فرقه پژوهی:
چرا مدعیان تصوف و عرفان که ادعای انسان کامل بودن دارند، نمی توانند برای حقانیت خود از مباهله استفاده کنند.
مباهله از ریشه «بهل» به معنای رها ساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است که از زبانهای عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.
فارغ از انحرافی بودن تفکرات و اعتقادات فرقه صوفیه گنابادیه به مناسبت سالروز جریان تاریخی مباهله و تطبیق روایات متعدد شیعه و سنی در خصوص این واقعه در تلاشیم برای پایان اختلافات اخیر اسماعیل صلاحی و مصطفی آزمایش دو نفر از مدعیان قطبیت شاخه های مختلف این فرقه انحرافی، راهکار مناسبتی ارائه دهیم تا شاهد پایانِ نامهنگاری و بیانیههای یکطرفه، بینتیجه و بیهوده باشیم.
مباهله، درخواست لعن و نفرین برای اثبات حقانیت است و بین دو طرفی رخ میدهد که هر کدام ادعای حقانیت دارند. واژه مباهله در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است؛ بهگونهای که افرادی که با یکدیگر درباره یک مسأله مهم اختلاف دارند از خداوند میخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل کند.
از نظر کاربردی، مسأله مباهله حکم و مسألهای کلی و عمومی است و میتوان ادعا کرد باتوجه به شرایط فعلی فرقه صوفیه گنابادیه، کاربرد خاص و ویژهای برای مشخص شدن ماهیت حقیقی درویش وارسته یا حقانیت درون فرقهای شاخههای مختلف داشته باشد.
مباهله نه تنها در صحنه هاى مبارزات اعتقادى و اصول دین کاربرد دارد بلکه در فروعات فقهى نیز بابى به همین نام وضع شده است که مربوط به اختلافات و مشکلات خانوادگى است. این نوع مباهله که مورد بحث فقهاى اسلامى مى باشد در متون فقهى به نام باب «لعان» معروف است.
باتوجه به اینکه علامه طباطبایی در ظاهر مورد قبول بزرگان صوفیه گنابادیه است و علیرضا عرب یکی از دراویش مطرح در کتاب خود بارها ایشان را مورد تمجید خود قرار داده، در اینجا به سخنان علامه در بحث مباهله اشاره خواهیم کرد:
علامه طباطبائى(ره) در این زمینه اعتقاد دارد هر فردی به پیروى از نخستین پیشواى اسلام، مى تواند در راه اثبات حقیقتى با مخالفان خود به مباهله بپردازد و از خداوند درخواست کند که طرف مخالف را کیفر بدهد و محکوم سازد.
از آنجا که سخنان و ادعاهای شاخههای مختلف فرقه صوفیه گنابادیه از جمله شاخه؛ جذبی، صلاحی و آزمایش با اسلام ناب محمدی (ص) تطابق ندارد و بر انحرافی بودن آن جای هیچ شک و شبههای نیست، هیچگاه حتی برای اثبات درون فرقهای به مباهله روی نخواهند آورد زیرا از زمان پیامبر صلواتاللهعلیه همیشه برخی افرادی سودجو برای سلطهی فکری و اعتقادی بر دیگران ادعاهای مختلفی مطرح میکردند و افراد جاهل نیز بدون تحقیق و تفحص پیرو این دسته از افراد سودجو شده و گاه به همین جهت آخر و عاقبت خویش را به تباهی میکشاندند.
در نتیجه مباهله تابع شرائط و ضوابطی است که از هر کس بر نمیآید و تنها انسانهای پاک و وارسته میتوانند بر علیه مخالفین انجام دهند و از آنجا که حق یکی است و دین حق، اسلام و مذهب تشیع است، بزرگان شاخههای مختلف فرقه صوفیه گنابادیه نمیتوانند حتی حقانیت درون فرقهای خود را از طریق مباهله به دیگری اثبات کنند.