بررسی و تحلیل زمینههای گرایش به مسیحیت تبشیری و کسب شناخت جامع و کاربردی از ابعاد مختلف آن در گرو اتخاذ رویکردی چند بعدی به موضوع و در نظر گرفتن جنبههای مختلف مطالعاتی است. حجتالاسلام مهراب صادقنیا کارشناس ادیان ابراهیمی و دکترای جامعهشناسی فرهنگ در گفتار زیر به آسیبشناسی عوامل مؤثر در گرایش به مسیحیت تبشیری و آثار و تبعات آن از منظر جامعهشناسی و روانشناختی میپردازد تا اینبار از نقطهنظری متفاوت این مسئله را به بررسی بنشینیم.
محوریترین شگردهای تبشیری
بر اساس مطالعات و پژوهشهای میدانی که بنده طی سالهای گذشته در زمینه تبلیغ مسیحیت و گروندگان به جریان تبشیری انجام دادهام، یکی از مهمترین زمینههای تمرکز مبلغان مسیحی مسائل اجتماعی است.
آنها بهجای مانور روی موضوعات الهیاتی و دینی مسیحیت بر امور اجتماعی و عاطفی تمرکز دارند. علت واضحاست؛ پرداختن به عقاید افکار و رفتارهای دینی مسیحیت، برای مخاطبان مسلمان که با غنای آموزههای اسلام آشنایی و قرابت دارند، جذابیتی نخواهد داشت؛ لذا به سمت امور اجتماعی و عاطفی تغییر زوایه میدهند.
اقشار آسیبدیده و طردشده اجتماعی از گروههای هدف اصلی مبشران مسیحی محسوب میشوند؛ بزهکاران، معتادان، سرخوردگان مذهبی و دیگر طردشدگان اجتماع، بهترین گزینه در این زمینه هستند. آنها ضمن حمایت مادی و معنوی از این اقشار، شخصیتی کاذب و ساختگی برایشان میسازند که عاملی است برای جذب.
نکته قابل تأمل آن است که اغلب گروندگان به مسیحیت اهل مطالعه و تفکر نبوده، شناخت عمیقی از مسیحیت ندارند و صرفاً به سبب پرشدن خلاهای پیشگفته جذب این جریان میشوند.
جالب آنکه حتی کشیشهای مسیحی فعال در امر تبلیغ و تبشیر نیز دانش و بینش چندانی از مسیحیت نداشته و تنها از ترفندهای تبلیغی بهره میگیرند؛ روش آنها بر دو چیز متکی است یکی تأکید بر «خدمت» و دیگری «قاطعیت» خدمت به معنای خیر رسانی و کمک به دیگر انسانهاست.
البته این کمکهای اقتصادی تا زمانی صورت میگیرد که شخص بتواند نیازمندیهای اولیهاش را تأمین کند و بعد از تمکین مالی باید خود ذیل عناوین بشردوستانه به کلیسا کمک نماید.
قاطعیت نیز بدین معناست که مبشران مسیحی تمام مسائل را با قطعیت بیان میکنند. مثلا میگویند: «مسیحی شو تا رستگار شوی»، بی آنکه هیچ اشارهای به منبع این سخن یا مسیر و روش نیل به رستگاری داشته باشند. این زبان قاطع به پیشبرد منویات مبلغان و اثرگذاری کلامشان یاری میرساند. آنها با تلفیق این دو گزاره فعالیتهای تبشیری خود را پی میگیرند.
این در حالی است که نگاه دوستی، صلح و کمکهای انساندوستانه مورد ادعای مبلغان تبشیری کمتر در کتاب مقدس به چشم میخورد و بیشتر عبارات مروج خشونت هستند که به هیچ وجه مورد اشاره قرار نمیگیرند.
علاوه بر دو مورد اخیر، مفاهیمی نظیر «بیشریعتی»، «بیقضاوتی»، «عدم قضاوت دیگران»، «آزادی»، «برادری»، «شادی» و «خوشی مطلق» از دیگر مسائل مورد تأکید مبشران مسیحی محسوب میشوند. این مفاهیم تبلیغی ظاهری بسیار زیبا و فریبنده دارند، در حالی که پشت آنها هیچ مفهوم و معنای متعالی وجود ندارد.
در همین راستا باید این موضوع را یادآور شد که مبلغان مسیحی میکوشند، مفاهیم مدنظر خود را بهصورت نامحسوس و آرام در بلندمدت از مجرای رسانهها، مراکز علمی و… جا اندازند. برخی از این مفاهیم به قدری در رسانهها تکرار میگردد که مخاطب از لحاظ اعتقادی و ایمانی به آرامی سست میشود و به قول معروف ایمان وی به نخ میرسد و دست آخر مبشران مسیحی فقط زحمت پاره کردن این نخ را میکشند.
یکی دیگر از دستاویزهای جذب در مسیحیت تبشیری، موضوع اخذ ویزا و پناهندگی برای مهاجرت به دیگر کشورهاست. این مورد در برخی مناطق غربی کشور با شدت بیشتری رواج دارد.
نکته حائز اهمیت در این زمینه ایمان ظاهری افراد به مسیحیت است و اغلب آنها در درون بر دین و اعتقادات یا حتی بیاعتقادی گذشته خود باقی ماندهاند.
اقشار هدف مسیحیت تبشیری
بهطور کلی مخاطبان اصلی مبشران مسیحی به حاشیه راندهشدگان و افراد طردشده خانواده و اجتماع هستند. البته در برخی موارد نادر اقشار برخوردار از موقعیت اجتماعی مناسب نیز به دلایل معنوی به این جریان جذب میشوند.
علاوه بر طردشدگان، اقشار کمسواد یا بیسواد، نوجوانان و علاقهمندان به روابط آزاد هم گزینههای خوبی برای تبلیغ محسوب میشوند. جالب آنکه حتی کتاب مقدس نیز روابط آزاد میان دو جنس را تأیید نمیکند اما مبشران مسیحی با تمرکز بر این موضوع از آن بهعنوان عاملی برای جذب بهره میجویند.
یک بخش دیگر از جامعه هدف مبلغان مسیحی افراد سرخورده از عملکرد منفی برخی مسئولان کشوری هستند. این دلسردی به کینهای نسبت به کل نظام مبدل شده و فرد، آن را به اساس حکومت یعنی دین اسلام تعمیم میدهد. همین امر در خصوص مشکلات اقتصادی و معیشتی نیز قابل مشاهده است. مبشران مسیحی با القای این امر که مسیحیت معضلات اسلام را ندارد، میکوشند بر سرخوردگان سیاسی و اقتصادی نیز اثر بگذارند.
تحلیل روانشناسی بسترهای تبشیر مسیحیت
تحلیل گرایش به جریان مسیحیت تبشیری از منظر روانشناسی اجتماعی نکته بسیار مهمی است. «لوئیس رامبو» روانشناس اجتماعی مدلی در زمینه تغییر دین دارد؛ بر اساس این مدل، اساساً تغییر دین، خاستگاه روانی دارد و برای فردی رخ میدهد که نسبت به هویت موجود خود بیاطلاع است و هویتی دیگر او را جذب کرده است.
پس از لحاظ روانشناسی اجتماعی، گروهها و افرادی که نسبت به هویت خود اطلاع کافی ندارند، یا به دلایلی با سرکوب هویت مواجه شدهاند، بیشتر در معرض خطر تغییر دین قرار دارند. با عنایت به شیوع مسئله سرکوب هویتی در کشور ایران این موضوع حائز اهمیت است.
وقتی تحت تأثیر تبلیغات رسانهای بیگانه از هویت اصیل خود احساس حقارت کنیم، در صورت عرضه یک هویت جایگزین مانند هویت مسیحی، بلافاصله فریفته آن میشویم همانطور که امیرالمومنین علی (ع) میفرمایند:
«از کسی که نفسش نزد خودش ضعیف شده است، باید ترسید.»
در سراسر جهان هر روزه شاهد قتل، تجاوز، جنایت، کودککشی، آزار جنسی و… هستیم اما این طور به ما القا شده که این جنایات و حوادث فقط مخصوص ایران است و این مسئله اعتماد به نفس ملیمان را خدشهدار کرده ضمن اینکه در بازنمایی رسانهای غرب علیه ایران و دین اسلام نیز واکنش درخوری نداشتهایم و همین مسئله بر ایجاد تصویری مخدوش از جامعه ایران، مؤثر است.
به این ترتیب با تضعیف هویت ملی زمینه برای پذیرش هویتهای جایگزین و جولان مبلغان تبشیری فراهم میشود. این موضوع از یک منظر دیگر نیز قابل بررسی است. مبلغان جریان مسیحیت تبشیری با دعوت به تغییر دین در حال از بین بردن برچسبهای هویت بخش اجتماعی هستند؛ این امر باعث میشود، جامعه به هم پیوستگی و یکپارچگی خود را در روندی تدریجی از دست بدهد.
به عبارت بهتر، تشتت گرایشهای اعتقادی مختلف به عاملی برای از میان رفتن همبستگی اجتماعی و بروز از هم گسیختگی مبدل میگردد.
تغییر در سبک زندگی جذب شدگان به مسیحیت تبشیری
سبک زندگی افرادی که به جریان مسیحیت تبشیری گرایش مییابند به شدت تغییر میکند. آنها با تغییر دین و گرایش به مسیحیت تبدیل به یک «اقلیت» میشوند. وقتی در جامعهای عدهای اقلیت گردند، نسبت به یکدیگر احساس حمایت و پشتیبانی پیدا میکنند. آنها تمام امکانات خود را در اختیار هم قرار داده و به اصطلاح «کلونی» تشکیل میدهند.
درست مانند فردی غریب که به کشوری دیگر مهاجرت میکند و در آنجا فقط چند دوست همزبان دارد. در نتیجه این چند نفر یک زندگی اشتراکی را آغاز کرده میکوشند نقاط ضعف یکدیگر را بهلحاظ مادی و معنوی پوشش دهند.
به این ترتیب با شکلگیری این اقلیت تمامی مسائل شخصی و اجتماعی افراد عضو به یکدیگر گره میخورد و سبک زندگی آنها به طور کلی دستخوش تغییر شده، چه بسا در مواردی در نقطه مقابل سبک زندگی عمومی رایج در جامعه قرار میگیرد.
رتبهبندی عوامل مؤثر در گرایش به مسیحیت تبشیری
در امتیازدهی به سهم عوامل فردی و اجتماعی مؤثر در گرایش افراد به سمت جریان مسیحیت تبشیری، قطعاً مسائل اجتماعی اهمیت بیشتری داشته و در رتبه نخست جای میگیرند.
عوامل روانشناسی اجتماعی در رتبه بعدی اهمیت قرار دارد که سهم مهمی نیز به خود اختصاص میدهد و در انتها مسائل فردی جای دارد.
باید توجه داشت که گاه ترکیبی از مسائل فوق الذکر در گرایش افراد به جریان تبشیر عمل میکنند.
***
در پایان باید تأکید داشت، چنانچه گذشت در مطالعه شگردهای مبلغان مسیحی و آسیبشناسی عوامل مؤثر در گرایش به فرقه مسیحیت تبشیری میبایست، از نگاه تک بعدی اجتناب کرده و با تکیه بر رویکردی جامع ابعاد مختلف موضوع را لحاظ نمود تا در نهایت بتوان به شناختی کامل و راهگشا برای اتخاذ روشهای مقابله و مواجهه مؤثر و کاربردی دست یافت.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
