اکنون ما در حال ورود به عصری هستیم که هر روز بخشی از کارهایی را که قبلاً خود ما با استفاده از مغز خود انجام می داده ایم بر عهده هوش مصنوعی که مخلوق انسان است، می گذاریم.
وقتی هوش مصنوعی این کارها را مانند خود انسان و یا حتی بهتر از خود انسان انجام می دهد؛ در واقع ویژگی ای را به چالش می کشد که طبق تعریف به خود انسان مربوط می شود. ضمن اینکه هوش مصنوعی قابلیت یادگیری و رشد را دارد و می تواند طبق تابع هدفی که برای آن تعریف شده است، بهتر شود. این یادگیری مستمر به هوش مصنوعی کمک می کند تا به نتایج پیچیده ای برسد که تاکنون خاص انسانها و سازمانهای انسانی بوده است. با ظهور هوش مصنوعی تعاریفی که از نقش انسان، شوق انسان و رضایت خاطر انسان داشته ایم تغییر می کنند؛
در عصری که هوش مصنوعی میتواند واقعیت هایی را پیش بینی برآورد و شبیه سازی کند که به زندگی ما مربوط می شود و می تواند آینده را پیش بینی و تصمیم بگیرد چه کاری انجام دهد . نقش عقل انسان تغییر خواهد کرد، با این تغییر احساس ما از اهداف فردی و اجتماعی که داریم نیز تغییر می کند. در برخی از زمینه ها هوش مصنوعی ممکن است از عقل انسان پیشی بگیرد. در برخی موارد نیز هوش مصنوعی می تواند به انسانها هشدار دهد که به شرایط خاصی نزدیک شده اند؛ مانند راننده ای که وسیله نقلیه او در جاده یا در مسیری قرار گرفته که پیش بینی نشده است یا برای کسی که به دنبال شغلی است و قرار است در مصاحبه ای شرکت کند که برای او تازگی دارد یا برای پژوهشگری که قبل از شروع تحقیق خود توسط یک مدل هوش مصنوعی پاسخ احتمالی خود را دریافت می کند. شاید از نتیجه راضی باشد، اما این شرایط همیشه به رضایت خاطر منجر نمی شود. برای انسان هایی که درباره اطلاعات پیچیده و دشوار به خودشان متکی بوده اند، هوش مصنوعی این اعتماد به نفس را با چالش روبه رو می کند.
در حقیقت تکلیف ما با فناوری پیچیده است، اما تصویر جامع نسبتاً ساده است. اکثر محققان هوش مصنوعی توقع دارند که هوش مصنوعی طی چند دهه به منصه ظهور برسد؛ حال اگر ما در این مورد آماده نباشیم، احتمالاً بزرگترین اشتباه تاریخ بشریت خواهد بود.ممکن است برخی راه دیگری را انتخاب نمایند و همه چیز را ابزار حیوانیت و شهوترانی خود کنند. برخی از کارشناسان عقیده دارند که تهدید واقعی هوش مصنوعی ذات بدخواه آن ها نیست، بلکه ماشین هایی هستند که توسط افراد بدخواه و با مشوق های مبتنی بر انگیزه های شرورانه شارژ می شوند. به عبارت دیگر، اگر روزی روبات ها به انسان ها حمله کنند؛ احتمالاً به دلیل آن است که کسی آن ها را به حمله هدایت کرده است؛ نه اینکه خودشان تصمیم گرفته باشند که حمله به انسان ها ایده خوبی است.
این امر می تواند شرایط دیکتاتوری وحشیانه جهانی توأم با نابرابری بی سابقه، زیر نظر داشتن انسان ها، رنج و شاید حتی انقراض نسل بشر را فراهم کند. اما اگر ما انسان ها این پیشرفت ها را با دقت به سمت درست هدایت کنیم؛ می توانیم آینده هوش مصنوعی را ایده آل تجربه کنیم که همه در آن تأمین و در رفاه هستند و همه سالم و در رویاهای خود زندگی می کنند.
پیشرفت هایی که به آنها اشاره شد نشان می دهند که هوش مصنوعی نحوه تعامل ما را با جهان و در نتیجه استنباط ما را از خودمان و نقشی را که در این رابطه داریم تغییر می دهد. هوش مصنوعی پیش بینی هایی انجام می دهد؛ مثلاً درباره فردی که احتمالاً در آستانه سرطان سینه قرار دارد، تصمیماتی می گیرد یا به ما توصیه می کند در بازی شطرنج چه تصمیمی بگیریم؛
اما این سؤال مطرح می شود که چه معیارهای انسانی در این عصر مورد ستایش قرار خواهند گرفت؟ اصول تأثیر گذار آن کدام خواهد بود؟
اکنون هوش مصنوعی دوباره اصولی را به چالش می کشد که مبنای خودشناسی ما را تشکیل داده اند. خودشناسی که در حقیقت مبنای جهان بینی انسان را تشریح می کند، مبنای توحیدی و یا غیر توحیدی انسان را مشخص می کند. لذا بدین خاطر هوش مصنوعی همانطور که برای جوامع مادی، نوعی تهدید شغلی حساب می شود؛ برای جوامع توحیدی یک فرصت است.
لذا عقل و ایمان متداول در روزگار گذشته در عصر هوش مصنوعی ادامه خواهد داشت اما آینده و دامنه آنها به شدت تحت تأثیر شکلی جدید و قوی از منطقی خواهد بود که ماشینی شده است.
هویت انسان ممکن است همچنان به هوش او وابسته باشد که نقطه اوج هوش جانداران است؛ اما عقل انسان دیگر هوش را برای درک واقعیت کافی نمی داند. شاید برای اینکه جایگاه خود را در این جهان بفهمیم لازم باشد به جای اینکه تأکید کنیم عقل انسان مرکز وجود اوست بر هویت، مرکزیت، منزلت، شأن و استقلال او تأکید کنیم.
ویژگی عصر روشنگری تلاش برای تعریف عقل و درک انسان بوده که او را از انسان دورانهای گذشته متمایز کرده است. اما ویژگی عصر حاضر و دوران هوش مصنوعی تلاش کافی برای شناخت ماهیت انسان است تا در سردرگمی در مفهوم انسان، در عصر هوش مصنوعی همچنان ادامه نداشته باشد.
هوش مصنوعی با زبان بی زبانی به انسان می گوید: من هرکاری جز بندگی و عبودیت از روی قصد و اراده را انجام خواهم داد و این تو هستی ای انسان که بایستی به وظیفه اصلی ات یعنی همان بندگی بپردازی، چون تو شعور و معرفت داری.
به بیان دیگر، ابر و باد و … در کارند، تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
در حقیقت با ورود هوش مصنوعی و توسعه نقش آن در ابعاد مختلف زندگی بشر، جلوی خیلی از مشغولیت های انسان گرفته خواهد شد. کارهایی که تمام فکر و ذهن انسان را مشغول خود کرده بود و حالا وقتی پای هوش مصنوعی به میان آمده، خیلی کامل و بهتر، انجام می دهد و دست انسان از اجرای آن کوتاه می شود.
حال اگر انسان کمی با خود خلوت کند و بیاندیشد، متوجه می شود؛ وجودش شریف و گرانبهاتر از آنی است که مشغول کارهایی شود که ربات ها، سخت افزار و نرم افزارها توانایی انجامش را دارند. چراکه بزرگترین فرق هوش مصنوعی در مقایسه با انسان، نداشتن شعور و درک و احساس است.
لذا بایستی سراغ کاری برود که هیچ چیزی جز او توان انجامش را ندارد و اصلا تنها انسان را برای آن کار آفریده اند. یعنی همان بندگی و آیینه جمال و جلال الهی شدن.
منبع:
- هنری کیسینجر و دیگران، عصر هوش مصنوعی و آینده ما انسانها، مترجم دکتر علی، علی پناهی، انتشارات ذهن آویز، 1401
- وبسایت https://veerasense.com/blog/future-of-artificial-intelligence/ (ویراسنس) مورخه 26 دی 1400- امیرمحمد توحیدی