ا. نیکان| «کانون شادی» یا «Sunday school» که مدرسه «شبت» (sabat school) نیز نامیده میشود، بخشی از ساختار اجرایی کلیسایی مسیحیت است که به آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان اختصاص دارد. بسیاری از فرق مسیحی، این بخش را در کلیسای خود لحاظ کردهاند. نخستین بار این اصطلاح در سال ۱۷۸۰ میلادی در انگلستان توسط «ویلیام کیف»، برای کار با بچهها به کار رفت. البته بنا به قرائتی اولین «کانون شادی» در سال ۱۷۵۱ در کلیسای «سنت ماری» ناتینگهام راه اندازی شده است.
این مدارس با استقبال زیادی در انگستان روبهرو شده بهطوری که در سال ۱۷۸۵ حدود ۲۵۰ هزار کودک در Sunday school (کانون شادی) حضور مییافتند که ۵ هزار تن از آنها در منچستر زندگی میکردند. اقبال کلیساها به کانون شادی موجب شد تا مرکزی به نام «جامعه توسعه و استقرار مدارس یکشنبه» بهوجود بیاید. این مرکز در طول زمان فعالیتهای خود را توسعه داد، بهگونه ای که در سال ۱۸۹۵ بیش از ۹۱ هزار جلد کتاب، ۲۴ هزار عهد و ۵۳۶۵ مجلد انجیل توزیع کرد.
با توجه به اهمیت این نهاد نزد جریان تبشیر، همزمان با ورود هیئتهای میسیونری به نقاط مختلف جهان، از جمله ایران همراه با تأسیس نخستین کلیساها این مراکز نیز فعالیت خود را آغاز کردند.[1]
با توجه به نقش و جایگاه کانون شادی در ساختار کلیسایی و تمرکز جریان تبشیری بر آن، موضوع نوشتار حاضر بهبررسی این مراکز و فعالیتهای آن اختصاص دارد. تلاش بر آن است تا فعالیت کانون شادی در کلیسای جماعت ربانی بهعنوان یکی از کلیساهای تبشیری پنطیکاستی فعال در ایران مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد.
ارتباط کلیسای جماعت ربانی و کانون شادی
کلیسای جماعت ربانی ایران اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۵۰ شمسی توسط سازمان «سیا» در ایران راهاندازی شد. این کلیسا فعالیت خود را در راستای تحقق هدف توسعه فعالیتهای سازمان مذکور در داخل کشور با کمک هیئت میسیونری آغاز کرد و با توجه به ماهیت و عملکردش ساواک از همان ابتدا فعالیتهای آن را زیر نظر قرار داد.
بر اساس گزارشهای ساواک دو جاسوس سازمان سیا به نامهای «هراند» و «مایکار خاچاطوریان» پس از ورود به ایران (تحت هدایت سیا) با «ست یقنظر» ارتباط گرفته و کلیسای جماعت ربانی را تأسیس کردند. مدتی بعد این دو در تصادفی جان خود را از دست دادند و دو میسیونر دیگر به نام های «مارک بلیس» و «جیم نیلی» جانشین آنها شدند. این دو با کمک «هایک فدوی رشتی» (معروف به هوسپیان مهر که توسط ست یقنظر و «لئون هایراپطیان» در کودکی به مسحیت جذب شده و رشد کرده بود) فعالیتهای کلیسای مزبور را گسترش دادند. بهمرور سازمان سیا با نفوذ مهرههای خود از این کلیسا و مرکز نامهنگاریاش برای مقاصد جاسوسی استفاده کرد. مدتی بعد KGB روسیه نیز به میدان آمد و یکی از جاسوسهای خود به نام «دریانه هیرید» را به کلیسا وارد کرد. نامبرده با سموئیل یقنظر ارتباط گرفته و از طریق وی اطلاعات مورد نیاز را از کشور خارج میکرد.
توجه بیش از حد سازمانهایی چون سیا و KGB به کلیسای جماعت ربانی موجب شد تا ساختار کلیسا از ابتدا بر اساس تحقق اهداف این دست سازمانها چیده شود که در درجه اول گسترش نفوذ و کسب اخبار ایران و در مرحله بعد رشد اعضا بود. لازمه این امر، توسعه تبلیغ و تبشیر میان طبقات سِنی مختلف ایرانیان بود.
در این میان مسیحیسازی کودکان، نوجوانان و جوانان (بهلحاظ کادرسازی و گردآوری نیرو) از اهمیت بیشتری برخوردار بود؛ چرا که فعالیت و حیات کلیسا را تضمین میکرد. بر این اساس، کانون شادی از همان روزهای آغاز به کار کلیسا بهعنوان یکی از زیرمجموعههای وابسته به آن تعریف شده و فعالیتی منسجم و برنامهریزی شده در کلیسا داشت.
کانون شادی در ایران
از زمانی که کلیسای جماعت ربانی در زیرزمین خانه «ست یقنظر» بهوجود آمد، برنامه کانون شادی برای کودکان نیز در روزهای یکشنبه برقرار بود. این روند همچنان ادامه پیدا کرد و کانون شادی با توجه به جایگاهی که داشت، از سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۵م) به یکی از کمیتههای کلیسا تبدیل شد که نشاندهنده اهمیت آن برای سران تبشیری در تهران است.
کمیته کانون شادی در کلیسای جماعت ربانی، وظیفه برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی و تجهیز کانونهای شادی کلیساهای تابعه را بر عهده داشت. در سال ۱۳۳۷ ست یقنظر بههمراه مارک بلیکس و جیم نیلی ساختمان رسمی کلیسای جماعت ربانی را در خیابان طالقانی گشودند و کانون شادی فعالیت خود را در کنار سایر بخشهای کلیسا از جمله آموزشگاه کتاب مقدس پی گرفت.
مدیریت کانون شادی در ابتدا بر عهده «سارو خاچیکیان»[2] بود که در کنار هایک هوسپیان مهر و ساموئل یقنظر[3] به تعلیم و تربیت کودکان مشغول بودند. پس از وی مسئولیت کانون به «آرمان رشدی» واگذار شد.[4] رشدی از ۱۹ سالگی تا ۲۸ سالگی به فعالیت در کانون پرداخت. در دوره مسئولیت او فعالیتهای کانون شادی بر روی تهیه و ترجمه کتابهای مورد نیاز کمیته، تشکیل سمینار معلمان و مدیران و برنامهریزی تعلیمی و تفریحی برای فرزندان خادمان کلیسا متمرکز بود. در همین زمان تعدادی از معلمان کانون شادی برای تعلیم و آموزش به قبرس فرستاده شدند.
پس از آنکه آرمان رشدی برای حضور در مؤسسه تبشیری عیلام به همراه خانواده به انگلستان مهاجرت کرد، مدیریت کمیته را «ژنیک آبرام» بر عهده گرفت. وی در سال ۱۳۵۳ به کلیسای جماعت ربانی پیوست و در کانون شادی کلیسای محلی مجیدیه فعالیت داشت. در دوره او، فعالیتهای کانون شادی گسترش یافت.
چنانکه اشاره شد، کانون شادی در سال ۱۹۹۵ تأسیس گردید. مطابق آنچه در آییننامه کانون قید شده اعضای کمیته باید ۳۰ سال سن داشته و حداقل پنج سال در کانون فعال بوده باشند. برخورداری از مدرک تحصیلی حداقل دیپلم و امکان حضور نیمهوقت در کانون از دیگر شروط عضویت در کمیته قید شده است.
اصلیترین و محوریترین فعالیتهای کمیته کانون شادی را میتوان در تهیه ترجمه، تدریس و توزیع کتاب در میان کودکان کلیساهای تابعه دانست. از دیگر وظایف و اختیارات این کمیته باید به موارد ذیل اشاره نمود:
- برپایی سمینارهایی جهت ارتقای کیفیت آموزشی معلمان در سطح شورا.
- برنامهریزی برای اردوهای کودکان
- نظارت بر امور کانون شادی کلیساهای تابعه و ارائه نظرات اصلاحی به مربیان با هماهنگی شبان کلیسا
- برنامهریزی جهت امور مالی مربوط به کمیته کانون شادی با نظارت هیئت مدیره
- ارائه گزارش به مجمع عمومی و هیئت کشیشان در خصوص مسائل تعلیمی
- همکاری و کمک به مدیران کمیته با رویکرد انجام هرچه بهتر وظایف محوله
- ایجاد ارتباط با کلیساهای خارج از کشور به منظور ارتقای سطح آموزشی کانون شادی و فراگیری روشهای جدید تعلیم و تربیت که این مورد حائز اهمیت بسیار میباشد.
همانگونه که ذکر گردید، نظارت بر امور کانون شادی کلیساهای محلی نیز بر عهده کمیته بود. این نظارت شامل ترتیب جلسات با مسئولان، تهیه گزارش جلسه معلمان و تحویل به شبان در صورت نیاز، تهیه کتب درسی، ارائه گزارشهای سالیانه و در نهایت انتخاب معلم و ارائه تعلیم به آنها میشد. این معلمان باید غسل تعمید گرفته و دست کم سه سال در کانون عضویت میداشتند و بهلحاظ سنی نیز کمتر از ۲۰ سال سن نداشته باشند. میتوان گفت با ایجاد کمیته کانون شادی فعالیتهای پراکنده این بخش از کلیسای جماعت ربانی سروسامان گرفت و از آن پس، شاهد گسترش فعالیتهای کانون شادی هستیم.
بر اساس گزارش ارائهشده از سوی کمیته در بیست و نهمین مجمع عمومی شورای کلیسای جماعت ربانی، کمیته کانون شادی در راستای تهیه و ترجمه کتاب، تجهیز کلیساهای زیرمجموعه، تشکیل سمینار معلمان و مدیران و برنامهریزی برای فرزندان خادمین کلیسا، فعالیت داشته است. همچنین طبق همین گزارش، «ژنیک آبرام» ا(ز اعضای کانون) سفرهایی به لندن داشته و دوره آموزشی ویژهای جهت انجام فعالیتهای خود گذرانده است.
کانون شادی در طی زمان، تغییراتی درون سازمانی را تجربه نمود. پس از این تحولات مدیریت کانون اعلام کرد، برای گسترش بیشتر فعالیتهای خود قصد استفاده از کشیشان و معلمان خارجی را دارد. این پیشنهاد ابتدا از سوی کانون شادی کلیسای جماعت ربانی جنتآباد مطرح شد. از پذیرش یا رد این درخواست، اطلاع خاصی در دست نیست. در میانه سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹ فعالیت کانون شادی به شکل گستردهتری ادامه یافت.
در این زمان «فرشید فتحی» (از عناصر تبشیری) بهعنوان معلم در کانون شادی حضور داشت و با مهرداد فاتحی و سموئل یقنظر از سران جریان تبشیر در کلیسای جماعت ربانی در ترکیه رفتوآمد داشت. وی از طرف کمیته کانون شادی، دوباره به ترکیه سفر کرد. از جمله سفری که در آذرماه ۱۳۸۶ به استانبول ترکیه همراه با «الف. میم» از معلمین کانون انجام شد.
در شهریور ۱۳۸۷، اعضای کانون تغییر کرده و غیر از ژنیک آبرام افراد دیگری چون «ساتی آرمان، روبینا سرکیسیان، آناهید میناسیان و مارینا مانوکیان به این کمیته اضافه شدند.
در این زمان کانون شادی به زعم سران فرقه جماعت ربانی، روزگار خوبی را سپری میکرد اما این اوضاع چندان دوام نداشت چراکه در سال ۱۳۸۹ بهسبب اقدامات تبلیغی و غیرقانونی با این کلیسا برخورد شد که ماحصل آن بسته شدن کلیسای شاهینشهر و بازداشت «لئونارد کشیشیان»، شبان کلیسای اصفهان بهخاطر تشکیل جلسات کلیسای خانگی بود.
با توجه به این شرایط هیئت مدیره شورا تصمیم گرفت، برنامههای کانون را محدود کرده و کاهش دهد. در همین خصوص در نامهای به ژنیک آبرام اعلام شد. سمیناری را که قرار بود، برای معلمان کانون شادی برگزار کند، صرفاً به مدیران کانونهای شادی منحصر نماید. در این زمان مدیر کمیته از هیئتمدیره شورا درخواست کرد، از کلیساهای خارجی برای برگزاری یک سمینار بزرگ کمک گرفته شود که هیئت مدیره شورا ضمن مخالفت با این تقاضا اعلام کرد، تنها میتوان از کلیسای ارمنستان (تحت نظارت رافی شاوردیان) یاری گرفت.
به این ترتیب، فعالیتهای کانون روزبهروز کاهش یافت تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۹۰ این مرکز که در برنامهریزیهای کلیسای جماعت ربانی و مسیحیسازی مسلمانان نقشی مهم داشت تعطیل شد. هر چند، در سالهای بعد تربیتشدگان کانون شادی، تبدیل به مهرههایی شدند که اهداف مدنظر مسیحیت صهیونیستی به ویژه گمراه کردن جوانان مسلمان را همچنان در کشور دنبال میکردند.
ساختار تشکیلاتی کانون شادی
هر یک از گروههای سنی کودکان و نوجوانان در کانون تقسیم شده و در پنج پایه مختلف قرار میگرفتند که شامل کلاس اول تا پنجم و یک کلاس اختصاصی برای نوجوانان در سنین ۱۵، ۱۶ و ۱۷ ساله بود. گروههای سنی هدف در مرحله اول بین ۷ تا ۹ سال و در مرحله دوم بین ۱۰ تا ۱۵ سال بود که برای هر گروه سنی، ۱۲ جلد کتاب تألیف و تهیه شد. این کتب برای تدریس در یک پروژه سه ساله طراحی و چاپ شدند.
طبق برنامهریزیهای کانون شادی، تدریس هر کدام از دروس سه ماه زمان میبرد. کودکی که در سن ۷ سالگی وارد کانون میشد، زمانی که به سن ۱۰ سالگی میرسید، خودبهخود آموزههای لازم را طی سه سال دریافت کرده و سپس وارد مرحله بعدی میشد که این روند تا سنین بالاتر ادامه مییافت. سران فرقه و مدیران کمیته کانون شادی روند تدریس را بهگونهای برنامهریزی کرده بودند که کودکان و نوجوانان طی این سالها مهمترین مسائل مربوط را فرابگیرند. نگاهی به عناوین کتب چاپ شده مؤید همین مطلب است.
برخی کتابهای تألیفشده برای گروه سنی ۷ تا ۹ سال عبارتاند از:
۱. زندگی عیسی مسیح
۲. در ابتدا (از آفرینش تا اسحاق)
۳. عیسی سرور و نجاتدهنده جهان
از جمله کتب گروه سنی ۱۰ تا ۱۲ سال نیز میتوان به «نجات و رشد روحانی» و «عیسی بزرگترین قهرمان تاریخ» اشاره نمود.
این برنامه در کانونهای تابعه کانون شادی کلیساهای محلی جماعت ربانی در مجیدیه، جنتآباد و نارمک نیز به اجرا درمیآمد و کلیسای جماعت ربانی مرکز از هر کدام از کتب چاپشده دو نسخه را به کلیساهای تابعه خود ارسال میکرد.
کارویژههای تبشیری کانون
اساساً شادی در کلیسا چهار عملکرد محوری داشت: جذب، تعلیم، صید و مراقبت. این ماهیت چهارگانه کانون شادی در یکی از روایات عهد عتیق بیان شده است که اغلب در مراسم تاریخی کانون شادی به آن اشاره میکنند.[5]
«تمام مردان، زنان، بچهها و غریبانی را که در میان شما زندگی میکنند، جمع کنید تا قوانین خداوند را بشنوند و یاد بگیرند که خداوند خدایتان را احترام نمایند و دستوراتش را اطاعت نمایند.» (تثنیه ۳۱ :۱۲)
با توجه به این کارویژهها، کانون شادی، عملاً بازوی جذبکننده کلیسا محسوب میشد. نیک میدانیم که فرایند جذب حتی از تبلیغ و تبشیر نیز مهمتر است؛ چراکه تا جذب صورت نگیرد، بشارت هم بیمعنا خواهد بود. این مسئله نمایانگر اهمیت نقش و جایگاه کانون شادی در نگاه فرقهای مسیحیت تبشیری است.
المیرال تاونز در کتاب «آنچه معلمین کانون شادی باید بدانند» مینویسد: «کانون شادی لشکر کلیسایی است که جانها را برای مسیح صید میکند.»[6] بنابراین میتوان گفت جذب بهعنوان عملکرد اصلی کانون شادی در ادامه کارویژههای کلیسا قابل تعریف است؛ یعنی شاگردسازی که پایه و اساس استراتژی فرقهای مسیحیت صهیونیستی به شمار میآید.
«معلمان کانون شادی در واقع شبان شاگردان، یعنی گله کلاس بهحساب میآیند.»[7] به عبارتی کانون شادی، مدل کوچکشده و مینیاتوری کلیسا بود. در این مدل معلم همان شبان بود که وظیفه داشت شرایط روحانی اعضای کلیسایش را حفظ کند و بداند کدامیک مسیحی شدهاند و کدام هنوز اعتقادی به مسیحیت ندارند. درست همان گونه که شبان از پشت تریبون برای اعضای فرقه داستانسرایی میکرد، معلم کانون شادی هم موظف بود با روش داستانگویی به شاگردان مطلب بیاموزد.[8]
با این روش معلمان کانون شادی فرد را درگیر یادگیری میکنند تا فرایند استحاله او در فرقه با سرعت بیشتری انجام شود. مطابق کتب آموزش کمیته معلم کانون شادی برای این تأثیرگذاری تنها یک دقیقه فرصت دارد.
لازم به ذکر است که ابزار این تأثیرگذاری در هر دوره سنی متفاوت بود و برای کودکان از روشهای گستردهتر و متنوعتری نسبت به بزرگسالان استفاده میشد. برای بزرگسالان از روش «چهار اصل روحانی» بهرهگیری میشد که این چهار اصل عبارت اند:
۱. خدا شمار را دوست دارد و برای زندگیتان برنامهای فوقالعاده در نظر گرفته است. (یوحنا ۳ :۱۶)
۲. انسانها همه گناهکارند. (رومیان ۲۳:۳)
۳. عیسی مسیح تنها راه نجات انسان از گناه است. (اول قرنتیان ۱۵: ۶-۳)
۴. باید عیسی را بهعنوان منجی پذیرفت. (افسسیان ۱۲: ۸-۹)
در کنار این چهار اصل از روش «انفجار بشارتی» و «جاده رومی» نیز استفاده میشد که به معنای جذب و استحاله هر چه بیشتر بود.[9]
کانون و شاگردسازی
چنانچه پیش از این آمد، «شاگردسازی» بهعنوان اصلی مهم در کانون شادی هم دنبال میشد. شاگردان کانون موظف بودند، دوستان خود اعم از مسیحی و مسلمان را بهحضور در مراسم کانون دعوت کنند. این روش در ردههای مختلف سنی بهکار گرفته شده است. به این شیوه که اعضا از سوی شبان تحریک میشدند تا بین دوستان خود در مدرسه و دانشگاه تبلیغ کنند و آنها را جذب فرقه نمایند.
بدین منظور از روشهای روانشناسانه بهرهگیری میشد و معلمان تحت آموزشهای روانشناسی و مشاورهای که توسط «روبرت آسریان» ارائه میشد، قرار داشتند. در این راستا در سال ۱۳۸۷ سمیناری چند روزه برگزار شد که در آن تکنیکهای روانشناسی و شیوه ارتباط و جذب هر چه بیشتر شاگرد به شرکت کنندگان آموزش داده میشد.
علاوه بر این قبیل آموزشها، کانون شادی برای تأثیرگذاری بیشتر بر کودکان و نوجوانان برنامههای دیگری هم داشت و اعضا را لحظهای به حال خود رها نمیکرد. در عرصه موسیقی نیز که از ابزارها و روشهای آموزش تبشیری محسوب میشود، هر عضو کانون شادی که هیئت مدیره، او را مستعد رشد درون فرقهای تشخیص میداد، برای ادامه کار به آموزشگاه موسیقی «بنئیل» خارج از کلیسا معرفی میشد. این آموزشگاه توسط یکی از اعضای فرقه تأسیس شده بود و بیشتر کسانی که امروز در شبکههای تلویزیونی تبشیری به خوانندگی و نوازندگی در راستای تبلیغ و جذب میپردازند، خروجی همین آموزشگاه هستند.
[1]. پرکینز، جاستین، تاریخ میسون آمریکایی در ایران، ۱۳۳۱، انتشارات نور جهان، ص ۱۱.
[2]. برای آشنایی بیشتر با سارو خاچیکیان ر. ک: روشنا، ش ۷۲، مقاله «معرفی آموزشگاه کتاب مقدس».
[3]. وی فرزند ست یقنظر، بنیانگذار کلیساهای پنطیکاستی ایران بوده که بعدها سازمان تبشیری «عیلام» را راهاندازی نمود که در نهایت مورد برخورد قرار گرفت.
[4]. برای آشنایی بیشتر، نک: همانجا.
[5]. المیر، ال. تاونر، آنچه که معلمین کانون شادی باید بدانند، ترجمه آرمینه سیانیان، کمیته کانون شادی شورای کلیساهای جماعت ربانی، ۱۳۸۷ ص ۱۶.
[6]. همان، ص ۱۳.
[7]. همان، ص۲۳.
[8]. همان، ص ۱۵ و ۴۱.
[9]. همان، ص ۷۸- ۷۹.