فرقه های سیاسی
صلاحی، قطب خودخوانده دراویش گنابادیه که حتی نزد آنها هم منزلتی ندارد، خود را در جایگاه ناصح و اندیشمند اسلامی دید و از لزوم حفظ کرامت انسانی بهائیان سخن گفت؛ اما سالها پیش از آنکه صلاحی بخواهد خود را به فرقه ضد اسلامی و ضد ملّی بهائیت گره زند تا مشهور شود، قانون اساسی بر کرامت انسانی پیروان تمامی ادیان الهی و غیرالهی تصریح کرده بود.
محمد اسماعیل صلاحی قطب خودخوانده دراویش گنابادیه مدعی شد از او خواستهاند تا در رابطه با حقوق انسانی غیرمسلمانان از جمله بهائیان نظر دهد. او هم انسانها را در کرامت برابر دانست و گفت نباید کسی را به خاطر عقایدش از حقوق انسانی محروم کرد.
چنانکه در بخشی از پیام او میخوانیم: «طبق اطلاق آیه شریفه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ [اسراء/70] و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم»، مطلق انسانها فارغ از آیین و اعتقادشان دارای کرامت ذاتی خدادادی هستند و با توجه به صراحت آیه شریفه «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ [حجرات/13] گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست.» پایبندی به عقیده درست و عمل به آن، موجب مزید کرامت انسانی و قرب به حق میشود. بنابراین همه انسانها در حقوق انسانی برابر هستند و نباید کسی را به واسطه اعتقاداتش از حقوق انسانی که متناسب با کرامت خدادادی به انسانهاست، محروم ساخت.»(1)
اما در پاسخ به ادعاهای این قطب خودخوانده دراویش باید گفت:
اول: شما در حالی خواستار حفظ کرامت انسانی بهائیان در ایران شدید که گویا کرامت انسانی کسی در ایران به خاطر بهائیباوری نقض شده است! گویا زندانهای ایران پر شده از همان سیصدهزار نفرِ ادعایی بهائی که به خاطر عقیدهشان در انفرادی هستند! و انگار نه انگار هم که سازمان بهائیت اعتراف کرده که از جمعیت ادعایی بهائیان در ایران، تنها نود نفر (آن هم به دلایل مختلف) در زندان هستند؛ آماری که در درصدسنجی، تفاوتی با آمار زندانیان مسلمان در ایران ندارد.(2)
دوم: جناب صلاحی! شما طوری از لزوم حفظ کرامت انسانی غیرمسلمانان، با استناد به قرآن کریم سخن میگویید که گویا هیچوقت اصل چهاردهم قانون اساسی به گوشتان نخورده است. گویا نشنیدهاید که سالها قبل از آنکه عدهای نظر شما را در خصوص نوع تعامل با غیرمسلمانها در جامعه اسلامی جویا شوند، قانون اساسی کشور با استناد به آیاتی مشابه به این موضوع پرداخته است.(3)
و البته گویا نمیدانید زمانی که شما با استناد به قرآن کریم از حفظ کرامت انسانی بهائیان سخن میگویید، مبلّغهای بهائی به دنبال آنند تا با تحریف آیات قرآن، اسلام را دینی خشن و بیرحم و مسلک خود را صلح طلب جلوه دهند.
سوم: جناب صلاحی! شما مدعی شدید که نباید بهائی زادگان را مرتد دانست! خب اینک یک بهائی زاده نام ببرید که مرتد اعلام شده باشد؟! جناب صلاحی! با دروغگویی که نمیتوان ادعای زعامت داشت! مگر اینکه خدای نکرده، امثال شما هم مثل بقیه مزدوران خودفروخته، از سازمان بهائیت پول گرفتهاید تا دروغ به هم ببافید!
چهارم: آیا میتوانید دقیقاً اعلام کنید چه کسی از شما خواست تا در رابطه با حقوق انسانی غیرمسلمانها نظر دهید؟! وقتی حتی شما نزد دراویش گنابادیه هم منزلتی ندارید، چگونه خود را در جایگاه اندیشمندی اسلامی دیدید که نیاز است تا بلندگوی اسلام باشد؟! فکر نمیکنید این نظرخواهی از شما به خاطر جهل به مسئله بوده، یا سوژه گیری از جنابتان؟! یا هم فضا را مناسب آن دیدید که کوچکی اسم خود را به بهائیت گره زنید؟!
در تناقضات فکری شما، همین بس که در پیام خود، درصدد اثبات تساوی انسانها در کرامت برآمدید. اما در میانه، تقوا را نشان برتری کرامت برخی انسانها دانستید و در نهایت دوباره، مدعی تساوی انسانها در کرامت شدید!
در پایان به جناب صلاحی میگوییم اگر میدانستید که بهائیت شما را به خاطر ایمان نیاوردن به بهاء، حرامزاده و لایق آتش میداند،(4) اگر از نقشهها و اقدامات این فرقه علیه اسلام و ایران چیزی به گوش شما خورده بود(5)و ذرهای عرق ایمانی و ملّی داشتید، دیگر هیزم به آتش فتنه بهائیت در ایران نمیریختید!
وسخن آخر اینکه جناب صلاحی چسبیدن به فرق ضاله شما وامثال شما را به قدرت نمیرساند آزمایشدر خارج آویزان بهائیت . منافقین و رضا پهلویو کمک مالی دشمنان این سرزمین شده و حالا شما هم همان رویه را در داخل دنبال میکنید مگر قطبیت یک فرقه چقد اهمیت دارد که انسانها حتی اعتقادشان را زیر پا له میکنند .
پینوشت:
1- به نقل از حساب کاربری محمداسماعیل صلاحی.
2- 90 زندانی بهائی باور که به دلایل مختلف از جمله قانون شکنی در زمینه تبلیغات، شبکه سازی، حضور در اغتشاشات و پروژههای براندازی
3- ر.ک: جهانگیر منصور، قانون اساسی، تهران: نشر دوران، 1393 ش، ص35.
4- ر.ک: اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج4، ص355.
5- توسعه اجتماعی و اقتصادی، گذری بر پیام های معهد اعلی و بیانیه های دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی (OSED)، (1983 میلادی الی رضوان 2010 م).