نگاهی به جایگاه سحر و جادو در اسلام

در این گزارش، به چند مورد از روایاتی که حرمت سحر و جادو در دین اسلام و فرقه‌های انحرافی را بیان کرده است، اشاره می‌شود.

سحر از دسته خارق‌العاده‌هایی است که از گذشته تاکنون همواره مورد توجه امت‌های متعدد قرار گرفته و در طول تاریخ، ابزاری برای سوءاستفاده افراد برای رسیدن به امیال شخصی و حتی وسیله‌ای برای تهمت به انبیا و مقابله با معجزات آن‌ها توسط مخالفین بوده است.

اکنون نیز فرقه‌ها و گروه‌های انحرافی اکثراً برای پیش بردن اهداف خود، از سحر و جادو استفاده می‌کنند. آن‌ها می‌توانند از این طریق در ذهن و قلب افراد القائاتی را به‌وجود آورده و به خود جذب کنند. در آیین‌های مختلف مانند کابالا، هندوئیسم، برخی شاخه‌های مسیحیت انحرافی (منظورمان مسیحیت راستین و جامعه محترم مسیحیان ایران و جهان نیست)، عرفان‌های نوظهور مانند عرفان حلقه و… از سحر استفاده می‌شود، هم چنین در فرقه‌های مختلف صوفیه بخصوص در فرآیند جذب و مریدسازی استفاده از سحر و جادو توسط اقطاب و بزرگان آن‌ها رایج است.

یکی از ساحران که در برابر انجام عمل سحر مزد می‌گرفت (به نام عیسی بن سقفی) خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید، و پرسید:

«قربانت گردم! حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد می‌گرفتم. خرج زندگی من نیز از همین راه تامین می‌شد، و با همان پول، حج خانه خدا را انجام داده‌ام، و خداوند بر من منت نهاد که شما را زیارت کرده‌ام و توبه حقیقی به درگاه خداوند نموده‌ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «عقده سحر را بگشای، ولی گره سحر نبند.» (کلینی، محمد بن یعقوب)

با توجه به این روایت و قسمت اول فرمایش امام صادق (علیه السلام) که فرمودند عقده سحر را بگشای، بعضی از علما این برداشت را داشتند که برای ابطال سحر جواز استفاده از سحر وجود دارد (انصاری، مرتضی).

البته از ظاهر روایت نمی‌توان به‌صورت قطعی به این نتیجه رسید و احتمالات مختلفی را می‌توان مطرح کرد؛ از جمله اینکه با توجه به روایت، فرد مذکور به دنبال پذیرفته شدن توبه‌اش بوده است. بنابراین شاید منظور امام صادق (علیه السلام) این بوده است که او فقط سحرهایی که تا آن زمان انجام داده بوده (نه هر سحری) را باطل کند و دیگر سحری نبندد؛ زیرا از شرایط پذیرش توبه در هر کاری جبران خطایی است که فرد انجام داده است.

احتمال دیگر این است که ابطال سحر با روشی غیر از سحر، مانند استفاده از قرآن، ذکر، دعا و تعویذ انجام شود و مرحوم مجلسی در شرحی که ذیل این روایت در کتاب مرآه العقول آورده به این نکته اشاره کرده (مجلسی، محمدباقر).

برداشت متفاوت دیگری که وجود دارد، این است که جواز استفاده از سحر و جادو برای ابطال سحر، تنها در صورتی وجود دارد که برای باطل کردن نوع خاصی از آن، جز سحری بر ضدش هیچ راه چاره دیگری نباشد.

مرحوم حمیری در کتاب قرب الاسناد علاوه بر تاکید بر این نکته که تصریحی برای ابطال سحر با سحر وجود ندارد (و بیان روش قرآن و ذکر و تعویذ)؛ این مورد را استثنائی برای استفاده از سحر در ابطال سحر قرار داده است. (حمیری، عبدالله بن جعفر)

بنا بر مطالب بیان شده مشخص شد که روایات زیادی، مطلق استفاده از سحر و یا مراجعه به ساحر را نهی کرده است و در روایت آخر نیز به هیچ وجه تصریحی بر استفاده از سحر برای ابطال سحر وجود ندارد.

در ادامه به چند مورد از روایاتی که حرمت سحر را بیان کرده است اشاره می شود؛

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند:

«کسی که سحر بیاموزد کم یا زیاد؛ کافر شده است و رابطه او به کلی با خدا قطع می گردد.»(حر عاملی، محمد بن حسن)

هیثم بن واقد از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «در نزدیکی ما مردی در جزیره‌ای زندگی می‌کند که هر کس نزدش می‌رود و از چیزی که از او دزدیده شده است یا سوالاتی شبیه به این می‌پرسد، به آن‌ها خبر می‌دهد. می‌توانیم به او مراجعه کنیم؟»

حضرت فرمودند: «رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که نزد ساحر یا کاهن یا دروغگویی برود در حالی که آنچه را که می‌گویند، تصدیق‌کننده باشد به تمام کتاب‌های آسمانی که خدا فرستاده کافر شده است.» (مجلسی، محمدباقر).

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «زنی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و عرض کرد: ای رسول خدا! شوهری دارم که با من تند و خشن است و من کاری کرده‌ام (با جادو و جمبل) که با من مهربان شود. رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: وای بر تو! دینت را تیره کرده‌ای، نفرین فرشتگان نیک بر تو باد. نفرین فرشتگان آسمان بر تو باد، نفرین فرشتگان زمین بر تو باد.»(طبرسی، حسن بن فضل)

این اعمال، فقط مخصوص به زمان اهل بیت (علیهم السلام) نبوده است و امروزه نیز شاهد آنیم که افراد بسیاری به بهانه‌های مختلف از جمله پیدا شدن اشیاء گم‌شده خود یا برای ایجاد محبت بین دو نفر و یا ایجاد دشمنی بین افراد به رمال و دعانویس و سرکتاب بازکن مراجعه می‌کنند. در حالی که طبق روایت عمل آن‌ها مصداق کفر است و باعث می‌شود، دین خود را ببازند و ملعون ملائکه قرار گیرند.

حد ساحر(مجازات) و مذمت سحر

نصربن قابوس می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «منجم، مانند کاهن است و کاهن مانند ساحر و ساحر مانند کافر و کافر در آتش است.» (صدوق)

سکونى گوید: امام صادق (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کردند: «ساحر مسلمان کشته می‌شود؛ اما ساحر کافر کشته نمی‌شود.» پرسیدند: ای پیامبر خدا! چرا ساحر کافر را نمی‌کشند؟ فرمود: «زیرا کفر، بزرگتر از سحر است و چون سحر و شرک قرین یکدیگرند.» (کلینی، محمد بن یعقوب)

در واقع فرد مسلمانی که سراغ سحر برود، از اسلام خارج شده و مشرک می‌شود و به دلیل ارتدادش مجازات او این است که کشته شود.

امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «ساحر را یک ضربت شمشیر بر سرش می‌زنند و او را می کشند.» (کلینی، محمد بن یعقوب)

این در حالی است که حد گناه کبیره و بزرگی مانند شرب خمر تازیانه است و این روایات نشان می‌دهد، استفاده از سحر تا چه حد قبیح است، چراکه مجازات بسیار سنگینی برای آن تعیین شده است.

تا بدین‌جا از روایات مطرح شده، استثنائی برای استفاده از سحر و یا مراجعه به ساحر بیان نشده و در هر شرایطی این عمل مذمت شده است.

از طرفی، با توجه به اینکه آیات و ادعیه و تعویذات موجود نیز به صورت مطلق برای ابطال سحر توصیه شده است به نظر می‌رسد، سحری نباشد که با این روش‌های ماثوره باطل نشود و فرد برای ابطال آن ناچار شود که از سحر استفاده کند.

پس به طور کل می‌توان گفت با توجه به آیات و روایات هیچ جواز صریحی برای استفاده از سحر و یا مراجعه به ساحر ولو به قصد ابطال سحر وجود ندارد.

 

منبع

گزارش ردنا – ادیان نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.