به بهانه فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران
ارتباط و معاشرت دراویش با سلاطین مربوط به دوران معاصر نیست و از قدیم مدعیان عرفان و تصوف سر در آخور کاخ و توبرهی پادشاه داشتهاند. گرچه اساس تصوف بر زهد و عزلت بنا شد اما دیری نگذشت که وسایل عزلت و راحتی برای زهاد و متصوفه فراهم شد
دراویش معاصر نیز که نه زهد صوفیان قدیم را داشته و نه غیرت عزلتگزینی، همواره یار غار سلاطین و شاهان بودند. از جمله اقطاب طریقت گنابادیه که دائم مورد مهرو لطف رژیم پهلوی و مسئولین این دولت قرار گرفتند
اکنون در ادامه به ارادت خاندان پهلوی و مسئولین مملکتی به خاندان صوفیه گنابادی می پردازیم
در کتاب در جستجوی عرفان اسلامی نوشته محمد تقی مصباح یزدی ص 109 امده ” رضا شاه به پیروی از پدرش برای دراویش صوفیه احترام خاصی قائل بودند.در زمان حکومت محمدرضا شاه متصوفه از سال ۴۲ به بعد رژیم گذشته به ترویج تصوف و بنا کردن خانه های باشکوه و احیای فرقهها مذاهب باطل و تشکیلات فراماسونری اقدام نمود و کمک های مالی فراوانی را در اختیار آنها قرار داد ” توجه پهلوی دوم به صوفیان گنابادی را میتوان در بازدید از شهر نوساز بیدخت و ملاقات با رضاعلیشاه در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۴۷ ملاحظه کرد .
تابنده در کتاب نابغه علم و عرفان ص586و587 اینگونه راجع به ارادت شاه به این فرقه گنابادی خود و اجدادی خود اینگونه می نویسد “سپس یک جلد کلام الله مجید و مرقعی مشتمل به قطعات مختلفه به خط مرحوم اقای محمد هاشم خوشنویس اصفهانی مشتمل بر ایاتی از قران مجید به شاهنشاه تقدیم شد و چکی به مبلغ ۴۰ هزار تومان نیز برای تعمیرمسجد اقصی منهدم شده بود اهدا نمودند”بررسی منابع نشان میدهد به دلیل کتمان ارتباط دراویش با درباره پهلوی بحث بالا که در کتاب نابغه در سال ۱۳۵۸ شده در تجدید چاپهای بعد از انقلاب ۱۳۷۴ و 1384 حذف گردیده است.
در جای دیگرتابنده گنابادی ملعون در کتاب خاطرات سفر حج ص 339 می نویسد :”از ارادت خاندان پهلوی بازدید تابنده با خانواده شاه می باشد . به طوری که دعوت ملکه توران مادر شاهپور غلامرضا که در حجاز آشنایی پیدا شده بود که تابنده می گوید به منزل ایشان رفتیم با آقای مجد السلطنه پدر ایشان را نیز در آنجا ملاقات کردیم و خیلی اظهار محبت نمودند”
فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی صفحه ۷۴ و ۷۵ آورده که همسران برخی از رجال ارتباطی با دراویش داشته اند فردوس درباره درویش مسلکی یکی از همسران رضا شاه مینویسد ازدواج سوم رضا شاه با دختری از خانواده قاجار به نام عصمت بود به علت حسادت مادر محمدرضا شاه با او همیشه میان او با عصمت دعوا و جنجال بودی با خروج رضاشاه از جدال میان مادر محمدرضا و عصمت نیز خاتمه یافت و او ترتیبی داد که عصمت را از کاخ گلستان بیرون کند آنکه درویش مسلک بود تا زمان انقلاب در یک خانه در خیابان سعد آباد زندگی می کرد و همچنین از نفوذ و دخالت این فرقه در این خاندان نیز اقای مدنی معروف به ناشر الاسلام در کتاب خانقاه بیدخت چه می گذرد ص 119 درباره ارتباط همسر تیمسار اویسی با دراویش گنابادی می نویسد “سرگرد افضلیان صوفی نبود اما وقتی که ریاست ژاندارمری گناباد شد میگفت همسر تیمسار اویسی فرمانده ژاندارمری کل کشور به طور مرتب زنگ می زند و سفارش خانقاه بیدخت را می کند” ( نمونه دیگر قراره دیدار تابنده با شاه در بیرجند بوده است که بنابر اسناد موجود رخ نداد سلطان حسین تابنده پیرامون راز هستی از عدم دیدار با شاه به هنگام بازدید از بیرجند دو تلگراف برای علم وزیر به دربار فرستاد.
دیدار مسئولین دولتی با اقطاب گنابادی
در دوران حکومت پهلوی دوم بسیاری از مسئولان مدیران کشوری و لشکری در سمت های سیاسی اجتماعی و فرهنگی و اجرایی در ردیف مریدان دراویش گنابادی قرار داشتند از این رو به طور مرتب ملاقات و دیدارهای فراوانی بین آنان در طول سال در تهران ویا گناباد صورت می گرفت به طوری که خود تابنده ملعون در کتاب از گناباد تا ژنو ص 10 از ارادت خاندان شاه در هنگام سفر صالح علیششاه برای معالجه نوشته ” به عنوان مثال هنگامی که صالح علیشاه در سال ۱۳۳۳ شمسی برای معالجه بیماری خود به تهران آمده بود تا پس از بررسی و تشخیص پزشکان پایتخت اعزام شود در ایامی که در تهران اقامت داشت تا کارهای اجرایی برای عزیمت به فرنگ آماده شود دیدار های واقعی صورت گرفته که به برخی از آنها اشاره میشود قبل از اعزام از آقایان حجج الاسلام و رجال و وزرا و نمایندگان مجلسین و رجال دربار مرتب برای عیادت و زیارت ایشان می آمدند و هرکدام نظریات خود را از حیث مسافرت وطبیبت اظهار می داشتند. “
از دیگر ارادات مسئولین خاندان پهلوی می توان به دیدار دکتر امامی امام جمعه تهران قوام السلطنه و عبدالله انتظام وزیر امور خارجه مدت معالجه ایشان در ژنو که قریب به سه ماه طول انجامید اشاره کرد و در این مدت دیدارهایی با بعضی مقامات در محل بیمارستانی که برای معالجه ایشان تدارک دیده بود داشته است دکتر محمد حسین حافظی نماینده ایران در سازمان بهداشت جهانی به دکتر نصرت الله نصیری به عنوان نماینده فرهنگی ایران سرپرست محصلین در تمام طول سفر قطب سلسله گنابادی را همراهی میکردند حسین تابنده در زمان از ملاقات های مسئولین درمانی و سفارت ایران در سوئیس با پدرش می نویسد
تابنده گنابادی در کتاب گردش افغانستان و پاکستان صفحه ۱۶۸آورده ” مسئولین کنسولگری های ایران همچون مسئولین داخل ایران نسبت به خانواده آقای تابنده نگاه ویژه ای داشتند که به سفارشاتی که از طرف ایران نسبت به آقای تابنده شده برمیگردد سفارت ایران هماهنگکننده دیدارهای آقای تابنده با مقامات افغانستانی بودند دیدار هایی که با مسئولین رسانه ها و روزنامههایی مانند دیدار با محمد قاسم واجد مدیر روزنامه انیس و نیز افراد تاثیر گذاری مانند محمد صالح پرونتا که سابقاً رئیس کمیته المپیک افغانستان بوده است انجام شده است آنچه که در کتاب نوشته شده و در عمل انجام شده بسیار فراتر از این می باشد و فقط به افغانستان ختم نمیشود آقای تابنده از سفر های دیگر در داخل شهرهای مختلف گرفته مانند دیدار با ناصر الدین جلالی از مرشدین سلسله صوفیه نقشبندی انجام داده تا سفر به پاکستان به کمک پویا رئیس انجمن ایرانیان کراچی در بخشهای مختلف رادیو پاکستان بازیدی داشته است را در خاطرا خود بیان کرده
از دیگر شاهکارهای مقامات رژیم پهلوی نمونه دیدارهای مقامات مملکتی و علاقمند دراویش گنابادی میتوان به ملاقات نماینده مطبوعاتی دولت ایران با صالح علیشاه در ژنو اشاره کرد و همچنین از دیگر مقاماتی که میتوان نام برد از آنچه که در کتاب گناباد نوشته حسین تابنده آمده در ورود پدرش به ایران و سرآغاز دیدارهای تازه پس از سفر سه ماهه پدرشان به کشور ژنو که در فرودگاه به استقبال ایشان آمدند همچنین در مدت توقف در تهران آقایان دکتر ناصر نام و دکتر عبدالحسین رازی وزیر از صالح علیشاه مراقبت می کردند و بعد از بهبود او و در طول مسیر از بازگشت از تهران تا گناباد افراد مختلفی در مشهد به استقبال ایشان آمدند همه این موارد ذکر شده نشان دهندگی سرسپردگی و ارادت خاصی است که خاندان منحوس پهلوی و مسئولین کشوری و دولتی رژیم پهلوی نسبت به این فرقه داشتند را نمایان می سازد.
با تشکر از گرد آونده مطلب سرکار خانم م ا