فرقه پژوهی

وهابیتی که تا دیروز صوفیه را گردن می‌زدند و از شهر و کشور خودشان آنها را بیرون می کردند، امروز نقاب از چهره تزویر دریدن و برای تحقق هدف مشترک استکبار جهانی عقد اخوت بستند.

دشمنی وهابیت با تصوف از بدیهیات است و طبق بررسی کتب تاریخی بارها در عربستان سعودی مهر تکفیر به پیشانی صوفیه زده شد و بزرگان آنها با کوچکترین اتفاقی از خاک عربستان اخراج شدند. ابوالعباس دندراوی در سال 1941 پس از نزاع لفظی با پادشاه عربستان بر سر جشن موالید النبی از کشور اخراج شد تا در تاریخ ثبت شود قطب یکی از فرقه‌های بزرگ منشعب‌شده مراکش به بدترین شکل ممکن به خاطر یک نزاع لفظی از کشور اخراج شد.

 گسترش فرقه دندراویه در مراکش و دیگر کشورها تا آن زمان، هرچند کم‌قدمت، اما وسیع و گسترده بود و اخراج ابوالعباس به خاطر نزاع لفظی در نگاه نخست ناظر به عداوت و دشمنی وهابیت با تصوف بود و امری دور از ذهن نبود اما قطعاً این سؤال را به ذهن خواهد آورد که چگونه امروز تریبون شبکه وهابی کلمه دست وحید بهشتی و مصطفی آزمایش است؟!

چرا ابوالعباس توسط وهابیت گردن زده نشد؟

گستردگی فرقه تحت قطبیت ابوالعباس تا آن زمان(دهه 1940) توانسته بود در بیشتر کشورهای عربی به حیات و اشاعه آموزه‌های خود بپردازد و امکان گردن زدن وی باتوجه به گستردگی فرقه وجود نداشت.

مذهب یا سیاست؟

اگر در گذشته دشمنان اسلام نمی توانستند در اعتقاد و باورهای جوانان ایرانی نفوذ کنند اکنون به کمک فرقه های سیاسی همچون وهابیت و صوفیه به نام مذهب و دین آمده اند تا تیشه به ریشه اسلام ناب محمدی زده شود و همین وجه اشتراک استکبار جهانی باعث پیوند فرقه های سیاسی شد که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و تا دیروز مهر تکفیر به پیشانی هم می‌زدند و یکدیگر را از شهر و کشور خود اخراج می کردند.

این روزها که رسانه‌های معاند سعودی اینترنشنال و شبکه کلمه بی‌پرده‌تر از همیشه به میدان آمدند تا به خیال خودشان اسلام ناب محمدی را از ریشه بزنند عقد اخوت عجیبی با شاخه مدرن صوفیه ایجاد کردند تا ثابت شود اهداف پشت پرده فرقه های سیاسی هیچ ربطی به دین و مذهب ندارد.

 وهابیتی که امروز در شبکه کلمه برای مهسا امینی با وحیدبهشتی در حال مویه‌کنان و نوحه‌خوانی است، تا دیروز طبق باورهای خود صوفیه را گردن می‌زد و از شهر بیرون می کرد ولی امروز نقاب از چهره تزویر دریده شده و برای هدف مشترک اربابان متحد شدند.