مبانی عرفان وحیانی؛ مروری بر کتاب «مبانی عرفان وحیانی» اثر «محمدجواد رودگر»

رضا منزوی| بیان و تبیین مبانی عرفان وحیانی، یکی از ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر عصر کنونی و نیازهای دوران ماست. عرفان اسلامی موجود در سیر تطوری و تکاملی خود، ظرفیتی یافت که از انتزاعی محض بودن به انضمامی شدن تبدیل شده و در تولید علوم انسانی – اسلامی و گفتمان‌های مورد نیاز امروز جامعه اسلامی و حکومت ولایی، می‌تواند نقش‌آفرین باشد؛ به همین خاطر به پالایش و پویش خاصی محتاج است.

از آنجا که عرفان وحیانی به معنای عرفان برساخته و برخاسته از متن کتاب و سنت است، از چنین ظرفیت والایی در مقام ثبوت برخوردار است. می‌باید در مقام اثبات نیز این ظرفیت بالقوه و بالفعل عیان و بیان گردد.

کشف و تولید عرفان وحیانی مترتب بر مبانی خاص خود بوده و تا زمانی که استخراج و تبیین نشود، نمی‌توان منطق کشف عرفان وحیانی را مطرح نمود و برآیند و برون دادهای واقعی عرفان وحیانی را در دوره جدید به‌خصوص تمدن‌سازی نوین اسلامی نشان داد؛ بنابراین ضرورت تحقیق و تحقق مبانی عرفان وحیانی البته با بهره گیری از میراث عظیم عرفان موجود در مقام تحلیل و تعلیل، توصیف و تبیین، تحکیم و تثبیت معارف عرفانی وحیانی امری روشن و واضح خواهد بود.[1]

هرچند با وجود ضرورت پیش گفته، آثار پژوهشی و بینشی انگشت‌شماری در این باب نگاشته شده و مسئله مزبور نیازمند به روزرسانی و عرضه کاوش‌هایی عمیق‌تر و کاربردی‌تر می‌باشد. کتاب «مبانی عرفانی وحیانی» نوشته «محمد جواد رودگر»، یکی از تازه‌ترین آثار تولیدی در این زمینه است که با لحاظ نمودن رویکردی تحقیقی بررسی علمی و مستند این موضوع به غایت کیفی را دستمایه کار خود قرار داده.

 

مبانی عرفان وحیانی؛ مروری بر کتاب «مبانی عرفان وحیانی» اثر «محمدجواد رودگر»

 

پژوهش‌بنیان‌بودن اثر و تکیه بر روش تحقیقی، ضمن ارتقای جنبه روایی بر میزان کاربردی بودن آن نیز می‌افزاید به واقع، کمترین تأثیر و کارکرد تولید آثاری از این دست، گشایش افق‌های تازه پیش روی علاقه‌مندان و محققان این عرصه، جهت انجام تحقیقات عمیق‌تر و جامع‌تر بوده و در عین حال مأخذ و مرجعی است برای تحقیقات آتی و بر غنای محتوایی در این زمینه می‌افزاید.

در باب ضرورت و چرایی نگارش کتاب مبانی عرفان وحیانی

انگیزه نویسنده از نگارش اثر را باید در ضرورت‌های تحقیق جستجو کرد: «یکی از چالش‌های تاریخی – معرفتی در مقوله عرفان اسلامی نسبت عرفان با اسلام است که انظار و آرای متفاوتی به خود اختصاص داده و در عین حال، ریشه تضادهای معرفتی و نظری و ماجراهای تاریخی در میان عالمان اسلامی و عرفان‌پژوهان شرقی و غربی گشته است.

پاسخ درست و دقیق به پرسش‌ها و شبهه‌هایی که در این چالش‌ها وجود دارد، متفرع بر روشن‌سازی معنا و مبنای عرفان وحیانی و تحلیل و تعلیل ظرفیت منابع وحیانی عرفان اسلامی و بیان و تبیین مبانی آن می‌باشد.»[2]

وی با این احساس نیاز بررسی عرفان وحیانی را محور پژوهش خود قرار داده است؛ عرفانی که در حقیقت با کشف نام محمدی (ص) متصل است و از آن منبع غنی ارتزاق می‌یابد که «ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم» (سوره اسراء، آیه ۹) عرفانی دارای جامعیت علمی و کمال معرفتی برای تأمین تعین و تبیین صراط سلوک مستقیم، تا سالک الی الله را با همه ساحات وجودی‌اش به کمال رساند.[3]

نویسنده در ادامه برای این چنین عرفانی سه منبع ذکر می‌کند: قرآن کریم (قرآن صامت)، سنت (قرآن ناطق) و ادعیه و نیایش‌های مأثور (قرآن صاعد) و معتقد است: «بایسته است مبانی عرفان وحیانی کشف و تبیین شده و با تکیه بر آن‌ها معرفت عرفانی از منابع وحیانی اصطیاد و استنباط گردد.»[4] که می‌توان گفت اساس اثر مذکور نیز بر مدار آن قرار گرفته است.

در واقع، مسئله اصلی شکل دهنده بنیاد این تحقیق، فهم و استنباط مبانی عرفان وحیانی است که هندسه و نقشه راه را تشکیل می‌دهد.

چیستی عرفان وحیانی، ضروریات کشف و تولید عرفان وحیانی، شاخص‌ها، اقسام و مبانی معرفت‌شناختی عرفان نظری وحیانی، گستره معنایی قرآن و سنت در کشف و تولید عرفان وحیاتی و… از جمله مباحث فرعی برآمده از دل موضوع اصلی است که در پژوهش مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

نویسنده، مهمترین اهداف تولید عرفان وحیانی را نیز در دو بعد علمی و عینی به شرح ذیل بیان می‌دارد:

الف) اکتشاف عرفان وحیانی برای: ۱. تحقق حیات طیبه عرفانی معنوی بر محور معارف و حیانی ۲. تأمین یکی از منابع مهم تمدن نوین اسلامی ۳. ارائه علمی مبنایی از الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی ۴. تعیین و تبیین مدلی عرفانی برای تهیه و تدوین سبک زندگی اسلامی

ب) تحقق قدرت نرم و فزاینده معرفتی – معنویتی امت واحده اسلامی و قدرت بازدارندگی جامعه اسلامی در برابر تهاجم علمی، ناتوی فرهنگی و جنگ نرم غرب علیه کیان معرفت ناب اسلامی از طریق عرفان‌های بدلی و معنویت‌های کاذب[5]

ساختار کتاب «مبانی عرفان وحیانی»

همان گونه که اشاره شد، کتاب مورد اشاره در حقیقت محصول یک پژوهش علمی است و در همان قالب و ساختار مرسوم در مقالات علمی – پژوهشی عرضه محتوا نموده است. با این تفاسیر اثر مزبور در سه فصل و هفت گفتار شاکله یافته:

فصل نخست با عنوان درآمدی بر عرفان وحیانی که تمهیداتی برای فصول دیگر می‌باشد و متشکل از سه گفتار است؛ شناخت مفاهیمی چون مبانی عرفان و عارف در آموزه‌های وحیانی، توافق و تفارق عرفان وحیانی با عرفان مصطلح و موجود اقسام عرفان و امکان و ظرفیت کشف و تولید عرفان وحیانی و دیدگاه برخی عالمان دینی در این باب، از جمله مباحث مورد بررسی در گفتارهای فصل اول می‌باشد.

مبانی تصدیقی عرفان وحیانی عنوان فصل دوم کتاب است که ذیل دو گفتار مبانی هستی‌شناختی عرفان وحیانی و مبانی انسان شناختی عرفان وحیانی به بیان و تبیین مبانی تصدیقی می‌پردازد. در گفتار هستی‌شناسی مقولاتی چون مبانی هستی‌شناختی عرفان وحیانی، حاوی بحث از تمایز احاطی خدا و خلق و بینونت وصفی آن‌ها، معیت قیومی و تجلیات الهی و آنگاه توحید صمدی قرآنی مورد اشاره قرار گرفته است.

در گفتار مربوط به انسان‌شناختی عرفان وحیانی نیز مسائلی چون منزلت، نشان‌ها و نشانی‌ها و شئون وجودی انسان کامل به مباحثه و تحلیل گذاشته شده است.

فصل سوم با عنوان مبانی تحصلی عرفان وحیانی نیز مشتمل بر دو گفتار می‌باشد که در گفتار اول مبانی معرفت‌شناختی مباحثی نظیر کشف و شهود از حیث لغوی و اصطلاحی در قرآن و زمینه‌ها، راه‌ها و ماهیت تشکیکی کشف و شهود بر اساس معارف وحیانی با بیان نمونه‌هایی مورد توصیف و تحلیل قرار داده شده است.

در گفتار دوم از فصل سوم نیز مبانی معنا – زبان‌شناختی عرفان وحیانی در قالب مباحثی مانند زبان کتاب و سنت، زبان ترکیبی و انواع گزاره‌های قرآنی مورد پژوهش و پردازش واقع شده. پایان‌بخش این اثر تحقیقی جمع‌بندی فصول سه‌گانه می‌باشد که به عرضه نتیجه و عصاره پژوهش می‌پردازد.

یکی از ویژگی‌های اثر مزبور ارائه جمع‌بندی در انتهای هر فصل است که ضمن عرضه خلاصه‌ای از کل محتوای فصل به بیان اهداف روش کار و دستاوردها می‌پردازد. این بخش می‌تواند در فرایند تسریع انتقال و بهره‌برداری از داده‌ها در مواقع لزوم مؤثر واقع گردد. در عین حال، مروری است بر مضامین پیشین و مقدمه‌ای برای ورود به مبحث پسین.

ادبیات کتاب «مبانی عرفان وحیانی»

با وجود حاکمیت ساختار و قالب مقالات پژوهشی بر کتاب و ادبیات رسمی و نسبتاً خشک مرسوم در این دست متون علمی، لطافت ذاتی مسئله اصلی تحقیق یعنی «عرفان وحیانی»، تا حد زیادی این عارضه را تقلیل داده است.

ضمن اینکه تکیه اصلی تحقیق بر قرآن و سنت و استناد به کلام وحی الهی و معصومین در جای‌جای کتاب نیز در ترکیب با رنگ و بوی علمی – پژوهشی نتیجه‌ای نسبتاً متعادل ارائه نموده به گونه‌ای که با اشاره به مضامین باریک و لطیف عرفانی، عملا از فضای خشک مورد انتظار در این قبیل متون فاصله گرفته است.

این مسئله بحق به عنوان یکی از نوآوری‌ها و مزایای تحقیق مورد اشاره واقع شده است: «… در عرفان وحیانی اگرچه منبع کشف و تولید، کتاب و سنت است اما در مقام بیان و تبیین گزاره‌های عرفانی از معارف گران‌سنگ عارفان سترگ و عالمان اهل معنا و معرفت بهره برده‌ایم… از مزایای تحقیق حاضر این است که زبان تأویلی – اشارتی متناظر با زبان تنزیلی عبارتی عرفان وحیانی بیان و تبیین شده است تا برخورداری عرفان وحیانی در ساخت زبان‌شناختی از امتیاز نزاهت از گزافه‌گویی و شرک و شبهه‌آلودگی نیز توصیف و تبیین شده باشد.»[6]

گلچینی از فصول کتاب «مبانی عرفان وحیانی»

هر فصل از کتاب مبانی عرفان وحیانی مشتمل بر نکاتی تازه و بدیع بوده که در روندی تدریجی مطابق هندسه تحقیق تکه‌های این پازل را تکمیل می‌کند تا در انتها به نتیجه نهایی یعنی پاسخ پرسش اصلی مبانی عرفان وحیانی دست یازد.

به منظور آشنایی ملموس‌تر با مباحث کتاب در ادامه به اصلی‌ترین نکات در هر فصل اشاره می‌شود:

در فصل نخست برخی مزایای عرفان وحیانی از عرفان موجود مورد بررسی قرار گرفته که عبارتند از:

۱. از حیث روش‌شناختی این نکته قابل عنایت است که عرفان وحیانی با روش تولید از منبع وحیانی نه تأیید از آن، معرفی شده، در حالی که عرفان موجود اگرچه دارای بن‌مایه‌های اسلامی و سرچشمه‌های وحیانی است لیکن با روش شهودی عارف شکل گرفته و استشهاد به وحی می‌نماید نه اکتشاف از وحی

۲. از حیث بیان، چیستی عرفان و کیستی عارف، نقطه عزیمت و محوری آیات و احادیث و ادعیه‌اند، در حالی که نقطه عزیمت در تعریف عرفان و عارف در عرفان موجود سلوک و شهود خود عارفان می‌باشد.[7]

در فصل دوم دو امتیاز برای توصیف و تفسیر توحید عرفانی بدین شرح بر شمرده شده:

۱. توصیف مستقیم وحی قرآنی و بیانی و تفسیر متکی بدان‌ها از عارفان اسلامی

۲. بهره‌گیری از زبان با نزاهت و نزاکت قرآنی – حدیثی. امتیاز دیگر اینکه انسان کامل عرفان وحیانی همان انبیای عظام الهی به‌خصوص پیامبر اعظم و اهل بیت هستند که در عرفان تشیع باهر و بارز است، در حالی که در عرفان موجود به ویژه عرفان و تصوف اهل تسنن، انسان کامل شامل قطب و مرشد و خضر طریق نیز خواهد شد و جامعیت معنایی که در عرفان وحیانی و اهل بیتی از انسان کامل مقصود است در عرفان و تصوف مصطلح منظور نیست.[8]

در فصل سوم بر امکان‌پذیر بودن کشف و شهود و انحصاری نبودن مراتبی از مکاشفات و مشاهدات عرفانی برای همه انسان‌ها بر اساس منابع وحیانی تأکید و شواهدی انکارناپذیر در وقوع چنین کشف و شهودهایی از قرآن و سنت اقامه شده است.

از دیگر نکات این فصل معرفی بهترین الگوی زبان‌شناختی عرفان علمی و عملی یعنی حدیث و دعا ذیل بررسی گزاره‌های اخباری، انشائی و تمثیلی می‌باشد.

«ناگفته نماند امتیاز عرفان وحیانی بر عرفان موجود در فصل سوم این است که اولا امکان و اعتبار معرفت عرفانی و مراتب و حجیت معرفت شهودی از رهگذر وحی قرآنی و بیانی با استناد و نه استشهاد به آن‌ها مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است؛ یعنی نگاه پیشینی به مقوله و مقام کشف و شهود عرفانی. این در حالی است که در عرفان موجود پسینی است؛ یعنی پس از آنکه کشف و شهود عرفانی واقع شد، سراغ تأیید از کتاب و سنت رفته‌اند.

ثانیا در عرفان وحیانی زبان اشارت و نه عبارت، دارای ارزش بوده و زبان ترکیبی ظاهری – باطنی و تنزیلی – تأویلی به‌صورت دیالکتیکی و متناظر با هم کاربرد دارد تا از هر خبط و خطای زبان‌شناختی و آسیب‌های معرفتی و سلوکی منزه گردد.»[9]

در مجموع می‌توان گفت یکی از محوری‌ترین نکات کتاب، اشاره به ویژگی‌های انسان کامل از منظر عرفان وحیانی است؛ «در عرفان وحیانی، انسان کامل، محور عالم وجود و قطب هستی و واسطه فیض الهی در نظام تکوین و تشریع است.

بنابراین هر گونه تکامل و تعالی علمی و عملی انسان متکامل یا در حال استکمال وجودی در ارتباط معنادار با انسان کامل مکمل می‌باشد که مظهر اسمای حسنای الهی و از جمله رحمانیت و رحیمیت خدای سبحان‌اند در مدل عرفان وحیانی انسان کامل مکمل مرکز هدایت و هدیت حق سبحانه، وسیله رشد و تکامل انسان متکامل خواهد بود.»[10]

در پایان جا دارد، به نگاه متفاوت نویسنده به مسئله انسان «کامل» و نقش معنوی وی در هدایت طالبان سلوک نیز اشاره داشت که نمود آن را باید در شخصیت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) یافت.

«انسان کامل که در زبان عرفان به «کون جامع» موسوم و موصوف است. در قوس نزول و صعود دارای اصالت است و انسان متکامل که از نظر انسانیت حیوان بالفعل و انسان بالقوه است. تنها در پرتو تعلیم و تربیت انسان کامل مکمل که انسان بالفعل می‌باشد، توانایی رشد و پیشرفت حقیقی دارد.

این حقیقت به واقعیت تبدیل نخواهد شد، مگر اینکه معرفت و محبت به انسان کامل و اطاعت و تبعیت از آنان منشأ سنخیت وجودی با آن شخصیت‌های کامل گردد. ناگفته نماند که مصداق انسان کامل قرآنی همانا پیامبر اعظمﷺ و عترت پاکش یعنی فاطمه زهرا و امامان نور و هدایت هستند که از ولایت اطلاقی و کلی برخوردارند.»[11]

این نگاه، نقش مؤثری در شناخت ویژگی‌ها و شاخصه‌های الگوهای عرفانی و معلمان راستین سلوک و مصونیت از انحرافات و آلودگی‌های موجود در این عرصه دارد. دیدگاه مورد اشاره در کنار اتکای محتوای اصلی بر منابع غنی اسلام یعنی قرآن و سنت به مثابه افق تازه‌ای است، در استخراج و عرضه عرفان ناب و راستین از ذخایر معنوی دین.

***

می‌توان گفت کتاب مبانی عرفان وحیانی، در بردارنده نتایجی تازه از مطالعه پیرامون مسئله عرفان برآمده از سرچشمه وحی الهی است که از رهگذر اتخاذ روش شناختی بدیع تحقیقی عرضه می‌گردد.

به عبارت دقیق‌تر منطق حاکم بر کتاب مبانی عرفان وحیانی، منطق اکتشاف و تولید از منابع وحیانی است، نه منطق استشهاد و تطبیق با منابع وحیانی؛ به این معنا که عرفان وحیانی از طریق مراجعه به نصوص دینی یا کتاب و سنت با روش اجتهادی تبیینی کشف و تولید شده و در توصیف و تبیین گزاره‌ها و آموزه‌های عرفانی از رهاورد و برون‌دادهای عارفان به ویژه عرفای سترگ شیعی در طول تاریخ بهره گرفته شده که به منزله گامی است، عملی در مسیر بهره‌برداری از داشته‌های عظیم دینی.

به علاوه ساختار پژوهشی حاکم بر کتاب نیز موجب شده تا به‌عنوان منبعی غنی از داده‌ها مورد رجوع محققان این حوزه واقع شود یا اینکه دست کم با طرح فرضیه‌های خود در باب مبانی عرفان وحیانی زمینه‌ساز طرح‌های پژوهشی تازه در این زمینه گردد.

از نویسنده نسبتاً فعال این کتاب به تازگی اثر دیگری تحت عنوان «مبانی و قواعد تفسیر عرفانی» نیز در باب شناخت مبانی تفسیر عرفانی اعم از وجودشناختی، انسان‌شناختی، معرفت‌شناختی، زبان‌شناختی و غایت‌شناختی و تبیین تحلیل و تعلیل قواعد خاص تفسیر مزبور ذیل مبحث تأویل و وضع الفاظ برای ارواح معانی به همت انتشارات «اندیشه معاصر» چاپ و روانه بازار نشر شده است که ساختاری مشابه اثر مورد بررسی در نوشتار حاضر داشته و به ارائه محتوا در بستری پژوهش بنیان می‌پردازد.

[1]. نقل به مضمون از رودگر محمد جواد، مبانی عرفان وحیانی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ اول ۱۳۹۷، ص ۱۳

[2]. همان، ص ۱۵

[3]. نقل به مضمون از همان ص ۱۴

[4]. همان، ص ۱۴

[5]. همان، صص ۱۸-۱۷

[6]. همان، صص ۲۴ و ۲۳

[7]. همان، ص ۹۶

[8]. . همان، ص ۲۴۸

[9]. همان، ص ۳۴۴

[10]. همان، ص ۳۴۸

[11]. همان، ص ۳۴۹

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.