فرقه ها

فرقه پژوهی

در فرهنگ فارسی عمید برای واژه فرقه معنی گروه دسته حزب و مذهب عنوان شده است و در قران در آیه «نفر» در سوره مبارکه توبه هم در مورد فرقه آمده است که همه مؤمنان نباید به جهاد بروند بلکه عده‌ای”فرقه‎ای”باید تفقه در دین پیدا کنند و به مردم دینداری بیاموزند. در روایات هم موضوعاتی چون ۷۲ فرقه وجود دارد؛ پیامبر(ص) فرمودند که بنی‌اسرائیل به ۷۱ فرقه منشعب شدند ولی امت من ۷۲ فرقه خواهند شد و همه آنها جهنمی هستند مگر یک فرقه که شیعه هستند.اینجا هم معنی فرقه به معنای عده ای خاص که دارای رفتار هدف و اعتقادات و سلوک واحدی دارند می باشد.

*اهمیت و اسیب فرقه ها یکی از موضوعاتی بوده که سالها قدمت دارد و به گفته حجت الاسلام مصطفی شاکری از فعالان گروه دین و آئین، توسعه فرقه‌گرایی در جامعه ایران با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی است که فرهنگ اسلامی-ایرانی را تهدید می‌کند و اکنون چند دهه‌ای است که به اقتضای بازار گرم تقاضای معنویت‌جویی، طرح مباحث عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است و سبب ظهور فرقه‌ها و عرفان‌های کاذب و سکولار شده است. این در حالی است که در دنیای کنونی، هرروزه بر قدرت فرقه‌ها یا کیش‌ها افزوده می‌شود. در جامعه ما نیز، به‌رغم محدودیت‌های فرهنگی، مذهبی و سیاسی در رابطه با فعالیت فرقه‌ها، آنها به‌طور خزنده و خاموش در لایه‌های پنهان جامعه در حال فعالیت هستند و تهدیدی برای جامعه می باشند.

از سویی در مقاله افراطی گری، محصول تفکر فرقه ای مروری بر ساختارهای تفکری خشونت و افراطی گری نوشته احسان احمدی، برای نظام های اعتقادی این فرقه ها آمده است:

نظام اعتقادی فرقه ها

1- مستقل و غیرپاسخگو هستند؛ معتقدان، خود – توجیهی را در کدهای اخلاقی دنبال می کنند. یک عضو فرقه ممکن است در ذهن خود، بکارگیری فریب را به عنوان «فریب شر به  سوی خیر» توجیه نمایند.

2- آرمانی هستند؛ آنان به افراد جاه طلب و آرمان گرا گرایش دارند. این فرض که صرفاً افراد ضعیف و ساده لوح به فرقه ها محلق می شوند لزوماً صحیح نیست.

3- منافع، در صورت وجود، در یک مشارکت گروهی صرفاً پس از طی یک دوره زمانی مناسب با گروه می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. اینکه یک دوره زمانی مناسب، ممکن است چه مدت به درازا بینجامد، به خود فرد بستگی دارد و از پیش قابل تعیین نیست.

4-سلسله مراتبی و دوگانه هستند؛ سیستم های اعتقادی فرقه ای، حول محور ایده های پیرامون سطوح بالاتر و پائین تر درک و آگاهی می گردند. سلسله مراتبی از آگاهی و مسیری از سطوح پائین تر به سطوح بالاتر در آن وجود دارد. معتقدین، تمایل دارند تا دنیا را به دو بخش نجات یافته و سقوط کرده، هشیار و فریب خورده و تقسیماتی از این دست تقسیم کنند.

5- دو قطبی هستند؛ معتقدان، دوره های متناوب ایمان و شک، اعتماد به نفس و اضطراب، درستکاری و گناه را تجربه می کنند بسته به اینکه آنها از پیشرفت در طی مسیر، احساسی چقدر بد یا خوب را تجربه می کنند.

6- اعتیادآور هستند؛ معتقدان ممکن است از آرمان های سیستم اعتقادی سرمست شوند و با وجود این آرمان ها غرور کاذبی را احساس کنند.

7- فرقه ها تمایل دارند که وابسته به دسته و نخبه گرا باشند و معتقدان می توانند برای حفـظ عزت نفس خود، وابسته به تایید نخبگان گروه قرار گیرند. در نهایت، مومنان از این می ترسند که با ترک گروه، به دوزخ سقوط کنند.

8- از لحاظ روانی مخرب هستند؛ زمانی که اعضای گروه، آن را ترک نموده و یا اخراج می شوند، ممکن است نوع خاصی از اختلال روانی ناشی از فرقه را گسترش دهند که با اضطراب و مشکل در تصمیم گیری مشخص می شود. این اختلال مشابهت هایی را با اختلال استرس پس از سانحه و انواع خاصی از اختلالات سازگاری نشان می دهد، گرچه شباهت کاملی با این اختلالات ندارد.

9- ابطال ناپذیر هستند؛ سیستم اعتقادی فرقه ای هرگز نمی تواند نامعتبر و یا اشتباه نشان داده شود. این امر، تاحدی به این دلیل است که منتقدان دارای اعتبار کمی هستند و از این رو، هشدار دادن به مردم از خطرات ناشی از یک فرقه می تواند دشوار باشد.»

  اما در بررسی مقاله افراطی گری، محصول تفکر فرقه ای نوشته احسان احمدی ص97و98 برای این رهبران فرقه ها یکسری ویژگی ها بیان کرده:

ویژگی روسای فرقه ها:

 1-خودانتصابی بودن رهبران فرقه: تقریبا غالب رهبران فرقه ها خودشان خودشان را به این سمت منتصب کرده اند و توسط کسی یا جایی به این سمت منصوب نشده اند یا در جریان یک انتخابات درون گروهی به این مقام نرسیده اند و یا گاهی روند به قدرت رسیدن در یک فرقه تبدیل به کارزاری تمام عیار می شود و فرد قوی تر پس از راندن همه حریفان از میدان به مسند ریاستت تکیه می زند. در ﺑﺴﻴﺎرﯼ از ﻓﺮﻗﻪها، همسران وادار ﺑﻪ ﺟﺪا ﺷﺪن از ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ و واﻟﺪﻳﻦ وادار ﺑﻪ رهاﮐﺮدن ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺁزﻣﺎﻳﺶ ﺳﺮﺳﭙﺎرﻳﺸﺎن ﺑﻪ رهبر می شوﻧد.

 2-وجوه کاریزماتیک رهبران فرقه ها: بسیاری از کسان فرقه ها را  فاقد ساختار رسمی و تا حد زیادی تحت تاثیر منش قدرتمندانه و کاریزماتیک رهبرانشان می دانند و معتقدند این سیطره کاریزماتیک از طریق ویژگی های خارق العاده (واقعی یا خیالی) رهبر ایجاد می شود. در رابطه با فرقه ها البته می دانیم که این ترغیب به سرسپردگی کامل قلبی، خود به خود اتفاق نمی افتد و نتیجه ی مهارت رهبر فرقه در استفاده از تکنیک های اصلاح فکر است. کاریزما به خودی خود، شر نیست و لزوماً یک رهبر فرقه را به بار نمی آورد. هرچند کاریزما ویژگی قدرتمند و باصلابتی است که در بسیاری از رهبران فرقه ها یافته می شود که آن را در راه های خدمت به خود و زیانبار نسبت به دیگران به کار می بندند. ترکیب کاریزما و جامعه ستیزی ترکیب مهلکی است. رهبران فرقه ها خود را برگزیده خدا می دانند و همین انتخاب شدن توسط خداوند از ایشان در منظر دیگران وجودی مقدس و کاریزماتیک می سازد. به طور کلی یک وفرقۀ شخصیت وقتی به وجود می آید که شخص از وسایل ارتباط جمعی، تبلیغات سیاسی و یا سایر روش ها بهره می گیرد تا از خود شخصیتی ایده آل، قهرمانانه، و گاهی شبه خدایی ایجاد کند

از دیگر ویژگی های فرقه ها طبق نظر نگارنده “م.ا” می توان به موارد زیر اشاره کرد.

 3-محتاط و (شیاد):  انها محتاطانه عمل میکنند که مبادا کسی در وسط راه اعتقادات فرقه ای از پوچی آنان آگاه نشود  و از دیگر ویژگی ها لزوم  امکان بهره‌مندی رهبر فرقه از همه مواهب است چون بقیه درصدد تقرب به رهبر فرقه هستند زمینه را برای بهره مندی فراهم می‌کنند و اینکه که هر چه رهبر فرقه بگوید درست است پس رهبر فرقه ملاک و معیار است نه سخنان او آنان نگاه ابزاری به انسان دارند و اگر کسی در آرمان‌های رهبر شک کند مستحق اعدام است

4-اعتماد به نفس : این افراد دارای قدرت سخنوری و بازیگران خوبی هستند و اکثرا طوری رفتار می کنند که فرد را به مرحله اقناع می رسانند و از حرف و تصمیم خود به هیچ عنوان کوتاه نمی ایند و جایی که منافع انان در خطر باشد از هیچ کاری برای ادامه فرقه خود دریغ نمی کنند

5-مرگ افرین: اگر کسی در آرمان‌های رهبر شک کند مستحق اعدام است و باید تا اخرین نفس در راه اعتلای قطب و فرقه با مال و جان خود همیشه سرسپرده فرقه و اوامر آنان باشد.

6-خود شیفتگی و مشکلات روانی فرقه ها : اکثر افراد در این فرقه ها دارای مشکلات روحی و روانی  هستند که وارد فرقه‌ها می‌شوند افرادی خودشیفته و نیاز به جلب توجه هستند، که گرفتار روسای خود شیفته فرقه ها می شوند و بخاطر این مشکلات روانی و خود شیفتگی گاهی برای دیده‌شدن دست به هر جنایتی می‌زنند.

 7-عاشق رتبه بندی برای زیر دستان: این افراد عاشق ریاست هستند که بتوانند به عنوان یک عضو قدرتمند افراد زیر دست خود را عزل یا نصب کنند و اولین کاری هم که انجام می دهند این است که از افراد باهوش در کنار خود برای مشاوره و کارهای خود استفاده کرده و با استفاده از این افراد تشکیلات رتبه بندی شده فرقه ای را از بالا به پایین پایه ریزی می کنند.

8– ادعای تکامل یافته و خاص بودن خود و عادی بودن بقیه افراد: کار آنان القای تفکرات خودشان است و جلوی هر تفکری را در فرقه می گیرند و به افراد اجازه فکرکردن نمی‌دهند و اجازه نظریه‌پردازی نمی‌دهند و برای این کار مجبورند کسانی را انتخاب کنند که ذهنشان در اختیار رهبر فرقه است و فرد اصولا خیلی اهل اندیشه نیست.

9-استفاده از هر وسیله های برای رسیدن به اهداف فرقه : برای این فرقه ها هیچ چیز بدی موضوعیت ندارد و برای رسیدن به اهداف خود از هر وسیله ای استفاده می کنند آنان برای جذب یک فرد  و ایجاد تحول در او به اشکال مختلف ورود می‌کنند؛ از لفّاظی و سخن‌وری گرفته یعنی با صغری، کبری چیدن‌های زیبا سعی می‌کنند افراد را جذب بکنند. همچنین با تفسیر به رأی منابع دینی مورد اعتقاد فرد سعی می‌کنند افراد را جذب کنند؛همچنین ازراه تشویق به شهوات و تأمین نیازهای شهوانی و تطمیع افراد همچنین شخصیت‌دهی کاذب به افراد مواردی دیگر از این راه‌ها است..

با تشکر از گرد آورنده مطلب سرکار خانم ”  م . ا “