آتئیست ها تنها منبع معرفتی را علم تجربی(ساینس) می دانند؛ روح کلی حاکم بر ساینس این است که: در هیچ موردی نمی‌توانم به نحو قطعی نظر بدهم و همواره جایی را برای تردید باقی می‌گذارم. تفاوت آتئیست با آگنوستیک[1] همین است که آتئیست به نحو قطعی ادعایش را مطرح می کند ولی آگنوستیک ها خود را مردد می بینند.

ادعاهای تند و قطعی آتئیست های علمگرا برای افرادی که ویژگی غیرقطعی بودنِ علم را می شناسند و ادعای علمی بودن را از این آتئیست‌ها می شنوند، بسیار شگفت انگیز است!

منصفانه بخواهیم بگوییم: آتئیسم یک فرقه دگم شبه مذهبی است که برعلیه مذهب های دیگر اظهارنظرهای دگماتیک و انحصارگرایانه را با سوء استفاده از برچسب های علمی، مطرح می کند، اما آگنوستیک فردی است که نمی‌داند برای دستیابی به باورهای فراطبیعی از چه راهی باید برود. بین این دو آدم، تفاوتِ فراوانی وجود دارد.

آتئیسم، ولو فریاد می زند که دین باید محو شود، ولی خودش شاخصه های ادیان و فرقه ها را دارد.

یک آتئیست در صورتی که علم تجربی را مبنای جدی برای خودش انتخاب کند و سپس به ( مجموعه ی اظهارنظرهای تندو تیز و دگم خودش) بیاندیشد، خود را با یک دوراهی مواجه خواهد دید: یا باید علم تجربی (ساینس) را جدی نگیرد، یا باید از آتئیسم به آگنوستیسیزم تغییر مسیر بدهد.

از این منظر می‌بینیم آتئیست ها نه خود را پایبند استدلال‌های فلسفی محض معرفی می کنند و نه اهمیتی برای استدلال های عقلی قائل می شوند و هنگامی که به آنان می گوییم این دگم بودن شما، با روح علم و علم تجربی (ساینس) سازگار نیست، جواب هایی می دهند که از پیروان فرقه های دگم و غیرعقلانی و تعصباتی می شنویم. به مثال زیر دقت فرمایید:

بک دستگاه فوق پیشرفته از محصولات یک شرکت مهم خارجی به دست ما افتاده است. آن را به متخصصان خودمان می دهیم تا با مهندسی معکوس، آن را بفهمند.

از آنجا که دستگاه فوق، بنا به فرض، فوق العاده پیچیده است، مهندسان اظهارنظرهای خود را به صورت غیرقطعی (توجه کنید) اعلام می کنند زیرا هنوز از تمامی زوایای این سیستم پیچیده آگاه نشده اند. جمله مهم این است که: اظهارنظرهای غیرقطعی از این افراد در این مورد، پذیرفتنی است.

اما حال فرض کنید توانسته باشید با شرکت مهم خارجی فوق الذکر و شخصی که سازنده همین دستگاه پیچیده است، مرتبط شوید. اگر از او اظهارنظر غیرقطعی بشنوید، برای شما پذیرفتنی نخواهد بود. انتظار معقول و موجه ما این است که آن را به نحو قطعی بیان کند نه با شک و شاید و اگر و مگر! زیرا او خودش آن را ساخته است. او که دیگر نباید غیرقطعی نظر بدهد. سازنده اگر اظهارنظر غیرقطعی بکند، مذموم و ناپسند است اما غیرسازنده ها اگر به نحو غیرقطعی اظهارنظر کنند، کاملا موجه و پسندیده است.

منبع: مدرسه علم و دین

 

[1]بی‌خدایی ندانم‌گرا (یا ندانم‌گرایی بی‌خدا) (به انگلیسی: Agnostic atheism) موضعی فلسفی است که بی‌خدایی و ندانم‌گرایی را دربرمی‌گیرد. بی‌خدایان ندانم‌گرا، بی‌خدا هستند؛ چون اعتقادی به وجود خدایی ندارند، و ندانم‌گرا هستند چون مدعی‌اند که وجود یک خدا، به‌طور ذاتی، ناشناختنی یا با توجه به مدارک فعلی ناشناخته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.