در بخش قبل این مقاله، پنج مورد از نشانهای عرفانهای کاذب ارائه گردید که در این بخش بقیه موارد که در جمع یازده مورد می باشد ارائه می گردد.
-
اختلاط حرام زن و مرد و روابط نامشروع جنسی
برخی از نحله های عرفانی منحرف برای جذب مشتریان بیشتر حریمهای شرعی روابط بین محرم و نامحرم را نقض و بی اعتبار اعلام میکنند و از اختلاط های نامشروع بین زنان و مردان در مجالس و محفلهای خود شروع کرده و در ادامه از انواع فساد جنسی و روابط نامشروع سر بر می آورند. گاه این انحراف تحت پوشش ستایش از عشق و عشق مجازی و این که عشق مجازی پلی به سوی عشق حقیقی است، مطرح میشود که تنها یک پوشش برای شکستن حریم های شرعی است. برخی فرقه ها(بهائیت) انحرافشان در این موضوع شدیدتر بوده و تا ستایش و یا تایید و سکوت از همجنس گرایی به پیش می روند.
۷. تکیه بر امور خارق العاده و علوم غریبه
از آنجا که امور شگفت و خارق العاده برای اغلب افراد جذابیت دارد و اعجاب آنان را بر می انگیزد، رهبر یا رهبران بسیاری از فرقه های منحرف عرفانی و غیر عرفانی با ارائه چنین اموری و نشان دادن چشمه هایی از آن افراد ساده دل و بی خبر را جذب میکنند. در حالی که اولا باید بدانیم کسانی که بر این امور توانا هستند اغلب از راههای غیر شرعی مانند کمک گرفتن از جنیان و شیاطین و سحر و جادو و …، به این امور دست می زنند و جنیان و شیاطین نیز اغلب تا این افراد به مقدسات اهانت نکنند، آنان را در انجام امور خارق العاده و غیب گویی و خبر از آینده دادن و … یاری نمیکنند. ثانیا، توانایی بر انجام این امور حتی اگر از راههای حرام نباشد دلیلی بر موجه بودن اشخاص نیست. گاهی کسی ممکن است به خاطر عواملی طبیعی با غیر طبیعی توانایی هایی عجیب و خارق العاده پیدا کند و یا حتی ممکن است در موردی از باب تفضل خداوند در حق او باشد، چنان که در باره ابن سیرین مشهور است که قدرت بر تعبیر خواب را به دلیل آن که در برابر تقاضای نامشروع یک زن نامحرم مقاومت کرد در حالی که هیچ مانعی برای این کار وجود نداشت، خداوند به طور ناگهانی به او اعطاء کرد. اما در همین مورد نمی توان نتیجه گرفت که همه اعمال و گفتارهای ابن سیرین درست است و مثلا می تواند مرجعیت فکری و دینی پیدا کند و مراد عده ای شود.
نقل شده در زمان امام صادق(علیه السلام) شخصی مدّعی بود که قادر است از اشیایی که دیگران پنهان کردهاند خبر دهد. مردم به عنوان سرگرمی و تفریح از راه های مختلف وی را امتحان کردند. آن فرد برخلاف انتظار حاضرین به خوبی از پس امتحانات برآمد، تا اینکه امام صادق(علیه السلام) سر رسید، اوضاع را جویا شد، جریان را شرح دادند. حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسید؛ در دست من چه چیزی است؟ او بعد از لحظاتی تأمل و فکر، با حالت تحیّر و تعجّب به امام خیره شد. امام(علیه السلام) پرسید چرا جواب نمی دهی؟ گفت جواب را می دانم ولی در تعجبم شما از کجا آن را آورده اید. آن شخص ادامه داد: در تمام کره زمین همه چیز مسیر طبیعی خود را میگذراند فقط در یک جزیره مرغی دو تا تخم گذاشته که یکی از آنها مفقود شده و آنچه در دست توست باید همان تخم باشد. حضرت تصدیق کردند. امام(علیه السلام) از او پرسید چگونه به اینجا رسیدی؟ جواب داد: «با مخالفت با هوای نفس»، هرچه دلم خواست خلافش را انجام دادم. حضرت از او خواست مسلمان شود. جواب داد، دوست ندارم. امام (علیه السلام) فرمود؛ مگر قرار نبود با هوای نفست مخالفت کنی؟ طبق عهد خودت الان باید مسلمان شوی، چون دوست نداری مسلمان شوی. زمینه فراهم بود؛ هم به قدرت معنوی امام پی برد و هم در مقابل استدلال امام پاسخی نداشت. بعد از مسلمان شدن، قدرت غیبی خود را از دست داد. سراغ امام آمد و زبان به شکوه گشود: «قبلاً که مسلمان نبودم این قدرت را داشتم الان که خدا را پذیرفتم قدرتم را از دست داده ام! این چه دینی است؟» امام (علیه السلام) فرمود: «تاکنون متحمّل زحمتی شده بودی و خداوند در همین عالم مزد زحمت تو را می داد و بعد از دریافت مزد، طلبی از خدا نداشتی چون با خدا بیگانه بودی و از الان آنچه عمل میکنی خداوند برای آن جایی که به آن نیازمندی ذخیره میکند و آنچه که قبلاً داشتی برای نیل به سعادت ابدی، سودی به تو نمی رساند.» (قصص العلماء ص ۴۵)
۸. تشکیل محفل های دربسته
فرقه های انحرافی به دلیل آن که بسیاری از عقاید و اعمالشان بر خلاف عقل و شریعت است و اغلب افراد حتی معمولی نیز می توانند این تعارض را درک کنند، شیوه کاریشان بر این است که عقاید خود را در محفلها و جلساتی دربسته و محرمانه به مریدان و اعضای خود القا میکنند و از ورود افراد نامحرم و به خصوص افراد عالم و دارای قدرت نقد جلوگیری به عمل می آورند تا مبادا ابعاد غیر منطقی و غیر شرعی افکار و رفتارشان آشکار شود. اگر جریان و اندیشه ای به حقانیت و عقلانیت خود باور داشته باشد، از مواجهه انتقادی و مباحثه و مناظره پیرامون آن نه تنها شانه خالی نمیکند بلکه از آن استقبال میکند.
۹. عدم دشمنی و مخالفت با قدرتهای استعماری
از انجا که عرفان ها و فرق انحرافی اغلب از حمایتهای مالی و تبلیغاتی دولتهای استعماری غربی برخوردارند و منافع این دولتها در ایجاد و پرورش چنین فرقه هایی است، سرکردگان و پیروان این فرقه ها با چنین دولت هایی مخالف نبوده و بعضا از آنها تمجید و ستایش نیز میکنند. در حالی که به حکم عقل و شرع و به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین علیه السلام: کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا[1]، انسانها باید دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشند.
جدایی دین از سیاست، شعار بسیاری از فرقه های انحرافی است و این در راستای حمایت از منافع استعمارگرانی صورت میگیرد که دین را در تعارض با منافع و چپاولهای خود میبینند.
۱۰. ادعای شهود و مکاشفه و رؤیا
برخی ازعرفانهای انحرافی بر شهود و مکاشفه و یا الهام تاکید ویژه ای دارند و پیروان ساده دل خود را با ادعاهایی اغلب دروغ اغوا میکنند. در حالی که اولا چنین شهود و مکاشفه و الهامی به راحتی برای کسی رخ نمی دهد و بسیاری از مدعیان دروغ میگویند. ثانیا بسیاری از مکاشفات شیطانی اند یعنی شیاطین با تصرفاتی که در روح و ذهن بعضی افراد منحرف و تابع خود میکنند، گاه اموری غیبی یا عجیب و خارق العاده را به آنها می نمایانند. بر این اساس، این مکاشفات نه تنها دلیل بر درستی و حقانیت راه و اندیشه این افراد نیست بلکه دلیل بر بطلان و شیطانی بودن آنان است. ثالثا اگر مکاشفه و شهودی برای شخصی وجیه و ایمانی رخ دهد، هرگز محتوای آن نمی تواند در تعارض با عقل و شریعت باشد و باید به محک عقل و دین سنجیده شود. ضمن آن که چنین مکاشقه یا مکاشفاتی به معنای درستی اندیشه ها و باورها و رفتارهای شخص صاحب مکاشفه نیست و او نمی تواند به استناد این مکاشفه مثلا حقانیت اندیشه های عرفانی و یا فلسفی و یا فقهی و سیاسی خود را اثبات کند.
در همین جا باید به این موضوع نیز اشاره شود که کسانی هم به دروغ مدعی ملاقات با امام زمان علیه السلام هستند و از این طریق اعتماد عده ای را جلب کرده و مرید پروری میکنند. در مورد ملاقات با امام زمان علیه السلام اگر چه نظر مشهور علمای شیعه این است که چنین چیزی ممکن است و امکان آن منتفی نیست، اما بدون شک امری سهل نبوده و اثبات درستی آن و راستگویی شخص مدعی بسیار مشکل است و وقوع آن نیز در طول تاریخ غیبت به ندرت اتفاق افتاده است و کسانی که به این ملاقات نائل شدهاند اغلب از اعلام عمومی و گاه حتی خصوصی آن امتناع میکنند، چرا که می دانند ممکن است این امر باب ادعاهای دروغ را توسط شیادان باز کرده و با دین و اعتقادات مردم بازی شود.
رؤیا و خواب نیز دستاویزی دیگر برای فرقه های انحرافی است. بدین معنا که کسانی مدعی حرفها و عقاید و مطالبی میشوند که در خواب و رؤیا دیدهاند و یا به آنها القا شده است. در این مورد نیز باید دانست که اگر چه رؤیا و خواب می تواند صادق باشد و از این طریق حقیقتی و یا وقوع حادثه و اتفاقی در آینده به شخصی القا شود. اما باید توجه داشت که اولا، برخی خوابها شیطانی است و رحمانی نیست و تشخیص این که خوابی رحمانی و یا شیطانی است، گاه کاری دشوار است. ثانیا، باید ثابت شود که شخص مدعی رؤیای رحمانی راستگوست و دروغ نمیگوید. ثالثا، خوابها اغلب نیاز به معبر و مفسر دارند و هر کسی نمی تواند به سادگی تعبیر و تفسیر یک رؤیا را بفهمد. رابعا، اگر مدلول و مفهوم خوابی در تعارض با عقل و دین بود، آن رؤیا شیطانی است. خامسا، با خواب نمی توان حکمیشرعی و یا تکلیفی دینی را اثبات کرد و به عبارت دیگر خواب در زمره منابع استنباط احکام دینی و شرعی نیست. به عنوان مثال کسی نمی تواند مرجع تقلید خود را بر اساس خواب انتخاب کند و باید از همان طرقی که در رساله های عملیه آمده است، انتخاب نماید و یا شرعا نمی توان کسی را بر اساس آنچه در خوابی در باره وی دیده ایم، متهم به گناه و خلافی کنیم و یا آن که حقانیت فکری و عقیدتی کسی با دیدن خواب در باره او ثابت نمیشود. بله اگر کسی با ملاکهای دینی و عقلانی، حقانیت و درستی راه و اندیشه هایش بر ما ثابت شود، آن گاه دیدن یک خواب مثبت در باره او می تواند نشانه و شاهدی بر تایید او باشد.
۱۱. امتزاج حق و باطل
باید دانست که عموم فرقه ها و جریانهای انحرافی ممکن است مطالب درست و حقی نیز در حرفها و عقاید و رفتارشان باشد و همین امرگاه موجب میشود کسانی تامل و بررسی لازم را در همه حرفها و عقاید آنها نداشته و به آنها متمایل شوند. از همین رو لازم است همه عقاید و اعمال یک جریان و فرقه وارسی شود تا معلوم شود که در مسیر حقند یا باطل؛ و نیز باید دانست که گاه یک عقیده اساسی باطل در گروه و یا جریانی می تواند دلیل بر انحراف کلی آن باشد. در مثل گفته میشود مانند فضله ای در دیکی پلو است که کل دیک را نجس میکند. امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه می فرمایند یکی از عوامل انحراف افراد این است که با باطل ممزوج و آمیخته به حق مواجه میشوند و توان شناخت و تفکیک حق از باطل را پیدا نمیکنند و ای بسا موجب میشود که تحت تاثیر اجزای حق، عناصر باطل را بپذیرند. (خطبه ۵۰ نهج البلاغه)
در پایان باید متذکر شویم که مهمترین راه برای شناخت عرفانهای کاذب و فرقه های انحرافی مراجعه به عالمان شایسته دینی و فقهای شناخته شده و مورد اعتماد عموم مومنین، و سئوال و پرسش از آنان در باره این فرقه ها و عدم اتکا و اعتماد به دریافت شخصی خودمان است. بدون شک این مسیری نجاتبخش از افتادن به دام انحرافها و منحرفان خواهد بود.
[1] – نهجالبلاغه ، نامه 47
منبع: نشریه راه رشد، وابسته به ستاد امر به معروف و نهی از منکر شماره ۱۸۷