حمیدرضا مظاهری سیف
مقدمه
سلامت زندگی انسان همیشه از سوی عوامل مخربی تهدید میشود، گاهی این عوامل به بدن و سلامت جسمانی آسیب میرسانند که در این صورت بهداشت جسمی و مباحث علوم پزشکی مطرح میشود. گاهی دیگر عوامل آسیبزای روانی هستند که موضوع بهداشت روانی را پیش میکشند و دانش روانشناسی به آن رسیدگی میکند؛ اما نوع دیگری از عوامل آسیبزا هستند که اندیشههای معنوی، باورها، اخلاق و ارزشهای انسانی را تهدید میکنند، در اینجاست که بهداشت معنوی به میان میآید و علمای علوم دینی، انسانشناسان متأله و اساتید اخلاق و عرفان مسئول رسیدگی به آن هستند.
با افزایش خرافات و آسیبهای معنوی صاحب این قلم بهتازگی نظریه بهداشت معنوی را در مجامع علمی مطرح کرده و امیدوار است که با استقبال محققان و دانشمندان، راهحلهایی برای بخشی از مسائل و مشکلات امروز مردم پیدا شود.
یکی از بسترهای پیدایش آسیبهای معنوی
همیشه نیازهای انسانی موجب میشود که عدهای آگاهانه بهقصد سوءاستفاده یا ناآگاهانه جایگزینی بدلی برای پاسخ به نیاز مردم ارائه دهند. نیاز به معنویت در روزگار ما از یکسو و افزایش بیماریهای ناشناخته جسمی و روحی از سوی دیگر باعث شده است که مدعیان دروغین و عرفان فروشان درون تهی بازاری برای ترویج خرافات و بازیگریهای خود پیدا کنند. در این بین عدهای که هوشمندتر هستند و با تشکیلات و کارگروهی وارد عمل میشوند، موفقتر بوده و گروهی از مردم گرفتار را بهسوی خود جذب میکنند.
وقتی کسی دچار مشکلات باشد بیش از اینکه به اشکالات مدعیِ حل مشکل فکر کند، در جستوجوی نتیجه است و نسبت به تناقضها، دروغها و کجرویهای طرف مقابل چشم فرومیبندد و تجربه را بر تحقیق مقدم میکند. حتی ممکن است خطاهای آشکاری را بهعنوان اینکه شاید من نمیفهمم، فروبگذارد تا روزنه امیدی را برای درمان دردها و پایان رنجهای خود از دست ندهد؛ و صدالبته آمیخته شدن موضوع خطیر درمان با اسرار پیچیده عرفان، کار اندیشهورزی و تحقیق را دشوار میسازد و برای کسانی که شتابزده در انتظار نتیجه هستند، زمینهساز سست گرفتن رشته خرد و تحقیق میشود.
عرفان حلقه اما چند سالی در کشور ما تاخت و تحلیلهای نقادان و هشدارهای دلسوزان کمتر اثری میگذاشت. اشتیاق و سادهدلی عدهای از یکسو و اشتباه و سهلانگاری مسئولان از سوی دیگر بستر گسترش سرطانی این جریان فریبنده و پرتناقض را در کشور فراهم کرد. تا جایی که شبکه هرمی آموزش عرفان حلقه در تمام کشور گسترده شد و شاید امروز دیگر نتوان از پیشرفت آن جلوگیری کرد، مگر با ایجاد یک نهضت روشنگری و هوشیاری گروهی از مردم که مخاطب این جریان بودهاند. در این مقاله کوتاه به جایگاه معنوی عرفان حلقه و سپس نمونههایی از تناقضگوییهای آنها اشاره میشود.
عرفان حلقه در جغرافیای معنوی
از دیدگاه عرفانی سراسر عالم هستی رحمت عام الهی است. مؤمنان و کافران، خوبان و بدان، حقیقتطلبان و حقیقت ستیزان و حتی شیاطین و فرشتگان غرق در رحمت عام یا رحمت رحمانی هستند. رحمانیت خداوند هیچ مقابل و متضادی ندارد؛ اما رحمت خاصه یا رحیمی خدا مخصوص خوبان و حقیقتجویان و دوستان خداست و در مقابل آن قهر و غصب الهی است.
خداوند به رحمانیتش به شیطان فرصت داد و به بدکاران زندگی و نعمت میدهد تا یا خود را تغییر دهند و به رحیمیت خداوند راه یابند یا در قهر او غوطهور شوند؛ بنابراین رحمانیت او هیچ خصوصیتی ندارد و همه را در برگرفته است. از یکجهت هم شامل رحیمیت خدا و هم شامل قهر و غضب اوست و نتیجه برخورداری از رحمانیت هم هدایت است و هم گمراهی و اضلال.
در عرفان حلقه ادعا این است که پیروان به حلقههای رحمانیت خداوند متصل میشوند؛ و حقیقت رحمانیت هم فرصتی برای همنشینی با شیاطین و شرارت کردن است و هم مقدمهای برای همسخنی با فرشتگان و سیر بهسوی معبود؛ که البته هرکدام از اینها نشانههایی دارد. اگر در فرصتی که رحمانیت خداوند به انسان داده به رحیمیت او بیندیشد و آن را بجوید بهراستی اهل رحمت است و بهزودی در آغوش عشق و رحمت خاصه خداوند آرام خواهد گرفت و از او خواهند شنید که «ای جان به آرامش رسیده بهسوی پروردگارت بازگرد درحالیکه شادمان و راضی هستی و او نیز از تو خشنود و راضی است.» [1]
اما کسانی که به رحمانیت تکیه کرده و در آن فروماندهاند، مثل شیطان و بلکه شیاطینی انساننما خواهند بود که از فرصتها و نعمتهای الهی برای دور شدن و دشمنی باخدا استفاده میکنند و مورد قهر و ناخشنودی او قرار میگیرند. عرفان حلقه به اعتراف پایهگذاران آن برای اتصال به حلقههای رحمانی است. [2] در طول این سالها نه در دورههای آموزشی و نه در کتابهایشان برای حلقههای رحیمیت تعریف و برنامهای ارائه نداده است.
بنابراین با صرفنظر از شواهد عینی که تسلیم شدن در برابر شیطان و وسوسههای نفسانی را در عرفان حلقه نشان میدهد، با تحلیل مدعای آنها بر اساس چارچوب نظری برآمده از عرفان، این جنبش شبه معنوی بهروشنی در فضای شیطانی قرار میگیرد. دراینباره نمونههایی از تناقضگویی و خودپرستی که در اساسنامه این فرقه موجود است، موضوع را کاملاً روشن مینماید.
واسطه فیض در عرفان حلقه!
پایهگذاران عرفان حلقه معتقدند که: «رحمت عام شامل همه انسانها میشود و انسان در این مورد، حق انتخاب داشته و میتواند از آن استفاده نموده یا اجتناب نماید و برای برخوردار شدن از آن هیچ اجباری ندارد؛ سفرهای است که هرروز گسترده است تا چه کسی بهسوی آن دست برده، لقمهای را بردارد.
هر سحرگه کیمیای سرخرویی، میزند آفتاب رحمت عام تو بر دیوارها (صائب تبریزی)
بهطورکلی، همه انسانها صرفنظر از نژاد، ملیت، جنسیت، سن و سال، سواد و معلومات، استعداد و لیاقتهای فردی، دین و مذهب، گناهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی و … میتوانند از رحمت عام الهی برخوردار شوند.
خار و گل، در پلۀ تردستان یکی است چون کنم قطع امید، از رحمت عام بهار (صائب تبریزی)
فیض و رحمت الهی در انحصار هیچ گروه خاصی نیست. افراد و گروهها فقط میتوانند معرف باشند تا اشخاصی که خود را از پرتو این نور نجاتبخش مخفی کردهاند، در معرض آن قرار بگیرند.» [3]
این سخن اشکالاتی دارد و بر کسانی که تا حدودی با عرفان آشنا هستند پوشیده نیست، ولی به هر صورت در اساسنامه عرفان حلقه تبیین بیشتر موضوع آمده است. البته در اساسنامه، حلقههای رحمانیت با نام شعور الهی مورداشاره قرارگرفته و اینطور معرفیشده است: «نظر به اینکه شعور الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد؛ لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نبوده و این موضوع بهراحتی قابلاثبات هست؛ چراکه با حذف عامل اضافهشده، مشاهده میشود که حلقۀ وحدت همچنان عمل مینماید و این خود رسواکنندۀ بدعتگذاران و متقلبان خواهد بود که در دل این رابطه برای تشخیص حق از باطل وجود دارد. در این رابطه، هیچگونه بدعتی پذیرفته نیست و فقط نشاندهندۀ میل فرد به خودنمایی و مطرح نمودن خود هست.» [4]
با این عقیده در دورههای آموزشی عرفان حلقه موضوع توسل به معصومین و زیارت و دعاهای مربوطه مورد نفی و نکوهش قرار میگیرد؛ و این دقیقاً شبیه موضعگیری وهابیان است که کشتن شیعیان را موجب ورود به بهشت میدانند. زیارت ازنظر آنها مکان پرستی و توسل شخصپرستی و روح پرستی و مردهپرستی است؛ حتی تکریم قرآن کریم را کتاب پرستی میپندارند و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری میکنند. چنانکه در اصل دیگری از اساسنامه آمده است:
«نام خداوند در رأس همۀ نامها قرار دارد و خواندن و استعانت فقط سزاوار اوست و نقض آن شرک است. (اصل اجتناب از من دون ا…) مهمترین مصادیق بارز شرک عبارتاند از: شخصپرستی، روح پرستی، مردهپرستی، مکان پرستی، کتاب پرستی، خودپرستی، دنیاپرستی، ظاهرپرستی. بین انسان و خدا، تنها واسطهای که وجود دارد، هوشمندی و شعور الهی (یدا…) است که به صورتهای مختلف نقش یداللهی خود را ایفا نموده، پل ارتباط عالم پایین و عالم بالا هست.» [5]
نکته جالب در این اصل اینکه روح پرستی و کتاب پرستی و مکان پرستی حتی قبل از خودپرستی و دنیاپرستی ذکرشده است. حالا برفرض صحت این حرفها که پاکان و ناپاکان اگر بخواهند از رحمانیت برخوردارند و هیچ افزودهای به شعور کیهانی و حلقههای رحمانی لازم نیست و همه بدعتگذاری و تقلب است؛ درجایی از مانیفست عرفان حلقه اینطور میخوانیم:
«برای بهرهبرداری از عرفان عملی عرفان کیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی هست و این اتصالات، اصل لاینفک این شاخۀ عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقۀ خاص و حفاظهای خاص آن حلقه هست. اتصال به دودسته کاربران و مربیان ارائه میشود که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط، به آنان تفویض میشود. تفویضها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایتکنندۀ جریان عرفان کیهانی (حلقه) هست، انجام میگیرد.» [6]
بهاینترتیب مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز مدیریت عرفان حلقه دریافت کردهاند میتوانند آن را به دیگران انتقال دهند؛ یعنی اتصال به رحمت عام الهی با وساطت فیض در سلسلهمراتب عرفان حلقه امکانپذیر است! با این وصف یک مربی عرفان حلقه اگرچه دروغگو باشد یا به ناپاکیهای دیگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الهی فراتر از این قیدهاست، چون او اتصال را از مرکزیت و سلسلهمراتب عرفان حلقه و شعور کیهانی دریافت کرده و اجازه تفویض را هم گرفته است، میتواند آن را به دیگران منتقل کند، اگرچه گیرنده اتصال از مربی خود پرهیزکارتر باشد، در غیر این صورت شاید، بلکه قطعاً به رحمت عام الهی نمیرسد!
بنابراین رحمت عام الهی با اجازه مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار میگیرد. توسل و توجه به انبیا و اولیا و واسطه فیض بودن آنها مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسلهمراتب مربیان آن واسطه فیض شعور الهی و اتصال به رحمت عام حقتعالی هستند.
برای نقش واسطه فیض بودن مرکزیت و سلسلهمراتب عرفان حلقه توصیفهای زیبایی بیانشده است ازجمله اینکه «ازآنچه را که روزی آسمانی دارند، مانند روزی زمینی خود، به دیگران انفاق کنند (مما رزقناهم ینفقون) و از اتصال خود برای آنها نیز ایجاد اتصال کنند.» [7]؛ اما این توصیفات زیبا و استفادۀ تأویلی از آیات قرآن مشکل تناقضگویی را پیچیدهتر میکند؛ چون از دیدگاه قرآن رحمت عام الهی در دسترس همه است و هیچ اختیاری برای استفاده از آن وجود ندارد، نعمتها و مهلتهایی که بین مؤمنان و کافران مشترک است از رحمت عام سرچشمه میگیرد و کسانی که از آن درست استفاده کنند و به راه ایمان و شکرگذاری و عشق به خداوند قدم بردارند در حقیقت به حلقهها یا مراتب رحمت خاصه و رحیمیت او متصل شدهاند. «و کان بالمؤمنین رحیماً» [8]؛ بنابراین تناقض بزرگ عرفان حلقه را میتوانیم اینطور عنوان گذاری کنیم: رحمت عام خدا فقط در دست ماست. اگر سازندگان این فرقه دست به ابتکار میزدند و نوع دیگری از رحمت الهی را تعریف میکردند، به نام رحمت حلقهای بهتر بود، البته بازهم دروغ میشد، ولی دستکم تناقضی دیگر وجود نداشت.
طراحان عرفان حلقه میتوانستند بگویند اینیک کشف جدید عرفانی است، حتی میتوانستند بگویند این رحمت جدید و تازه کشفشده، اساساً بهتازگی از سوی خداوند در جهان جریان یافته است و اگر پیامبران گذشته از آن سخن نگفتهاند بهاینعلت است که در زمانه آنها این نوع رحمت وجود نداشته است. خداوند مهربان در روزگاری که پلیدی همه دنیا را فراگرفته است و بشر راه نجات و سعادت را در غوغای زندگی مدرن و فنّاوری گمکرده، رحمت حلقهای را اعمال فرمود تا راهی برای بندگانش بگشاید.
بهاینترتیب عرفانی کاملاً جدید و مناسب با شرایط زمانه طراحی میشد که پیوند زدن آن با نظریات فیزیک کوانتوم و نسبیت و نیز منشور حقوق بشر و اندیشۀ صلح جهانی و سایر پدیدهها و مفاهیم امروزی خیلی سادهتر انجام میگرفت. در این صورت به سرعت مدخلها و سرفصلهایی در دانشنامههای ادیان جدید (New Religious Movements) به نام عرفان حلقه نوشته میشد و با چند اقدام دیگر حتی میتوانستند جایزه پلکراوس یا جایزه صلح نوبل را به خود اختصاص دهند.
آنچه گفته شد پیشنهاد نیست، بلکه پیشبینیهایی است که برای بازار پررونق معنویتهای آسیبزا قابلتصور است و افرادی که بهداشت معنوی جامعه را مسئله خود میدانند، باید به آنها فکر کنند و برای جامعه نسبت به این آسیبها «ایمنی معنوی» ایجاد کنند.
تا اینجا معلوم شد که عرفان حلقه رحمت عام الهی را در اختیار خود میداند و اتصال بندگان خدا با آن باید از طریق مرکزیت و سلسلهمراتب مربیان این فرقه انجام شود. اگر بخواهیم با ادبیات عرفان حلقه سخن بگوییم، باید گفت که خودپرستیها و خودنماییهای عرفان حلقه به این اندازه پایان نیافته و دامنه آن بسیار گسترده شده است. درواقع این فرقه نهتنها عقاید و تصورات خود را یگانه راه حقیقت میپندارد بلکه هیچ نام دیگری را غیر از نام خود مجاز نمیشمارد.
«هیچکس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکۀ شعور کیهانی یا شعور الهی نداشته، این کار فریب دیگران محسوب شده و باعث سوق آنها به سمت غیر از خدا (اصل اجتناب از من دون ا…) و انحراف همگان خواهد شد و همچنین هر عاملی که فرد اتخاذ نموده تا بدان وسیله خود را مطرح نماید یا منجر به منیت و ادعای رجحان و برتری نسبت به دیگران شود، از انحرافات بارز هستند. (اصل اجتناب از اَنا خیر منه)». [9] معلوم نیست که اگر حقیقت ماجرا فرقی نداشته باشد تغییر نام چگونه موجب سوق به سمت غیر خدا و فریب دیگران خواهد شد؟ و جالب اینجاست که ادعای رجحان و برتریطلبی برای همه از انحرافات بارز است اما در خصوص سازندگان عرفان حلقه انحراف بارز نیست؛ اگرچه در حد پرستیدن نام خود باشد. اگر عرفان حلقه درست است، چه اشکالی دارد که گروهی بهجای شعور کیهانی بگویند، شعور جهانی، یا روح کیهانی، یا آگاهی الهی، یا شعور هستی، یا هوشیاری خلاق، یا نیروی بیکران، یا نیروی الهی، یا هر نام دیگر؟
این در حالی است که درباره خداوند معتقدند، اگرچه با نامهای گوناگون یاد شود، چون منظور و مقصود یکی است، خواندن او به نامهای گوناگون در ادیان مختلف اشکالی ندارد.
پی نوشتها:
[1] . (سورۀ فجر، آیات 27 و 28).
[2] . (انسان از منظری دیگر، ص 15 تا 18).
[3] . (انسان از منظری دیگر، ص 15).
[4] . (عرفان کیهانی (حلقه)، ص 103).
[5] . (عرفان کیهانی (حلقه)، ص 119 و 120).
[6] . (عرفان کیهانی (حلقه)، ص 80).
[7] . (انسان از منظری دیگر، ص 15 و 16).
[8] . (سوره مبارکه احزاب، آیه 43).
[9] . (عرفان کیهانی (حلقه)، ص 90 و 91).
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
