مسیحیت تبشیر
ادامه گفتگو با دکتر احمدرضا مفتاح درباره روندشناسی استراتژی‌های تبشیر:
  • در خصوص شیوه‌های جدید تبلیغات تبشیری توضیح دهید. گویا اخیراً کارگاهی هم به‌صورت مجازی در این زمینه برگزار کرده‌اید؟

در دوره‌های جدید اتفاقاتی به وقوع پیوست که جهان مسیحیت را به‌سمت بازنگری استراتژی‌های تبشیری سوق داد. در گذشته، مثلاً دوره قاجار، مبشران – از آلمان، انگلیس یا آمریکا- به‌صورت هیئتی و انفرادی به ایران می‌آمدند. آن‌ها می‌دانستند جامعه اسلامی نسبت به فرهنگ غربی موضع‌گیری می‌کند لذا سعی می‌کردند، ابتدا فرهنگ را عوض کنند. بنابراین در گذشته، می‌کوشیدند جامعه هدف را با خود همراه کنند. این امر از طریق نفوذ در فرهنگ سنتی (مثل زبان یا پوشش) انجام می‌شد. در گذشته برخی کشورهای غربی خود را در قیاس با کشورهایی که اصطلاحاً جهان سوم گفته می‌شد، دارای فرهنگ برتر می‌دانستند. اما بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم این ابهت شکست؛ چون فرهنگی که به آن می‌نازیدند، باعث بروز آن همه خسران شد.

بنابراین در اواخر قرن نوزدهم به فکر افتادند تا جریانی به نام «میسیولوژی» را راه‌اندازی کنند. میسیولوژی در واقع، علم تبشیر است. به عبارت دقیق‌تر ما قبلاً  با میسیونری به معنای فعالیت تبشیری مواجه بودیم؛ عده‌ای به‌عنوان مبشر -کشیش، اسقف راهب و مانند آن – با وظایف تعریف‌شده از کلیسای کاتولیک یا پروتستان برای تبشیر اقدام می‌کردند، اما در دوره جدید، استراتژی‌هایشان را مورد بازنگری قرار داده و به این نتیجه رسیدند که دیگر بر روی تغییر فرهنگ جامعه هدف، تأکید نداشته باشند. در واقع آن‌ها به تبشیر به‌عنوان یک علم نگاه کردند و مجموعه کنفرانس‌هایی در این زمینه تشکیل دادند که همایش «ادینبورگ» (در آمریکا) از همه مهم‌تر است. از آن پس، میسیولوژی دیگر به یک جریان تبدیل می‌شود. دپارتمان‌ها مؤسسات و انجمن‌هایی شکل می‌گیرد. محلات زیادی به چاپ می‌رسد، کرسی‌هایی به راه می‌افتد، فرصت‌های مطالعاتی اختصاص داده شده و در نهایت «انجمن میسیولوژی» آمریکا تأسیس می‌گردد که الی ما شاء ا…، کتاب‌ها و نشریاتی در این زمینه منتشر کرده است. اما اینها دنبال چه چیز هستند؟

میسیولوژی به‌عنوان علم تبشیر یا تبشیرشناسی به سه، چهار زیر شاخه تقسیم می‌شود:

یک بخش آن تاریخ است که می‌خواهند نگاهی به گذشته داشته باشند و ببینند در دوره های قبل چه اتفاقاتی افتاده. در واقع، تاریخ را رصد می‌کنند تا از نقطه ضعف‌هایشان آگاهی پیدا کنند.

 بخش دیگر به علوم اجتماعی مربوط می‌شود؛ یعنی آن‌ها صرفاً با تکیه بر کتاب مقدس عمل نمی‌کنند و از ظرفیت علوم اجتماعی و انسانی مثل جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌شناسی، اقتصاد، سیاست، زبان و مانند آن نیز به نفع خود بهره می‌برند.

 اما بخش سوم، الهیات است. همان‌طور که می‌دانید، الهیات مسیحی در یک مقطع همه علوم را در بر‌می‌گرفت، اما در دوره‌های جدید زیرشاخه‌های زیادی پیدا کرده است. یکی از مباحثی که در الهیات مطرح می‌شود، الهیات تبشیر نام دارد. به تعبیری گاهی باید تبشیر را با مبنای الهیاتی تعریف کنند. یکی از تعبیرهایشان «atheology of salvation» یا «الهیات نجات» است؛ یعنی می‌خواهند بگویند، هدف ما از فعالیت تبشیری، نجات دیگران است. بنابراین مبنای الهیاتی تبشیر را بیان می‌کنند.

و اما موردی که ما بیشتر با آن سروکار داریم، شاخه چهارم است؛ یعنی استراتژی‌های تبشیری. همین دسته است که باید آن را بشناسیم تا بتوانیم برخورد مناسبی در قبال جریان تبشیر اتخاذ کنیم. این استراتژی‌ها متعدد است که من به یکی از مهم‌ترین‌هایش یعنی «زمینه‌مندسازی، بافت‌مندسازی» (Contextualization) اشاره می‌کنم. جان کلام این استراتژی، آن است که اگر در گذشته سعی می‌کردند، اول فرهنگ جامعه هدف را قرار دهند، در اینجا خود را با همان زمینه فرهنگی موجود وفق می‌دهند، یعنی در همان زمینه و بستر فعالیت تبشیری انجام می‌دهند. این استراتژی تبشیری اهمیت بسیاری دارد و بیشتر در جهان اسلام به‌کار می‌رود. البته منحصر به آن نیست و بیشتر در جوامعی کاربرد دارد که در برابر فرهنگ غربی موضع‌گیری می‌کنند.

  • یکی از روش‌های مشهور تبشیری در این رابطه، «جنبش کاشت کلیسا» است. این شگرد هم با میسیولوژی ارتباط دارد؟

قطعا یکی از مصادیق بارز در مقوله Contextualization یا زمینه‌مندسازی همان planting church یا جنبش کاشت کلیساست که کلیسای خانگی از دل آن بیرون آمده. در واقع، آنچه در مقام عمل به ظهور رسیده، کلیسای خانگی است. نمونه‌های دیگری هم وجود دارد؛ مثل  in sider movement یا «جنبش درون» که البته – چنانچه اشاره خواهم کرد- مورد اول، بیشتر توانسته جا باز کند و ما امروزه با همان کاشت کلیسا مواجهیم. هدف کاشت، جوامعی است که به تبشیری‌ها اجازه ساخت ساختمان جدید برای کلیسا نمی‌دهند. ببینید، در کشور جمهوری اسلامی ایران حقوق اقلیت‌های شناخته‌شده در قانون اساسی مراعات می‌شود. هم‌میهنان مسیحی، ارمنی و آشوری قرنهاست، در ایران حضور دارند. همین‌طور کلیمیان و زرتشتی‌ها. این اقلیت‌ها، از حقوق شهروندی برخوردارند و اجازه دارند، به دینداری‌شان ادامه دهند و معمولاً هم هیچ گونه اصطکاکی با مسیحیان بومی و اصالتا بومی نداشته‌ایم، به‌خصوص ارامنه و آشوریان که فعالیت تبشیری ندارند و دین با نژاد و با قومیت آن‌ها گره خورده است. بنابراین، علاوه بر اینکه بر حقوقشان تأکید شده، محدودیت‌هایی برای ساخت کلیسای جدید وجود دارد که در بسیاری از کشورهای اسلامی دیده می‌شود. حال بگذریم از اینکه  برخی کشورها از باب خوش‌خدمتی به غرب فضاهای جدیدی ایجاد کرده‌اند.

به هر روی در مناطقی که به تبشیری‌ها اجازه بنای ساختمانی تازه برای کلیسا داده نمی شود، آن‌ها به فکر افتادند، از تجمعات و شبکه‌های کوچک و سلولی به‌نام «کلیسای خانگی» استفاده کنند. مهم‌ترین ویژگی کلیسای خانگی این است که ساختمان نمی‌خواهد، لازم نیست، حتماً جمعیت زیادی باشند، ممکن است، با دوسه یا ۱۰ نفر برپا شود. نکته دیگر، اینکه در کلیساهای دارای سلسله‌مراتب مثل کلیسای کاتولیک، ارتدوکس، انگلیکن و برخی کلیساهای اسقفی پروتستانی، فرد برای پوشیدن ردای کشیشی باید سلسله‌مراتبی را طی کرده و یک دوره کشیشی حداقل چهار یا هشت ساله را گذرانده باشد. همچنین از فلسفه و الهیات آگاهی داشته باشد. اما در کلیساهای خانگی ممکن است، شخصی با حداقل آموزش دو یا شش ماهه به این مرتبه برسد، آموزش‌هایی تحت حمایت شبکه‌های خارج از کشور. پس دیگر لازم نیست، آن سلسله مراتب طی شده باشد. هر کدام از این افراد در محدوده خود سعی در جذب افراد می‌کند. مثلاً اگر کارمند است، می‌کوشد همکارانش را جذب کند، یا فرد دانشجو بر همکلاسی‌های خود متمرکز می‌شود. دیگری همسایگانش را جذب می‌کند و… . در کلیسای خانگی، هر یک نفر که جذب می‌شود، وظیفه و مأموریت تبلیغ را بر عهده‌اش می‌گذارند و شگردهای خاصی هم برای فرایند جذب دارند. به آن‌ها توصیه‌شده در هر جا و زمان و در مورد هر کس که امکان دارد، به جذب بپردازند و از هر فرصتی استفاده کنند. به مبشران آموزش داده می‌‌شود که در مورد مسلمان‌ها، در وهله نخست باورهای اسلامی را نقد کنند. چون بالأخره تعلق‌خاطر دارند و موضع‌گیری می‌کنند.

مثلاً یکی از روش‌هایی که استفاده می‌کنند، «Quranic bridges» است، یعنی «پل‌زنی قرآنی»؛ قرآن را به‌عنوان پل ارتباط قرار دهند. آن‌ها این‌گونه آموزش می‌بینند، با یک مسلمان که طرف می‌شوی وقتی صحبت از کتاب مقدس به میان می‌آید، باید مطرح کنی در قرآن از چه پیامبرانی صحبت شده؟ ممکن است، بگوید حضرت ابراهیم، حضرت نوح، حضرت موسی حضرت عیسی و … . بعد بپرسد، کدامیک از این پیامبران در قرآن بیشتر تجلیل شده؟ پاسخ می‌دهد، حضرت عیسی. چه تعابیری در مورد حضرت عیسی به کار برده شده؟ و… . یعنی کاری می‌کنند، خود فرد مسلمان، به این نتیجه برسد که به هر حال قرآن کریم شأن والایی را برای پیامبران و به‌خصوص در مورد حضرت عیسی قائل‌ شده. حال مبشران می‌گویند، این را پل ارتباط قرار دهید و از همین فرصت استفاده کنید تا به طرف اثبات نمایید. یا اینکه دغدغه‌های مسلمانان در مورد گناه را پیش بکشید. بر اساس باورهای اسلامی به ما توصیه شده که در حالت خوف و رجا باشید، یعنی انسان از یک طرف، خوف داشته باشد که مبادا آن‌گونه که شایسته است، به وظیفه‌اش عمل کرده باشد؛ از طرف دیگر، امیدوار باشد، به رحمت الهی. این در سنت اسلامی به‌عنوان یک امتیاز تلقی می‌شود؛ یعنی یک وجه اعتدال دارد اما تبشیری ها از آن احساس قصور (تقصیر) یا گناه سوءاستفاده می‌کنند، می‌گویند: شما مدام از استرس نجات رنج می‌کشید، در حالی که ما معتقدیم عیسی مسیح وقتی بر صلیب رفت، واسطه می‌شود و همه گناهان را با آموزه «فداء» می‌بخشد.

البته اصل بحث آموزه فداء برای رهایی از گناه نخستین است. منتها طوری وانمود می‌کنند که تنها اظهار ایمان کافی است و با این شگرد سعی در جذب دارند. البته ناگفته نماند که آن‌ها هم احکام قوانین و اخلاقیاتی دارند ولی درجه و کیفیت آن با احکام شرعی اسلام متفاوت است. هرچند در جوامع مسیحی اخلاقیات به نوعی فروکاسته شده، اما به هیچ وجه در مسیحیت فروگذاشته نشده و این مسئله تنها مورد سوءاستفاده تبشیری ها قرار می گیرد.

چنانچه اشاره شد، یکی دیگر از استراتژی‌های تبشیری، «جنبش درون» است؛ بدین معنا که هرگاه افراد نمی توانند، تظاهر به مسیحی بودن کنند، با اتخاذ رویکردی منافقانه، برنامه‌ها را پیش ببرند. بر اساس این استراتژی در مناطقی که امکان استفاده از ساختمان کلیسا و فعالیت رسمی وجود ندارد، افراد باید در درون به جریان تبشیری گرویده باشند، اما تظاهر به مسلمان‌بودن کنند. می‌گویند همین قدر که از درون تحول پیدا کرده و ایمان آورید، کافی است.

تأکید می‌کنم که همه، این استراتژی را قبول ندارند؛ چون ممکن است، یک نوع قریب و ریاکاری در آن اتفاق بیفتد. جنبش درون عمدتاً مربوط به جوامع اسلامی است که تظاهر به تغییر کیش با واکنش‌های منفی همراه است. حتی در بین خود مسیحی‌ها هم عده‌ای با این جریان مخالف و معتقدند، نباید به دروغ و فریبکای متوسل شد. به‌همین خاطر از یک جهت، رویکرد جنبش درون، با کلیسای خانگی متفاوت است؛ در آنجا رسماً جامعه مسیحی را به‌شکل سلولی و شبکه‌ای توسعه می‌دهند. اما در جنبش درون بیشتر هویت اسلامی (دینی) را متزلزل می‌سازند، ولو اینکه آمار چندان هم به نفعشان بالا نرود.

  • به‌عنوان سؤال پایانی بفرمایید بهترین روش برای مبارزه با تحرکات و استراتژی‌های تبشیری چیست؟

واقعیت این است که ما باید بیشتر پیشگیری کنیم تا مقابله. مهم‌ترین روزنه نفوذ تیشیری‌ها، قشر خاکستری جامعه است. کسانی که اسماً جزء خانواده مسلمانان هستند، اما به دلایل مختلف، تعلق‌خاطر باورها و اعتقاد قلبی‌شان به دین کم شده.

بنابراین، قبل از هر اقدامی باید باورهای دینی را تعمیق بخشیم. در این راستا، باید ابتدا رصد کنیم که چه چیز باعث بروز این ضعف عقیدتی شده، ممکن است، بخشی از آن به فضاهای اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی برگردد. شاید افراد از شرایط مختلف سرخورده شوند، ما اول باید این مسائل را اصلاح کنیم. به تعبیری به‌نظر می‌رسد، باید به قصه کلان و فراتر از جریان تبشیر مسیحی نگاه کنیم و در بررسی عوامل بروز آسیب‌های عقیدتی – اخلاقی می‌بایست، از علوم جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و مردم‌شناسی استفاده کنیم. سپس در پی ارائه راهکارها در قالب یک  پروژه کلان باشیم.

من در قدم اول، روی این قسمت تأکید می‌کنم، اما اگر به‌طور خاص بخواهیم به فضاهای تبشیری دقت کنیم یکی از مراحل مهم آگاهی‌بخشی است. البته این بحث همیشه محل مناقشه بوده که آیا مثلاً این مباحث را باید برای دانشجویان مطرح کنیم یا دانش آموزان؟ و امثالهم نکته دیگر، ایجاد مراکز مشاوره برای افرادی است که به هر دلیل تحت تاثیر تبلیغات جذاب تبشیری‌ها قرار گرفته و دچار شبهاتی شده‌اند. با وجود هجمه سنگینی که علیه اسلام وجود دارد و اسلام‌هراسی گسترده پس از ظهور امثال «داعش»، بروز پرسش‌ها در این افراد، اهمیتی دو چندان دارد و باید جایی باشد که افراد بتوانند، بدون دغدغه، پاسخ‌های خود را بگیرند. از نظر بنده شاید این تأثیرگذارترین راهکار و رویکرد باشد.

البته حوزه دیگری که اکنون بیشترین آسیب را از ناحیه تبشیر به ما می‌زند، فضای مجازی است و مقوله دین نیز در این فضا هم‌راستا با مسائل سیاسی هدف هجمه‌های معاندان است. بنابراین دغدغه‌مندان باید به این محیط نیز توجه کنند. لازم است اقشار مختلف از گروه‌های خانوادگی کوچک گرفته تا صنفی و بزرگ‌تر تحت آموزش قرار گیرند و نسبت به این هجمه‌ها آگاه شوند. همچنین قشر متدین باید حضور جدی در فضای مجازی داشته باشد. البته با زبان لیّن، چون زبان بد مثل این است که فرد با حالتی کینه‌توزانه جواب آن کینه را می‌دهد که بی‌تردید مؤثر واقع نخواهد شد.

در خاتمه بحث تأکید می‌کنم ما با هم‌میهنان مسیحی خود، هیچ گونه مشکلی نداریم، آن‌ها از آزادی دینی برخوردارند و مناسکشان را بدون هیچ مشکلی انجام می‌دهند و در عین حال حب میهن نیز در وجودشان مشهود است. بنابراین، سخن گفتن از مقوله تبشیری بدان معنا نیست که ما بخواهیم با هم‌میهنان مسیحی‌مان مواجهه‌ای داشته باشیم، بلکه بسیار بجاست که با آن‌ها وارد گفتگو هم بشویم و از ظرفیتشان استفاده کنیم.

اساساً فعالیت‌های تبشیری و کلیساهای خانگی ربطی به مسیحیان بومی ایران ندارد. این نکته را فقط از این باب عرض کردم که بحث ما از مواجهه با فعالیت‌های تبشیری به این معناست که هجمه به باور دینی جوانان را برنمی تابیم و منظور ما شخص مسیحی که بر مبنای دینداری خود عمل می‌کند، نیست.

  • با سپاس از نکات ارزنده حضرتعالی

منبع: روشنا، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۹۰ و ۹۱، صص۸۶- ۹۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.