فرقه پژوهی
به بهانه گریه وزیر خارجه آمریکا برای کشته شدن صهیونیست ها در فلسطین اشغالی
در سال 1095 م هنگامی که کشورهای اروپائی به ندای پاپ اروپان ثانی (از کلرمونت فرانسه ) پاسخ مثبت دادند و سلسله حملات صلیبی ها بر دنیای اسلام به وقوع پیوست، یهودیان نیز در اروپا وجهان اسلام، جزء قربانیان قرار داشتند.
همچنین در زمان سقوط مسلمانان در اندلس در سال 1492 م، قوم یهود نیز در این حملات، مورد کشتار دسته جمعی قرار گفته و گروهی از آنان که نجات یافته بودند، به همراه مسلمانان به شمال آفریقا و ترکیه، وبرخی دیگر نیز به سایر کشورهای اروپائی مهاجرت نمودند.
وهنگامی که دنیای اسلام مورد حمله و تعرض قوم تاتار و مغول ها قرار گرفت، مهاجمین نه تنها هیچگونه تمایزی بین یهودیان و مسلمین قائل نگردیدند، بلکه بعضا با حکومت بیزانس و حتی پاپ، علیه مسلمانان و یهودیان پیمان همبستگی و همکاری منعقد نمودند.
یهودیان در اروپا در خلال قرون وسطی، همواره مورد ظلم و ستم و تحقیر اروپائیان قرار داشتند. قوم یهود برای رفع این احساس حقارت، به وسائل مختلفی متوسل گردیده ودر این راستا از دین بالاترین سوء استفاده را نمود.
آنان با نفوذ به کلیسای مسیحیت وایجاد جنبش اصلاحات دینی، این اعتقاد رامطرح نمودند که: «یهود قوم برگزیده خداوند بوده، و پروردگار، نیکوکاران آنان را دوست داشته، و هرکس به آن ها تعدی و تجاوز نماید، خداوند آنان را مجازات خواهد نمود.»
ایده « قوم برگزیده خداوند، متعاقبا طرح ایده « وطن » برای آنان را مطرح نمود. و اعلام نمودند چگونه می شود برای خداوند قوم برگزیده وجود داشته باشد؛ ولیکن برای این قوم وطنی وجود نداشته باشد؟ لذا برای تثبیت طرح ایده «وطن» و تعیین مکان آن بالاجبار به توجیه دینی آن پرداختند. بنابراین کسانی که تحت تأثیر یهودی سازی کلیسا و جنبش پروتستان، به ویژه کالوین (John Clvin) و پیورتن ها[1] قرار گفته و به تفسیر موضوعی و پیشگوئی های توراتی ایمان آوردند، براین باورند که: «مسیح برای بار دوم ظهور خواهد کرد وظهور مجدد وی صرفا در منطقه صهیون و بین یهودیان خواهد بود.»
براین اساس برپایی حکومت صهیونیسم وانتقال یهودیان به این مکان، امری ضروری برای ظهور مسیح به شمار می رود، تا شرایط برای رهایی مؤمنین از عذاب، معرکه آرما گدون، وحکومت فراگیر هزار ساله مسیح در سراسر جهان، که منتهی به روز رستاخیر خواهد شد، فراهم گردد.
از طرف دیگر، کسانی که تحت تأثیر جنبش اصلاحات دینی و پروتستان قرار نگرفتند، دیدگاه این جنبش را فرصت مناسبی برای رهائی از قوم یهود دانسته، ودر چارچوب کمک به آنان برای برپائی دولت صهیونیسم، آن ها را تشویق به مهاجرت از جوامع خود به فلسطین نمودند.
پس از این تحولات واز این دوره به بعد، استراتژیست های کشورهای اروپائی منجمله (انگلیس، فرانسه، و متعاقباً آمریکا) بین مصالح و منافع امپراطوری های خود و اعتقادات پروتستان، ارتباط و پیوندهائی ایجاد نمودند. بنابراین می توان گفت که صهیونیسم به عنوان یک جنبش وحرکت سیاسی، جهت وطن گزینی برای یهودیان در فلسطین، ابتدا از کلیسای پروتستان آغاز گردیده است که بالغ بر سیصد سال قبل از برگزاری اولین کنفرانس صهیونیست ها در «بال» سوئیس می باشد.
دشمنی و خصومت با اسلام و تمایل به غلبه بر اعراب، از جمله عوامل اصلی ومشوق های صهیونیست های مسیحی، برای تجاهل و نادیده گرفتن حقوق مشروع و طبیعی ملت فلسطین به شمار می رود، و در شعاری که صهیونیست ها از نیمه قرن نوزدهم میلادی در مورد سرزمین فلسطین مطرح نمودند، مبنی بر «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین» آن ها حتی وجود مردم فلسطین در این سرزمین را ( اعم از مسلمان و مسیحی) انکار نموده اند.
مسیحیت کاتولیک در خلال این دوران، ضمن ایستادگی در مقابل جنبش اصلاحات دینی، وعدم موافقت با اصل برپائی دولت قوم یهود در فلسطین، همواره با طرح های صهیونیسم (اعم از یهودی و مسیحی)، قبل ویا بعد از صدور پیمان بالفور، وحتی قبل ویا بعد از شناسائی رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، مخالفت ورزیده و طبیعی است که در این راستا، کلیسای شرق از مواضع سخت تر و شدیدتری در مقابله با صهیونیسم برخوردار باشد. اگر چه این بدان معنا نخواهد بود که آن ها لزوما فعالیت و تحرکات بیشتری داشته اند.
در هر حال باید گفت، تشکیل دولت غاصب صهیونیست به دلائل زیر بوده است:
- احساس حقارت تاریخی یهودیها به خاطر جمعیت کم و توسری خوری های مرتب
- بدکیشی و بدطینتی تاریخی و اعتقادی یهودیها و ایجاد ذهنیت منفی تاریخی نسبت به آنها در کشورهای مختلف دنیا از ایران گرفته تا کشورهای اروپایی مثل آلمان و …
- به دنبال آن نفوذ آموزه های یهودیهای بدون سرزمین در مسیحیت و ظهور مسیحیت پروتستان برای ایجاد دولت یهود(قوم برگزیده) در سرزمین موعود، فلسطین (فلسطین به دلائل مختلف از جمله ظهور پیامبران الهی مختلف در این سرزمین، پیگیری منافع کشوریهای اروپایی بویژه انگلیس خبیث در دل منطقه اسلامی با شعار «سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین»)
- دشمنی وخصومت صهیونیست های مسیحی با اسلام وتمایل به غلبه براعراب
لذا دلیل اصلی گریه های وزیر خارجه آمریکا برای کشته های غاصب صهیونیست کاملا جنبه دینی و منشأ آن در صهیونیست مسیحی است، چراکه مسئولین آمریکایی هیچ وقت برای کشته شدن سربازانشان در کشورهای مختلف مثل افغانستان، عراق و … گریه نکرده اند، و الا باید در مقاطع مختلف مثل حادثه یازده سپتامبر و … حداقل برای کشته آن گریه تصنعی می کردند. این نشان می دهد که حفظ موجودیت رژیم جعلی و غاصب اسرائیل چقدر برای جبهه غرب و بویژه آمریکا اهمیت دارد.
[1] – در قرن ۱۶ در انگلستان، از طرفی کاتولیکها و از طرف دیگر پیوریتنها یا پاکدینان بودند. در آن زمان، پیوریتن به نوعی دشنام محسوب میشده است. به کاتولیکها پاپیست Papist و به پروتستانها پیوریتن، که در طعنه یعنی تو خوبی! تو مقدسی! میگفتند.
پیوریتنها چه افرادی بودند؟
جان میلتون -شاعر و نویسنده معروف انگلیسی- تعریف زیبایی از پاکدینان دارد و میگوید: آنها اصلاحکننده اصلاحگران بودند. زیرا هدف پاکدینان این بود که اصلاحات ادامه پیدا کند تا کلیسایی که میبینیم با اعضای داخل آن و جامعهای که آن افراد در آن زندگی میکنند، همواره در جهت بهتر شدن و پاکسازی اصلاح بشود.
همین امر نشان میدهد که آنها ادعای کامل شدن و اصلاح شدن نداشتند. آنها به پایان اصلاحات، باوری نداشتند و همین باعث شده بود تا به افرادی سختگیر معروف بشوند. کلمه پیوریتن را میتوان آدم سختگیر در امور مذهبی و اخلاقی و بنیادگرا، ترجمه کرد. بسیاری تصویر سیاهی از پاکدینان دارند و آنان را بسیار عبوس و جدی و بدون هیچ لذتی، دائم در لباسهای سیاه و در کلیسا، در دعا و موعظه میشناختند.
منبع
صلواتی پور، حسین، جایگاه صهیونیست های مسیحی در آمریکا، نشر راه نیکان، چاپ اول، 1390