15 خرداد 42

فرقه پژوهی برداشت از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی

براساس شواهد، اسناد و مدارک موجود، فرقه ضاله بهائیت در روزهای منتهی به 15 خرداد 42، با نفوذی که در دستگاه پهلوی داشت نقش موثری در سرکوب و کشتار مردم در این روز ایفا کرد.

با رحلت آیت‌الله بروجردی که اقدامات قابل توجهی در مبارزه با فرقه ضاله بهائیت انجام داده بود، روحانیت شیعه با سردمداری امام خمینی(ره) همچنان مبارزه با این فرقه را در دستور کار خود قرار داد. از سال‌های 41 تا 43 امام (ره) همواره و در مواقع مختلف بهائیان را به عنوان عامل صهیونیستم در ایران مورد حمله قرار می‌دادند. مهم‌ترین افشاگری‌های امام(ره) علیه این فرقه ضاله در عصر عاشورای سال 1342 بود. از همین‌رو دشمنی این فرقه ضاله با نهضت امام خمینی(ره) روز به روز بیشتر می‌شد؛ به‌طوری که آنان از کشتار مردم توسط رژیم پهلوی حمایت می‌کردند. در ادامه به نمونه‌هایی که نشانگر نقش بهائیان در کشتار مردم در قیام 15 خرداد است اشاره می‌شود.

نقش فرقه ضاله بهائیت در اعدام مبارزین 15 خرداد

پس از قیام 15 خرداد، رژیم پهلوی اقدام به دستگیری‌های گسترده کرد. در این بین حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج‌رضایی از جمله افرادی بودند که در نهایت به جوخه اعدام سپرده شدند. گفتنی است که این دو نفر به دلیل ارتباط نزدیکی که به ویژه از اواسط دهه سی با روحانیت شیعه با مرکزیت آیت‌الله بروجردی داشتند، در مبارزات ضد بهائی‌ که در آن دوران از سوی علما پیگیری می‌شد حاضر بودند.

در دوران اوج مبارزه با بهائی‌گری، طیب حاج‌رضایی به همراه عده‌ای دیگر، “گلستان جاوید” را که گورستان بهاییان، واقع در منطقه مسگرآباد بود، تخریب کرد(1). حاج اسماعیل رضایی نیز با تاسیس مسجدی به نام “مسجد صاحب الزمان(عج)” درست درمقابل شرکت “پپسی‌کولا” که متعلق به بهائیان بود نقش بسزایی در تضعیف این فرقه ضاله داشت(2). بر همین اساس زمینه‌های دشمنی بهائیان نسبت به این دو شکل گرفت.

در واقع ازآنجاکه طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی، تحت تعالیم حوزه علمیه، در جریان مبارزه با بهائیت نقش مؤثری داشتند، لذا به دشمنان اصلی این فرقه بدل شدند. چنانکه گفته می‌شود، حتی بهائیان پس از اعدام طیب و حاج اسماعیل، با برگزاری جشنی به شادمانی پرداختند. همچنین چنانکه بعدها فاش شد، یک سرمایه‌دار بهائی به نام “حبیب‌الله ثابت پاسال”، و نیز “ایادی”، پزشک مخصوص شاه، در اعدام آن دو نقش داشتند. به‌طوری‌که ثابت پاسال در دیدار با شخص محمدرضا شاه، خواستار اعدام آنها شده بود.

در همین رابطه، حسین شاه‌حسینی معتقد است: «یکی از علل اعدام حاج اسماعیل و طیب، مقابله آنان با بهاییت بود. در واقع این امر منشأ کینه بهائیانی که در دستگاه حاکمه نفوذ داشتند شد.»(3) فرزند طیب حاج‌رضایی نیز معتقد است که مبارزات طیب با بهائیان موجب شد تا آنها کینه او را در دل بگیرند به‌طوری که در اعدام طیب رد پای ایادی، پزشک بهایی شاه و نیز حبیب‌الله ثابت پاسال، یکی از سرمایه‌داران بهایی کشور نیز دیده می‌شود. (4)

حمایت بهائیان از سرکوب مردم در قیام 15 خرداد

علاوه بر مواردی که پیش از این اشاره شد، مدارک و اسناد موجود حکایت از همدلی و همراهی فرقه ضاله بهائیت با دولت اسدالله علم در کشتار مردم در روز 15 خرداد 42 دارد به طوری که پس از سرکوب قیام مردمی این روز، بهائیان رسما اعلام کردند که حمایت از کشتار معترضین در 15 خرداد و نیز حمله به مدرسه فیضیه قم، پاسخ آنان به تخریب “حضیره‌القدس” بود.(5)

به علاوه، دبیر محفل بهائیان، در نامه‌ای که در 20 خرداد 42 و تنها پنج روز پس از سرکوب خونین قیام 15 خرداد آن سال برای پرویز خسروانی(جزء بهائی‌های متعصب بوده و اداره کننده یک «لجنه» بهائی در سطح وزراء) که در آن دوران فرمانده ژاندارمری تهران بود نوشت، ضمن اهانت به مردم ایران و روحانیون، به طور ضمنی از نقش وی در سرکوب این قیام حمایت کرد. در قسمتی از این پیام تقدیر آمده است:

«تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی؛ فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز[1]

تاریخ یکصد و بیست ساله جهان بهائی، به خصوص در ایران همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارائی و اموال آنان به دست اراذل و اوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان بوده است؛ ولی در خلال صفحات این تاریخ همواره ستاره های درخشانی در مقامات دولتی وجود داشته‌اند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود نوع دوستی و عدالت‌گستری نموده و به کرّات مانع تجاوز رجاله و یا علمای بدعمل شده‌اند.»

در ادامه این نامه درمورد حوادث 15 خرداد آمده است: «زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله کراراً در سنین اخیره در این محفل مذکور شده است، بخصوص در این ایام اخیر که بحمدالله اولیای امور نیز به رأی‌العین سوءعمل جهلای معروف به علم را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی می‌دهد. یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهائی آن جناب را در ردیف همان چهره‌های درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود.»(6)

در همان حال پس از وقایع 15 خرداد نشریه “اخبار امری” ارگان رسمی مرکزیت بهائیان ایران با درج  گزارشی از این وقایع به حمایت از رژیم پهلوی و سرکوب مردم مسلمان ایران پرداخت و معترضان را مشتی اراذل و اوباش خواند. متن گزارش مزبور بدین شرح است:

«به قسمی که یاران عزیز رحمانی استحضار دارند در روز 15‌‌خرداد ماه 1342 در تعقیب عزاداری محرم تظاهراتی در طهران و شهرستان‌ها ظاهرا به ‌نام عزاداری صورت گرفت. در طهران تظاهرکنندگان به‌ شیشه‌های منازل و عمارات دولتی از قبیل وزارت کشور، وزارت دارائی و موسسات و بانک‌ها حمله‌ور شده و حتی کیوسک‌های تلفن و بلیط‌فروشی و چراغ‌های راهنمایی و رانندگی را شکسته و از کار انداختند. این تظاهرات به‌ حدی شدید بود که مامورین انتظامی ناچار از مداخله مسلحانه شده و حکومت نظامی اعلام گردید. حتی در اثر دخالت مامورین و جلوگیری از اراذل و اوباش عده کثیری مجروح، مضروب و مقتول شده‌‌اند که در روزنامه‌‌های رسمی جریان آن منتشر شده است.»

که اصل سند به شرح زیر می باشد:

 

افزایش نفوذ بهائیان پس از قیام 15 خرداد

پس از سرکوب وحشیانه قیام 15 خرداد، نفوذ بهائیان در دربار بیش از پیش شد به طوری که علنا و بی‌هیچ ابایی، در دستگاه های دولتی به کار گرفته می‌شدند. در دوران نخست‌وزیری هویدا، بهائیان بیش از پیش به مراکز حساس کشور دست انداختند. از جمله‌ مهره‌های بهائی که پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد در بخش‌های مختلف سیاسی و اقتصادی کشور نفوذ پیدا کردند، می‌توان به افرادی همچون “هژبر یزدانی” سرمایه‌دار، “ثابت پاسال” رئیس رادیو تلویزیون، “فرخ‌رو پارسا” وزیر آموزش و پرورش، “شاهقلی” وزیر بهداری، “ایادی” پزشک مخصوص محمدرضا پهلوی و “پرویز ثابتی” معاون ساواک، اشاره کرد.

پی نوشت ها:

  1. طیب آزادمردی از تبار پانزده خرداد»، تهران: نشریه پانزده خرداد، ص 258 .
  2. گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، طیب: زندگینامه و خاطرات حر نهضت امام خمینی(س)، ص 176.
  3. گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، طیب: زندگینامه و خاطرات حر نهضت امام خمینی(س)، ص 177.
  4. زندگانی و عملکرد سیاسی طیب حاج‌رضایی به روایت فرزندش، پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد. [http://www.15khordad42.ir/?page=interview&id=45]
  5. ثریا شهسواری، اسناد فعالیت بهائیان در دوره محمدرضا پهلوی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 98.
  6. ( الله‌یاری، احمد، نیمه پنهان، بهائیان در عصر پهلوی، ج۲۱، ص۱۶۳- ۱۶۲، تهران، دفتر پژوهشهای کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۸)

[1] – پرویز خسروانی (۴ مهر ۱۳۰۱، شهرستان محلات – ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، لندن) سپهبد تیمسار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و بنیانگذار باشگاه تاج (استقلال) بود. او در سال ۱۳۱۹ وارد دانشکده افسری شد. در سال ۱۳۴۳ به فرماندهی ناحیه ژاندارمری استان مرکزی (به مرکزیت شهر تهران) رسید و بعدها در کابینه هویدا به مدت پنج سال به معاونت نخست‌وزیری و سرپرستی سازمان تربیت بدنی رسید. او در ۲ آذر ۱۳۴۹ درجه سپهبدی دریافت کرده و دو سال بعد بازنشسته شد. (قلی‌زاده، فرهاد. «رویدادهای دوم آذر». مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. دریافت‌شده در ۱۸ اسفند ۱۳۹۷).

ازدواج پرویز خسروانی

هنگامی‌که پرویز خسروانی دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانواده‌اش تمول چندانی نداشتند، به همین خاطر وی به دنبال زن پولداری برای بهبود وضعیت اقتصادی‌اش می‌گشت، با چنین ذهنیتی بود که با دختری پولدار از یک خانواده بهائی به نام ملیحه نعیمی آشنا گردید. پدر این دختر که از بزرگان فرقه بهائی و بسیار متمول بود، در یک باغ ۵ هزار متری و در یک ساختمان مجلل زندگی می‌کرد. (حسین فردوست، خاطرات فردوست).

“فردوست” داستان این آشنایی را به این صورت نوشته است:

«پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را رو به راه کند… پرویز هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه می‌افتاد و به عنوان تمرین دوچرخه‌سواری از مقابل خانه دختر می‌گذشت و نامه عاشقانه رد می‌کرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند…» (فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۲۶۸- ۲۶۹، تهران، موسسه اطلاعات، ۱۳۶۹).

علی رغم مخالفت “خانواده نعیمی” به علت سماجت پرویز این ازدواج در تاریخ ۱۹/۹/۱۳۲۱ انجام و در دفاتر بهائیت ثبت گردید. (اسناد ساواک، پرونده انفرادی پرویز خسروانی، مورخ ۱۹/۹/۱۳۲۱).

از این تاریخ خسروانی به خانه “نعیمی” نقل مکان کرده و در خانه‌ای که پدر زنش برای او در مجاورت خودش ساخته بود به گذران زندگی پرداخت.

در اسناد ساواک در این مورد آمده است:

«طبق اطلاع، خانم تیمسار سرلشکر پرویز خسروانی، معاون ژاندارمری کل کشور جزء بهائی‌های متعصب بوده و سرلشکرخسروانی اداره کننده یک «لجنه» بهائی است. مرکز جلسات «لجنه» هم هفته‌ای یکبار در منزل سرلشکرخسروانی تشکیل می‌شود و آقای “عطاءالله خسروانی” (وزیر کار)، “دکتر راسخ” و “دکتر ایقانی” در جلسات مذکور شرکت می‌کنند و به وسیله وزیر کار با “تیمسارسپهبد ایادی” پزشک دربار شاهنشاهی مربوط هستند و از وی اخذ دستور می‌نماید.» (اسناد ساواک، پرونده انفرادی پرویز خسروانی، مورخه ۹/۸/۱۳۴۴).

در سندی از ساواک سابقه جاسوسی خانواده همسر خسروانی به این صورت آمده است:

«اسم کوچک نعیمی‌ ”عبدالحسین” است و نامبرده پسر نعیم شاعر معروف بهائی‌هاست و به همین جهت در میان بهائی‌ها محبوبیت و مقام بزرگی داشته و حالیه نیز دارد. “نعیمی” از ابتدای خدمت خود در سفارت انگلستان در تهران خدمت می‌کرد و مدتهاست که دیگر کار نمی‌کند و تنها کار اداری او همان خدمت در سفارت انگلستان بوده است….» (اسناد ساواک، پرونده انفرادی پرویز خسروانی، مورخه ۲۱/۶/۱۳۴۵).