فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران:
مهناز موفقی بهائی در مصاحبه با شبکه سعودی، علت مهاجرت خود را مصادره اموال و به آتش کشیدن خانه اش معرفی کرد. این در حالیست که بهائیان در ایران، مادامی که علیه اسلام و انقلاب توطئه نکنند از آزادی برخوردارند و اگر مصادیق مظلوم نمایی های بهائیت در ایران صحت می داشت، تاکنون نسل بهائیان منقرض می شد!
هرچه مهناز رئوفی بخاطر حق و حقیقت از تمام متعلقاتش گذشت، تهمت ها را به جان خرید تا از تاریکیِ بهائیت خود را نجات دهد و رستگاری را برگزیند؛ مهناز موفقی به امید حمایت بهائیت از وطنش گذشت، علیه کشورش به دروغ مصاحبه کرد و با طناب پوسیده بهائیت به چاه خیانت رفت و در آخر هم چون زباله ای بیارش رها و حکم دیپورت دریافت کرد!
تشکیلات بهائیت اعضای خود را به ابزاری برای سیاه نمایی و تشدید فشارهای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران، در داخل و خارج از کشور مبدل کرده است! از این رو مهناز موفقی یکی از بهائیانی است که در مصاحبه با شبکه معاند سعودی اینترنشنال، مدعی مصادره اموال و به آتش کشیدن خانه اش در مازندران توسط حکومت شد که اینک پس از گذشت چند سال از فرارش به ترکیه، حکم دیپورتش صادر شده است.(1)
اما مظلوم نمایی اعضای تشکیلات بهائیت در حالیست که:
اولاً: در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حقوق تمامی اقلیّت ها مادامی که علیه اسلام و انقلاب توطئه نکنند محترم شمرده شده و از این رو بدون توجه به عقیده، با اخلاق حسنه با ایشان برخورد می گردد.(2) بعلاوه اگر طبق دروغ اعضای بهائیت، باور به این فرقه در ایران جرم می بود و مجازات به آتش کشیدن خانه، مصادره اموال، منع از اشتغال، زندان، اعدام و… در پی داشت که تا کنون و پس از نزدیک به دو قرن، نسل بهائیان باید منقرض می شد!
ثانیاً: سوء استفاده از ناآگاهی مردم در مظلوم نمایی، از شگردهای همیشگی این فرقه بوده؛ تا جایی که صبحی مبلّغ پیشین بهائیت که مسلمان شد، سال ها پیش از شکل گیری انقلاب اسلامی از این ترفند بهائیت برای جلب حمایت مردمی و دولت ها پرده برداشته است: «اینها (بهائیان) با دستهای نهانی، آشوبها به پا میکنند و کارهای زشت مینمایند و مردم ساده را برمیانگیزند تا شورشی به راه بیندازند آنگاه بیگانگان بگویند ببینید این مسلمانان با ما چه می کنند، ما در این کشور از دست این ها روز خوش و آسایش نداریم. ای سروران جهان! به داد ما برسید و به فرمانروایان ما بگویید مگر ما نباید آزادانه زندگی کنیم، چرا جلوی ستمکاران و نادانان را نمیگیرند؟ هرچند بهائیان زور و نیرویی ندارند، ولی چون در بدسگالی (دشمنی) یک روش دارند، از ندانستگی مردم بهره مند می شوند…»(3)
ثالثاً: حکایت مهناز موفقی ما را به یاد مهناز رئوفی انداخت؛ دو شخصیت پیرو یک مسلک و تشکیلات، اما با تفاوتی از زمین تا آسمان! هردو مهناز، یکی رئوفی بخاطر حق و حقیقت از تمام متعلّقاتش گذشت، تهمت ها را به جان خرید، از تاریکیِ بهائیت خود را نجات داد و به اسلام ایمان آورد. یکی هم موفقی، به امید حمایت بهائیت از وطنش گذشت، علیه کشورش به دروغ مصاحبه کرد و با طناب پوسیده بهائیت به چاه خیانت رفت و همچون زباله ای بی ارزش رها و حکم دیپورت دریافت کرد!
پینوشت:
1- مصاحبه مهناز موفقی با شبکه سعودی ایران اینترنشنال.
2-اشاره به اصل چهاردهم قانون اساسی: جهانگیر منصور، قانون اساسی، تهران: نشر دوران، 1393 ه.ش، ص 35.
3- فضلالله صبحی مهتدی، پیام پدر، ص 241.