جایگاه شریعت در عرفان‌های کاذب
سیر نزولی دین و پایبندی به دستورهای شریعت از جمله ویژگی‌ عرفان‌های کاذب است. شاید مهمترین خطر ناشی از این عرفان‌ها، ناظر به دین و دستورهای آن باشد. در این فرقه‌های نوپدید، دین یا به طور کلی از زندگی انسان رخت می‌بندد یا با تغییر در کارکردهای آن در خدمت اهداف بشر و فلسفه اومانیستی قرار می‌گیرد. در حالی که در ادیان سنتی چون اسلام، مسیحیت و یهود، مباحثی چون شریعت، خدا محوری، سیر و سلوک به سوی خدا و دیگر آموزه‌های دینی مشهود است، اما در جنبش‌های نوپدید دینی در عصر حاضر، آموزه‌ها از خدامحوری و آخرت‌گرایی به انسان محوری و دنیاگرایی تغییر یافته است. دین و معنویت، ابزاری برای رسیدن به اهداف اقتصادی و دنیوی فرد شده است و این در فلسفه اومانیستی یک اصل به شمار می‌آید. در این آیین‌های معنوی، خودمحوری و انسان محوری اصل بوده و خداوندی که در ادیان ابراهیمی به عنوان موجودی مستقل، خالق، حکیم و با تدبیر وجود دارد جایگاهی در بین آموزه‌های آنها ندارد؛ بلکه خداوند به عنوان یک حضور یا روح، یا یک تصور یا خدایی معرفی می‌شود که شخص باید آنرا در درون خود جستجو کند.

با این توصیف، آموزه‌ها و تعالیم آنها باعث دور شدن بشر از گوهر دین و معنویت می‌شود؛ در نتیجه انسان از هدف و فلسفه وجودی خویش دور می‌شود.

در تفکرات مکاتب معنوی جدید، دین در خدمت منافع مادی و دنیوی انسان قرار می‌گیرد و تکالیف دینی نیز از جایگاه اصلی خود سقوط کرده و معنویت اومانیستی شکل می‌گیرد، که معنویتی دنیا‌محور است و کمال‌جویی بر اساس خدامحوری، آخرت‌گرایی و در نتیجه تکلیف بر اساس آن از بین می‌رود.

بنابراین اساس این جنبش‌های معنوی بر پایه دور کردن انسان از انسانیت، معنویت و فراموشی خداوند پایه‌گذاری شده است. و با نام عرفان، معنویت و تقرب به خداوند؛ درصدد ریشه‌کن کردن معنویت، عرفان و قرب الهی هستند که دست‌آوردی جز پرورش انسانی با مشخصه حیوانیت و نه انسانی با ویژگی‌های والای انسانیت و روحانیت ندارند.

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

جایگاه شریعت در عرفان‌های کاذب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.