درب خانه حضرت زهرا

با تشکر از پژوهشگرمحترم حجت الاسلام و المسلمین سید محمد فاضلیان

فرقه پژوهی

یکی از شبهاتی که در ایام فاطمیه مطرح می گردد، این است که در تقویم های پیش از سال ۱۳۷۲ هجری شمسی عبارت «شهادت حضرت زهرا (س)» وجود ندارد، بلکه فقط نوشته شده «وفات حضرت زهرا (س)» و از این سال به بعد یک دفعه کلمه وفات تبدیل به شهادت شده است.

پاسخ :

اولا : نه تنها در تقویم های قبل از سال ۱۳۷۲ بلکه در برخی از تقویم های زمان پهلوی دوم نیز تعبیر شهادت را داریم (مراجعه شود به نسخه های قدیمی و اصلی تقویم سال 1356 هجری شمسی روز اول خرداد مصادف با سوم جمادی الثانی 1397هجری قمری؛ همچنین تقویم سال 1335 هجری شمسی روز ۲۱ دیماه(

ثانیا : ثبت شدن یا نشدن یک رخداد در تقویم، حقیقت یک واقعه تاریخی را عوض نمی کند و بر فرض که چنین باشد، آیا تقویم سند و مالک درستی یا نادرستی یک واقعه تاریخی است؟ جای بسی تأسف است که برخی از عالمان دینی و ائمه جمعه اهل سنت برای اثبات یا رد مطلبی اعتقادی، به چنین ادله سستی استناد می کنند.

ثالثا : وفات در لغت کلمه ای است عام که هم شامل مرگ طبیعی می شود و هم شامل شهادت و لذا در بسیاری منابع معتبر شیعه و اهل سنت، نسبت به شهادت امیرالمؤمنین، جعفر طیار و حمزه سید الشهداء (ع) که هیچکس از شیعه و سنی منکر شهادت آنان نیست و همچنین درباره خلیفه دوم و سوم که اهل سنت قائل به شهادت آن ها هستند نیز کلمه وفات به کار رفته است. به عنوان مثال :

الف) تعبیر به وفات درباره شهادت امیرالمؤمنین (ع) در روایات شیعه و سنی :

 ۱ .بهاءالدین اربلی از علمای شیعه در کتاب کشف الغمه فی معرفه الائمه ، ج۲ ،ص250می نویسد: «وکان مع أخیه الحسن بعد وفاه أبیه (ع) عشر سنین و بقی بعد وفاه أخیه الحسن (ع) إلی وقت مقتله عشر سنین»، «امام حسین (ع)، پس از شهادت پدر بزرگوارش، ده سال با برادرش امام حسن (ع) و ده سال پس از ایشان زندگی کرد».

۲ .بلاذری در کتاب انساب الاشراف ،ج۱ ،ص383 می نویسد: «وخرج عبید الله … إلی الناس بعد وفاه علی و دفنه فقال: إن أمیر المؤمنین رحمه الله تعالی قد توفی براً تقیاً، عدال مرضیاً…»

ب) تعبیر به وفات درباره شهادت حضرت حمزه سید الشهداء (ع) :

۱ .عبدالملک العصامی در کتاب سمط النجوم ،ج۱ ،ص4۲6 می نویسد: «منها بعد وفاه حمزه بن عبد المطلب …»

ج) تعبیر به وفات درباره حضرت جعفر بن ابی طالب (ع) :

 ۱ .ابن ابی شیبه در کتاب المصنف ،ج۳ ، ص6۲ می نویسد: «عن عَائِشه قالت: لَمَّا أَتَتْ وَفَاه جَعْفر عَرَفْنَا فی وَجْهِ رسول اللهِ صلی الله علیه وسلم الْحُزْن ….«

د) تعبیر وفات درباره قتل عمر بن الخطاب در حالیکه در منابع اهل سنت به حد تواتر آمده است که خلیفه دوم توسط ابولؤلؤ به شهادت رسیده است :

 ۱ .بلاذری در انساب الاشراف ،ج۲ ، ص257می نویسد: «وخطب فاطمه بنت عمر الخطاب (رض)) بعد وفاه عمر….»

 ۲ .طبری در کتاب تاریخش ،ج۲، ص5۳6 می نویسد: «ویقال کان فتح الری قبل وفاه عمر بسنتین«.

 ۳ .ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء ،ج5 ، ص۱۳۲ می نویسد: «… و قال حدثتنی بعد وفاه عمر…».

  1. ابن قیم جوزی در کتاب حاشیه بر سنن ابی داود ،ج۱۳ ، ص244 می نویسد: «والصحیح أنه ولد لسنتین مضتا من خالفه عمر فیکون له وقت وفاه عمر ثمان سنین«

ه) تعبیر وفات درباره قتل عثمان بن عفان که اهل سنت قائل به شهادت وی هستند :

 ۱ .ابن جوزی در کتاب الثبات عند الممات ،ج۱ ، ص101 بابی دارد با عنوان: «ذکر وفاه عثمان بن عفان رضی الله عنه«.

رابعا : ماجرای سوزناک حمله به خانه وحی و شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى است که منابع حدیثى و تاریخ شیعه و سنّى بر آن گواه است که به گوشه اى از شواهد این مصیبت بزرگ اشاره می کنیم :

 ۱ .ابن ابى شیبه، شیخ و استاد بخارى، در کتاب المصنف ، ج ۷ ، ص 4۳۲، کتاب الفتن، مى گوید: « … پس فاطمه (س) گفت: مى دانید که عمر نزد من آمد، و به خدا قسم یاد کرده اگر شما (بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید) به خانه برگردید خانه را با شما آتش مى زند؟ و به خدا قسم که او به سوگندش عمل خواهد کرد«.

۲ .همین مضمون را سیوطى در مسند فاطمه (س) ص 36 و ابن عبدالبر، در الاستیعاب، ج ۳ ، ص 9۷5 نقل کرده اند.

 ۳ .بلاذری در انساب الاشراف ج ۱ ، ص 586 می نویسد: « ابوبکر به على (ع) پیام فرستاد تا با وى بیعت کند امّا على نپذیرفت . پس عمر با مشعلى آمد، فاطمه (س) ناگاه عمر را با مشعل در خانه اش یافت، پس فرمود: یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم و حال آنکه تو، درب خانه ام را به آتش مى کشى؟ عمر گفت: بلى، و آنچنان به این عمل مُصرّ هستم چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود«.

4 .ابوالفداء نیز در کتاب تاریخش ج ۱، ص 156 مى گوید: « … پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند. پس فاطمه (س) بر سر راهش آمد و فرمود: کجا؟ اى پسر خطاب! آمده اى تا کاشانه ما را به آتش کشى؟!  گفت: بلى«.

5 .جوینی شافعی یکی از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب فرائد السمطین ، ج ۲ ، ص 34 از همه صریح تر به این مطلب اشاره کرده و می نویسد: «از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: چون به دخترم فاطمه مى نگرم بیاد مى آورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد… از وى هتک حرمت شده، حقش غصب، و ارثش منع شده، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمى آورد یا محمداه … پس او اولین کسى از اهل بیتم مى باشد که به من ملحق مى گردد، پس بر من وارد مى شود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول … ».

6 .ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 5۷8 در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد: «هنگامى با مشعل آتش براى تسلیت دختر پیامبر اکرم (ص) آمدند که وى به محسن باردار بود و تهاجم به خانه و… موجب قتل محسن طفلى که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید«.

۷ .بارزترین مدرک، اعتراف خود ابوبکر است هنگامی که بستر مرگ افتاده بود و از سه کار خود ابراز ندامت می کرد، که یکی از آنها حمله و هجوم به خانه حضرت زهرا (س) است که این ماجرا در منابع متعدد اهل سنت ذکر شده است من جمله در کتاب معجم الکبیر طبرانی ، ج۱ ، ص 62؛ «عَنْ حُمَیْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، أَعُودُهُ فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ،… فقال: فَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَکُنْ کَشَفْتُ بَیْتَ فَاطِمَهَ وَتَرَکْتُهُ، وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَیَّ الْحَرْبَ»، « … ای کاش حریم خانه فاطمه را نمی شکستم و به آن حمله نمی بردم و او را به حال خودش رها می کردم … ».

منابع :

 ۱ .طبرسی، أحمد بن علی بن ، الاحتجاج، النجف الأشرف، 1966 م.

۲ .ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب، المطبعه الحیدریه النجف، 1345هـ.

۳ .أربلی،علی بن عیسی بن، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، دار الأضواء بیروت، الطبعه الثانیه، 1405هـ

 4 .إبن أبی شیبه الکوفی، عبد الله بن محمد، المصنف فی الأحادیث والآثار، الریاض، 1409هـ

 5 .بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر بن داود، أنساب الأشراف ،دارالفکر ،1417ق

 6 .طبری، أبی جعفر محمد بن جریر (م310ق)، تاریخ الطبری، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

۷ .نووی، أبو زکریا یحیی بن شرف، شرح النووی علی صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی1392ق

 8 .ذهبی، محمد بن أحمد بن عثمان، سیر أعلام النبلاء، مؤسسه الرساله – بیروت، 1413ق