مصاحبه مسیحیت تبشیری
در میان جریان‌های فرقه‌ای، فرقه مسیحیت تبشیری در برخی مناطق کشور از نفوذ بیشتری برخوردار بوده و در زمینه جذب فعال‌تر است. شمال کشور یکی از این مناطق است که طی سال‌های گذشته مواردی از گرایش افراد به زیرمجموعه‌های وابسته به جریان مسیحیت تبشیری گزارش شده. در گفتگوی پیش رو آقای دکتر «محمدصادق هدایت‌زاده» درباره این موضوع و نقش کلینیک تخصصی فرق و ادیان در این زمینه صحبت می‌کنند و از تجربه‌ها و دغدغه‌هایشان به‌عنوان یکی از مشاوران و مددکاران فعال در کلینیک سخن می‌گویند. مشروح مصاحبه در ادامه تقدیم مخاطبان محترم می‌شود:
  • خودتان را معرفی بفرمایید و درباره فعالیتتان در این کلینیک توضیح دهید؟

محمدصادق هدایت‌زاده هستم، دکترای علوم قرآن و ادیان از دانشگاه فردوسی مشهد. مدتی است در این کلینیک در خصوص شبهات دینی و همچنین به‌طور خاص فرقه‌های نوپدید در خدمت عزیزان هستم و به مراجعان مشاوره می‌دهم.

  • چه مدت است که اینجا مشغول هستید و از فراز و نشیب‌های کلینیک بگویید؟

من جزء اعضای متأخر گروه هستم. در این دوره هم شاید به حدود ۳۰-۴۰ مورد از افرادی که در حوزه‌های مختلف فرقه‌ای و دینی مشکل داشته‌اند، مشاوره داده‌ام و در این زمینه مباحثی را مطرح کرده‌ام. بیشتر تمرکز ما فعلاً بر مصاحبه‌هایی است که صورت گرفته اما در ادامه کار برنامه‌های پژوهشی متنوعی پیش رو داریم که ان شاء ا… در سال بعد عملیاتی می‌شود.

  • بیشترین مسئله مراجعان تا به امروز چه بوده است؟

بیشتر موارد ما تا به امروز از طرف معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه و در حوزه مسیحیت تبشیری بوده است. یکی از دغدغه‌های استان گیلان همین مسیحیت تبشیری است که مسائل زیادی با آن داریم و فعلاً هم بیشتر با این فرقه سرو کار داشته‌ایم.

  • با توجه به تمرکزتان قدری درباره روش‌های تبلیغی جریان کلیساهای تبشیری بگویید و اینکه نوع آسیب دیدگان بیشتر از چه جنس افرادی است؟

اگر بخواهم متناسب با افراد آسیب‌دیده در این حوزه صحبت کنم و مواردی که داشتیم، باید گفت اکثر افرادی که به این فرقه‌ها گرویده‌اند. مشکلات اساسی در زندگی دارند. از مسائل جدی رنج می‌بردند و به‌نوعی برای حل مشکلات و آرامش مورد ادعای این جریان‌ها به‌سمت آن‌ها جذب شده‌اند.

یکی از نکاتی که ما در تجربه مصاحبه و مشاوره با این افراد پی‌بردیم، این بود که مهم‌ترین انگیره‌شان در انتخاب این فرقه‌ها و تغییر دادن مسیر زندگی همین مسئله «آرامش» بوده است. وقتی از آن‌ها سؤالات اعتقادی پیشینه فرقه‌ها و ادیان را می‌پرسیم، اطلاعات خاصی ندارند و از نظر علمی به شدت فقیر هستند. بیشتر می‌گویند: برای کسب آرامش این راه را انتخاب کردیم، دعا می کنیم و با هیچ کس هم مشکل نداریم. قوانین کشور را هم کاملا رعایت می‌کنیم. هدف ما در واقع فقط آرامش گرفتن است.

ما به آن‌ها تفهیم می‌کنیم که یک اشتباه در حوزه کارکردگرایی دارند؛ چون فکر می‌کنند، هر مکتب و حوزه‌ای که کارکردهای مثبتی مثلاً آرامش بدهد، حاکی از حقانیت آن است. در حالی که آرامش نشانه حقانیت نیست، در هر مکتب و دینی ممکن است، این آرامش وجود داشته باشد. حتی در اسلام اگر کسی در حوزه‌ای توسل می‌کند و شفا می گیرد، این نشانه‌ای بر حقانیت نیست. حقانیت اسلام نه به کارکردهای آن، بلکه ریشه در اعجاز قرآن دارد و اصلش به آن برمی‌گردد. بعد بحث نبوت و استدلال‌هایی که در حوزه اعتقادی وجود دارد مطرح است.

کیس‌های مسیحیت تبشیری ادعا می‌کنند، به خاطر آرامش از اسلام به‌سمت مسیحیت تبشیری رفته‌اند ولی وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنیم، می‌بینیم هیچ تقیدی به اسلام نداشته‌اند تا در همین جا به کارکرد آرامش برسند. در واقع من باب فرار کردن از وضعیت کنونی بوده که به آنجا پناه می‌برند.

یک مسئله دیگری هم داریم که خب در خیلی از جاهای دنیا حتی افراد مسیحی به‌سمت اسلام می‌آیند، آیا آن‌ها در مسیحیت احساس آرامش نمی‌کردند؟ و دلایل متعددی مثل همین به‌عنوان نقد برای این افراد بیان می‌شود که بخشی از آن هم به ضعف اطلاعات دینی‌شان از اسلام برمی گردد. اغلب این افراد اطلاعات محدودی از قرآن، روایات و مفاهیم دینی دارند.

خیلی اوقات کسانی که از اسلام زده شده‌اند. می‌گویند فلان آخوند با ما برخورد بدی در مسجد داشت یا فلان شخص مذهبی که ظاهر دینی داشته مواجهه بدی با ما داشت. بعد تحقیق درباره اسلام را محدود می‌کنند، به همین یکی دو برخوردی که در مسجد و محله با آن‌ها شده، ولی در طرف مقابل درباره فرقه‌هایی مثل مسیحیت تبشیری یا مسائل مشابه سال‌ها تحقیق می‌کنند. از آن‌ها می‌پرسم چرا همین تلاش و کوشش را در زمینه آموزه‌های اسلامی نکردید و در این حوزه هیچ گامی برنداشتید؟ توجیهاتی می‌آورند مثل طرح بحث سیاسی و می‌گویند: اگر اسلام میخواست به جایی برسد، جامعه ما چرا این طور است؟ فلان شخصیت مذهبی سوءاستفاده مالی کرده یا یک مشکل اخلاقی داشته و امثالهم و این طور مسئله را جمع می‌کنند.

  • تفاوت جریان‌های تبشیری با مسیحیت سنتی کشورمان (اقلیت‌های مسیحی، آشوری و ارمنی) در آموزه‌ها و مبانی اعتقادی چیست؟

یکی از تفاوت‌های جدی که این‌ها دارند و معمولاً در بحث‌ها از آن‌ها می‌پرسیم و کاملاً انکار می‌کنند، مسئله «تثلیث» است. بیش از ۹۰ درصد جریان مسیحیت رسمی در همه جای دنیا به مسئله تثلیث اعتقاد دارند. هر چند در «عهدین» چنین آموزه‌ای وجود ندارد و در واقع فقط ادعا می‌کنند که وجود دارد.

در واقع تثلیث جزء آموزه‌های پسینی است که در مسیحیت به‌وجود آمده و اتفاقاً در مسیحیت تبشیری چنین اعتقادی اصلاً وجود ندارد. رسماً تثلیث را انکار می‌کند چون توجیهش هم خیلی سخت است. در مباحث اعتقادی نیز بحث ایمان‌گروی را مطرح می‌کنند. می‌گوییم: آیا استدلالی برای آموزه‌های مسیحی دارید؟ بعضاً یکی دو نکته می‌گویند و دست آخر به‌همین می‌رسند که نه شما باید ایمان بیاورید، وقتی ایمان آوردید. این مسئله برایتان کشف می‌شود و مدعی کشف و شهودند. بنابراین از نظر اعتقادی بسیار ضعیف هستند و چیزی برای گفتن ندارند.

  • وقتی یک قربانی به شما مراجعه می‌کند، چه مراحلی برای کمک به او در کلینیک دنبال می‌کنید؟

خب پس از هماهنگی از طریق معاونت قوه قضائیه در این جلسات با هم آشنا می‌شویم. ابتدا خودشان را معرفی می‌کنند و ما هم بیان می‌کنیم که قرار است، این جلسات بُعد علمی داشته باشند. نه اجباری در اینجا مطرح است و نه خدای ناکرده هیچ برخورد یا بی‌احترامی قرار است، با آن‌ها صورت بگیرد. نصف جلسه را به طور کامل برای صحبت کردن آن‌ها اختصاص می‌دهیم، در این میان از مراجعان سؤال می‌پرسیم تا بفهمیم از نظر علمی چقدر غنی هستند، دلایل گرویدنشان به فرقه چه بوده و قبلاً چه مشکلاتی داشته‌اند. سعی می‌کنیم، این مسائل پیشینی را از صحبت‌هایشان استخراج کنیم و اگر در این حوزه اشتباهاتی دارند، آن‌ها را روشن سازیم.

خیلی از این افراد مسئله آرامش را مطرح می‌سازند. برخی هم ادعا می‌کنند که خدا را در اسلام حس نکردند و نتوانستند با خدا ارتباط واقعی بگیرند، ولی فرضا در مسیحیت توانسته‌اند «خدا را لمس کنند»، «با خدا قدم بزنند» و چنین اصطلاحاتی که در این جریان رایج است. اکثراً هم همین مشکل را دارند که دلایل غیر اعتقادی و غیر علمی در گرویدنشان مطرح بوده است. هنگام جذب خیلی درباره این فرقه غور کردند، در جلساتشان حاضر شدند و… ولی این طرف هیچ تلاش خاصی در این حوزه نکرده‌اند.

  • بیشترین قشر آسیب‌دیده در گستره قربانیان کدام دسته است؟

اگر بخواهیم افراد آسیب‌دیده را دسته‌بندی کنیم با توجه به تجربه‌ای که ما داشتیم بیشترین قشری که به این فرقه‌ها می‌گروند، کسانی هستند که مشکلات اساسی و جدی روحی- روانی، اختلافات خانوادگی، مسائل اقتصادی و اجتماعی داشته‌اند. این‌ها بیشتر برای کسب آرامش به این فرقه‌ها پناه می‌برند. معمولاً افرادی که با این اشخاص ارتباط می‌گیرند. از درِ محبت وارد می‌شوند و سعی می‌کنند، آن‌ها را به خود نزدیک کنند، حتی با اینکه شناختی از آن‌ها ندارند، به خانه‌شان می‌برند و مورد پذیرایی ویژه قرار داده و تظاهر می‌کنند، ایشان را دوست دارند و خیرخواهشان هستند. از این طریق اعتماد این افراد را جلب می‌کنند و کم‌کم مبانی اعتقادی‌شان را مطرح می‌سازند.

  • چطور می‌توانیم خلاها را پر کنیم تا این اتفاق نیفتد؟

خب این مسئله ابعاد مختلفی دارد؛ بخشی از آن برمی‌گردد، به تقویت پایه‌های فکری – معنوی جامعه در لایه‌های مختلف از آموزش‌و‌پرورش گرفته تا دانشگاه‌ها، صداوسیما و… باید از طرق مختلف در خصوص آسیب‌ها و خطرات گرویدن به فرقه‌ها اطلاع‌رسانی کنیم و افراد را هشیار سازیم. این بخش مهم قضیه است که می‌تواند به نوعی جامعه را در مقابل خطرات بعدی واکسینه کند.

  • به نظر شما تشکیلات کلیساهای خانگی یا جریان‌های شبه‌فرقه‌ای که به‌صورت کلیسا عمل می‌کنند با صهیونیسم جهانی و جریان‌های خارج از کشور مرتبط هستند یا اینکه بیشتر بحث دغدغه‌های شخصی برای کسب آرامش مطرح است؟ به عبارتی از دید شما این فعالیت‌ها بیشتر حالت تشکیلاتی دارند یا شخصی؟

مراجعان ما در این زمینه به دو دسته تقسیم می‌شوند. برخی واقعاً انسان‌های ساده‌ای هستند و هیچ‌گونه ارتباطی با هیچ‌جایی ندارند. وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنیم، کاملاً متوجه می‌شویم حتی الفبای مسیحیت را هم نمی‌دانند. فقط صرفاً به خاطر مشکلاتشان به جریان مزبور روی آورده‌اند و طی یکی دو جلسه که به‌صورت آنلاین با آن‌ها بوده‌اند، یکسری اتفاقات برایشان رخ داد. در همین حد، نه تنها هیچ اطلاعات عمیقی از این جریان ندارند، بلکه از خیلی از اتفاقات سیاسی کشور هم بی‌خبرند و خیلی ساده هستند. اما برخی از آن‌ها که شمارشان خیلی کمتر است، از صحبت کردن، نوع گرایش و نحوه برخوردی که دارند، برای ما کاملاً مشخص می‌شود که افراد خاصی‌اند. بعضاً هم که پیگیری کردیم، متوجه شدیم جزء به اصطلاح «شبان» های ویژه یا سردسته‌ها بوده‌اند.

بعضی از آن‌ها خیلی تند برخورد می‌کنند، جلوی ما گارد می‌گیرند و اصلاً هم نمی‌خواهند چیزی را قبول کنند. در اغلب مواقع بعد از توجیه کردن مدعی می‌شوند، این دیگر تخصص ما نیست و متخصص الهیات مسیحی باید با شما صحبت کند، در حالی که این خلاف گزاره ایمانی آن‌هاست که می‌گوید: «ما محبت صرف داریم و اگر کسی یک طرف صورت ما را سیلی زد، می‌گوییم آن طرف صورتمان هم بزن!» بعضاً وقتی در این خصوص با آن‌ها صحبت می‌کنیم، قدری عصبانی می‌شوند و تند برخورد می‌کنند. برخی هم می‌کوشند جو را کاملاً تلطیف کنند و برخورد تندی نداشته باشند، همان تسهیل در دینداری و اینکه بگذارید، هر کس هر طور دلش می‌خواهد رفتار کند و ما هیچ هدفی نداریم.

به هیچ وجه ادعای کارهای تشکیلاتی ندارند و می‌گویند فقط در جلساتی شرکت می‌کنیم. حال آنکه در تحقیقات ما مشخص می‌شود خارج از این مکان، تشکیلاتی دارند و خیلی هم جدی هستند و با خارج از کشور در ارتباطند. یکی از کیس‌ها می‌گفت: «من با یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای تماس داشتم، ظرف کمتر از یک هفته یک نفر ناشناس از طرف همان شبکه ماهواره‌ای اینجا آمد و با من ارتباط گرفت. منابعی به من داد و طرق ارتباطی با من باز کرد و گفت از این طریق ما می‌توانیم با هم ارتباط داشته باشیم.»

این‌ها نشان می‌دهد، یک تشکیلات جدی پشت پرده هست ولی این سطح را به افراد خاصی محدود می‌کنند که این اطلاعات نتواند به هر جایی درز پیدا کند. اما اینکه می‌گویید این تشکیلات را در اینجا کسی بخواهد لو بدهد یا درباره‌اش حرف بزند، اصلا این طور نیست. تنها از فحوای کلام برخی از این افراد این طور برمی‌آید که کاملاً منظم هستند و جلساتی دارند.

  • نقش فضای مجازی به‌خصوص کلیساهای اینترنتی در گسترش این نوع جریان‌ها چیست؟

خب این مسئله قطعاً خیلی مؤثر است یعنی اگر فضای مجازی نبود، روند گسترش این‌ها خیلی کندتر می‌شد. مخصوصاً در چند سال اخیر که مسئله کرونا پیش آمد و جلسات آن‌ها به‌صورت غیرحضوری برگزار می‌شد، اتفاقاً خیلی بیشتر هم شد. اگر قبلاً باید برنامه می‌گذاشتند و حضوری در جلسات شرکت می کردند، ولی الآن در خانه نشسته‌اند و به‌راحتی جلسات متعددی را برگزار می‌کنند. هم افراد خارج از کشور در این جلسات حضور دارند و هم افراد داخل کشور و جلساتشان خیلی منسجم‌تر و جدی‌تر هم شده است.

  • خاطره خاصی از کار درمانگری خود دارید؟

به یاد دارم، یکی از همین افرادی که با آن‌ها صحبت می‌کردیم می‌گفت، به ترکیه رفته و در یکی از جلسات آن‌ها شرکت کرده است. او به خاطر دغدغه‌های ایمانی و معنوی به‌سمت جریان مزبور جذب شد، ولی خب بعد از مدتی تضادها را درک کرده بود. به‌ویژه با مشاهده فساد اخلاقی و روابط نامشروع آن‌ها در ترکیه از آن گروه زده شده و به ایران بازگشته بود. می‌گفت با پوشش ناهنجاری می‌آمدند و کلاً اتفاقاتی افتاده که به ماهیت حقیقی ایشان پی‌برده و از آن جریان زده شده بود.

یا یکی از مراجعان دیگر تعریف می‌کرد، در یکی از جلسات مجازی آنلاین شرکت کرده و سؤالی در مورد اینکه آموزه‌های مسیح چقدر متأثر از «پولس» است، مطرح ساخته و ابراز داشته بعد از حضرت مسیح با یک مسیحیت پولسی مواجه هستیم. اما پس از طرح این موضوع، از گروه اخراج می‌شود.

یکی دیگر از این موارد خانمی بود که در ترکیه با چند نفر از سردسته‌ها ارتباط داشت. ابراز می‌کرد، پدر یکی از این افراد سفیر یا یکی از مسئولان وزارت خارجه در یکی از کشورهای افریقایی بوده به‌خاطر ارتباط و نفوذ پدرش از این خانم قول گرفته که با هم رابطه داشته باشند و بعد از آن ویزای فلان کشور را به او بدهد. چنین وعده‌های زشتی می‌دهند و این را صریحاً هم می‌گویند.

  • در حال حاضر چه خلأهایی را در روند کار کلینیک حس می‌کنید و چه حمایت‌ها و پوشش‌هایی برای جلوی‌گری از نفوذ و گسترش فعالیت‌های جریان‌های فرقه‌ای لازم است؟

ببینید یک مشکل جدی در واقع، دغدغه قلبی است. ما اینجا مرحله آخر ارتباط با این افراد هستیم. خداوند متعال در سوره «طه» می‌فرماید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرحیم طه (1) ما أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى (۲) إِلَّا تَذْکِرَهً لِمَنْ یَخْشَی (۳)» یا درباره پیامبر می‌گوید: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ». وجه اساسی پیامبر ما (پیامبر رحمت و مهربانی) واقعا این بود که از عمق وجود به‌دنبال هدایت مخاطبانش بود تا جایی که خداوند ارحم الرحمین می‌گوید: ما قرآن را برایت نفرستادیم که تو خود را به زحمت و بدبختی بیندازی، فقط رساندن پیام الهی بر عهده توست. حال این ها هر که خواست می‌تواند هدایت شود و هر کس نخواست می تواند نپذیرد. اجباری نیست.

مسئله اصلی این است که ما با چنین روحیه‌ای باید وارد این فضا شویم. اما می‌بینیم در واقع، حلقه آخر این مسئله هدایت هستیم؛ یعنی ۱۲ سال آموزش‌و‌پرورش، تحصیلات دانشگاهی، صداوسیما، تبلیغات و خیلی از ارگان‌های دیگر که در این حوزه مسئول هستند، نسبت به آن تهاجم و شبیخون فرهنگی – عبارتی که حضرت آقا می‌گوید- بسیار عقب مانده‌اند. در حوزه فضای مجازی هم بسیار عقب بوده و در حلقه آخر قرار داریم. که کار را خیلی سخت می‌کند. ما اینجا در نهایت یک یا دو جلسه بتوانیم بگذاریم، در حالی که فرد پنج یا شش سال در جلسات دعا شرکت کرده گفته و خندیده و کلی لحظات شیرین با مبلغان مسیحی داشته است. این یک مشکل و یکسری حلقه‌های مفقوده ماست که باید به نوعی پر شود تا کار ما در اینجا جواب بدهد.

  • توصیه‌تان برای کسانی که دغدغه‌هایی مثل شما دارند، چیست؟

ما لینک‌های ارتباطی از طریق اینستاگرام یا سایت داریم که مباحث و مطالب مفیدی را عرضه می‌کنند. مطالعه این مطالب در درجه اول برای واکسینه کردن مخاطبانی که دغدغه در این حوزه دارند، مفید است؛ چون خیلی از این افراد به محض مواجهه با این شبهات خود را می‌بازند و فکر می‌کنند، مشکلات خیلی جدی و اساسی است، در حالی که این طور نیست. یکسری شبهاتی است که پاسخ‌های بسیاری برای آن‌ها وجود دارد و استدلال‌های بعضاً سخیفی هم مطرح می کنند که فرد متخصص، بلافاصله به آن‌ها پی‌می‌برد. پس یک مرحله این است که از مطالبی که ما به صورت غیرمستقیم در اختیارشان قرار می‌دهیم، استفاده کنند.

مرحله بعدی ارتباط گرفتن با اساتید این کلینیک است. ما امکانی فراهم می‌کنیم تا تمامی افرادی که برای مشاوره اینجا می‌آیند، بتوانند در کمترین زمان با ما ارتباط بگیرند و اگر سؤال، شبهه، مسئله‌ای و دغدغه‌ای دارند، با ما در میان بگذارند. همین جا پیشنهاد می‌دهم اگر سوالی برایشان پیش آمد، مطرح کنند؛ چون من در دانشگاه تدریس می‌کنم، بعضاً چیزهایی می‌بینم که خیلی تعجب می‌کنم مثلاً، دانشجویی داشتم که بعد از اشاره کوچکی که سر کلاس به مسئله تناسخ کردم، به من پیام داد و گفت نزدیک یک سال است که درگیر مسئله تناسخ است و در همه چیز به شک افتاده. خیلی ابراز نگرانی می‌کرد، چند دقیقه که برایش صحبت کردم، خیلی آرام شد نظرش برگشت و مسئله برایش حل شد. این ارتباط داشتن می‌تواند خیلی مفید باشد تا این نوع مسائل کوچک برای افراد برجسته نشود.

  • در پایان اگر نکته‌ای مغفول مانده بفرمایید؟

امیدوارم تلاشی که ما در این حوزه می‌کنیم، مؤثر باشد و بتوانیم برنامه‌های خود را در آینده اجرا کنیم. بنا داریم؛ در زمینه سایر فرقه‌ها از جمله «عرفان حلقه» و افرادی مانند «پائولو کوئیلو»، «اوشو» و… کار کنیم. امیدوارم خداوند این توفیق را به ما بدهد تا بتوانیم در این حوزه گام‌های مؤثری برداریم

  • با آرزوی توفیق روزافزون برای شما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.