ترامپیسم

رضا منزوی | این حقیقتی انکار ناپذیر است که ترامپ طی دوره چهار ساله ریاست‌جمهوری خود معادلات بسیاری را در عرصه سیاست تغییر داد. حتی به زعم برخی از مرزهای سیاست عبور کرد و اهداف و منویاتش در زمره امور فرقه‌ای با اثرگذاری بر اندیشه‌ها و اعمال قرار گرفت. یادداشت پیش رو اشاره‌ای است به این موضوع و گزارشی مختصر از تحلیل‌های ارائه شده در این باب.

ترامپیسم

برای آنچه به‌عنوان «ترامپیسم» معروف شده تا به امروز تعاریف و تحلیل‌های زیادی ارائه و از مناظر مختلف مورد واکاوی قرار گرفته است، اما به‌سبب ماهیت این پدیده دو بعد اولویت داشته و سایر ابعاد را می‌توان زیرمجموعه و طفیلی آن‌ها به‌شمار آورد: سیاست و فرقه‌گرایی. در ادامه به برخی تحلیل‌های بیان شده در هر بعد اشاره می شود:

۱.ترامپیسم سیاسی:

در یکی از تحلیل‌ها آمده «ترامپیسم بیشتر یک برنامه سیاسی ناروشن و روایت تازهٔ‌ای از یک سنت آمریکایی است که هم جریان اصلی کنسرواتیسم و هم نئوکنسرواتیسم در این کشور را به حاشیه راند و چهره آن را دگرگون کرد. شاخص‌های اصلی آن، دولت لاغر، ارتش قوی، کاهش مالیات‌ها، آمادگی برای پذیرش نابرابری‌های بیشتر اجتماعی، مخالفت با نخبگان لیبرال و بی‌اعتنایی به مشکلات زیست‌محیطی است. شاخص‌های دیگری مانند پیش‌داوری‌های نژادگرایانه، بیگانه‌هراسی و زن‌ستیزی را هم می‌توان به آن افزود.

ترامپیسم روی سه پایه ناسیونالیسم، مسیحیت انجیلی (اوانگلیک) و تأکید بر هویت قومی‌- نژادی استوار است. ترامپیسم، همچنین به استیل و سبک سیاسی خاصی اشاره دارد که با نام ترامپ پیوند خورده و در رویکرد پوپولیستی خود برای مشکلات پیچیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از طریق مسئول دانستن استبلیشمنت، پاسخ‌های ساده‌ای القا می‌کرد تا بازندگان روند جهانی شدن و ناراضیان از افزایش نابرابریهای اجتماعی در آمریکا را بسیج کند.

«آمریکا را دوباره به عظمت می‌رسانیم»، شعار کانونی این حرکت بود. در واقع، ترامپ یکسری مشکلات مزمن جامعه امریکا مانند: سرخوردگی و رویگردانی از سیاست‌های نخبگان، قدرت، اختلافات فاحش طبقاتی‌، نژادگرایی، کینه‌توزی نسبت به مهاجران و مخالفت با برخی ارزش‌های لیبرال را با زبان و شیوه خاص خود و بیشتر در قالب تئوری توطئه فرمول‌بندی و به مخاطبان عرضه می‌کرد. او در این راه از بی‌حقیقتی، واقعیت‌ستیزی، دانش‌گریزی، بی‌نزاکتی سیاسی، هتک حرمت مخالفان و نیز اتهام به رسانه‌های آزاد هیچ ابایی نداشت.

از این رو برخی کارشناسان، ترامپیسم را استیل تازه‌ای در سیاست تعریف می‌کنند که عمدتاً از طریق شبکه‌های اجتماعی، جنجال‌آفرینی می‌کند، سرگرم می‌کند، با احساسات بازی می‌کند، تحریک می‌کند و برچسب زنی را به‌جای استدلال می‌نشاند تا پیام خود را به مخاطب منتقل کند.

آنان ترامپیسم را روشی عامیانه، غیر صادقانه و ناسنجیده می‌دانند که با بی‌اعتنایی به هنجارها به‌طور مستمر بی‌شرمی را وارد فرهنگ سیاسی می‌کند. کارشناسان همچنین معتقدند که سیاست و رویکردهای ترامپ حاوی رگه‌های نیرومند اقتدارگرایانه است و فضای سیاسی را مسموم می‌کند و بالقوه برای دموکراسی خطرناک می‌باشد.»[1]

تحلیلگری دیگر درباره چشم‌انداز آتی جریان برخاسته از ترامپ، در عرصه سیاست می‌نویسد: «بسیاری از ویژگی‌های جنبش هواداران دونالد ترامپ در آمریکا معروف به «ماگا» MAGA (مخفف شعار عظمت آمریکا را به آن برگردانیم.) ممکن است با خروج چهل و پنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا از کاخ سفید در کوتاه‌مدت کم‌تر مورد توجه قرار گیرد. از جمله این ویژگی‌ها می‌توان به تنش با رسانه‌ها، استفاده از عبارت «اخبار جعلی»، باور به تئوری‌های توطئه و نقش گرو‌ های راست افراطی مانند «پسران مغرور» اشاره کرد.

کمرنگ شدن نقش دونالد ترامپ در عرصه سیاسی آمریکا، شاید در کوتاه‌مدت برخی از این ویژگی‌ها را به حاشیه براند اما جنبش هواداران دونالد ترامپ که بر بی‌اعتمادی به ساختار قدرت در واشنگتن و دولت فدرال استوار است، همچنان نقش مهمی در سیاست داخلی ایالات‌متحده بازی خواهد کرد. اقبال به مواضع دونالد ترامپ و شکل‌گیری جنبش هواداران او در آمریکا بیش از آن‌که خود عامل یک بحران باشد، از بحرانی عمیق‌تر حکایت داشت. بخش‌های وسیعی از جامعه که خود را «فراموش شده» و «به حاشیه رانده شده» حس می‌کردند، با اقبال به گفتمان ملی‌گرای دونالد ترامپ از بحران شکاف بین فقیر و غنی و ناکارآمدی‌های نظام لیبرال – دموکراسی پرده برداشتند.

گفتمان دونالد ترامپ هرچند با مهاجرستیزی و تلاش برای برهم زدن هنجارهای سیاسی پذیرفته‌شده، همراه بود. اما برای بخش‌هایی از جامعه آمریکا به شدت جذابیت داشت. سخنان او که خلاف نزاکت سیاسی یا حرف‌های کلیشه‌ای رایج در عرصه سیاست (Political correctness) بود، نیز از نظر بسیاری از رأی‌دهندگان، صدای تغییر و اعتراض بود. به این ترتیب، می‌توان انتظار داشت که حتی اگر دونالد ترامپ برای همیشه از صحنه سیاست آمریکا حذف شود، هم فرد دیگری به‌عنوان نماینده ترامپیسم و سخنگوی این بخش از جامعه امریکا ظهور خواهد کرد. این فرد می‌تواند با توجه به سابقه اقبال به خاندان‌های سیاسی در آمریکا (مانند خاندان کندی یا خاندان بوش) یکی از فرزندان دونالد ترامپ باشد.»[2]

۲. فرقه‌گرایی

اگرچه ترامپیسم ریشه در سیاست دارد، اما برخی محققان معتقدند: خیلی زود مرزهای عرصه سیاسی را در نوردید و به جریانی فراتر مبدل شد که با اندک تأملی می‌توان شاخصه‌های فرقه‌گرایی را در آن تشخیص داد. به‌همین خاطر است که شماری از پژوهشگران از اصطلاح «فرقه ترامپ» برای بررسی‌های خود بهره می‌گیرند. یکی از معروف‌ترین و شاید نخستین تحلیل‌های ارائه شده با این پیش‌فرض کتاب «فرقه ترامپ» (The cult of trump) نوشته فرقه‌شناس شناخته‌شده استیون «حسن» است که اندکی پیش از آغاز تبلیغات ریاست‌جمهوری و همزمان با آخرین سال ریاست ترامپ در آمریکا به چاپ رسید و خیلی زود مورد توجه واقع شد.

steve hassan

حسن در این کتاب به‌خوبی روند گذر ترامپ از مرزهای سیاست و تبدیل شدن به یک جریان فرقه‌ای را تبیین می‌کند و با بازشناسی شاخصه‌های فرقه‌گرایی ترامپیسم، نقطه اتکا موجهی برای استنباط جالب خود پی‌می‌ریزد.

این محقق نیز همسو با سایر تحلیلگران «شو من» بودن ترامپ و تکیه رسانه‌ای ترامپیسم را عامل مهمی در شیوع این پدیده از رهگذر شستشوی مغزی ارزیابی می‌کند. به‌زعم حسن در عصر دیجیتال برای کارایی روند شستشوی مغزی، نیازی به جداسازی و حبس (ایزولاسیون) نیست و تکیه به رسانه‌های قطبی و تایید سوگیرانه در الگوریتم‌های جستجوی اینترنت می‌تواند جای محدودیت جسمی را بگیرد.

چنانچه در تحلیلی دیگر نیز می‌خوانیم: «ترامپیست‌ها اساساً در جهان رسانه‌ای خود زندگی می‌کنند و به رسانه‌های رسمی بی‌اعتمادند و آن‌ها را بلندگوهای نخبگان گلوبالیست می‌دانند. بنابراین، مشکل اساسی این است که عینیت مشترکی برای تبادل فکری با آنان وجود ندارد و این امر بنیادهای دموکراسی در آمریکا را می‌لرزاند. اینکه نتوان با گروهی وسیع از انسان‌های جامعه حتی درباره فکت‌ها(واقعیت ها) به توافق رسید و فرضاً روشن کرد که چه کسی در انتخابات پیروز شده، نشان‌دهنده تنگنایی است که دموکراسی آمریکا گرفتار آن شده است. این امرشانس دستیابی به تفاهم ملی در آمریکا را کاهش می‌دهد.»[3]

حسن در کتاب خود می‌نویسد: اگر سه مقوله «اقتدار» «مرجعیت» و «رسمیت» در یک دوره زمانی در یک فرد نظریه یا گرایش فکری جمع شود، زمینه بروز آسیبی به‌نام اقتدار فکری نسبت به آن فرد ،نظریه یا گرایش فکری فراهم می‌گردد که مجال تفکر انتقادی و اجتهادی را سلب کرده و زمینه‌ساز جمود و تعصب می‌گردد. وجود هر سه مقوله مزبور در ترامپ، سبب شکل‌گیری پیروانی شده که مهم‌ترین عمل و هنرشان، تکریم، تقلید و دامن زدن به اقتدار فکری هرچه بیشتر اوست و این امر تا حدی پیش رفته که باعث شده ترامپ حتی در میان برخی از آنان خواه آگاهانه با ناخودآگاه، خواسته یا ناخواسته اعتبار و اقتداری قدسی بیابد[4] و همین شاخص‌ها بسترساز فرقه شدن ترامپ هستند.

تحلیل روان‌شناختی شخصیت ترامپ و اشاره به ویژگی‌های شخصیتی وی بر حسب پرونده روان‌پزشکی موجود و تطبیق برخی شاخص‌های روان‌شناختی با ویژگی‌های سرکردگان فرق، از دیگر ابعاد بررسی حسن است. او همچنین از کاربرد تکنیک‌های مجاب‌سازی و کنترل ذهن از طریق سازمان تبلیغاتی عریض و طویل ترامپ، پرده بر‌می‌دارد، اموری چون «تکرارهای زیاد، در عین شفافیت و وضوح استفاده از صنایع ادبی و حس‌آمیزی همچون (تشبیه، ساده‌سازی، توسل به غرایز اولیه، پرورش ترس و…) دست یازیدن به روش‌های عمدی ایجاد سردرگمی در مخاطبان، تناقض در گفته‌ها، گازلایتینگ، ایجاد ذهنیت ما در مقابل شما و فرافکنی.»[5]

اما فرقه شدن ترامپ محصولات دیگری را نیز در زیرمجموعه خود تولید کرده است که برخی از آن‌ها به‌خصوص پس از واقعه اشغال کنگره آمریکا در اعتراض به نتایج انتخابات به شهرت جهانی رسیدند. دو جریان «کیوانان» و «پسران مغروره» از آن جمله‌اند.

کیواِنان

«در میان ترامپیست‌ها طرفداران جنبش کیوانان که به تئوری توطئه باور دارند، کاملاً به فرقه‌های مذهبی می‌مانند.»[6]

«کیوانان در کنه خود یک تئوری توطئه فراگیر و بی اساس است که می‌گوید دونالد ترامپ دارد، مخفیانه با نخبگان شیطان‌پرستی که کودکان را مورد آزار جنسی قرار می‌دهند و در دولت، بازار و رسانه‌ها رخنه کرده‌اند، می‌جنگد. پیروان کیوانان باور دارند که این مبارزه نهایتاً به روز حسابی ختم خواهد شد که در آن افراد سرشناسی نظیر هیلاری کلینتون دستگیر و اعدام می‌شوند.»[7]

کیوانان
ریشه‌های کیوانان

«کیو»، در واقع «انان» (ناشناس) است. هیچ کس نمی‌داند آنان چه کسانی‌اند یا چرا این مطالب را به اشتراک می‌گذارند. آن‌ها کاربران وبسایت «۴ چن» (4 chan/ وبگاه انگلیسی‌زبان برای اشتراک‌گذاری تصاویر) هستند و از این فروم فضای گفت‌وگوی مجازی برای ارسال تعداد زیادی پیام رمزآلود استفاده می‌کنند که به تئوری توطئه گسترده‌ای اشاره دارد که با نام «کیوانان» شناخته شده است.

گاهی مطالب منتشر شده به شکل پازل‌اند و با اشاراتی خاص نظر خوانندگان را جلب می‌کنند. بعضی پست‌ها هم موضوع خاصی را با جزئیات به شخصی خاص نسبت می‌دهند. ضمیر انتخابی این گروه سوم شخص جمع یعنی «آن‌ها» است. «کیو» هم به خودشان اشاره دارد و به‌عنوان «ما» در نظر گرفته می‌شود و ظاهرا نشان می‌دهد آن‌ها یک گروه‌اند و نه یک شخص. این نام به‌ظاهر به فرد دارنده مجوز محرمانه «کیو» اشاره دارد؛ جایگاهی در وزارت نیروی ایالات متحده آمریکا با دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی شده.

در حال حاضر هویت فرد با افراد پشت این تئوری توطئه هنوز مشخص نیست و ممکن است، هرگز هم مشخص نشود. هر چند گاهی روی موضوع‌های خاص مانند بوروکراسی دولت و تلاش آن برای خنثی کردن کارهای ترامپ متمرکز می شوند. اما نمی‌توان مطمئن شد که افراد کلیدی آن تجربه‌ای در این زمینه دارند یا نه.[8]

سنگ بنای تئوری

این تئوری در ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ میلادی با انتشار مطلب شخصی با اسم رمز «وطن‌پرست با مجوز محرمانه کیو» در «۴ چن» با عنوان «آرامش قبل از طوفان» آغاز شد و رشد و گسترش یافت. افراد مشهور از آن حمایت کرده و پیروان آن در زندگی واقعی در تجمع حامیان ترامپ ظاهر شده‌اند. به‌نظر می‌رسد، این نظریه به رسانه‌های سنتی‌تر هم راه پیدا کرده باشد… ده ها هزار نفر به‌طور فعال حساب‌های ساب – ردیت و توییتر «کیوانان» را دنبال می‌کنند. بسیاری دیگر هم بدون شک با آن روبه‌رو شده‌اند.[9]

«اگر شبکه‌های اجتماعی را معیار قرار دهیم، صدها هزار نفر هستند که حداقل بعضی از تئوری‌های عجیب و غریب ساخته کیوانان را باور کرده‌اند. محبوبیتش نیز با اتفاقاتی که قاعدتاً باید کل تئوری را زیر سؤال می‌برد کم نشده است… مؤمنان واقعی استدلال می‌کنند که پیام‌های کیو عمداً حاوی اطلاعات غلط است که به نظرشان رد این تئوری توطئه را غیر ممکن می‌کند.»[10]

کیوانان پس از ترامپ

با مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا  و شکست تئوری‌های این گروه، گمانه‌زنی درباره آینده آن قوت گرفت در این میان اما یک وجه اشتراک در اغلب تحلیل‌ها به‌چشم می‌خورد و آن تداوم باورهای کیوئی‌هاست. به تعبیری؛

«آنان چیزی مشابه یک رویداد آخر الزمانی را پیش‌بینی می‌کنند. اما اگر به وقوع نپیوندد، ایمان خود را از دست نمی‌دهند و فقط ممکن است به رهبر فرقه خود اندکی بدبین شوند. کسانی که این همه اعتقاد در تئوری توطئه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. معمولاً با رویدادهایی تکان نمی‌خورند که تئوری‌های آنان را ابطال می‌کند. حال که پیش‌بینی‌های رهبر جنبش «کیوانان» نادرست از آب درآمده احتمالاً از این پس «مبارزه قهرمانانه ترامپ» برضد رژیم جبار بایدن، در دستور تئوری‌های جدید این گروه قرار خواهد گرفت.»[11]

پسران مغرور

ترامپیست‌ها تنها به طرفداران تئوری توطئه محدود نمی‌شوند و برخی نیروهای شبه نظامی راست افراطی و فاشیست‌مآبی مانند پسران مغرور هم در این میان وجود دارند که از قضا در حادثه بی‌سابقه حمله به کنگره آمریکا ایفا کننده نقش اصلی بودند. اما پسران مغرور که هستند؟

پسران مغرور

پسران مغرور (Proud Boys) یک گروه فاشیستی و تئوفاشیستی راست‌گرای افراطی مردانه است که خشونت سیاسی را ترویج می کند. این گروه در سال ۲۰۱۶ میلادی توسط گوین مک اینس، یکی از چهره‌های رسانه‌ای آمریکا تأسیس شد. مقر این گروه در ایالات‌متحده است اما در کشورهای دیگر مانند استرالیا، کانادا و بریتانیا نیز فعالیت دارد. آمار دقیق این گروه روشن نیست اما تخمین زده می‌شود که ۲۲ هزار عضو داشته باشد که اکثرشان در آمریکا زندگی می‌کنند.

از اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی «انریکه تاریو» (سیاهپوست کوبایی‌تبار)، رئیس هیئت مدیره پراود بویز بود. پس از مشارکت اعضای این گروه در حمله ششم ژانویه به کنگره آمریکا، وزیر کانادا، گروه مزبور را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد.[12]

این حامیان سرسخت ترامپ در بارها و کافه‌ها دور هم جمع می‌شوند و علیه خارجی‌ها و مهاجرین شعار می‌دهند. تا خرخره مشروب می‌نوشند، حشیش می‌کشند و در دفاع از مردانگی سخن‌سرایی می‌کنند. آن‌ها ترانه‌ای دارند که متن آن چنین است: «مشت‌ها که در فضا به پرواز در آیند، استخوان‌ها را خرد می‌کنند.»[13]

در خصوص ارتباط این جریان با ترامپ باید به ارادت همه‌جانبه آن‌ها نسبت به رئیس‌جمهور سابق آمریکا اشاره داشت: «گروه پسران مغرور، مدت‌ها از دونالد ترامپ به‌عنوان امپراتور خود یاد می‌کردند. آن‌ها با شعار «بدون ترامپ صلح هرگز» به خیابان آمده بودند. اظهارات دونالد ترامپ درباره تقلب انتخاباتی نیز از جمله دلایلی بود که نیروهای راست افراطی در حمایت از او و دفاع از نتایج واقعی انتخابات پا به میدان گذاشتند. دونالد ترامپ در مناظره تلویزیونی با جو بایدن نه تنها اقدامات هواداران این گروه افراطی را که طی سال‌های اخیر خشونت‌های فراوانی در آمریکا رقم زده‌اند، محکوم نکرد. بلکه حتی به آن‌ها گفته بود:

«خوددار بمانید اما آماده باشید…» از زمانی که دونالد ترامپ به این گروه فشار راستگرا و نژادپرست فراخوان آماده باش داد، نام این گروه در رسانه‌های آمریکا بیش از پیش مطرح شد.»[14]

ترامپیست‌ها پس از ترامپ

نمود عینی پدیده ترامپیسم در انتخابات آمریکا، تحلیل‌ها در مورد چشم‌انداز آتی این جریان را سمت و سویی خاص بخشیده با توجه به شاخصه‌های تطبیق‌پذیر فرقه‌ای جریان مزبور دیگر با یک مسئله سیاسی سروکار نداریم و ترامپ به پدیده ای فراگیر دست کم در ایالات‌متحده تبدیل شده و حال با بلند شدن وی از صندلی قدرتش، مهم‌تر‌ین پرسش پیش رو، آینده ترامپیست‌هاست.

«ترامپ دیگر در کاخ سفید نیست اما الگویی برای ائتلاف میان هواداران سنتی حزب جمهوریخواه از یکسو و کسانی که دارای تفکرات راست افراطی و برانداز هستند، از دیگر سو به‌عنوان یادگاری از دوره ریاست‌جمهوری ترامپ در اذهان این طیف زنده است.»[15]

بعضی تحلیل‌ها با استناد جالب به جریان نژادگرایی جاری در آمریکا موسوم به برتری سفید (قدرت سفید)، آینده را این چنین ترسیم می‌کنند:

«حلقه رابطی میان هواداران سنتی حزب جمهوری‌خواه و جریان‌های راست افراطی و برانداز وجود دارد که مسئله نژادگرایی است. در میان هواداران سنتی حزب جمهوری‌خواه یک نژادگرایی پنهان وجود دارد که ریشه‌های آن به انکار خود این واقعیت بازمی‌گردد که در آمریکا یک نژادگرایی ساختاری وجود دارد. به موازات آن یک گرایش آشکار برتری سفیدان نیز نزد جریان‌هایی دیده می‌شود که برای پذیرش تئوری‌های توطئه پوپولیستی آمادگی دارند و اصل را بر این می‌گذارند که دسیسه‌ای علیه نژاد سفید در شرف تکوین است. ترامپ از چنین حلقه‌ای با مهارت استفاده کرد و احتمال دارد در آینده مقلدانی برای آن پیدا شوند.»[16]

همچنین نظری بر نقش رهبرانه ترامپ دارند: «آینده سیاسی ترامپ، روشن نیست اما بعید است، او پیوند با هواداران خود را بگسلد و احتمالاً تلاش خواهد کرد بر آنان تأثیر بگذارد. ترامپ، فضایی خلق کرد که پیروانش او را به چشم یک منجی یا پدر یک جنبش می‌نگرند. آنان به ادعای او مبنی بر تقلب در انتخابات عمیقاً باور دارند. میلیون‌ها نفری که در انتخابات اخیر امریکا ترامپ و نه حزب جمهوری‌خواه را برگزیدند. می‌توانند در سال‌های آینده به جریان نیرومندی تبدیل شوند که از بیرون کنگره بر سیاست‌های آمریکا تأثیر بگذارد و شاید حتی منشأ ناآرامی‌های زیادی شود. گمانه زنی‌هایی وجود دارد که ترامپ نیز بی‌علاقه نیست، به رهبر یک جنبش سیاسی غیررسمی یا حتی یک حزب سیاسی جدید تبدیل شود. همچنین گفته می‌شود، او قصد دارد یک کانال تلویزیونی به نام «ترامپ تی وی» تأسیس کند که پایگاه اصلی ارتباطات جنبش ترامپیستی باشد؛ اما حتی اگر ترامپ سیاست را هم کنار بگذارد و فقط به بازی گلف بپردازد. باز سپاهی ذخیره برای افراط‌گرایی سیاسی باقی گذاشته است که می تواند بدون ترامپ هم سیمای سیاسی آمریکا را دگرگون کند.»[17]

ریشه‌های فرهنگی ترامپیسم

در میان ارزیابی‌های بیان‌شده در مورد علل ابقای ترامپیسم یک مسئله بیش از سایر موارد قابل اعتناست و آن اینکه ترامپیسم ریشه در دموکراسی، رأی و فرهنگ آمریکایی دارد. ترامپ نماینده این فرهنگ بود که آن را هرچه عریان‌تر به نمایش گذاشت و هر روز هواداران بیشتری کسب کرد.

«رشد رأی ترامپ نشان می‌دهد که ترور امثال شهید سلیمانی، خروج از سازمان‌های چندگانه بین‌المللی، تحریک مضاعف کره و ناراحتی نسبی اروپاییان، اصلاً در رأی مردم آمریکا مؤثر نیست. ترامپ سیاستمدار نبود، اما آغشته به فرهنگ و ارزش‌های آمریکایی بود که عریانی‌اش در داخل منزل و بیرون آن یکی بود… فرهنگ آمریکا مست‌پرور است. رأی دهندگان آمریکایی -خصوصاً رأی دهندگان به ترامپ- نیز پوپولیست‌هایی مست هستند.»[18]

ترامپیسم به واقع رویه عریان چنین فرهنگی است که آن را بیش از پیش آشکار ساخت. ترامپیسم نشان داد، دغدغه‌های متخصصان ارتباطات در باب احاطه عصر دیجیتال و روند جهانی شدن به چه معناست. فرهنگ رسانه‌ای حاکم بر ایالات‌متحده که در دوره زعامت ترامپ به یک امپراتوری رسانه‌ای بزرگ برای جهت‌دهی به اذهان تبدیل شد، هنوز هم فضای خوبی برای رشد ترامپیسم است و البته نمایانگر یک نکته دیگر؛ گره خوردن عصر فناوری اطلاعات و جهان رسانه‌ای با پدیده فرقه‌سازی آن هم در ابعاد کلان و فارغ از چارچوب‌ها و کلیشه‌های رایج درباره فرقه‌ها.

 

[1]. آیا با رفتن ترامپ، «ترامپیسم» هم خواهد رفت؟ دویچه‌وله فارسی.

[2]. چرا اتمام دوره ترامپ به معنای پایان ترامپیسم نیست؟ یورنیوز، ۸ بهمن ‍۱۳۹۹.

[3]. همان.

[4]. عادلیان طوس، سجاد، فرقه ترامپ، سایت الف، ۲۶ خرداد ۱۳۹۹.

[5]. همان.

[6].  آیا با رفتن ترامپ، «ترامپیسم» هم خواهد رفت؟ دویچه‌وله فارسی.

[7]. وندلیگ، مایک، کیوانان چیست و از کجا آمده؟، بی بی سی فارسی، ۳ مرداد ۱۳۹۹.

[8]. گریفمن، اندرو، «کیوانان» چیست؟ اندیپندینت فارسی، ۴ بهمن ۱۳۹۹.

[9]. همان.

[10]. وندلیگ، مایک، کیوانان چیست و از کجا آمده؟، بی بی سی فارسی، ۳ مرداد ۱۳۹۹.

[11]. آیا با رفتن ترامپ، «ترامپیسم» هم خواهد رفت؟ دویچه‌وله فارسی.

[12]. ویکی پدیا، ذیل عنوان «پسران مغرور»

[13]. مشت‌های گره‌کرده «پسران مغرور» بر فراز انتخابات امریکا، پیام ایران به نقل از دویچه‌وله.

[14]. گروه راستگرای افراطی پسران مغرور، ترامپ را از امپراطور عزل کرده، دویچه‌واه فارسی، ۲۲/ ۰۱/ ۲۰۲۱.

[15]. آیا با رفتن ترامپ، «ترامپیسم» هم خواهد رفت؟ دویچه‌وله فارسی

[16]. همان.

[17]. همان.

[18]. گنجی، عبدا…، پایان ترامپ و تثبیت ترامپیسم، مشرق، ۳ بهمن ۱۳۹۹.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.