زمينه‌هاي شکل‌گيري جنبش‌هاي نوپديد ديني در غرب
محمد‌علی رستمیان| درباره شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی در جوامع غربی ضرورت دارد به زمینه‌هایی بپردازیم که به شکل‌گیری این جنبش‌ها کمک کرد. در این باره، به طور کلی، سه پدیده دینی را  که در این باره تأثیر‌گذار بوده است، به اختصار بررسی می‌کنیم: نخست، جنبش رنسانس که با ظهور گرایش پروتستان در مسیحیت، نگرش جدیدی را به دین پدید آورد. دوم انقلاب صنعتی و آشنایی اروپاییان با فرهنگ و اقوام دیگر که زمینه‌های نگرش جدید به دین‌شناسی را فراهم کرد و تأثیر عمیقی، هم بر فرهنگ غرب گذاشت و هم کشورهایی که فرهنگ غرب در آن حضور می‌یافت. سوم ظهور پدیده‌های مصیبت‌بار اجتماعی، مثل دو جنگ جهانی، که انسان غربی را به دنبال راه جدیدی برای زندگی کشاند.

در پایان دوران قرون وسطی، اعتراضات به کلیسا و کارهایی که دست‌اندرکاران آن انجام می‌دادند، روزافزون شده بود. این اعتراضات، سرانجام، نهضتی را در پی داشت که به شکل‌گیری فرقه‌ای در مسیحت انجامید که با وجود انشعابات مختلف آن، به طور کلی، پروتستان نام گرفت. این نهضت هم برای مسیحیت به عنوان دینی رسمی و عمومی در کشورهای اروپایی و هم به طور کلی برای فرهنگ دینی در اروپا و کل جهان آثار زیادی به همراه داشت.

آیین پروتستان با نفی مرجعیت کلیسا و طرح مرجعیت کتاب مقدس، از یک‌سو، حکومت را به امری عرفی تبدیل کرد و در نتیجه، حق حاکمیت سیاسی کلیسا را به چالش کشید[۱] و از سوی دیگر، کتاب مقدس را از حمایت کلیسا خارج و در صحنه اجتماع در اختیار عموم مردم قرار داد. پیامدهای این کار، حتی خود اصلاحگران نهضت پروتستان را نگران ساخت؛[۲] هر چند اصلاحگران برای این امر تدبیری اندیشیدند؛ اما وارد شدن کتاب مقدس در صحنه جامعه و افکار بشری، آن را در معرض بررسی‌های علمی قرار داد و این امر برای مسیحیت و ایمان دینی پیامد‌های بسیاری در پی داشت.

از جمله پیامدهای آن، کاسته شدن از ارزش کتاب مقدس در میان اندیشمندان و توده‌های مردم و در نتیجه رشد بی‌دینی در جوامع غربی بود که گرایش به مادی‌گری و دور شدن از معنویت را در پی داشت.[۳] البته نهضت پروتستان هم با مقدس‌شمردن ثروت‌اندوزی و تمام شغل‌های دنیوی،[۴] به شکل دیگری به گسترش مادی‌گری کمک کرد. بنابراین هر چند اصل نهضت پروتستان، نهضتی دینی برای اصلاح سازمان دینی کلیسا بود؛ اما ناخواسته به مسائلی دامن زد که نتیجه آن چیزی جز از بین رفتن ایمان دینی در جامعه اروپایی نبود.

زمینه‌های شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی در غرب

 

بسیاری از دستاوردهای نهضت پروتستان در اختیار کسانی قرار گرفت که هیچ دغدغه دینی نداشتند و صرفا به دنیاگرایی می‌اندیشیدند. در این فضا، اندیشه اومانیستی الحادی – که انسان‌محوری را به جای خدامحوری تبلیغ می‌کرد -‌ با استفاده از وضعیت پیش آمده توانست بهترین استفاده را برای نفی دین و دینداری ببرد. خالی‌شدن عرصه جامعه غربی از دین، زمینه را برای رشد جنبش‌های نوپدید دینی که با اندیشه سکولار و اومانیستی حاکم بر جامعه غربی احساس نزدیکی می‌کرد.

یکی دیگر از پدیده‌هایی که در قرن اخیر به شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی کمک کرد، آشنایی جوامع غربی با ادیان دیگر، مخصوصا ادیان شرقی است. انقلاب صنعتی، زمینه‌های تسخیر جهان از سوی اروپاییان را فراهم کرد و گروه‌های مختلفی به اصطلاح به کشف جهان روی آوردند. این کشفیات باعث شد که اروپاییان با بسیاری از مظاهر دینی در نقاط مختلف دنیا آشنا شوند. این آ‌شنایی، تأثیر عمیقی هم بر فرهنگ اروپایی و هم بر کشورهایی گذاشت که فرهنگ اروپایی در آن حضور می‌یافت.

 

زمینه‌های شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی در غرب

 

با توجه به خلأ دینی ایجاد شده در غرب و نگرش انسان‌گرایی حاکم بر غرب، ادیان شرقی که خود نوعی هویت انسان‌محوری داشتند، جایگاه مناسبی در میان متفکران غربی پیدا کردند. از یک طرف، آشنایی با این ادیان و گزارش‌هایی که جهانگردان از دین‌های جدید برای جوامع اروپایی فراهم می‌کردند، و از طرف دیگر، شکل‌گیری علوم جدید جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، انسان‌شناسی و قوم‌شناسی در غرب، زمینه را برای شکل‌گیری ایده‌های جدید درباره دین فراهم کرد.

بنابراین در طول این دوران، مطالعات دین‌شناسی، متون و آموزه‌های ادیان ابتدایی و شرق، کم‌کم راه خود را در جوامع غربی باز کرد و نه تنها متخصصان، بلکه توده‌های مردم هم با این ادیان آشنا شدند. تحولات دیگر در جامعه غربی کم کم به جذاب‌شدن این آموزه‌ها برای مردم منجر شد.

البته در زمینه اکتشافات و آشنایی غرب با دیگر فرهنگ‌های دینی، مخصوصا شرق، توجه به این حقیقت نیز ضروری است که تسلط نظامی غرب و حضور گسترده پدیده استعمار شرق، به نفوذ گسترده فرهنگ غربی در این جوامع انجامید که از لحاظ ارزش‌های دینی نیز تأثیرات زیادی بر جای گذاشت. این تأثیرات را می‌توان در جنبش‌های نوپدید دینی نیز – که از شرق به غرب راه یافته است – مشاهده کرد. این بحث را در آینده پیگیری می‌کنیم.

اما یکی از عوامل مهم در گسترش جنبش‌های نوپدید دینی هم در غرب و هم در شرق، جنگ جهانی اول و دوم است. جنگ جهانی اول، جنگی اروپایی بود که ارزش‌های اساسی اومانیستی و سکولار را به چالش کشید. از مهم‌ترین چالش‌های این جنگ، ناامید ساختن انسان غربی از دستاوردهای خودساخته بود.

انسانی که در دوران مدرنیته تا آن زمان تلاش می‌کرد این‌گونه وانمود کند که با ابزار علم و با تلاش و کوشش خود، بدون نیاز به دین و خدا، می‌تواند سعادت و رفاه را برای خویش فراهم سازد، با مشاهده اینکه دستاوردهای علمی‌اش در حال نابود کردن انسان‌هاست، دیگر نیل به سعادت از طریق دستاوردهای علمی را هدفی دست‌نیافتی می‌دید.

 

زمینه‌های شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی در غرب

 

نگاهی سطحی به جنبش‌های نوپدید دینی، حکایت از بازتاب این ناامیدی در گسترش این جنبش‌ها و گرایش عمومی مردم به آنها دارد. این جنبش‌ها با روش‌های غیر علمی به جذب مردمی پرداختند؛ یعنی روش‌هایی که نه تنها علم، درستی آنها را تأیید نمی‌کند، بلکه در طول قرن‌های گذشته به عنوان خرافات طرد می‌شده است.[۵] این به معنای دلزدگی از علم و جستجوی پناهگاه دیگری است. آنچه در مقابل روش علمی قرار می‌گرفت، اکنون برای مردم جذاب شده بود.

یکی دیگر از آثار دو جنگ جهانی، درد و رنجی بود که مردم بر اثر ویرانی‌های جنگ و کشتارهای بی‌رحمانه با آن مواجه بودند و هیچ راه نجات و روزنه امیدی برای از بین رفتن آن پیدا نمی‌کردند. کشتارهای گسترده و وحشیانه با ابزارهای مدرن و وضعیت وخیم اقتصادی در دوران بعد از جنگ، باعث شد انسان‌های ناامید از دستاوردهای بشری به دنبال پناهگاه و راهی برای کاستن از آلام و دردهای خود بگردند.

جنبش‌های نوپدید دینی ظرفیت مناسبی برای پناه‌دهی به این افراد را فراهم می‌آوردند؛ زیرا اصولا بسیاری از این ادیان صرفا در همین راستا بنیان نهاده شده بودند. این جنبش‌‌ها با تکیه بر تعالیم ادیان شرق، برای خود هویتی شبه‌عرفانی درست کرده بودند و وانمود می‌کردند راه نجاتی برای انسان‌های مصیبت‌زده، درمانده و بی‌پناه ارائه می‌دهند.[۶] می‌توان گفت که این عامل هر چند در شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی عامل اصلی به حساب نمی‌آید؛ اما در زمینه گسترش و پیوستن مردم به این جنبش‌ها عامل اصلی است. بنابراین جنگ‌های جهانی از ابعاد مختلف، زمینه‌های گسترش جنبش‌های نوپدید دینی را فراهم آوردند.

درباره جنگ‌های جهانی، مخصوصا جنگ جهانی دوم، توجه به این حقیقت نیز ضرورت دارد که آثار این جنگ‌ها درباره گسترش جنبش‌های نوپدید دینی منحصر به غرب نبود و آثار بسیاری برای شرق نیز به بار آورد؛ مخصوصا درباره ژاپن که خود، یکی از طرف‌های جنگ محسوب می‌شد، این آثار، بسیار چشمگیر و زیاد بود.

 

پی‌نوشت

[۱]. دانستن، آیین پروتستان، ص232؛ مک گراث، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی،  ص419.

[۲]. مک‌گراث، همان، ص328.

[۳]. همان، ص 140.

[۴]. ر.ک: مک گراث، همان، ص490 و وبر، اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری، ص 20.

[۵]. Compbell, 1999, p. 37.

[۶]. ر.ک: ساسو و رید، ادیان چین و ژاپن، ص 106.

 

منابع

  • دانستن، لسی، آیین پروتستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1381ش.
  • ساسو، مایکل و دیوید رید، ادیان چین و ژاپن، ترجمه محمدعلی رستمیان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1385ش.
  • مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ترجمه بهروز حدادی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1382ش.
  • وبر، ماکس، اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1373ش.
  • Compbell, Colin, The easternalization of the west, In New religions movements, challenge and response, edited by Bryan Wilson and Jamie Cresswell, Routledge, 1999

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.