گرایش برخی از جوامع به فرقه گرایی
چرا برخی جوامع بیش از جوامع دیگر به انشعاب های فرقه ای گرایش دارند؟ ولی برخی جوامع دیگر کمتر در معرض هستند؟ دین چه نقشی در جوامع بشری ایفا می کند که در رشد یا تقلیل فرقه ها در جوامع تاثیر گذار است؟

برای پاسخ به این سوال مسائل مختلفی را می توان بیان کرد،  ولی اگر بخواهیم خلاصه ای از آنها را بیان کنیم، مهم ترین آنها می تواند موارد زیر باشد.

مهم ترین مسئله ای که به نظر می رسد باعث این امر شود، آن است که سازمان دینی عام جامعه، ارتباط نزدیک خود را با فعّالان دینی جامعه کم می کند. به طور معمول، هر سازمان دینی در جریانات و تغییرات اجتماعی دچار مشکلاتی خواهد شد که مصلحان درون سازمانی و فعّالان دینی آن، نقطه عطفی بر استمرار اندیشه های سازمان در شرایط تغییر، و ترمیم کننده ریشه ها و بنیادهای آن خواهند بود.

توضیح اینکه مصلحان درون سازمانی از پنج قسم بیرون نخواهند بود:

1- بعضی از آن ها در عبادت و اخلاص، رهبران و مصلحان بزرگی هستند.
2- بعضی دیگر در راهنمایی ابعاد فکری و اخلاقی مهارت دارند.

3- بعضی از آن ها به سادگی می توانند پیروان مجموعه سازمان دینی را به مشارکت در سیستمی که بنیان نهاده شده است جذب و از انحرافات گریزان کنند.

4- بعضی دیگر از مصلحان حرکتی ساکت و آرام در گروه به هم پیوسته صمیمی پیروان دارند; آنچنان که در خارج از سازمان دینی، به سختی شناخته می شوند.

5- بعضی دیگر مستقیماً با گروه های بزرگ، حتی توده های مردم ارتباط برقرار کرده اند و نفوذ و تأثیر خود را اعمال می نمایند.

بر همین اساس، جدا شدن سازمان دینی عام با چنین مصلحانی قطعاً خطرات فرقه گرایی اعضای جامعه را به حدّی خواهد رساند که قابل درمان نخواهد بود.

یکی از دلائل اصلی اینکه در کشور هند فرقه ها جولان می دهند این است که این کشور سازمان دینی عامی ندارد.

2- علت دوم که باعث رونق روزافزون فرقه در برخی جوامع شده، ایفا نکردن نقش صحیح روحانیت از سوی روحانیان در سازمان دینی و همچنین عدم توجه مریدان نسبت به عملکردهای روحانی است.
اقتدار روحانی دینی به بلندی منصب رسمی او در جامعه بستگی دارد. حرفه روحانیت ـ و نه صرفاً نام آن ـ ویژگی شخصیتی روحانی را تعیین می کند. یکی شدن با الوهیت، پایه موجودیت و فعالیت روحانیت محسوب می شود. این وحدت باید منظم و مستمر و هدفدار باشد. تجارب دینی خصوصی روحانی، صلاحیت مأموریت او را تعیین می کنند. عقیده های استوار او در جهت تبیین دینی الهی، جامعه را به همگرایی الهی و واگرایی غیرالهی سوق خواهد داد. نوع بینش روحانی، آمادگی و تحصیلات وی، نقشی است که در روحانیت بسیار مهم است.

وظیفه عمده روحانی، پرداختن به امور دینی است. در همین زمینه، روحانی به مثابه حافظ سنّت، فردی خردمند، رایزن و راهنما، مربّی و فیلسوف نیز هست، وظایف اداری او، از فعالیت دینی او منبعث می شوند. او با اعتقاد، از چیزهایی مانند اماکن مقدّس، ساختمان ها، تمثال ها و شمایل ها، وسایل دینی، املاک و اموال، اجرای مراسم مذهبی، برگزاری ضیافت ها و اعیاد مذهبی، که مربوط به دین هستند نگه داری کرده، مدیریت آن ها را بر عهده می گیرد.

از این رو، فهم عمیق مریدان سازمان دینی نسبت به ایفای نقش روحانی سازمان، قطعاً در جهت کاستن از فرقه و فرقه گرایی مؤثر خواهد بود; یعنی درک این مهم که تنها هدایتگری که ارتباط آن ها را با خداوند تثبیت خواهد کرد، روحانی است و هدایت در گرو تثبیت رهبری اوست. از این رو، همان گونه که فهم اعضا نسبت به نقش روحانی سازمان، در فقدان فرقه گرایی مؤثر خواهد بود، به همان نسبت، عمل به وظایف روحانیت در میان گروه های مشابه توسط سران و رهبران سازمان ها نیز باید انجام گیرد.

با ظهور تفاوت در سازمان های دینی و رشد فزاینده آن، برخی از عملکردهای دینی رهبر به افرادی خاص یا گروه های حرفه ای واگذار می گردد و در نتیجه، بازار فرقه گرایی به نهایت درجه رونق خود خواهد رسید.

3- از دیگر عواملی که موجب بروز هر چه بیشتر فرقه گرایی در برخی جوامع شده، فقدان معرفت عمومی نسبت به مبناهای سازمان دینی است.

از آنجا که هر سازمانی دارای اجزا و تعامل بین اجزا و هدف است، سازمان دینی از این سه عنصر خالی نخواهد بود. در نتیجه، عنصری که می تواند پرده از روی مبناهای سازمان بردارد و آن را در جامعه تبدیل به یک پدیده برتر کند، «وحدت» است.

«وحدت» چیزی است که جملگی رهبران در پی آنند و برای آن تلاش می کنند و در همین زمینه، آن ها که سعی می کنند از اختلافات هر جا که از نظر انسانی و اصولی درست باشد جلوگیری و یا اختلافات موجود را رفع کنند، منزلت بیشتری دارند و طبیعتاً به برادران دینی خود نزدیک تر و برای آن ها محترم تر هستند تا کسانی که سعی می کنند به اختلافات دامن زده، زمینه فرقه گرایی را آماده سازند. پس شناخت سازمان دینی و مبناهای آن در گرو وحدت همگانی است و لازمه وحدت همگانی، اندیشه صحیحی است که سازمان آن را ارائه می دهد. در این صورت، فقدان فرقه گرایی محسوس خواهد بود. پیدایش بابیت و بعد بهائیت در ایران را باید به نوعی نتیجه همین ضعیف بودن معرفت عمومی در جامعه آنروز ایران دانست. طوریکه دانیل دالگورکی جاسوس روس که پیشنهاد ایجاد بابیت را  به علی محمد شیرازی می دهد. علی محمد شیرازی در برخورد اولیه امتناع می کند ولی با اصرار بعدی این جاسوس قبول می کند که بگوید باب ورود به امام زمام(سلام الله علیها) است. قابل تأمل اینکه جاسوس روس که امتناع علی محمد شیرازی می بیند جمله معروف دارد و می گوید:(بدین مضمون) «تو ایران یک درویشی کشکولی می چرخاند صدها نفر دورش جمع می شوند تو چطور نمی توانی اینکار بکنی».

4- سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن

از حدود چهار صد سال قبل در مغرب زمین، انفصال از ادیان الهی آغاز گردید و به تعبیری بی نیازی بشر به ادیان الهی مطرح شد. با این حال بشر نمی توانست به چیزی دل خوش کند، جز این که اعلام نمودند باید به دو مقوله گرایش یافت؛ «عقلانیت» یا Rationalism و «علم» یا Scientism . پیشگامان این تفکر اعلام داشتند که با این ابزار می توانند بهشت موعود ادیان را در زمین بنا نهند و دیگر نیازی به دین و «معنویت دینی» وجود ندارد. اما با گذشت قرنها و وضعیت اسفبار بشریت در قرن بیستم، در شعارهای عصر روشنگری که عمدتاً بر عقلانیت و علم مدرن تمرکز داشت، تردیدی جدی پدیدار شد که مرحله ی نوین را در زندگی بشر ایجاد کرد؛ «خلأ خدا»، «خلأ معنا» و «خلأ قدسیت». بشریت به تدریج به سمت ادیانی که از آنها فرار کرده بود باز گشت. در همین وضعیت جریان های پست مدرن سر بر آوردند. این معنویت ها کوشیدند عالم غیب و فراطبیعت را با راههای مرموز و سحرآمیز و غیرعقلانی جستجو کنند و همین مسأله عامل گرایش به این نحله های انحرافی گردیده است.

لذا به نظر می رسد در جوامعی  که بیشتر در معرض فرهنگ مدرنیست غربی قرار گرفتند خطر فرقه گرایی بیشتر است، همچنانکه می بینیم اکثر فرقه های نوظهور فعلی از کشورهای غربی ظهور یافته و یا اینکه با زمینه شرقی- هندی، ولی تشکل غربی رشد کرده و در دیگر جوامع تبلیغ می شوند و به لطف فضای فعلی ارتباطی جهانی خیلی زود موفقیت هایی هم کسب می کنند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.