بهائیت و تروریست

از ترور ناصرالدین شاه قاجار در سال (1230ه ش) تا شهادت روح الله عجمیان سال 1401

واقعیت آن است که بهائیت حتی برخلاف تعاریف رسمی از دین هیچ گاه به پیروان راه و روش شخصی زندگی را ارائه نکرده است بلکه آنها را مقید به تبعیت از یک سیستم جهان‌وطنی می‌کند که پایگاه اصلی آن در بیت‌العدل ‌قرار دارد.  در حقیقت بهائیت یک تبعه خود را نه مقید به رعایت چارچوب‌ها و قوانین سرزمینی بلکه به اوامر ارائه شده از بیت‌العدل می‌کند، حتی اگر یک کشور در حال جنگ باشد در صورتی که بیت‌العدل تشخیص دهد باید از نبرد در مقابل دشمن متجاوز خودداری کند؛ اتفاقی که در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 1359 شمسی روی داد و بهائیان بر خلاف سایر شهروندان نظام جمهوری اسلامی با هر دینی اعم از یهودی، ارمنی و مسلمان کوچک‌ترین مشارکتی در دفاع از وطن نداشتند. به این ترتیب به صراحت می‌توان این نکته را مطرح کرد که بهائیت نه یک دین بلکه یک حزب سیاسی است که به دنبال ایجاد شبکه‌ای قدرتمند در میان پیروان خود در اقصی نقاط جهان است که به دنبال مطامع بیت‌العدل است؛ همان نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره صهیونیسم بیان فرمودند.

در حقیقت می‌توان بهائیت را نه یک دین بلکه یک شبکه منسجم با اهداف خاص سیاسی، امنیتی، اقتصادی دانست. نگاهی به تاریخ فعالیت پیروان این فرقه به خوبی نشان می‌دهد که بهائیت در حقیقت ‌زاده سیاست‌های خاصی است که عمدتاً از آن سوی مرزهای ایران هدایت می‌شود، کما اینکه هم اکنون مقر بیت‌العدل در زمین‌های فلسطین اشغالی به عنوان اصلی‌ترین دشمن ایران قرار دارد.

 بهائیان و نقش آنها در اولین شبکه تروریستی مدرن در ایران

سخن گفتن از ارتباطات بهائیان در دوران پس از انقلاب اسلامی نیاز به گفتاری جداگانه دارد که شاید بتوان درباره آن صفحه‌ها سخن گفت اما از آغاز تولد بهائیت مدارک قاطعی درباره تلاش‌های مغرضانه این فرقه وجود دارد.  درباره منشأ و خاستگاه بابی‌گری نظرات یکسان نیست. برخی مانند سیداحمد کسروی و فریدون آدمیت و احسان طبری و محمدرضا فشاهی، بابی‌گری را جنبشی اجتماعی علیه ستم دوران قاجاریه فرض کرده‌اند بی‌آنکه در زمینه بابی‌گری اولیه کاوشی جامع عرضه کنند. معهذا همینان نیز گاه به پیوندهای خارجی بابی‌گری اشاراتی دارند. خاندان باب، نقش تعیین‌کننده تجارتخانه دایی‌های علی‌محمد شیرازی و شرکای ایشان در ظهور بابی‌گری و پیوندهای این خاندان با کمپانی‌های جهان‌وطن فعال در تجارت جهانی تریاک نیمه اول سده نوزدهم، به ویژه کمپانی ساسون مستقر در بمبئی را نشان داده و همچنین نقش شبکه‌ای فعال و گسترده از یهودیان مخفی مستقر در ایران، به ویژه در شهرهایی چون مشهد، شیراز، کاشان، همدان و اصفهان در پیدایش و گسترش بابی‌گری و بهائی‌گری کاملاً برجسته است. در همین راستا می‌توان به سفر تبلیغاتی سال‌های-1913 1911عبدالبهاء به اروپا و امریکا اشاره کرد.

بسیاری از مورخان در این تردید ندارند که بابی‌گری با حمایت کانون‌هایی در درون حکومت قاجاریه امکان نشوونما یافت و اگر این حمایت‌ها نبود باب هیچ‌گاه شهرتی نمی‌یافت و مانند دعاوی مشابه در جهان اسلام به زودی فراموش می‌شد. مورخان حاج میرزا آقاسی ایروانی، صدراعظم محمدشاه قاجار را مسبب اصلی گسترش بابی‌گری می‌دانند، حتی مورخان نامدار بهائی که کتاب‌های آنها به عنوان تاریخ معتبر بهائی تدریس می‌شود به این نکته اشاره می‌کنند که در صورت نبود این حمایت‌ها هیچ گاه بابیت به این درجه نمی‌رسید.

در این میان شورش‌های اولیه عناصر این فرقه گمراه در دوران ناصری نقش مهمی در بدبینی مردم و حتی دولتمردان قاجار به این فرقه داشت. امیرکبیر با تدبیر یا سرکوب قاطع این شورش‌ها را مهار و خاموش کرد. فریدون آدمیت که در میان محققان فوق در زمینه بابی‌گری صاحبنظرترین است، سرکوب قاطع شورش‌ بابیان را از افتخارات کارنامه امیر می‌داند. این فتنه با درایت و قاطعیت امیرکبیر فرونشانده شد و به تبع آن در 27 شعبان 1277 علی‌محمد باب نیز به دستور امیر در میدان ارگ تبریز تیرباران شد.  آیا دلیلی دارد که ملت ایران از کسانی حمایت کند که نقش اصلی در فرقه‌سازی و ایجاد شورش در ایران را بر عهد داشتند.

پس از سرکوب فتنه باب با درایت و قاطعیت امیر، بابیان به یک فرقه مخفی تروریستی بدل شدند و نام خود را به عنوان «بنیانگذاران تروریسم جدید» در تاریخ ایران ثبت کردند. نقشه ترور شاه و امیرکبیر و امام جمعه از توطئه‌هایی بود که کشف شد و هفت ماه پس از شهادت امیرکبیر در حمام باغ فین کاشان و پس از ترور نافرجام ناصرالدین شاه توسط یک بابی به‌نام صادق تبریزی (28 شوال 1268.ق) به دستگیری وسیع توطئه‌گران و قتل تعدادی از ایشان انجامید. در استنطاق‌های اولیه بانیان این ماجرا مواردی وجود دارد که بر پیوند برخی دستگیرشدگان مانند میرزا ابوالفضل گلپایگانی با مانکجی هاتریا، افسر ارتش حکومت هند بریتانیا و مسئول شبکه‌های اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا که در کسوت «عمده‌التجار» در تهران می‌زیست، دلالت دارد. ادوارد براون، ایران‌شناس نامدار و استاد کمبریج به تفصیل در کتب مختلف خود به اقدامات تروریستی بابیان صحبت کرده است.

  غارت ایران در دوران جنگ جهانی دوم

در دوران معاصر نیز بهائیان بارها برخلاف منافع ملی ایرانیان اقدام کرده‌اند، از جمله آنکه نیاکان خاندان‌های سرشناس بهائی را در کار قاچاق و ثروت‌اندوزی در دوران قحطی وحشتناک جنگ جهانی دوم به بعد می‌بینیم.  در این مورد دو سند وجود دارد؛ یکی گزارش « به‌کلی محرمانه» 13 مه 1943 وزارت امور خارجه امریکا در واشنگتن است به سفارت امریکا در تهران درباره عملیات قاچاق یوسف متحده، (ساکن تهران، سرای رشتی) و پسرش ر. متحده (ساکن امریکا، نیویورک، خیابان پنجم، شماره 225). مکاتبات پدر و پسر نشان می‌دهد که آنان به قاچاق کالاهایی اشتغال دارند که متضمن نقض قوانین تجاری امریکا و ایران است. سند دوم، گزارش دیگری است از سفارت امریکا در تهران که نشان می‌دهد ابوالحسن ابتهاج 40 ساله، رئیس کل بانک ملی ایران که با پیشینه برادر بزرگش در نهضت جنگل، به عنوان جاسوس سرویس اطلاعاتی بریتانیا آشنا هستیم، در بحبوحه بحران مالی زمان جنگ جهانی دوم در سال 1944 مبلغ 35 میلیون ریال به خارج منتقل کرده است.

در دوران پس از ملی شدن صنعت نفت آنچنان نفوذ بهائی‌ها بر ارکان داخلی ایران شدت می‌یابد که آیت‌الله بروجردی به واکنش مستقیم در قبال این روند واداشته می‌شود.  این مرجع بزرگ تشیع، در دهه پایانی حیات ارجمندش از یکه‌تازی بی‌حد و حصر بهائیان و حمایت حکومت پهلوی از ایشان سخت آزرده بود. به این دلیل، او دو بار حکومت پهلوی را به خروج از ایران تهدید کرد و شاه را به هراس انداخت. خروج مرجع تام جهان تشیع از ایران عواقبی سنگین برای حکومت پهلوی در پی داشت.  در نهایت شاه وادار می‌شود که با یک مقابله ظاهری با بهائیان و با تخریب حضیره القدس به عنوان مکان اصلی دینی بابیان در تهران موافقت ‌کند که این کار به سردمداری حجت‌الاسلام فلسفی واعظ بزرگ ایرانی انجام می‌شود.  بماند که در دوران رژیم پهلوی حتی شخصی مثل فلیکس اقایان ارمنی نیز در مقابل نرمش بی‌حد و اندازه شاه در مقابل بهائیان به حرف می‌آید و در گفت و گوی خود با پروژه تاریخ شفاهی ایران در امریکا به این نکته اشاره می‌کند که شاه تمام مناصب اقتصادی خود را به بهائیان سپرده است.

شبکه‌سازی بهائیت؛ نکته‌ای که هیچ کشوری آن را نخواهد پذیرفت،چراکه بهائیان به عنوان بخشی از شبکه‌های جاسوسی کشورهای غربی در ایران مرتکب چه خطاهایی شدند.  این مسئله ارتباطی با دین و حقوق شهروندی ندارد بلکه نکته اصلی هدایت بهائیان در قالب یک شبکه منسجم سیاسی و اقتصادی با سابقه بسیار منفی است که هیچ کشوری در جهان آن را نخواهد پذیرفت[1].

جریان بابیت پس از دستگیری علی محمد باب روزهای نابسامانی را سپری می‌کرد و هر روز وضعیت بابیت رو به افول می‌رفت. از طرفی حسینعلی نوری نیز که جایگاهی در بین بابیان نداشت، سعی داشت در کسوت پیشکاری برادر کوچک خود یعنی صبح ازل (که به عنوان جانشین باب منصوب گردیده بود) موقعیت خود را سامان بخشد و در بین بابیان این موقعیت نداشته را تثبیت نماید؛ لذا از هر خوش خدمتی به روس دریغ نمی‌نمود و در این راه حاضر گردید چه خون‌ها که بر روی زمین بریزد و این شوق به ریاست در حسینعلی نوری به حدی بود که حتی نه از ترور غیر بابیان، بلکه بابیان معترض به اوضاع نیز درنگ نمی‌نمود و در این مقاله به گوشه‌ای از جنایات سران بابی و بهائی اشاره‌ای می‌نمائیم.

۱ – واقعه ترور ناصرالدین شاه قاجار

این واقعه را شاید از حیث سیاسی بتوان با اهمیت‌ترین واقعه تاریخ بابیت و بهائیت ارزیابی کرد. پس از اعدام سید علی محمد باب که توسط امیر کبیر و به مقصود ختم ماجرای بابیه صورت گرفت، گروهی از بابیان به رهبری شیخ علی ترشیزی بر آن شدند تا ناصرالدین شاه و امیر کبیر و امام جمعه تهران را به قتل رسانند، اما ناکارآمدی نقشه طراحی شده، موجب دستگیری ۳۸تن از سران بابیان و براه افتادن موجی از بابی کشی در کشور شد.

امان الله شفا مبلغ سابق بهائی معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ریزی و دستور شخص بهاءالله (میرزا حسینعلی نوری) بوده است و صدها نفر، قربانی جاه طلبی و نقشه شوم او شده‌اند و اگر چنین نبود چرا حسین علی نوری مضطرب شده و خود را به سفارت روس می‌انداخت[2].

البته ذکر این مطلب ضروری است که در پی ترور شاه و مخصوصا امیرکبیر، بیشترین نفع را دولت‌هایی می‌بردند که در ایران به هر طریق ممکن سرمایه‌های مختلف این مملکت را به یغما می‌بردند؛ لذا دست داشتن بیگانگان در این ترورها را که در پی منافعی برای دول متبوع خود بوده است نمی‌توان نادیده انگاشت.

۲ – ترور شهید ثالث

در جوامع مذهبی و سنتی، طبقه و قشر روحانی از جایگاه خاصی برخوردار می‌باشند، لذا علمای شیعه بخصوص از آغاز غیبت کبری تاکنون، نقش شایان توجهی در گسترش مذهب حقه شیعه ایفا کرده‌اند و از نفوذ و اقتدار خود، نهایت استفاده را برای خدمت به اسلام و مسلمین نموده‌اند. با روی کار آمدن پادشاهان صفوی که برای اولین بار در کل ایران، مذهب تشیع بعنوان مذهب رسمی اعلام گردید، بطور طبیعی و قهری، میدان فعالیت برای علمای شیعه آماده تر شد. در دوران سلسله قاجاریه نیز، نقش روحانیت و موضع گیری‌های آنها در مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بسیار حائز اهمیت و قابل توجه و تامل می‌باشد. آیت‌الله شیخ محمد تقی برغانی از جمله عالمان این دوره است. وی نقش بسیار زیادی در هدایت و ارشاد مردم و مبارزه با افکار انحرافی شیخیه و بابیه ایفاء کرده و سرانجام در این راه به شهادت رسیده است.

بی تردید قتل مرحوم ملا محمدتقی برغانی توسط بابیان صورت گرفته و توطئه آن را قرهالعین (از یاران خاص باب و جزء حروف حی) طراحی کرده بود. محمدمصطفی بغدادی بهائی، از همراهان قره العین در آخرین سفر وی به قزوین، درباره این جنایت می‌گوید: قره العین به این عبد (که در آن وقت کودکی دهساله بودم) فرمودند که به آنها (بابیان همراه با قرهالعین) بگویم: جمیع از قزوین خارج شوید زیرا اتفاق عظیمی در قزوین روی خواهد داد که از حدوث آن واقعه قزوین به لرزه خواهد افتاد و خون شما ریخته خواهد شد، در حالیکه خداوند برای شما کارهای مهمی مقدر فرموده مخصوصا برای تو و پدرت شیخ محمد. من به منزل مراجعت کرده امر صریح و مبرم ایشان را به اطلاع همه رسانیدم. گفتند مراجعت کن و عرض کن که چرا شیخ صالح کریمی و ملا ابراهیم محلاتی با ما از قزوین خارج نمی‌شوند. این عبد مراجعت کرده و عرائض آنها را به عرض حضرت طاهره رساندم. فرمودند برگرد و به آنها بگو: زمان شهادت شیخ صالح کریمی و ملا ابراهیم فاضل محلاتی در رسیده است و…. . بعد از پانزده روز قضیه قتل حاج ملاتقی بزرگ علمای قزوین پیش آمد؛ زیرا هر روز منبر می‌رفت و به جنابان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی که مبشرین به ظهور حضرت اعلی بودند لعن می‌کرد و همچنین حضرت اعلی را سب ولعن می‌نمود و مردم را به دشمنی و عداوت با مؤمنین تحریک می‌کرد و اغوا می‌نمود؛ تا اینکه خداوند کسی را مسلط فرمود تا از او انتقام بگیرد[3].

راستی چرا محمدمصطفی بغدادی که در آن روزگار کودکی ده‌ساله بوده و در قزوین هم حضور نداشته با قاطعیت مدعی عدم مداخله ملاصالح و ملاابراهیم در واقعه قتل میگردد؟ تاریخ نگاری محمدمصطفی بغدادی وبررسی مجموعه وقایعی که در طول مدت ورود قرهالعین به قزوین تا فرار وی از زندان و ورود وی به تهران اتفاق می‌افتد و نیز نفرت عمیق قرهالعین از عمو و پدرشوهر سابقش، تردیدی باقی نمی‌گذارد که این قتل با برنامه‌ریزی و رهبری مستقیم قرهالعین و هماهنگی‌های او با سایر رهبران بابیه صورت گرفته است؛ چرا که بهاءالله بلافاصله بعد از بازداشت قرهالعین، اقدام به تلاش برای آزادی او از زندان می‌کند و به راحت موفق به رهانیدن وی می‌شود. یکی از نویسندگان بهائی در این باره می‌نویسد: بهاءالله به آقا محمد (هادی فرهادی) دستور دادند که به قزوین رفته مخفیانه جناب طاهره را به طهران آورده، تحویل جناب کلیم بدهد. آقا محمد (هادی فرهادی) با هر تدبیری بود طاهره را مخفیانه به طهران برد و به منزل جمال مبارک رسانید[4].

3- ترورهای درون فرقه ای بهائیت

از جمله ترورهای درون فرقه ای فرقه ضاله بهائیت نیز می­توان به قتل میرزا اسد الله دیان اشاره داشت. میرزا اسدالله دیان کاتب کتاب بیان و سایر مکتوبات علیمحمد باب و از بابیان «حروف حی» بود و بسیاری از اسرار پیدایش بابیگری را میدانست. میرزا آقاخان کرمانی داماد میرزا یحیی صبح ازل می نویسد:

میرزا حسینعلی چون میرزا اسدالله دیان را مخل خود یافت، میرزا محمد مازندرانی پیشخدمت خود را فرستاده {و} او را مقتول ساخت.

از دیگر قتل­های درون فرقه ای ایشان کشتن سه تن از طرفداران میرزا یحیی نوری در عکا بود. بهائیان عکا تصمیم گرفتند ایشان را از میان بردارند. آنان ابتدا خواستند این مأموریت را به نصیر بغدادی محول کنند، ولی بعد منصرف شدند؛ زیرا احضار نصیر از بیروت ممکن بود راز قتل را آشکار کند؛ لذا در سال ۱۲۸۸ ق (۱۲۵۰ش) هفت نفر از بهائیان به خانه افراد فوق در عکا ریختند و سید محمد اصفهانی و آقاجان کج کلاه و میرزا رضاقلی تفرشی را کشتند. حکومت عکا، بهاء و پسرانش، عباس و محمد علی افندی، میرزا محمد قلی، برادر بهاء، و تمامی بهائیان عکا، از جمله قاتلین، را دستگیر کرد. بهاء و پسران و خویشانش شش روز زندانی بودند، سپس قاتلین شناخته شده و در دادگاه به حبس­های ۷ و ۱۵ ساله محکوم شدند[5].

4- اعدام شهید شیخ فضل الله نوری

این رویه  تروریستی فرقه ضاله در ایران تداوم یافت و به ویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن، اوج گرفت. فعالیت های تروریستی بهائیان در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن با نام سردار محیی عبدالحسین خان معز السلطان، احسان الله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده و محمدنظر خان مشکات الممالک در پیوند است. جلسات آنان در خانه ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، نخست وزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار می­شد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و تعدادی نیز بهائی بودند. در سال ۱۳۲۷ق. (۱۲۸۸ش) ابوالفتح زاده و منشی زاده، به همراه زین العابدین خان مستعان الملک، گروه تروریستی موسوم به کمیته جهانگیر تشکیل دادند. در جلسات این گروه بود که حکم مرگ شیخ فضل الله نوری صادر شد. دادستان این محکمه شیخ ابراهیم زنجانی بود که تحت تأثیر میرزا مهدی خان غفاری کاشی (وزیر همایون)، عضو فرقه بهائی بود[6].

5- رفتارداعشی و تروریستی فرقه ضاله بهائیت در عراق

در پی توطئه قتل ناصرالدین شاه توسط بابیان که منجر به دستگیری آنها و تبعیدشان به عراق گردید، بابیان نیز فجایعی را در عراق به بار آوردند که اشاره‌ای کوتان به آن می‌نمائیم. در روزهائی که بابیان دسته جمعی به عراق تبعید شده بودند، هر روز حکایت شرم آوری از خود را در تاریخ حیات فرقه پوشالی بابیه ثبت می‌کردند که حتی بهاءالله نتوانسته است آن را انکار نماید. در کتاب مائده آسمانی این جمله از حسین علی نوری (بهاءالله)، درباره شیوه عملکرد اجتماعی بهائیان آمده است: «جمیع ملوک الیوم این طایفه را اهل فساد می‌دانند، چه که فی الحقیقه در اوایل اعمالی از این طایفه ظاهر، که فرایض ایمان مرتعد (می‌شد). در اموال ناس، من غیر اذن تصرف می‌نمودند و نهب و غارت و سفک دماء را از اعمال حسنه می‌شمردند»[7].

شوقی افندی نیز از ذکر این وقایع ابا نکرده و آورده است «در عراق شیوه بابیان این بود که شب‌ها به دزدیدن لباس و نقدینه و کفش و کلاه زوار اماکن مقدسه و شمع‌ها و صحایف و زیارتنامه‌ها و جام‌های آب سقاخانه‌ها می پردازند»[8].

حسین علی نوری (بهاءالله) در بغداد با عنوان پیشکاری ازل به فعالیت میان جمعیت آشفته بابیان پرداخت. این گروه به علت سر در گمی و نداشتن جایگاه مشخص دینی و دنیوی به یک معضل اجتماعی در عراق تبدیل شده بودند و حسین علی با استفاده از این فضای آشوب زده و پریشان با زیرکی و سیاست به استحکام جایگاه خود و تضعیف موقعیت یحیی ازل در میان بابیان پرداخت. او ازل را به بهانه‌های امنیتی در خفاء نگهداشته و خود زمام امور را بدست گرفت. جناب بهاءالله از این اوضاع آشفته و همچنین بی توجهی حکومت عثمانی به مسائل داخلی بابیان استفاده کرده، با شرارت به تسویه حساب و حذف فیزیکی مخالفین خویش پرداخت. نتیجه این شرارت‌ها فرار بابیان مهم و قابل اعتنا از بغداد و ایجاد فضای رعب شدید در میان آنان و قتل و کشتار مخالفان بود.
عزیه خانم نوری گروهی که با رهبری زیر زمینی بهاء به قلع و قمع بابیان بغداد مشغول بودند را جلادان خونخوار نامیده و می‌گوید: اصحاب طبقه اول که اسامی‌شان مذکور شد از خوف آن جلادان خونخوار به عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطراف دیگر عزیمت نمودند. سید اسماعیل اصفهانی را سر بریدند و حاجی میرزا احمد کاشی را شکم دریدند. آقا ابوالقاسم کاشی را کشته در دجله انداختند. سید احمد را کارش را ساختند. میرزا رضا خالوی سید محمد، مغز سرش را به سنگ پراکندند و میرزا علی، پهلویش را دریده به شاهراه عدمش راندند و غیر از این اشخاص جمعی دیگر را در شب تار کشته، اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضی را در روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه پاره پاره کردند؛ چنانکه بعضی از مومنین و معتقدین را این حرکات، فاسخ اعتقاد و ناسخ اعتماد گردید بواسطه این اعمال زشت و خلافکاری‌ها از دین بیان عدول کرده و این بیت را انشاء نموده در محافل می‌خواندند و می‌خندیدند:

اگر حسینعلی، مظهر حسین علی است هزار رحمت حق بر روان پاک یزید!!

و می‌گفتند ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم[9]!

6- دیگر اقدامات تروریستی فرقه ضاله درزمان ناصرالدین شاه قاجار

از دیگر نمونه های قتل مخالفان توسط بهائیان می توان به قتل سید ابوالحسن کلانتر سیرجان (۱۳۲۴ق) (۱۲۸۵ش) که منجر به شورش مردم سیرجان علیه بهائیان شد، قتل محمد فخار که به دستور محفل بهائیت در یزد انجام و پس از قتل، جسد وی سوزانده شد و نیز به قتل یک خانواده شش نفری در سال ۱۳۲۸ قمری در منطقه ابرقو که با دستور محفل بهائیت صورت گرفت می توان اشاره داشت[10].

7- اقدامات فرقه ضاله بهاییت در اعدام انقلابیون در زمان حکومت پهلوی ها در ایران از جمله شهید طیب

طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی در سپیده‌دم 11 آبان 1342 به جوخه اعدام سپرده شده و به شهادت رسیدند. که طبق اسناد ساواک، علت اصلی اعدام این انقلابی پاک سرشت و جوانمرد، به خاطر فعالیت هایی که علیه بهاییت انجام داده بودند، از اقدامات مهم شهید طیب حاج رضایی، همکاری با شهیدحاج اسماعیل رضایی در برگزاری جشن باشکوه نیمه شعبان در اواسط دهه 1330 در خیابان آزادی (آیزنهاور قدیم) و روبه‌روی کارخانه پپسی کولا متعلق به بهاییان (به مالکیت حبیب ثابت بهایی) ‌اشاره داشت که تاثیر بسیاری بر عزلت و محدودیت فرقه بهاییت داشت[11].

8- اقدامات خرابکاری و تروریستی فرقه ضاله بهاییت بعد از انقلاب اسلامی

در پرونده جاسوسی درمحیط زیست که طی سالهای 96-97شمسی مطرح شد و تعدادی جاسوس نظامی و هسته‌ای دستگیر شدند، خانم نیلوفر بیانی از خاندان بهائیت هم حضور دارد. وی به واسطه محیط زیست، جاسوسی هسته‌ای و نظامی می‌کرده است.

در فتنه سال ۸۸ نیز شاهد دستگیری تعدادی از بهائی‌ها بودیم که از سال ۸۶ روش‌های اعتراض و آشوب‌های مدنی را در خارج از کشور آموزش دیده بودند[12].

در اغتشاشات سال 1401 نیز عده ای عناصر بهایی در ایران دستگیر شدند. در این اغتشاشات تعداد 63 نفر از مأمورین انتظامی کشور و مردم( 63 نفر) به دست اغتشاشگران شهید و تعداد زیادی مجروح شدند. تعدای از شهدا به طرز فجیعی توسط این اراذل و اوباش در سطح خیابانها با چاقو و قمه و سلاح گرم به شهادت رسیدند که در یکی صحنه ها دو نفر پزشک بودند که به صراحت بهایی بودند. که در این رابطه محکومیت مجدد ده ساله مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی از رهبران فرقه ضاله بهاییت (هیئت 9 نفره ایران) قابل تحلیل است. چراکه آنها مجری سیاست ها و اجرای نقشه های ترسیمی سازمان برانداز بهائیت در ایران بوده، به دستور بیت العدل به تبلیغ، جاسوسی و تلاش برای براندازی  در ایران مشغول هستند.

این بود گوشه‌ای از اقدامات تروریستی و کشتار در بهائیت که همچون لکه ننگی بر پیشانی این فرقه می‌درخشد. اقدامات تروریستی، قتل های درون گروهی، غارت ثروتهای کشورهای مختلف به نفع استعمارگران، قتل مخالفان، نفوذ برای سرکوب و اعدام مخالفین در حکومتها، جاسوسی و اقدامات اطلاعاتی[13]، شرکت در اغتشاشات خیابانی، … همه و همه نشان از این دارد که فرقه ضاله بائیت، یک سازمان و تشکیلات سیاسی- امنیتی در راستای صهیونیسم جهانی است.

مواردی که ذکر گردید بعضی عملکرد تروریستی این فرقه آدم کش در داخل کشور ایران بود که قطعا اگر در کشورهای دیگر که این فرقه پایگاه فساد و تباهی و تروریستی دارد بررسی صورت پذیرد موارد بسیار زیادی از فعالیت های تروریستی آنها کشف خواهد گردید که می تواند در افشای چهره واقعی و فاسد این فرقه به تمام معنا گمراه مساعدت نماید که افراد دیگری در دام این فرقه شبکه عنکبوتی گرفتار نگردند.

[1] – شفا، امان الله، نامه‌ای از سن پالو، ص۳۱۶، دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۴۹.

[2] – همان

[3] – افنان، ابوالقاسم، چهار رساله تاریخی درباره قره العین، ص۳۷، آلمان، موسسه عصر جدید.

[4] –  گهریز، هوشنگ، حروف حی، ص۱۰۹، دهلی نو، مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت، ۱۹۹۳.

[5] – رهنمایی حسین، درس نامه شناخت بهاییت، انتشارات گوی، 1401، صص 102-103

[6] – رهنمایی حسین، درس نامه شناخت بهاییت، انتشارات گوی، 1401، صص 102-103

[7] – نوری، میرزا حسینعلی، مائده آسمانی، ص۱۳۰، جزء هفتم.

[8] – افندی، شوقی، قرن بدیع، ص۱۲۲، مترجم نصرالله مودت، موسسه معارف بهائی، چاپ دوم، ۱۴۹ بدیع – ۱۹۹۲ م.

[9] – نوری، عزیه خانم، تنبیه النائمین، ص۱۲.

[10] – همان

[11] – نشریه ایام زیر نظر موسسه جام جم وابسته به صدا و سیما – ویژه نامه تاریخ معاصر، شماره 53- شهریور 1386

[12]  – https://www.Javann.ir/003IAH

[13] – همچنانکه رده بندی سازمانی و سلسله مراتب تشکیلاتی این فرقه نیز کاملا در راستای جمع آوری اطلاعات از کشورها و حکومتها سازماندهی شده است.