فرهاد فهندژ

فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران : تشکیلات بهائیت در حالی جرم فرهاد فهندژ را باور به بهائیت معرفی می کند که او از مبلغین فعال و رهبر تشکیلات غیرقانونی بهائیت در گرگان بوده است. کسی که محکومیت او در دهه شصت نتوانست از امتداد فعالیت های غیرقانونی اش جلوگیری کند. این در حالیست که هم به حکم پیشوایان بهائی و هم تعهد تشکیلات بهائی، بهائیان می بایست به قانون ایران پایبند باشند.

چرا تشکیلات بهائیت از برخورد با نقض قانونی که نباید مرتکب می شد و حال باید پذیرای عواقب آن باشد، به عنوان سند مظلومیت خود در مجامع بین المللی علیه ایران اسلامی استفاده می کند؟!

یکی از مجرمین بهائی که حکم او با تبلیغات زیادی در فضای مجازی همراه شد، فرهاد فهندژ است. رسانه های بهائیت که جرم او را باور به این فرقه و سایر موارد را تنها اتهام به او می دانند، سعی دارند تا باور به بهائیت را در ایران جرم و مرتکب آن را مستحق مجازات زندان معرفی کنند.(1)

اما آیا جرم فرهاد فهندژ اعتقاد اوست و به همین خاطر تاکنون شانزده سال به زندان محکوم شده است؟!

فرهاد فهندژ نه بخاطر باور به بهائیت، بلکه بخاطر تبلیغ فعال و رهبری جریان بهائیت در سال های 1362 ش و 1391 ش، جمعاً به 16 سال زندان محکوم شد. به عبارتی محکومیت دوباره فرهاد فهندژ، بعد از آن صورت گرفت که محکومیت شش ساله برای این عضو رهبری تشکیلات بهائیت در گرگان، نتوانست از فعالیت های ضداسلامی و ضدحکومتی او جلوگیری کند.(2)

تا جایی که سایت های بهائی هرچند با توجیه اتهام، اما پذیرفته اند که فرهاد پس از آزادی در دهه شصت، در پوشش مشاوره به تبلیغ بهائیت و همچنین اداره تشکیلات غیرقانونی بهائیت نقش داشت. تشکیلاتی برانداز و معاند که در یک عملیات مشترک، با دستگیری فرهاد فهندژ به همراه سایر اعضای تشکیلات بهائیت در گرگان (سیامک صدری، پیام مرکزی، فواد فهندژ، کمال کاشانی و فرهمند ثنایی)، برای بار دیگر در سال 1391، از هم پاشید.

چند نکته ای در رابطه با محکومیت عناصر تشکیلات بهائیت در گرگان به محضرتان می رسانیم:

اول: تشکیلات بهائیت، تشکیلاتی برانداز و وابسته به دولت های متخاصم از جمله رژیم صهیونیستی به شمار می رود. این تشکیلات پیش از انقلاب اسلامی، با تصدی بسیاری از ارکان کشوری و لشکری به اجرای نقشه های جهان غرب (از جمله استحاله فرهنگی و وابستگی کامل اقتصادی) در ایران اسلامی اشتغال داشت و گزارش های فعالیت هایش را پیوسته به کشورهای غربی ارسال می کرد.(3) تشکیلاتی سلطه طلب که در راستای اعتقاداتش به دنبال براندازی و برپایی حکومت بهائیت در ایران است.(4)

دوم: تشکیلات بهائیت با ایستادگی در مقابل موج آزادی خواهی مردم ایران، هرچند با کارشکنی در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی سنگ اندازی کرد، اما باز هم از دشمنی با جمهوری اسلامی دست برنداشت و تنها  12 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در همکاری با لانه جاسوسی آمریکا صفحه جدیدی از خیانت های خود به این مرز و بوم را گشود.(5)

سوم: ماهیت ضدملّی و ضددینی بهائیت عاملی شد تا در سال 1362 ش، جمهوری اسلامی رسماً تشکیلات و محافل بهائی در ایران را غیرقانونی اعلام و به انحلال آن حکم کند. رهبری بهائیت هم در پیامی مکتوب، تعطیلی محافل و مراکز مدیریت بهائیت را پذیرفت و خود را مطیع جمهوری اسلامی معرفی کرد!(6)

با این حال، تشکیلات بهائی هرچند در شعار و طبق تعالیم بهائیت خود را مطیع بی قید و شرط حاکمیت می دانست،(7) اما بی‌توجه به حکم حکومتی، با تغییر نام محافل و زیرزمینی کردن فعالیت هایش، عملاً از این قانون تخطی کرد و رویه سابق خود را در پیش گرفت.

فرهاد فهندژ و تشکیلات رهبری بهائیت در گرگان هم از جمله باندهای مخفی شناسایی شده بهائی در ایران است که نه تنها به قانون کشور در تعطیلی تشکیلات خود احترام نگذاشت و از حکم پیشوایانش به اطاعت از حکومت، سرپیچی کرد، بلکه حتی از تعهدات کتبی خود در تعطیلی امور تشکیلاتی بهائیت هم سرپیچی کرد؟!

چهارم: فرض کنیم تعطیلی تشکیلات ضدملّی و ضددینی بهائیت در ایران مصداق ظلم باشد، آیا بهائیان حق دارند در مواجهه با این ظلم ادعایی، جنجال بین المللی علیه کشورمان ایجاد کنند یا آن را پذیرفته و مطیع باشند؟! پیشوایان بهائی در این مورد نیز پیروان خود را به دست بوسی ظالم (8) و ظلم پذیری دعوت کرده و از همراهی پیروانشان با جریان های آزادی خواهی به شدت نهی کرده اند!(9)

در پایان، خطاب به اعضای تشکیلات بهائیت می گوییم چرا از برخورد با نقض قانونی که نباید مرتکب می شدید و حال باید پذیرای آن باشید، به عنوان سند مظلومیت خود در مجامع بین المللی علیه ایران اسلامی استفاده می کنید؟!

پی‌نوشت:

1- به نقل از حساب کاربری مزدور رسانه ای تشکیلات بهائیت.

2- به نقل از چند رسانه وابسته و همسو با تشکیلات بهائیت.

3- به عنوان نمونه ساواک در گزارشی، از ارسال اطلاعات نظامی ایران توسط بهائیان، به انگلیس و آمریکا خبر داده است: جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378، ج 1، سند شماره 2/92.

4- ر.ک: شوقی افندی، دور بهائی، ترجمه‌ی لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، لانگنهاین آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، چاپ سوم، 1988 م، ص 96.

5- جهت مطالعه‌ی بیشتر، مراجعه کنید به سایت: بهائیت در ایران، مقاله: تشکیلات بهائیت و تقابل آن با نظام جمهوری اسلامی ایران (بخش اول )(link is external)

6- ر.ک: زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، بی‌جا: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 317-307.

7- ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، صص 336-335.

8- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 124-123.

9- ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 117-116، بند: 123.