Notice: Undefined offset: 0 in /var/www/html/wp-content/plugins/wp-parsidate/includes/fixes-permalinks.php on line 255
Notice: Undefined offset: 1 in /var/www/html/wp-content/plugins/wp-parsidate/includes/fixes-permalinks.php on line 256
Notice: Undefined offset: 2 in /var/www/html/wp-content/plugins/wp-parsidate/includes/fixes-permalinks.php on line 257
Notice: Undefined offset: 0 in /var/www/html/wp-content/plugins/wp-parsidate/includes/fixes-permalinks.php on line 255
Notice: Undefined offset: 1 in /var/www/html/wp-content/plugins/wp-parsidate/includes/fixes-permalinks.php on line 256
Notice: Undefined offset: 2 in /var/www/html/wp-content/plugins/wp-parsidate/includes/fixes-permalinks.php on line 257
انسانها بنابر اصل فطرت خود به منجی و مصلح علاقه دارند و خواستار پیادهسازی صلح، عدل، امنیت و نشر فضایل اخلاقی در جامعه هستند. از این رو، حتی گاه دیده میشود ادعای نجات دنیا از سوی افرادی مطرح میشود که پیرو دین خاصی نیستند و گاهی به خداوند نیز اعتقادی ندارند، ولی از نجات دنیا به دست خود سخن میگویند یا از آمدن منجی خبر میدهند.
برخی از سرکردگان و رهبران عرفانهای نوظهور که در ایران نیز فعالیت دارند، با چنین ادعایی برای خود طرفدارانی از کشورهای مختلف جذب کردهاند. اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم.
الف) منجیگرایی در عرفان کیهانی (حلقه)
طاهری و تأویل مسئله مهدویت
وجود امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ظهور ایشان از مصادیق امور غیبی است که ایمان به آن در قرآن کریم به صراحت از نشانههای پرهیزکاران معرفی شده است. خداوند متعال میفرماید: (الم * ذلک الْکِتابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ؛ الم. در آن کتاب شکی نیست؛ برای متقین مایه هدایت و رستگاری است. متقین کسانیاند که به غیب ایمان دارند.)[1]
در جوامع اسلامی اعتقاداتی وجود دارد که میتواند محور مناسبی برای ایجاد وحدت در میان آنها باشد. یکی از آنها دوستی اهل بیت (علیهمالسلام) و دیگری اعتقاد به ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منتظر است.
اعتقاد به منجی را میتوان زمینه و بستر مناسبی برای گفتوگو و تقریب بین ادیان نیز دانست. به تعبیر دیگر در زمینه مهدویت میان شیعه و اهل سنت در مواردی اتفاق نظر وجود دارد. یکی از آنها پذیرش اصل قضیه مهدویت است.
امت اسلامی – مگر عده قلیلی از غرب زدگان و روشنفکرنمایان – بر این مسئله اتفاق نظر دارند که در آخرالزمان شخصی به نام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ذریه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) ظهور میکند و زمین را سرشار از عدل و داد خواهد فرمود.
اما راهبرد عرفان حلقه به سرکردگی محمدعلی طاهری که مدعی عرفان اسلامی – ایرانی است، در موضوع ظهور، منجی و مهدویت بیشتر سمتوسوی «مهدویت انکاری» و «انتظارستیزی» به خود گرفته است.
محمدعلی طاهری بدون اطلاع از منابع موثق شیعی و غیر شیعی و بدون مراجعه به آنها و مطالعه این منابع و بدون توجه به فایدهها و ضرورت مسئله مهدویت با این تصور که اگر این مطالب صحت داشت، حتماً آگاهی آنها به او میرسید، همه چیز را نفی میکند و به تمسخر میگیرد و توصیهاش این است که لزومی ندارد، افراد به این حوزه وارد شوند؛ زیرا شبکه شعور کیهانی تعریف صحیحی از این موضوعات ندارد.
طاهری خود را مستقل و بینیاز از پرداختن به این مسائل میداند. در راستای این آموزشها شاگردان او که به گمان باطل خود با عرفان کیهانی مسیر کمال را یافتهاند و با توجه به اینکه به وجود منجی نیز اعتقاد دارند و نمیتوانند آن را نفی کنند، «طاهری» را منجی جهان میدانند و همواره بر این موضوع تأکید میورزند!
مسترها بارها این موضوع را به شاگردان گوشزد میکنند که طاهری همان منجی منتظر است؛ زیرا او با آموزهها و ادراکات خود بر جهان هستی اثر گذاشته و تحول عظیمی در جهانبینی آنها پدید آورده است.[2]
طاهری در سخنانی احادیث و روایات اهل بیت (علیهم السلام) را درباره برکات ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مورد بیاعتنایی قرار میدهد و آنها را به سخره میگیرد:
«یکی از حاضران: به حدیثی برخورد کردم که ایشون میآن که باعث نزول باران از آسمان بشن و از زمین… برویانند.
طاهری: تمام شد! حالا فکر کردن حالا امام زمان بیاد بارندگی زیاد میشه، مثل شمال میشه، ما از خشکسالی نجات پیدا میکنیم… .»[3]
طاهری این مطالب را با تمسخر و در حالی که حاضران به شدت میخندند، بیان میکند. این بیان و لحن به اصطلاح «استاد» موجب میشود، یکی از آقایان حاضر در جلسه جسارت کند و روایت دیگری را به تمسخر بگیرد و طاهری نیز با عبارت هر کسی از ظن خود شد یار من سخنان او را مورد تأیید قرار دهد:
«یکی از حاضران: یکی گفت بریم،کوفه یه خورده زمین بخریم، برای اینکه روایته که امام زمان اونجا حکومت تشکیل میده. آباد میشه. هرکی براساس تفکراتش میره جلو!»[4]
او درباره اعتقاد به رجعت میگوید:
«تفکری هست که میگه حق به حق دار میرسه و اینا رو میگن: آقا اینا دوباره زنده میشن چه امتیازی داره مگه برای اینا؟ مگه زمین چه امتیازی هست که به کسی حالا بعد از هزار سال دوباره بخواد بیاد؟ مثلاً زرتشت یا مسیحیا هر کسی حالا، دوباره زنده بشه حالا چه گلی میخوان بزنن به سرش؟ چه فایدهای داره؟ اینا جایی هستن از اینجا متکاملتره.
مثل اینه که یه نفرو از دانشگاه بیارنش تو کلاس یک دوباره بشینه الان برای ما دیگه جالب نیست که بریم تو کلاسی بشینیم، معلم بیاد بگه : آ ا ، ا ، فلان، این چیزا رو مثلاً بخواد بگه ما یه ساعت هم نمیتونیم دوام بیاریم. حوصلهمون به شدت سرمیره ولی برای کلاس یکیه اون یه جور دیگه فکر میکنه.
سؤال یکی از حاضران: کسی که میخواد برگرده همون کلاس یک میمونه؟
طاهری در پاسخ میگوید: در سطح کلاس یک یه جور دیگه فکر میکنه ولی کسی که رفته دانشگاه دیگه نمیتونه دوباره بشینه کلاس یک حالا مثلاً ائمه بیان، لباس تنشون کنن و بشینن و غذا بخورن و دوباره بخوان ازدواج کنن و بخوان مثلاً حالا برنو بیانو حالا اون موقع اسب بوده، سوار میشدن، حالا این چیزا هم که نیست، حالا مثلاً رانندگی یاد بگیرن!»[5]
این مطالب سخیف نشاندهنده عدم ارادت و اعتقاد قلبی طاهری به ظهور منجی آخرالزمان، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. البته در خوشبینانهترین حالت میتوان او را قائل به مهدی نوعی دانست که به معنای اعتقاد به منجی در هر عصر است.
اگر طاهری به آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا»[6] که همواره آن را میخواند، معتقد باشد، نباید چنین سخنانی را بیان کند؛ زیرا ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از حوادث مهم در مسیر وحدت امت اسلامی است.
بیشتر علمای اسلام و حتی فرقه ضاله وهابیت هم به مهدویت معتقدند و آن را تمسخر نکردهاند؛ حتی کسی مانند ابن خلدون که منکر مهدویت بود به شدت تکفیر شده است.[7]
ب) منجیگرایی در أشو
اشو نیز برای جذب مخاطبان خود ادعای نجات دنیا را مطرح میکند. او با مطالعه و بهرهگیری از رساله جمهوری افلاطون و با ایجاد تغییر اندکی در آن، درباره راههای نجات جهان سخنرانی و در مدت کمی طرفداران بسیاری را به خود جذب کرد.
سخنرانی اشو درباره مسئله منجیگرایی بهصورت کتابی با عنوان «آینده طلایی»، چاپ و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. وی ادعا میکند با اقداماتی میشود، دنیا را به بهشت تبدیل کرد: «این آرزو همین جا شدنی است و چند گروه کوچک از دانشمندان کار بر روی بهشت زمینی را آغاز کردهاند اما هیچ کس آنها را باور ندارد.»[8]
او معتقد است، منجی به هیچ کشور و دینی وابستگی ندارد ولی دارای تحصیلات عالی است و هر روز مراقبه انجام میدهد.
به گمان اشو فردی، مانند زوربای بودا میتواند دنیا را نجات دهد. ادعای نجات دنیا در بیان اشو، سبب شد، طرفداران بسیاری بیابد و سخنرانیهایش به زبانهای مختلف ترجمه شود و در کشورهای زیادی به فروش برسد.
ج) منجیگرایی در سایبابا
محیط هندوستان با توجه به عقاید مختلفی که در آن وجود دارد، همواره آبستن حوادث بسیار و ظهور مدعیان دروغین متعددی بوده و هست. به عقیده هندوها، «ویشنو» دارای مظاهر مختلفی است و زمانی که پرهیزکاری در زمین از بین برود، برای نجات بشر به صورت انسان ظهور خواهد کرد.
آنها ظهور ویشنو را بر زمین «اوتاره» مینامند[9] و معتقدند؛ اوتاره تاکنون نُه بار در قالب متسیه، کورمه، وراهه، نرسینهه، وامنه، پرسرام، رامچندر، کرشن و بودا ظاهر شده است و برای دهمین و آخرین بار در پایان دنیا در قالب «کالکی» سوار بر اسبی سفید در حالی که شمشیر درخشانی در دست دارد، ظاهر میٔشود و ظالمان را نابود میکند و عدل را در سراسر دنیا برپا خواهد کرد.
در این میان افراد بسیاری نیز ادعای اوتاره کردهاند، ولی مورد پذیرش جامعه هند و قرار نگرفتهاند. در واقع تفسیر نادرست از متون مقدس آیین هندو سبب شد، معلمان کوچک و بزرگ مکاتب هندی جرئت پیدا کنند و به بهانهای اندک خود را اوتاره خدا بنامند.
اندیشه موعود منجی در آیین هندو به مرور زمان، ابزاری برای معلمان معنوی معاصر هند شد تا خود را اوتاره و منجی زمان و تجسد خدا بنامند. از افرادی که این ادعا را مطرح کرد «سوامی ساتیا سایبابا» بود که طرفدارانی نیز یافت.[10] بنیان گذار این مکتب «باگوان شری ساتیا سای بابا» یا «سوآمی ساتیا سایبابا» است.
او در چهارده سالگی مدعی شد، از سوی خدا برای هدایت آدمیان برگزیده شده است. سپس ادعای خدایی کرد و یازده سال زودتر از پیشبینی خود طعم مرگ را چشید تا خدای دروغین دیگری رسوا شود. سایبابا مدعی بود، در مقام یک اوتاره معلم حقیقت است و برای تعلیم بشر قدم به دنیا نهاده است.
سایبابا در نوامبر ۱۹۳۶ در روستایی کوچک در جنوب هند به دنیا آمد. گفته میشود خانواده او با ایمان و خداشناس بودهاند. سای بابا از عرفانهای هندی بهویژه بودا بهشدت اثر پذیرفته بود. هم اکنون افراد زیادی در هندوستان پیرو تعالیم او هستند و برای ایشان معجزاتی را نیز نقل میکنند.
سایبابا میگفت: «در خلوتهای خودتان به من فکر کنید و هرچه میتوانید در آشرام ( معبد من) حضور به هم رسانید.»[11]
د) منجیگرایی در مهربابا
مهربابا از دیگر افرادی است که خود را اوتاره و منجی زمان و تجسد خدا نامید تا با استفاده از جذابیت این مدعا برای خود پیروانی جذب کند.
او در ۲۵ فوریه ۱۸۹۴ در شهر پونای هند متولد شد. پدر و مادر ایرانی الاصلش او را مهربان نامیدند و بعدها به مهربابا ملقب شد. از آنجا که والدین مهربابا زرتشتی بودند و مهربابا در هندوستان از استادان مسلمان و هندو نیز مطالبی یاد گرفته بود، توانست تلفیقی از این سه دین درباره منجیگرایی مطرح کند.
او ادعا میکرد همان اوتاره هندوهاست و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خودش بوده است. او مدعی بود، به کتاب اوستا دسترسی دارد و همیشه جاودانه خواهد بود. مهربابا به مریدان خود چنین توصیه میکرد:
«من یکتای قدیم هستم. من درون شما و با شما هستم. مرا در یاد داشته باشید و من شما را یاری خواهم داد. از شما میخواهم مرا همراه همیشگی خود سازید. بیش از آنکه به خود فکر کنید، به من بیندیشید. هرچه بیشتر به من بیندیشید، بیشتر به میزان عشقم به خود پیخواهید برد. وظیفه شما این است که حضور مرا همیشه در افکار، گفتار و کارهایتان حفظ کنید.»[12]
پیروان مهربابا درباره ظهور اوتاره میگویند: در هر دوره و زمان که مشعل تقوا کم نور میشود، اوتار بار دیگر ظهور میکند تا مشعل عشق و حقیقت را روشن نماید؛ دوران بعد از دوران در میان فریاد جداییها، جنگها، ترس و هرج و مرج دعوت اوتار به گوش میرسد: همه به سوی من آیید.[13]
طرفداران او اعتقاد راسخی دارند که مهربابا یک اوتار است و حتی کتابی نیز با عنوان «اوتار زمان، مهربابا ظهور میکند»، نوشتهاند. بائو کالچوری مؤلف این کتاب مینویسد:
«مهربابا خود به من دستور دادند که درباره ظهورشان بنویسم. او نوشتن این کتاب را در چند نکته با عنوان هفت در به من الهام کردند. مهربابا بازگشت خداست. او اوتار زمان است و الوهیتش را ظاهر میسازد. از این رو، عنوان کتاب «اوتار زمان مهربابا ظهور میکند»، است.»[14]
به گمان بائو کالچوری اگرچه قبلاً منجیهای زیادی مانند بودا، عیسی (علیه السلام) و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ظهور کردهاند، ظهور مهربابا از همه اینها بزرگتر و مهمتر خواهد بود؛ زیرا او آخرین منجی بشریت است که دنیا به وسیله او به رستگاری خواهد رسید.[15]
به مانند دورههای عربها و محمد (صلی الله علیه وآله و سلم)، یهودیان و رومیها با مسیح، هندوها با بودا و کریشنا و رام تنها یک قسمت از دنیا تحت تأثیر ظهورش قرار نخواهد گرفت، بلکه در طی ظهور مهربابا به عنوان خدا بشریت در سراسر دنیا بیدار خواهد شد.[16]
کالچوری همچنین میگوید: مهربابا خودش را «کالکی»، آخرین منجی موعود در دین هندو نامیده است: مهربابا خود را به عنوان اسب سفید، اوتار معرفی کرد که به عنوان «کالکی» شناخته شده است….. کالکی آن موعودی است که هندیها در انتظارش هستند.[17]
پیروان او برای منجی موعود (اوتار ) صفاتی بیان کردهاند؛ مانند علم بیکران منجی، جاودانگی او، دسترسی داشتن به همه کتابهای آسمانی و دارای معجزه جهانی بودن. آنها یکی از وظایف مردم را انتظار برای ظهور مهربابا میدانند و میگویند عاشقانش باید حتی به قیمت تسلیم زندگی خود بر پاهای مهربابا بیفتند و در انتظار او باشند.[18]
با این توضیحات مشخص شد، مهربابا خود را آخرین اوتار موعود هندوها (کالکی) نامیده است. او با این مدعا در مدت کوتاهی پیروان زیادی در هند و آمریکا پیدا کرد و تعلیمات و ادعاهایش به زبانهای مختلف ترجمه شد که خود نشان دهنده جذابیت و اثر آن میان مردم است.
ه) منجیگرایی در اوم شینریکیو
فردی نابینا بهنام گیزو ماتسوموتو در سال ۱۹۸۶ فرقه «اوم شینریکیو» را در ژاپن بنیان نهاد. او سپس نام «آساهارا شوکو» را برای خود برگزید. هدف این فرقه، آموزش حقیقت برتر درباره ساخت و ویرانی جهان عنوان میشود.
این فرقه در اصل بودایی است. ولی آخرالزمان را کاملاً نزدیک میداند و دشمن اصلی را ایالات متحده آمریکا برمیشمارد که به باور آساهارا، آفریده فراماسونها و یهودیان و دشمن ژاپن است.
آساهارا پیروان فرقه را به آمادگی برای فرارسیدن حتمی آرماگدون (آخرالزمان) فرامیخواند. برای رویارویی با این وضع پیروان فرقه ساخت پناهگاههای مقاوم در برابر یورشهای اتمی را آغاز کردند.[19] پیروان آساهارا که هزاران نفر بودند، به او لقب «مسیح ژاپن» دادند و به چشم منجی به او مینگریستند و تمامی دستورات و تفکراتش را دقیق اجرا میکردند.
از اعتقادات این فرقه نزدیک بودن آخرالزمان است. آساهارا اعضای فرقه را به آمادگی برای رسیدن قریبالوقوع آخرالزمان فرامیخواند.
او تعدادی مقاله با موضوع اصول آرمانشهر یک شهروند نوشت و به عنوان پایه و ساختار آموزه های فرقه خود در اختیار اعضا قرار داد گفتنی است این فرقه جزء فرقه های مخرب و خطرناک آخر الزمانی شناخته شده است.
فرقه اوم شینریکو در مدت کوتاهی هزاران طرفدار در ژاپن و روسیه پیدا کرد. سرانجام پایه گذار فرقه به همراه تعدادی از پیروانش به اتهام استفاده از گاز اشکآور در مترو و تلاش برای ساخت بمب اتمی و سلاحهای کشتار جمعی در سال ۲۰۱۸ م اعدام شدند.
البته این فرقه به رهبری جویو همچنان آزادنه فعالیت میکند و هنوز آساهارا را در مقام بنیانگذار خود تکریم میکند. جویو نیز در ماجرای متروی توکیو دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد. او که فردی خوش سیما و خوشپوش است، در جریان محاکمه مرتب در تلویزیون و مطبوعات گفتوگو میکرد و بدین ترتیب به چهرهای محبوب میان نوجوانان ژاپنی بدل شد.
فرقه اوم بیش از یک میلیارد دلار ثروت دارد و تنها در نیویورک دارای هشت شرکت تجاری است.[20]
و) منجیگرایی در اکنکار
این فرقه نیز مدعی است، نیاز منجیخواهی انسانها را پاسخ میدهد. «پال توئیچل» سرکرده و بنیانگذار این فرقه، در پردازش شخصیت خیالی منجی، وی را شبیه فردی دانسته که سنش بین سی تا چهل است[21] و هفتاد و پنج سال در زمین مانده و در گستره بیپایان کوهستانهای هیمالایا خلوت گزیده است.[22]
او در جای دیگر، درباره سن منجی به نحو دیگری سخن میگوید: «در همین حین که مشغول بازسازی پیوندهای مادیام با سودارسینگ بودم، استاد کهن سال تبتی، ربازار تارز را ملاقات کردم. میگویند او چند صد سال سن دارد.»[23]
به نظر پال توئیچل، بزرگترین نقش استاد ناجی بودن و نجات بشریت است و این کار را با آزادی روح تمام مردم از چنگال چرخ ابدی انجام میدهد.[24] پیروان عرفان اکنکار به صراحت رهبر در قید حیات خود ماهانتا را منجی بشریت در سراسر دنیا معرفی میکنند. آنها معتقدند ماهانتا دوازده عنوان و نقش دارد که یکی از آنها منجی بودن اوست؛ البته نجات بشریت بهوسیله او نامحسوس است و برای بسیاری از مردم ملموس نیست:
«ناجی چگونه ما را یاری میدهد تا اینگونه خصلتهای بزرگمنشانه را کسب نماییم؟ این بعد از وجود ماهانتا تقریباً به طور کل از دید عموم پنهان است. درک رسالت وی از باور بسیاری از مردم خارج است.
فداکاریهایی که ماهانتا در حق پیروان خود و جهانیان ایفا مینماید، فراتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم میتوانند تصور کنند. استاد اک نیز اغلب در این باره صحبتی نمیکند.»[25]
هارولد کلمپ استاد زنده و در قید حیات اکنکار (ماهانتا) معتقد است، خداوند قدرتی داده است تا قانون را برای تمامی مخلوقاتش به کار گیرد. او بر این باور است که وقتی منجی ظهور نماید، بدیها را ریشه کن و قانون را برای همه مخلوقات اجرا میکند:
«با نزدیک شدن ناجی، فرمانروایان طبقات دروازهها را میگشایند، اربابان کارما تعظیم میکنند، فرشته مرگ کنار میرود و قاضی مردگان خاموش میماند. ناجی نه از طریق اعمال قدرت بلکه با ایثار خویش روح را به سوی بارگاه اسراری قادر متعال بالا میبرد.»[26]
پیروان عرفان اکنکار، منجی را مأموری از طرف خدا میدانند که به دستور خداوند از جهان ملکوتی بر زمین نازل میشود. آنها ایمان دارند که با ظهور منجی و آزادی روح، انسانها به رستگاری و خوشبختی در جهان دیگر خواهند رسید.[27]
ز) منجیگرایی در عرفان ساحری
عرفان سرخپوستی از انواع عرفانهای نوظهور طبیعتگرا یا ابتدایی است. این عرفان پیشینهای قدیمی در حوزه قبایل سرخپوست دارد ولی مدت زمانی است از مرز جغرافیایی سرخ پوستان عبور کرده با اقبال برخی مواجه و بر زبانها جاری شده است.
عرفان سرخپوستی اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی رواج یافته و طرفدارانی متعصب یافته است. مروّج گونه معاصر عرفان سرخ پوستی، شخصی به نام «کارلوس کاستاندا» است. وی خود را شاگرد مرشدی به نام «دون خوان» معرفی میکند.
کاستاندا در سال ۱۹۷۳م درجه دکتری مردم شناسی را از دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس گرفت و این درجه به دلیل ضبط و تنظیم مصاحبههایی بود که وی طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۱م با پیرمرد سرخ پوستی به نام دون خوان ماتوس داشت.همین مصاحبهها اساس و خمیرمایه سه کتاب اول او بود که میلیونها نسخه از آنها در فاصلهای کوتاه در آمریکا و سراسر جهان به فروش رفت.[28]
با بررسی دقیق کتابهای کاستاندا و آموزههای دون خوان متوجه میشویم، در بسیاری از موارد در عرفان ساحری، منجی کاستاندا، دون خوان معرفی میشود و به طور کلی او جادوگری است که نقش منجی را میان پیروان عرفان ساحری ایفا میکند.
برخی از ناقدان، مقام کاستاندا را تا مرتبه نابغه نسل اخیر در افق معنویت بالا بردهاند و برخی آثار وی را زاییده تخیل نویسندهای زبر دست دانستهاند.[29]
حقیقت هرچه باشد، این گرایش منجیگرایی کاستاندا و ناجی دانستن دون خوان سبب شهرت او در سراسر جهان گردیده چنان که بسیاری از کتابهای وی به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
ح) منجیگرایی در عرفان سو
عرفان سو، از دیگر عرفانهای نوظهور سرخپوستی است که رواج بسیار اندکی در ایران و تا حدود زیادی در جهان دارد. در غرب مکزیک قومی به نام «داکوتا» به معنای آتشهای انجمن زندگی میکنند. «سو» زبان رسمی تولتک و عارفان و خردمندان غرب مکزیک است.
این فرقه خردمندانی دارد و از آنجا که خود را با عناصر و موجوداتی از طبیعت نام گذاری میکنند رهبر ایشان «گوزن سیاه» نام دارد. او در سال ۱۸۶۲م متولد شده و در سال ۱۹۵۰م از دنیا رفته است. در حال حاضر نیز گوزن سیاه رهبر برجسته عرفان سو به شمار میآید.
گوزن سیاه، داستان زندگیاش را این گونه نقل میکند که اسمش لاکوتا است و در دسامبر ۱۸۶۲ در قبیله لیتل پودر ریور متولد شده است.
او از مردی مقدس سخن میگوید که وقتی ظهور نماید، جهان را تغییر خواهد داد. پیروان عرفان سو، به این منجیِ پندارین، پسر روح بزرگ میگویند و حتی زمانی را نیز برای ظهور او تعیین کرده بودند. نخستین بار بهار ۱۸۹۱ م را زمان ظهور پسر روح بزرگ مشخص کردند ولی بعد از اینکه اتفاقی نیفتاد، چنین تصور کردند که این حادثه عظیم در سال آینده رخ خواهد داد.[30]
گوزن سیاه ادعا میکند، در عالم شهود، زمین و محلی برای زندگی دیده است که همه در آنجا خوشبخت بودند و در صلح و آرامش زندگی میکردند.[31] به باور او، درخت مقدس خشکی وجود دارد که هرگاه برگهای این درخت دوباره جوانه بزند، آن روز موعود خواهد رسید.
او اعتقاد دارد، میتوان کارهایی انجام داد که همین دنیا به سرزمین زیبا و سرسبزی تبدیل شود.[32] او معتقد است همین باور به جهانی نو باعث امیدواری و تسلای خاطر سرخپوستان در رنج و عذاب و در حال گرسنگی بوده است.[33]
اگرچه در عرفان سو توضیح روشن و مفصلی درباره منجی داده نمیشود، با دقت در کتابهای آنها میتوان نتیجه گرفت، منجی مورد اعتقادشان، انسانی ماورایی، مقدس و با قدرت خارقالعادهای است که ظهور میکند و صلح و دوستی را به ارمغان میآورد و سبب نجات سرخپوستان خواهد شد.
پیروان عرفان سو، سرخپوستانی هستند که برای رهایی از ستم سفیدپوستان به آیندهای روشن امیدوارند؛ آیندهای که با ظهور منجی آسمانیِ پنداشته آنها به نام پسر روح بزرگ محقق میشود و با همین امید است که توانستهاند به زندگی خود ادامه دهند و از تلاش دست برندارند.
نتیجهگیری پایانی
همانطور که مشخص شد، اعتقاد به منجی منشأ بسیاری از حوادث مهم در دنیا شده و سیاستگذاریها و تصمیمهای جدی و بزرگی برمبنای همین اعتقاد شکل گرفته که گاه تا مدتها منطقهای را متأثر کرده است.
اعتقاد به ناجی سبب ایجاد امید و تلاش در بین ملتهای مختلف شده است. استکبار جهانی با درک این مهم درصدد کمرنگ کردن این اعتقاد یا ایجاد انحراف در آن است.
ازاین رو، فرقههای متعددی درباره اندیشه و موضوع مهدویت و منجیگرایی ایجاد کرده و با انتشار کتابها و ساخت فیلمهای مختلف به دنبال تضعیف این اعتقاد است.
منبع: سعید صدری، روایت انحراف، جمکران، صص ۳۰۹- ۳۲۵
[1]. سوره بقره: آیات ۱- ۳
[2]. جمعی از استادان حوزه و دانشگاه، حلقه اسارت، ص ۳۰۱
[3]. فایل صوتی مطالب در ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ در نشانی ذیل موجود است:
http://s1.picofile.com/file/7107263117
[4]. همان
[5]. فایل صوتی در نشانی ذیل موجود است:
http://s1.picofile.com/file/7107261826
[6]. سوره آلعمران: آیه ۱۰۳
[7]. ابن خلدون، فلسفه تاریخ، ص ۳۲۲-۳۲۳
[8]. اشو، آینده طلایی، ص ۵۳
[9]. ریگ ودا، ص ١٣۴.
[10]. کوند را تراش های الماس خداوند، ص ٢۶٠.
[11]. http://www.time.com/time/magazine/article/0,9171,2068080,00.html
[13]. برگرفته از بیانات اوتار مهربابا، دعوت مهربابا، ص۱
[14]. کالچوری، اوتار زمان مهربا با ظهور می کند، ص۱
[15]. همان، ص ١۴٠
[16]. همان
[17]. همان، ص ۳
[18]. همان، ص ۷۹ و ۱۱۷
[19]. ر.ک: شهبازی، «معمای یک فرقه راز آمیز اوم شین ریکو و آخرالزمان»
[20]. برای مطالعه بیشتر ر.ک: شیری، غوغای منجی خواهی
[21]. استایگر، نسیمی از بهشت، ص۲۸۱
[22]. توئیچل، دفترچه معنوی، ص۲۴۶
[23]. استایگر، نسیمی از بهشت، ص ۹۴
[24]. دیوس، کتیبه رشیده خداوند، ص۲۳۱
[25]. همان
[26]. همان
[27]. همان، ص ۲۳۵
[28]. کاستاندا، حقیقتی دیگر باز هم گفت و شنودی با دون خوان، ص ۲
[29]. همو، سفر به دیگر سو، ص ۳
[30]. نیهارت، گوزن سیاه سخن میگوید، ص ۲۱۵
[31]. همان، ص۲۲۰
[32]. همان، ص ۲۲۲
[33]. همان، ص ۲۲۸
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
