انجمن اخوت

فرقه پژوهی

مسعود همایونی در کتاب تاریخ سلسله‌های نعمه اللهیه در ایران،ص152آورده  از معروف ترین اقطاب سلسله نعمت اللهی در دوران قاجار، حاج میرزا حسن اصفهانی ملقب به صفی علیشاه فرزند محمد باقر است. وی در سوم شعبان 1251 هجری قمری در اصفهان تولد یافت. در سن 21 سالگی در سال 1272هجری قمری به شیراز رفت و جذب میرزا زین العابدین شیرازی ملقب به رحمت علیشاه گردید.

اسماعیل رائین در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران، (جلد سوم)،ص486-505 درباره صفی علیشاه نیز آورده  او از سوی رحمت علیشاه و فرزندش، منور علیشاه به منصب خلافت نایل آمد و سفرهای فراوانی به هندوستان، عراق عرب و حجاز نمود. سرانجام با سکونت در تهران و جدایی از منور علیشاه، دعوی قطبیت و ارشاد و راهنمایی درویشان سر داد و سلسله صفی علیشاهی را بنا نهاد و حکومتیان متنفذی چون شاه زاده عبدالعلی میرزا، میرزا نصرالله خان دبیرالملک شیرازی وزیر داخله، سیف الدوله حاکم ملایر و مهمتر از همه میرزا علیخان ظهیر الدوله داماد ناصرالدین شاه و و زیر تشریفات و دربار جذب او گردیدند. سرانجام وی در سال 1316 ق در گذشت و در خانقاه خود دفن گردیدو ظهیرالدواله با لقب صفا علیشاه جانشین او گردید.

عبدالحسین زرین کوب در کتاب ارزش میرات صوفیه،ص83 نیزمی گوید: جانشین صفی علیشاه، شاهزاده قاجار علی خان ظهیرالدوله ملقب به صفا علیشاه ، طریقه او را با فراماسونری در هم آمیخت و نام اخوت بر خانقاه خویش نهاد که مجمعی شد برای مریدان و پیروان او که اکثرا از رجال سیاسی دوره قاجار و پهلوی بودند.

همچنین مسعود همایونی در کتاب تاریخ سلسله‌های نعمه اللهیه در ایران، ص195 در خصوص این که صفی علیشاه انجمن اخوت را به منظور ایجاد اخوت و مساوات بین اشراف دربار و سایر طبقات مردم تاسیس کرد می‌نویسد: ” بطوریکه فلان وزیر یا فلان امیر در خدمت حضرت صفی با فلان بقال و کارگر مساوی بوده و همه از غنی و فقیر با هم انیس و جلیس گردیده و با یکدیگر عهد اخوت بستند”

اسماعیل رائین نیز در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران، (جلد سوم)ص488 آورده که به سبب فعالیتهای صفی علیشاه و نفوذ و قدرتی که وی داشت، عده‌ای از رجال درباری مرید وی شدند و علاوه بر اشخاص معمولی، عده کثیری از اعیان و اشراف و رجال درباری به معاشرت با توده مردم تن دادندو با هم الفت گرفته و عهد اخوت می‌بستند.

همچنین مسعود همایونی در کتاب تاریخ سلسله‌های نعمه اللهیه در ایران ص202و 203 آورده که   تاسیس انجمن اخوت در ابتدا بطور سری بود؛ پس از مرگ صفی علیشاه، جانشین او ظهیر الدوله در سال 1317 ه. ق انجمن اخوت را علنی نمود. ظهیرالدوله (میرزا علیخان قاجار) فرزند محمد ناصر خان ظهیرالدوله، در سال 1281 قمری متولد گردید. درسال 1294 پس از فوت پدرش به خدمت دربار درآمد و در سال 1296 به وزارت تشریفات در بار منصوب و به لقب ظهیرالدوله ملقب گردید. در سال 1297 با دخترناصرالدینشاه ازدواج و داماد شاه ایران شد.

در ادامه می توان گفت که مهدی بامداد درباره معرفی ظهیر الدوله در کتاب شرح حال رجال پهلوی، زوار، جلد 2،ص368آورده که ”  ظهیر الدوله وزیر تشریفات خاصه همایونی (ناصر الدینشاه) پسر محمد ناصر خان قاجار ظهیر الدوله وزیر دربار پسر ابراهیم خان سردار پسر جان محمد خان ایلخانی ایل قاجار پسر قراخان در شانزدهم ربیع الاول 1281 ق. در جمال آباد شمیران متولد شده و در سن 16 سالگی در سال 1297 ق. به مصاهرت ناصرالدینشاه نائل آمده است. در سال 1304 ق. رئیس یا وزیر تشریفات ناصرالدین شاه شد و در سنه 1303ق. در سلک مریدان صفی علیشاه در آمده است و از عصر روز چهارشنبه 25 ذیقعده 1316 ق. که صفی علیشاه باصطلاح فقراء خرقه تهی کرده است صاحب ترجمه بامر مظفر الدین شاه بخلافت ارشاد و جانشینی آن مرحوم معین و مامور گردیده است”

مسعود همایونی همچنین درکتاب تاریخ سلسله‌های نعمه اللهیه در ایران، ص207آورده که ”  ظهیرالدوله هیئتی به نام هیئت مشاور، تحت ریاست خودش تعیین کرد. “ظهیرالدوله در تشکیل انجمن اخوت نظر موافق مظفرالدینشاه را جلب کرد و انجمن را با حضور و عضویت یکصدوده نفر افتتاح کرد. او عدد صد و ده را که با حروف ابجد کلمه علی می‌شود بمنظور تبرک و تیمن برای عده اعضای اولیه انجمن اختیار کرد و صد و ده صندلی بیک شکل ساخته نام هر یک از اعضاء را بر روی هر یک از صندلیها نوشته ودر سالن بزرگ خانه اش قرار داد”

نورالدین مدرسی چهار دهی در کتاب سیری در تصوف، ص44 آورده که ظهیرالدوله انجمن اخوت را با اجازه مظفرالدین شاه افتتاح کرده و خود در این مورد چنین نوشته است: ” در عهد سلطنت اعلیحضرت مظفرالدین شاه قاجار و صدارت جناب اشرف میرزا علی اصغر خان امین السلطان صدر اعظم به اهتمام من بنده خادم الفقراء علیخان قاجار ظهیر الدوله صفا علی مصباح الولایه و همراهی اخوان الصفا بنای مجلل انجمن اخوت گذارده و در شب دهم ماه رمضان هزار و سیصد و هفده هجری مفتوح گشوده شد مولی تعجیل فرمایند در پیش آمدهای خوب و فواید بزرگ این انجمن امیدواریم که از نظر اخوان هیچوقت محو نباشیم صفاعلی” و همچنین اسماعیل رائین در شرح دیگری، درباره ظهیرالدوله در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران، (جلد سوم)،ص480 می‌نویسد: “علیخان ظهیرالدوله داماد ناصرالدین شاه که خود وپدر و جدش از درباریان معرف قاجاریه بودند،… (وی)اساس سازمان فراماسونری خود را بر روی عقاید و آرای صاحبان افکار (اخوان الصفا) و (صوفیان) بنیان نهاد و تحت عنوان (انجمن اخوت) فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد… ظهیرالدوله که مردی روشنفکر، و اصلاح طلب و خواهان تجدد و مساوات بود، سعی داشت افکار طبقه‌ای از حکمای ایرانی قرن چهارم (اخوان الصفا) و افکار و عقاید (صوفیان) را با هم درآمیخته وبا وارد کردن فراماسونری ایرانی در انجمن اخوت پایه نویی برای توسعه فراماسونری بریزد”

ایرج افشار نیز در کتاب  خاطرات و اسناد ظهیرالدوله،ص40  درباره‌ی علت گرایش ظهیر الدوله به سلسله صفی علیشاهی در کتاب خاطرت و اسناد ظهیرالدوله آورده: ” چون صفی علیشاه به تهران آمد و خانقاهش مرکز تجمع عده‌ای از بزرگان کشور و مردم آزاده شد ناصرالدین شاه ظهیرالدوله را مامور کرد که بدان محل رفت و آمد کند تا شاه را از آنچه در آن محل می‌گذرد مطلع گرداند. ولی جذبه روحانی صفی علیشاه و مقام اخلاقی و ارشاد او چندان بود که ظهیرالدوله شیفته درگاه صفی علیشاه شد. آن چناکه یک روز از بام تا شام کشکول به دست به حالت درویشان در شهر گشت و به خواندن اشعار عارفانه پرداخت”

مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال پهلوی، زوار، جلد 2، ص368  معتقد است: ” ظهیر الدوله پس از آنکه درویش شد بقدری در درویشی غوطه ور بود که حتی زن و دختران خود را نیز بلباس درویشی در آورد”  و همچنین نورالله عقیلی در کتاب انجمن اخوت، فراماسونری و کارگزاران دوران پهلوی، فصلنامه مطالعات تاریخی،ص176  در خصوص مسلک تصوف ظهیرالدوله نوشته است: ” هرچند ظهیرالدوله با دادن سرمایه و استخدام درویشان سلسله خود در مراکز دولتی از آنان حمایت می‌کرد و اسباب آسودگی آنان را از هر نظر فراهم می‌آورد اما چنان ادعایی در مسلک تصوف نداشت و مهم ترین کار او افتتاح رسمی انجمن اخوت بود که با اجازه مظفرالدین شاه و مساعدت دوست صمیمی خود میرزا علی اصغر خان امین السلطان اتابک اعظم، صدر اعظم وقت، صورت گرفت. انجمن اخوت به صورت مجمعی در شکل خانقاه با محتوای فراماسونری، در صدد جذب صاحبان قدرت و وابستگان به سلطنت و طبقه نوپای روشنفکری ایران بود”

اعمال و سیاست ظهیرالدوله چندان مورد رضایت علماء نبود. به طوری که ایرج افشار درکتاب خاطرات و اسناد ظهیرالدوله،ص16 می گوید مثلا در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه، هنگامی که حکومت مازندران را به او واگذار شد، ” بر اثر تحریکاتی که از جانب یکی از علمای محلی در خصوص روش اعمال سیاست ظهیرالدوله شده بود تشنجاتی در بارفروش روی داد و در نتیجه طرفداری روحانیون تهران از عالم محل، دولت مجبور به عزل ظهیرالدوله شد”

و نیز ایرج افشار در کتاب خاطرات و اسناد ظهیرالدوله،ص180می گوید:  از خاندان و درباریان پهلوی که عضو این انجمن بودند”می توان به علیرضا پهلوی عضو فعال و برادر محمد رضا شاه، احمد مصفایی، و منظور علی مشهور (که از سوی مولوی گیلانی اجازه ارشاد و خلافت داشت و در ضمن هر ماهه مقرری فراوانی به عده‌ای از درویشان انجمن می‌پرداخت و ظاهرا از درویشی در انجمن به دنبال مقاصد خاصی بود که اجل به او مهلت نداد)، سر پاس مختاری، چهره ترسناک و جنایتکار تامینات رضاخان که در کرمانشاه دست ارادت به ظهیر الدوله داده بود، سرهنگ ارسلان نادری و… نام برد”…………..

ادامه دارد

با تشکر از گرد آورنده مطلب سرکار خانم  ” م . ا “