سید علیرضا جذبی

فرقه پژوهی

در ناآرامی ها اخیر، افراد مختلف باطن خود را نشان دادن و پرده نفاق از چهره آنها کنار زده شد. یکی از گروه هایی که چهره نفاق آنها برای همه بیش از پیش برای همه روشن شد دراویش گنابادی بودند که انشعاب های مختلف آن در این ایام چهره ضدیت با جمهوری اسلامی ایران را از خود نشان دادند، بخصوص سید علیرضا جذبی که از خود چهره غیر سیاسی نشان می داد وارد عرصه تهدید نظام شد.

همه ادیان و مذاهب الهی و بسیاری از مکتب های بشری که تکیه گاه اجتماعی داشته اند، انتخاب و تعیین مکانی را به عنوان یک پایگاه خاص جهت انجام برنامه ها و مراسم مخصوص خود لازم و یک امر مسلّم و ضروری، تلقی می کرده و جزء اولین برنامه های خود می دانستند.

اولین مسجد در اسلام به دستور پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) در سال اول هجری، پیش از ورود ایشان به مدینه و به درخواست مردم ساکن در محله یا منطقه قبا ساخته شد(1) و در بعضی از منابع ذکر شده است که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در مدت اقامت یک هفته‌ای خود در قبا مسجدی را با همکاری مسلمانان بنا کرد. و با ورود به مدینه نیز بنای مسجدالنبی را پای گذاری نموده و این اقدامات، نشانه دهنده جایگاه این مکان مقدس نزد خداوند متعال است.

اما با ورود جریان انحرافی تصوف به جامعه اسلامی، به تدریج انحراف نیز وارد جامعه اسلامی گردید که یکی از آن انحرافات، ساختن مکانی به نام خانقاه بود که طبق گزارش جامی در نفحات الانس، اولین خانقاه به وسیله امیر مسیحی برای صوفیه ساخته شد.(2)

کانال های مرتبط با فرقه صوفیه گنابادی در تاریخ 22 آبان ۱۴۰۱ صوتی از سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» قطب فعلی دراویش گنابادی منتشر کردند که ایشان با بازخوانی بیانیه نوروزی نورعلی تابنده قطب قبلی سلسله که در اول فروردین سال ۱۳۸۷ ایراد شده بود، به صورت ضمنی تهدید به گرفتنِ انتقام از آمرین و مسببین تخریبِ خانقاه دراویش قم و بروجرد کرد.

نورعلی تابنده در ابتدای متن این بیانیه می نویسد: «هنوز داغ دل دینداران حقیقی و مؤمنین در ایران و خارج از کشور از قضیّه تخریب حسینیه قم آرام نشده بود که موضوع تخریب حسینیه فقرا در بروجرد پیش آمد»(3) در این جا باید به چند نکته توجه نمود:

  1. طبق گزارش علی بن عثمان هُجویری، صوفیه در ابتدا مسجد را محل عبادت و ذکر انتخاب کردند و مکان مجزایی از سایر مسلمانان نداشتند. ایشان می نویسد: «مسجد جایی بود که مشایخ صوفیه از آن برای تعلیم شاگردان و مریدان خود بهره می‌بردند.»(4) پس فرقه های صوفیه حال حاضر بر خلاف بزرگان متقدمین خود عمل می نمایند.
  2. صوفیه در ادامه مسیر، با سیاسی کردن رویه خود به رونمایی از مراسمات مذهبی جدیدی پرداخت تا به نوعی جلسات سیاسی و انحرافی خود را توجیه کنند.
  3. صوفیان عارف نما اولین گروهی بودند که به نام عرفان، صف خود را از مسجد که پایگاه و نماد اسلام ناب محمدی است جدا کردند و با بدعت‌های جدید و به بهانه‌های مختلف باعث دوری مریدان از مسجد و علمای دین شدند. اگر صوفیه، مومن واقعی هستند پس چرا مسجد را رها کرده و در خانقاهی که موسس آن یک امیر مسیحی بود مراسمات خود را برگزار می کنند؟
  4. بدون شک این انحراف فاحش با رویکرد سیاسی صوفیه و جدا کردن مریدان از مسجد به وجود آمده است و از زمان تاسیس خانقاه هر روز شاهد انحراف جدیدی در فرقه‌های مختلف صوفیه ایجاد شده است.
  5. از آنجا که فرقه صوفیه پس از انقلاب اسلامی ایران با بصیرت دینی عموم مردم مواجه شدT برای توجیه مکان عبادت خود و چرایی جدا شدن مریدان از مساجد، نام خانقاه را به حسینیه تغییر دادند تا همچنان از عشق و محبت مردم به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) استفاده ابزاری کنند.
  6. استفاده از کلمه حسینیه به جای خانقاه در میان دراویش در حالی است که کاشی کاری و تزئینات و اشعار مدح اقطاب که بر روی دیوارهای محل اجتماعشان نصب شده دقیقا نمایانگر ماهیت خانقاه است و هیچ شباهتی به حسینیه ندارد.

نکته مهم تر اعتراف دکتر نورعلی تابنده است که محل برگزاری اجتماع دارویش گنابادی خانقاه است نه حسینیه و در این می مورد می نویسد: «از ده‌ها سال پیش درصدد بودیم که در مسجد مجلس بگذاریم ولی آقایان اجازه ندادند. ناچار این مجالس را باید در در محلی بگذاریم، از این رو می بینیم که خانقاه مورد استفاده قرار می گیرد.»(5)

نتیجه گرفته می شود که دیندار واقعی خواندن صوفیه، نادرست است زیرا آنها مسجد را که نماد اصلی اسلام می باشد را رها کرده و به خانقاه روی آوردند و برای عوام فریبی به دروغ، خانقاه خویش را حسینیه می خوانند. اصبغ بن نباته از امیرالمومنین(علیه السلام) نقل می کند: « لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ‏ الْإِیمَانِ‏ حَتّى‏ یَتْرُکَ الْکَذِبَ هَزْلَهُ(6)‏ هیچ بنده اى طعم ایمان را نچشد، مگر آن گاه که دروغ، شوخى یا جدّى آن را، ترک گوید.»

پی نوشت:

1- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، هشتم، ۱۳۸۷، ج۱،ص۶۳۴.

2- عبد الرحمن جامى، نفحات الأنس، مطبعه لیسى – کلکته، 1858، ص34.

3- تابنده، نورعلی، مجموعه دستور العمل ها، بیانیه نور علی تابنده اول فروردین ماه ۱۳۸۷ شمسی، ص ۲۴۴.

4-هجویری، ابی الحسن علی بن عثمان جلابی، کشف المحجوب، تهران، کتابخانه طهوری، ، ۱۳۷۸، ص۱۵۴.

5- تابنده ، نورعلی، مکاتیب عرفانی، بهار1392، جزوه نود، ص142.

6- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط – دارالحدیث)، دار الحدیث ، قم، چاپ: اول، ق‏1429، ج‏4 ؛ ص44.