارکت و ایفای نقش بیشتر در عرصه های مختلف اجتماعی مدنی. البته در مسیر و اهداف مدنظر خویش که همانا فاصله از اسلام و سبک زندگی اسلامی است. هر چند بنیاد سوروس به سبب اقدامات متقابل و افشاگری های – شیعیان آذربایجان نتوانسته به اندازه دیگر کشورهای همسایه مانند گرجستان، موفقیتی در خور در آن کشور به دست آورد. با این وجود نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که تاکنون حدود ۵۰۰۰ نفر در آذربایجان به مسیحیت گرویده اند و بدین لحاظ خطر همچنان باقی است(3).

3– دیگر مرکز عمده فعالیت میسیونری غرب در باکو نهاد آموزشی « لرنینگ سنتر» نام دارد که هدف آن جذب جوانان باهوش آذری برای تربیت مبلغان محلی است. بیشتر افراد جذب شده در این مرکز، متعلق به اقلیتهای قومی و دینی جمهوری آذربایجان هستند و مبلغان تربیت یافته آن با هماهنگی کلیسای «لطف» در مناطق مختلف جمهوری آذربایجان به تبلیغ ضد اسلامی می پردازند. روش تبلیغ میسیونرهای غربی در این مرکز و دیگر نهادهای تبلیغی در جمهوری آذربایجان به این صورت است که ابتدا با تبلیغ ارزشهای انسانی، توجه افراد را جلب کرده، سپس آنها را به عضویت انجمن می پذیرند و پس از طی دوره آموزشی رفتار و حرکات اعضای جدید را کنترل می کنند. بررسی های انجام شده، حکایت از آن دارد که اغلب افراد دورگه در جلسات و مراکز آموزشی پایگاههای میسیونری غربی حضور می یابند و آمار حضور آذریها در این مراکز ۲۵ درصد روس ها و روس زبانها ۴۵ درصد و یهودی ها ۲۰ درصد است.

4– فرقه شاهدان یهوه نیز از دیگر گروههای تبشیری افراطی است که در آذربایجان پایگاه دارد. این فرقه به سبب محوریت تبشیر به خصوص تبلیغ چهره به چهره و آسیب های تشکیلاتی متعدد در بسیاری از کشورهای غرب و شرق در زمره فرقه های دینی انحرافی و به اصطلاح «کالت» تلقی شده و فعالیت آن ممانعت قانونی دارد. در آذربایجان نیز اگرچه در چند مورد کتب تبلیغی و اقدامات تبشیری افسارگسیخته این فرقه مورد برخورد قانونی قرار گرفت؛ اما کمیته دولتی امور تشکلهای دینی آذربایجان تاکنون فعالیت شاهدان یهوه را آزاد گذاشته است. رافق علی اف، رئیس کمیته یاد شده در این خصوص عقیده دارد مادامی که دولت آذربایجان شاهد اقدامات مخرب و آشوب ساز این فرقه نیست به آن اجازه ادامه فعالیت می دهد. (5)

نکته جالب آنکه در برابر این آزادی فرقه ای تمام تبشیری و آخرالزمانی، سیاست تحدید ادیان، مصوب در پارلمان جمهوری آذربایجان، عملاً ادیان و مذاهب به خصوص تشیع را هدف قرار داده و با ایجاد محدودیت های بسیار، آزادی و اختیار پیروان ادیان و مذاهب را در برگزاری مراسم آیینی و تأسیس تشکل ها به شدت محدود یا حتی نابود کرده است: «پارلمان آذربایجان با تصویب قانون جدیدی با موضوع آزادی اعتقادات دینی، زمینه برخورد و تحدید دین و دینداری را در آذربایجان فراهم آورده است. بر اساس مفاد این قانون همه گروه ها و تشکل های اجتماعی که به امور دینی و فرهنگی می پردازند، می بایست مجدداً در اداره اموردینی ثبت شده و مجوز اخذ نمایند. طلاب علوم دینی به خصوص افرادی که در مراکز علوم دینی ایران فارغ التحصیل شده اند، حق تشکیل یا حضور در این تشکل ها را ندارند. آنها نمی توانند تبلیغ دین کنند و در مساجد فعالیت داشته باشند، مگر به شرط عبور از فیلتر تشکیلات اداره روحانیت و امور دینی. قانون مذکور به حدی مضیق تنظیم شده که موجبات تفتیش عقاید اهالی را توسط مأموران و ضابطان فراهم می آورد(6) .

کیفیت تبشیر

چنانکه گذشت میسیونرهای مسیحی از شگردها و ابزارهای مختلفی برای تبلیغ مسیحیت تحریف شده در آذربایجان بهره می برند که از گذشته تا به امروز حسب شرایط و اقتضائات اجتماعی و فرهنگی اشکال متعددی به خود گرفته است؛ از تبشیر چهره به چهره اولیه و خدمات عالم المنفعه تا بهره گیری از رسانه ها، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی. علاوه بر توزیع کتاب مقدس و کتاب های آموزشی تبلیغی در حوزه رسانه مکتوب، جریان تبشیر دیگر رسانه ها به ویژه تلویزیون و فضای مجازی را نیز به صورت جدی عرصه اقدامات تبلیغی خود قرار داده است. در آذربایجان شبکه تلویزیونی ECTV با هدف گسترش دین مسیحیت برنامه های خود را از طریق ماهواره یوروست و به صورت کابلی پخش می کند. علیرغم نارضایتی اکثریت مردم از برنامه های این شبکه، مسئولان شورای نظارت بر فعالیت رسانه ها در جمهوری آذربایجان از نبود مکانیسمی برای کنترل برنامه های این شبکه به دلیل پخش برنامه های آن در اراضی خارج از آذربایجان سخن گفته اند(7).

در کنار فعالیتهای رسانه ای تبشیری، مؤسسات، مراکز آموزشی و خدماتی متعدد نیز امر تبلیغ مسیحیت در آذربایجان را پیش می برند و از آزادی قابل توجهی هم برخوردارند؛ «گروه های میسیونری مسیحی و یهودی بعد از به اصطلاح توجه دولت باکو به اعطای آزادی فعالیت های دینی مذهبی گسترش درخور توجهی در کشور داشته اند. فعالیت این گروهها که از نظر قانونی ثبت شده هستند، در کنار اهتمام دولت به بازسازی و احیای مکان های مذهبی مسیحی و یهودی، نمود بارزی پیدا کرده، تا جایی که گردانندگان اداره روحانیت مسلمانان قفقاز و «شیخ الاسلام پاشازاده» رهبر این نهاد، بارها نگرانی خود را پیرامون گسترش زاید الوصف این گروه ها اعلام کرده اند.» (۸)

در سال ۱۹۹۶ کتابی با عنوان «گروه های میسیونری مسیحی در آذربایجان و اقدامات مخرب سیاسی، معنوی و ایدئولوژیک» در جمهوری آذربایجان منتشر شد و به صورت مفصل به این موضوع پرداخت. مرکز مطالعات دینی آذربایجان که توسط اسلامگرایان روشنفکر هدایت می شود، نیز مقالات متعددی در این زمینه منتشر کرده و به مجامع مدنی و دولت در زمینه فعالیت این گرو هها که حمایت برخی مجامع غربی را نیز به دنبال دارند، هشدارداده است.».(9)

این آزادی عمل که به یکی از چالش های دینی امروز جمهوری آذربایجان مبدل شده را می توان و باید از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار داد به واقع آذربایجان به عنوان دومین کشور شیعی جهان عرصه بزرگی برای فعالیت جریانهای تبشیری فراهم آورده که ریشه های آن را می توان در چند مورد جستجو کرد(10):

1- حاکمیت سکولاریسم

پایبندی نظام سیاسی آذربایجان به سکولاریسم و توجه بیش از اندازه به خواست های غربی ها و مجامع اروپایی دولت آذربایجان را در موقعیتی قرار داده که از یک سو با حرکت های اصیل شیعی به مقابله بپردازد و از سوی دیگر جریان های غیر شیعی به ویژه میسیونرهای مسیحی را آزاد گذارد و اتخاذ چنین رویه ای باعث می شود دولت در آینده با بحران اساسی در مشروعیت مردمی مواجه گردد(10).

۲. نفوذ صهیونیستها در ارکان سیاسی، فرهنگی و رسانه ای جمهوری آذربایجان؛ با توجه به حضور ۲۶ هزار یهودی در آذربایجان، رژیم صهیونیستی از همان ابتدای فروپاشی شوروی نفوذ خود را در این کشور افزایش داد. دولت آذربایجان نیز به بهانه بهره مندی از نفوذ لابی یهودی در مقابل لابی ارامنه در کشورهای غربی به منظور فائق آمدن بر مشکل مناقشه قره باغ از رژیم صهیونیستی درخواست برقراری روابط کرد. از سال ۱۳۷۷ که رسماً روابط بین دو دولت شروع شد روند روابط رو به رشد و توسعه بوده است. علی اف، توجه ویژه ای به یهودیان آذربایجان برای جلب رضایت رژیم صهیونیستی از خود نشان داد تا حدی که یک کرسی از پارلمان را به نماینده یهودیان کوهستانی «روستای قرمزی کندی» شهر «قبا» اختصاص داد. این موضوع نقض آشکار قوانین جاری آذربایجان و زیر پا گذاشتن شعار تلورانس دینی حکومت علی اف به معنی عدم توجه به دین خاص ارزیابی می شود.

حیدر علی اف در سال ۱۳۷۷ هنگام ملاقات با رؤسای جوامع یهودی گفت: «در باکو احساسات ضد یهودی وجود ندارد و ما هرگز به بروز آن اجازه نخواهیم داد. این موضع استوار و تغییر ناپذیر ماست.»(11) مسئله وقتی مهم تر می شود که بدانیم، ۴۰ درصد نفت رژیم صهیونیستی از آذربایجان تأمین می شود و این کشور یکی از مهم ترین خریدارهای تسلیحات نظامی از صهیونیست هاست.

به هر حال مروری بر پروتکل های جریان یهودیت افراطی و طرح هایی همچون «یینون»  (Yinon Plan) در مسیر ایجاد نقشه ای تازه از خاورمیانه در کنار اهداف ژئوپولیتیک رژیم صهیونیستی در منطقه برای نفوذ و تسلط بر همسایگان ایران به خوبی آشکار می سازد که ارتباط و تعامل کنونی فی مابین آذربایجان و اسرائیل از کجا آب می خورد. در این میان فرقه های تبشیری – به ویژه آخر الزمانی حامی اسرائیل نیز- در پرتو این فضای تعاملی آزادانه به فعالیت و جولان در کشوری با اکثریت شیعه مشغول هستند و اهداف حامیان یهودی و غربی خود را پیش می برند.

3-لابی های ارامنه: یکی دیگر از تحلیل های ارائه شده در این زمینه، متمرکز بر نقش آفرینی ارمنستان است که البته ریشه در منازعات طولانی مدت و کهنه میان آذربایجان و ارمنستان در موضوع «قره باغ» دارد. در این رویکرد تحلیلی، «برخی فعالان عرصه های دینی آذربایجان، گسترش فعالیت های میسیونری مسیحی را بالابی ارامنه در اروپا و آمریکا مرتبط می دانند. این موضوع تاکنون بارها در مطبوعات آذربایجان مورد تأکید قرار گرفته است. بعضی مطبوعات اخباری منتشر کردند مبنی بر اینکه در میان اعضای میسیونری و مبلغان گروه های مذهبی مسیحی در آذربایجان افراد وابسته به لابی ارامنه در اروپا و آمریکا حتی اشخاص مرتبط با تشکیلات امنیتی – اطلاعاتی جمهوری ارمنستان وجود دارند و اسنادی نیز در این رابطه در رسانه های آذری منتشر شده است»(12).

برخی اقدامات جریان تبشیری نیز به شکل گیری این باور دامن زده است: «برای نمونه در جنگ اخیر ارمنستان و آذربایجان مهره های تبشیری به ظاهر در حمایت از مسیحیت و کشور مسیحی ارمنستان به نحوی صوری علیه جمهوری آذربایجان به عنوان طرف مسلمان موضع گرفتند اما به سبب منافع اسرائیل در آذربایجان این اقدامات خیلی زود تعطیل شد.» (۱۳) در عین حال با وجود مناقشه جاری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان چنانکه گذشت مبلغان تبشیری شهرهایی مانند باکو را به مرکز فعالیت خود تبدیل کرده و در شبکه های تلویزیونی همچون «ECTV» به تبلیغ ۲۴ ساعته مسیحیت به زبان ترکی می پردازند تا در این دعوای طرفین متخاصم مسلمان و مسیحی، خوراکی باب طبع خویش از توبره و آخور تناول کنندا

آنچه گذشت شمایی کلی از نفوذ و فعالیت جریانهای تبشیر مسیحی در جمهوری آذربایجان بود. کشوری با موقعیت حساس در منطقه جنوب غربی آسیا و یکی از همسایگان ایران که با دو عنصر مذهب (تشیع) و قومیت ترک آذری هرچه بیشتر با آن ارتباط پیدا می کند. همین موقعیت است که رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن را متمرکز بر آذربایجان ساخته تا با بهره گیری از حاکمیت سکولاریسم در آن کشور، نیروهای پیش برنده اهداف خاورمیانه ای خویش را با سهولت بیشتری در منطقه مستقر سازند و از باکو به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای تبشیری استفاده کنند. به واقع سیاست اغماض گرایانه حاکمیت سکولار آذربایجان در قبال فرقه های تبشیری – چه بسا افراطی مانند شاهدان یهوه – در سایه تعامل با دولت نامشروع اسرائیل این کشور شیعی مذهب را در گردابی از تناقضات درونی گرفتار ساخته که تحمیل محدودیت های بسیار در حوزه حقوق و اختیارات شهروندان شیعه و در مقابل آزادی جریانهای فکری و میسیونری شرقی و غربی به خصوص تبشیر مسیحی را موجب شده است؛ تا جایی که گاه شیعیان آذربایجان در میهن خود غریب تر از بیگانگان اند.

به هر روی موقعیت فعلی آذربایجان آن را به کریدوری برای نفوذ و توسعه فعالیتهای تبشیری به کشورهای همسایه به ویژه ایران مبدل ساخته و بسیاری از عناصر تبشیری در آن کشور یا کشور ترکیه مستقر بوده و از پایگاه تبلیغاتی برخوردارند. همچنین توزیع اقلام تبشیری و بعضی اشکال تبلیغ چهره به چهره نیز به واسطه مرزهای این کشور امکان پذیر شده است. بدین لحاظ، بررسی وضعیت و آسیب شناسی فعالیتهای تبشیری در جمهوری آذربایجان حائز اهمیت بوده و نقش مهمی در ادراک طرح ها و برنامه های جریان مسیحیت صهیونیستی در منطقه دارد.

پی نوشت:

۱- میسیونرهای غربی در جمهوری آذربایجان (بخش اول )، خبرگزاری جمهوری اسلامی ، ۱۳۸۵/۹/۱۹

2- همان

3- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ، تشیع در جمهوری آذربایجان و چالش ها و فرصت های پیش روی شیعیان این کشور ۲۸ مهر ۱۳۹۲

4- «در پی انتشار اخباری مبنی بر فعالیت فرقه های ضاله مذهبی از جمله شاهدان یهوه در شهرستان آستارای جمهوری آذربایجان، وزارت کشور جمهوری آذربایجان از کشف و ضبط مقادیری کتب ضاله مذهبی در این شهر خبر داد. وزارت کشورجمهوری آذربایجان اعلام کرد: مأموران پلیس شهرستان آستارا از محل سکونت «خانم آیگول بایرام اوا» یکی از ساکنان این شهر صدها کتاب و لوح فشرده مروج فرقه شاهدان یهوه کشف و ضبط کرده اند.« فعالیت فرقه ضاله شاهدان یهوه در آستارای جمهوری آذربایجان، خبرگزاری آران ۵ مرداد ۳۸۹ »

5- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ، همان

6- نگاهی به امواج اسلام ستیزی در آذربایجان، تریبون مستضعفین، ۲۰ دی ۱۳۹۱

7- مطلق گرایی در جدایی دین از دولت امکان پذیر نیست. مصاحبه رافیق علی آف رئیس کمیته دولتی امور تشکلهای دینی جمهوری آذربایجان با نشریه قطب http://www.qutb.org/mus.html پایگاه اینترنتی

8- محمودی ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ همان

. http://www.islam.az/az9

10- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ همان

11- نگاهی به امواج اسلام ستیزی در آذربایجان، همان

  1. 12. http://www.islamaz/az 12

۱۳ -مسیحیت صهیونیستی و جمهوری آذربایجان، انجمن رهپویان هدایت، ۱۴ مهر ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.