فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران
فرقه ضاله بهائیت در مقام شعار از مقتضیات زمان سخن میراند و خود را مطابق پیشرفت بشر و نیاز روز جامعه معرفی میکند و غیر خود را فرسوده و تاریخ مصرفگذشته میخواند؛ لیکن وقتی به آثار مکتوب اصیل این جریان مراجعه شود، پرده از ادبیات شیک و اتوکشیده مبلغان این جریان فرو افتاده و ادبیات حقیقی آنان در عصر مدرن خودنمایی میکند؛ ادبیاتی که اگر بدون ذکر نام گوینده یا نویسنده به مبلغان بهائی ارائه شود؛ بیشک آن را متحجرانه میخوانند و اگر نام گوینده یا نویسنده را بدانند، از آن دفاع میکنند؛ ولی مشابه آن را از غیر خود برنتافته و در مواجهه با چنین ادبیاتی، آن اُملی خوانده و به نقدش مینشینند؛ برای نمونه میتوان به کلیدواژههای سران این گروهک توجه کرد.
کلیدواژگانی که در ادبیات گفتاری و نوشتاری عصر بردهداری که در غالب نوشتههای سران بهائیت به چشم میخورد؛ برای نمونه در جملاتی که حسین علی بهاء، زنان را مخاطب قرار داده و گاهی آنان را «اماء الله»(۱) میخواند و زمانی «کنیزان» لقب میدهد(۲) و در برخی آثار بهائیت حتی پیروان خود را از جایگاه انسانیت نیز بیرون رانده و آنان را با ادبیات کتب تحریف شده هزاران سال پیش، یعنی «اغنام الله»(۳) میخوانند؛(۴) در برابر خطابهای قرآنی که مخاطب خود را پیش از ایمان آوردن «یا ایها الناس» میخوانْد و پس از ایمان آوردن «یا ایها الذین آمنوا» میخوانَد.
جالب است که پیروان گروهک بدیع بهائیت، از این نکته غافل نبوده و در مقام پاسخ به این نقد برآمدهاند. آنان با این توجیه که در یهودیت و مسیحیت نیز این تعابیر به کار گرفته شده است و از شبان و گوسفند در متون کتاب مقدس استفاده شده است.
آنان در پی نفی اتهام توهین به پیروان بهائیت هستند؛ لیکن از این نکته غفلت ورزیدهاند که سران بهائیت با ادعای بداعت و نوآوری و تاریخ مصرف گذشته خواندن ادیان گذشته و کتب آسمانی آنان از دیانت جدید سخن راندهاند؛ ولی توجیهگران صراحتاً اعتراف میکنند که سرانشان از آثار پیشین الگوبرداشتهاند؛ یعنی از ادیان به تعبیر بهائیت تاریخ مصرفشان گذشته که به جای علاج، درد را تشدید میکنند!!
حال جای این پرسش است که با وجود الگوگیری بهائیت از ادیان گذشته، چرا باید نسخه اصلی (ادیان گذشته) را رها کنیم و از نسخه کپی (بهائیت) پیروی کنیم؟؟
یادسپاری؛ باید توجه داشت که زبان زنده است و پیوسته در حال تغییر و تحول است، از اینرو شاید ادبیات کتاب مقدس (بر فرض تحری در زمان خودش)
پانوشت
1-کنیزکان.
2- پیام ملکوت، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۲.
3- گوسفندان خدا.
4- گنجینه حدود و احکام، ص ۲۱۹.