کنترل اطلاعاتی (آگاهی) توسط فرقه ها

آخرین مؤلفه کنترل ذهن کنترل گاهی ها و اطلاعات اعضاست.

استیون حسن می گوید: کنترل اطلاعات و داده ها آخرین مؤلفه کنترل ذهنی است. داده ها مانند سوخت هستند که برای درست کار کردن ذهن از آنها استفاده می شود. محروم ساختن فرد از داده هایی که برای قضاوت به آن نیازمند است، او را از انجام تحلیل درست ناتوان می سازد. افراد گرفتار فرقه های مخرب نه تنها به این دلیل که از دسترسی به اطلاعات ضروری محروم اند، بلکه به سبب نداشتن مکانیسم درونی مناسب برای انجام تجزیه تحلیل های منطقی به دام افتاده اند. چنین کنترل اطلاعاتی اثرات شگرف و مخربی در بر خواهد داشت.

1-4- روش عدم دسترسی به رسانه و مکتوبات: یکی از روش هایی که فرقه برای کنترل اطلاعات اعضاء استفاده می کند، کنترل مکتوبات و رسانه ها است.

استیون حسن در این باره می نویسد: در بسیاری از فرقه های خودکامه، افراد حداقل دسترسی و اعتماد را به روزنامه ها، مجله ها، تلویزیون و رادیوی غیر فرقه ای دارند. یک دلیلش آن است که آنها آنقدر مشغول اند که هیچ وقت آزادی برای مطالعه ندارند. گاهی هم که از سوی فرقه مجبور به مطالعه می شوند، این مطالعه شامل مطالبی است که یا برای تبلیغات فریبکارانه فرقه ای تهیه شده و یا اطلاعاتی سانسور و تحریف شده برای جلب توجه اعضاء است.

در فرقه ها این برنامه به چند روش پیاده می شود؛

 یکی از این روش ها این است که آنقدر سر فرد را شلوغ می کنند که او دیگر وقت ندارد به رسانه ها مراجعه کند و فقط به خوراک های فرقه بسنده می کند. فرقه با تخریب و سیاه نمایی از رسانه ها و مراجع بیرونی اعتبار زدایی میکند.

روش دیگر دستورات تشکیلاتی است که طی آن اعضاء اجازه استفاده از چنین منابع و رسانه هایی را ندارند و توجیه آن هم این است که این رسانه ها موجب از دست دادن ایمان، سست شدن اراده و مواردی از این دست می شوند.

فرقه ها فقط منابع خود را به عنوان مراجعی معتبر معرفی می کنند و اگر هم خوراکی به اعضاء بدهند، بعد از فیلتر کردن به آنها می رسد.

 ٢-۴- روش مدیرت اطلاعات تشکیلاتی: اعضاء در یک فرقه تحت کنترل هستند و آزادی عمل ندارند. استیون حسن می گوید: کنترل داده ها بر کلیه روابط و مناسبات سایه افکنده است. افراد مجاز به صحبت با یکدیگر درباره مسئول، برنامه فرقه و تشکیلات نیستند. اعضاء باید جاسوسی یکدیگر را بکنند و فعالیت ها یا نظرات نامناسب در مورد مسئولان و زیردستان را گزارش دهند. ورودی های جدید فقط درحضور یک عضو قدیمی که مراحل سرسپردگی را طی کرده مجاز به حرف زدن با یکدیگر هستند. مهم تر از همه اینکه از تماس اعضاء با منتقدان آگاه و افرادی که فرقه را ترک کرده اند، جلوگیری می شود. افرادی که بتوانند جاسوسی کرده و بیشترین اطلاعات استراتژیک را برای فرقه به دست آورند به طور ویژه مورد تشویق قرار می گیرند.

برخی گروه ها پا را از این فراتر گذاشته و مکاتبات، تماس های تلفنی اعضاء، روابط آنها با هم و بیرونی ها را نیز بررسی می کنند. معمولا برای اینکه اعضاء همواره از آنچه در حقیقت در جریان است ناآگاه باشند داده ها قسمت بندی می شود.

در تشکیلات بزرگتر، داده ها تنها به اندازه ای که فرد برای انجام کارهای خود به آنها نیاز دارد، ارائه می شوند و به عضو گفته می شود هر چه کمتر بدانی برایت بهتر است.

۴-٣- روش مدیریت اطلاعات فرقه ای: اطلاعات در یک فرقه بر حسب مسئولیت تشکیلاتی و میزان سرسپردگی اعضاء در دسترس آنها قرار می گیرد.

استیون حسن می گوید: سرکردگان فرقه یک برنامه فکری “بیرونی” و “داخلی” دارند. داده های بیرونی برای عوام و تازه واردها نسبتا موضوعی بی خاصیت، کلی و تعارض زدایی شده و برنامه فکری داخلی به موازاتی که فرد به مراتب بالاتر سرسپردگی و اعتماد بیشتر می رسد و مراحل هویت سازی را طی می کند به تدریج حجاب از چهره خود بر می دارد. اما سطح “داخلی” فرقه لایه های بسیاری دارد. اغلب اعضای پیش پا افتاده که تصور می کنند همه چیز را می دانند. هنوز با مرکز چندلایه تشکیلات فاصله بسیاری دارند. پرسشگرانی که اصرار به دانستن سریع و زیاد دارند به سمت هدفی خارجی هدایت می شوند تا به جایی برسند که اهداف خود را به فراموشی بسپارند.

فرقه ها دارای اطلاعات چندلایه هستند و به میزانی که فرد مراحل هویت سازی را طی می کند، اطلاعات در دسترسش قرار می گیرد. فرقه ها تقسیم بندی تحت عنوان اطلاعات افراد درون فرقه و افراد خارج از فرقه دارند. بنابراین افرادی که با فرقه برخورد می کنند از عقاید اصلی آن فرقه و آنچه در ذهن اعضاء می گذرد باخبر نیستند. اعضاء فکر می کنند خیلی بیشتر از بیرونی ها در مورد فرقه اطلاعات دارند. اما استیون حسن معتقد است اعضای فرقه ها طبیعتا تصور می کنند که خیلی بیشتر از بیرونی ها در مورد گروهشان می دانند، اما طی مشاوره و صحبت با اعضاء سابق مشخص می شود که آنها اغلب از همه کمتر می دانند و از خیلی از مناسبات، اهداف و اقدامات پشت پرده بی اطلاع هستند. تشکیلات مخرب فرقه ها با ایجاد سلسله مراتب در اطلاعات، داده ها راکنترل می کند.

۴-۴- تکنیک توجیه سازی و سفسطه توسط سرکرده فرقه: یکی دیگر از تکنیک هایی که فرقه ها برای کنترل اطلاعات اعضاء دارند، توجیه بعضی از مسائل است، فرقه ها سعی می کنند هر نوع تناقضی را که برای اعضاء ایجاد می شود به گردن آنها بیاندازند.

استیون حسن در این باره می گوید: یک عضو صادقانه بعد از مجاب سازی و القائات سرکرده باور می کند که آنچه بیرونی ها به عنوان حقیقت می گویند دروغ است و فقط فرقه درستمی گوید و حقیقت در انحصار فرقه است. مدیران فرقه با خلق محیط و شرایطی که حقیقت در آن چند سطحی است تقریباً امکان دستیابی به یک ارزیابی نهایی و درست را برای اعضاء غیر ممکن می کنند. در یک فرقه سخنان و اعمال متناقضی دیده می شود که فرد توان تحلیل درست و واقعی آنها را ندارد. اگر فرد با مشکلی در فرقه مواجه شود به او گفته می شود که به اندازه کافی بالغ نشده که تمام حقیقت را درک کند و همه چیز به زودی روشن خواهد شد. در واقع، فرد توان درک خیلی چیزها را ندارد، چون بسیاری از آنها ساخته توهمات سر کرده است  که اساساً از حیطه عقل خارج هستند. به طور کلی فرقه ها شرایطی را ایجاد می کنند که ارزیابی نهایی فرد و را مختل می کند.

نتیجه

کنترل رفتاری، کنترل افکار، کنترل عاطفی و و کنترل اطلاعاتی شکلی از کنترل نیرومند هستند که نفوذ زیادی بر ذهن انسان دارند. همه آنها با هم شبکه ای استبدادی شکل می دهند که قادر خواهند بود حتی قوی ترین ذهن ها را نیز اغوا کنند. در واقع افرادی که ذهنهای قوی دارند بیشترین و مشتاق ترین نسبت اعضای فرقه را تشکیل می دهند.

ذکر این نکته ضروری است که تمام فرقه ها فقط روش هایی که در این بخش شرح داده شد انجام نمی دهند و ممکن است برای کنترل ذهن از تکنیک های متفاوتی بهره ببرند و در اینجا تلاش شد تا حد امکان به رایج ترین تمریناتی که در زمینه هر یک از مؤلفه های کنترل ذهن انجام می گیرد، اشاره شود و مطمئناً تمرینات دیگری وجود دارد که توسط فرقه هایی مشخص استفاده می شود که در اینجا ذکر نشده است. برخی تمرینات می توانند در چند فرقه مشترک باشند. مثلا، برخی گروه ها نام افراد را تغییر می دهند تا به شکل دهی هویت جدید فرقه ای سرعت بخشند. برخی گروه ها در آموزه های خود بسیار سخت گیر و برخی نرم هستند و….. آنچه مهم است تأثیر کل فرآیند بر فرد و نتیجه ای است که از آن حاصل می شود؛ اینکه آیا او واقعاً انتخاب هایش را در کنترل خود دارد؟ تنها راه پی بردن به این امر این است. که اندکی فرصت فکر کردن به او داده شود تا به کلیه اطلاعات دسترسی پیدا کند و با پی بردن به ماهیت حقیقی فرقه دریابد که در ترک محیط آزاد است.

منبع: فصل چهارم کتاب کنترل ذهن، تألیف استیو حسن

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.