فرقه وهابیت ریشه در تفکر سلفی دارد که معتقد به بازگشت به شیوه علمای سلف، بازنگری در اساس دین و پیراستن آن از -به زعم آنها- بدعتهایی است که بر دین تحمیل شده است.
تاریخ تفکر سلفی به چند پرده تقسیم میشود که در برهه اول آن چهرههایی همچون “مالک بن انس” و “سفیان سوری” و برخی دیگر از محدثان قرون اولیه مطرح هستند و در ادامه تجسم کامل آن را میتوان در شخصیت “احمد بن حنبل” یافت که پیشوای وهابیون فعلی است. ارکان اساسی این تفکر را میتوان چنین برشمرد:
– عدم دخالت عقل در نقل و اتکا به ظواهر آیات و طرد هر گونه مباحث عقلی و کلامی بهعنوان بدعت. از جمله نتایج این رویکرد، افتادن به دامن “تجسم” و “تشبیه” بوده است که بر حسب ظاهر بعضی آیات برای خداوند صفات جسمانی قائل شدهاند.
– اخبارگری و حدیثگرایی افراطی؛ بدین معنی که هر حدیثی را معتبر داشته و آن را ملاک عمل قرار میدادند و توجهی به درجه اعتبار احادیث نداشتند.
– متابعت کامل از شیوه سلف حتی در امور جاری زندگی و رد هر گونه مغایرت با این سیره تحت عنوان “بدعت”. این شیوه تفکر به تدریج با نفوذ اشاعره و وارد کردن عناصر عقلانی و کلامی به آن کمی از مسیر اولیه خویش منحرف شد تا اینکه در قرن هشتم، “ابنتیمیه دمشقی” به احیا و تقویت مکتب احمد بن حنبل پرداخت.
وهابیت تکفیری؛ پیدایش و اهداف
حقیقت این است که وهابیت فرقهای گمراه، خرافی و به دور از تعالیم والای اسلامی است که تاکنون دستاوردی جز تفرقهافکنی، تباهی، تخریب و جنایت در جهان اسلام و کشورهای اسلامی نداشته است. ادعای توحید خالص، نفی هرگونه شرک و خرافهپرستی و مبارزه با افکار و اعتقادات کفرآمیز همراه با قشریگری، یکسونگری، مغالطهگری و تخریب آثار اسلامی، عملا این فرقه را به بازوی کفار و استعمارگران جهانی تبدیل کرده است.
از طرفی، استعمارگران بهویژه استعمار انگلیس -اگر نگوییم در ایجاد و تأسیس این فرقه تلاشی زیادی کرده- روشن است که بهرههای فراوانی از این فرقه و فرقههای مشابه مانند قادیانه در هند، بهائیت در ایران و نظیر آنها به چنگ آورده است. بهگونهای که این فرقه هم اکنون مهمترین آلت دست کشورهای استعمارگر آمریکا و انگلیس و بزرگترین مانع اتحاد مسلمانان است.
وهابیان سرزمین وحی و پیامبران الهی را به پایگاه و مرکزی برای رفت و آمد کفار و مشرکان و تجمع نیروها و ابزار آلات جنگی دشمنان اسلام و مسلمین تبدیل کردهاند.
سردمداران این فرقه ضاله، با انقلاب اسلامی ایران نیز به مخالفت برخاسته و از هیچ مبارزه و تحریک و آشوبی در قبال مردم مسلمان ایران و رهبران مذهبی دریغ کردهاند.
آمار و ارقام منتشر شده نشان میدهد. عربستان سعودی (مرکز وهابیان) در طول سال، صدها و هزاران مقاله، کتاب، سخنرانی، اجلاس و… از سوی مؤسسات و مراکز فرهنگی این کشور بهویژه رسانههای خبری وابسته به جریان سلفی وهابی، سایتها و شبکههای ماهوارهای در مخالفت و مبارزه با اصول و مبانی اصیل شیعه تولید و منتشر میشود.
نقش استعمار در پیدایش وهابیت
اسلام از آغاز پیدایش، جهاد و مبارزه مستمر علیه قدرتهای ظلمگستر جهان را از اهداف اولیه و بنیادین خود قرار داده و گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی و استقرار صلح و آزادی را از پیامدهای طبیعی این جهاد مقدس داشته است.
ماهیت ظلمستیزی و حمایتهای همهجانبه این آیین حیاتبخش از محرومان و مظلومان جهان، منافع نامشروع قدرتهای استعماری را در طول تاریخ به خطر افکنده و با دمیدن روح جهاد و مبارزه در ستمدیدگان، عرصه را بر سلطهگران تنگ کرده و حیات آنها را با خطر مواجه ساخته است.
قدرتهای استکباری تعالیم زندگیساز و حرکتآفرین اسلام را با منافع خویش در تضاد دیده و اتحاد روز افزون و تکوین قدرت سیاسی مسلمانان جهان را مانعی بزرگ بر سر راه تحقق سیاستهای ضد انسانی خود تلقی میکنند؛ لذا با تمام توان همه راه و روشهای شیطانی را برای مقابله با اسلام و اتحاد و وحدت مسلمانان بهکار میگیرند.
یکی از این حربهها، تحریف حقایق دین و واژگونه کردن اهداف و مقاصد نهایی تعالیم اسلام است. این ترفند در قالب ساختن و پروراندن فرقههای جدید برای قشرهایی از مسلمانان در مناطق و محدودههای مناسب و سپس ترویج و گسترش آنها در جهان اسلام صورت میگیرد.
وهابیت، یکی از این فرقههای ساختگی است که با مهارت تمام از سوی استعمار انگلیس بنیان نهاده شد. اهداف استعمارگران انگلیسی از ساخت این مسلک عبارت بود، از بدعتگذاری در دین با تحریف حقایق و احکام اسلامی، خنثی کردن تعالیمی همچون جهاد و مبارزه، کمرنگ کردن وجهه سیاسی و اجتماعی اسلام، خلاصه کردن دین و دینباوری در نماز و ذکر و عبادت، ناموجه جلوه دادن تجمع در اماکن مقدس و زیارتگاهها بهعنوان یکی از نمودها و پایگاههای وحدت و قدرت سیاسی مسلمانان و تخریب آنها به بهانه اینکه مظاهر شرک و گمراهیاند.
این تنها استعمارگران انگلیسی نبودند که با ساختن مسلک وهابیت و روی کار آوردن حکومت آلسعود به مقاصد شیطانی خویش برای مقابله به اسلام و مسلمانان نائل آمدند بلکه در مراحل بعدی وهابیان آلسعود به پابوسی آمریکاییها شتافتند و در خدمت اهداف ضد انسانی آنان در آمدند.
آنچه امام خمینی (ره)، “اسلام آمریکایی” نامیدند و از آن بهعنوان یک خطر بزرگ یاد کردند، بزرگترین جلوه امروز آن، اسلام آل سعود است؛ اسلامی که نهتنها ضرر و خطری برای قدرتهای استکباری ندارد، بلکه منافع سرشاری نیز برای آنها در بردارد. از جمله؛ توجیه جنایتها و حفظ قدرت و سیطره آنان در منطقه. بههمین دلیل بودجههای کلانی صرف تبلیغ و ترویج این نوع اسلام میشود.
آمریکا، صهیونیسم غرب و عامل آنها یعنی سران وهابی کشورهای عربی به خوبی آگاهند که تنها خطری که ثروت و قدرت نامشروع و اهداف استعماری و ظالمانه آنها را در مقابل مستضعفین جهان تهدید میکند موج اسلامخواهی مردم جهان است. لذا تمام قد در برابر آن ایستادهاند.
وهابیت و مقابله با ارزشهای اسلامی و انقلابی
وهابیت مخالفان خود را متهم به کفر و شرک میکند و اموال و ناموس و نفوس سایرین را حلال میداند. بر اساس همین تفکرات خشک و بسته بود که وقتی سعودیها در سال ۱۳۴۴ هـ.ق بر مکه و مدینه تسلط یافتند، ابنیه متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را تخریب کردند.
وهابیت در دوران معاصر
برخی از میوههای تلخ این شجره خشونت عبارتاند از: “طالبان” در افغانستان، “سپاه صحابه” در شبه قاره و “القاعده” در کل خاورمیانه و داعش در کشورهای عراق، سوریه و … که با عملکرد افراطی خود تصویر زشتی از اسلام در اذهان و عقول جهانیان ترسیم کردهاند.
ملت مجاهد افغانستان که قوای ارتش سرخ روس را به زانو درآورده و دولت دست نشانده شوروی را ساقط کرده بود، در مدت زمان کوتاه از سلطه طالبان چنان به ستوه آمد که به ناچار از میان بد و بدتر بد را برگزید و برای رهایی از شر سلطه طالبان تن به ذلت اشغال داد و بازهم با معامله با شیطان بزرک آمریکا به قدرت برگشت. آنها در عراق نیز چنان خشونت آفریدند که عرصه حیات را بر این ملت ستمدیده تنگ کردند.
عملکرد وهابیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان اسلام در داخل و خارج از مکاتب سیاسی گرفته تا مذاهب دینی از جمله فرقه وهابیت، بهشدت خود را در معرض خطر دیدند؛ چراکه به سستی عقاید و بیاساس بودن مبانی ایدئولوژیکی خود آگاه بودند.
لذا برای جلوگیری از اشاعه امواج بیدار کننده انقلاب اسلامی تلاش همه جانبه خویش را در بازسازی عقاید ضاله و منحرف خود به کار گرفتند و تهاجمات عقیدتی، سیاسی و نظامی خود را آغاز کردند و با تمام توان برای سرکوب کردن و براندازی انقلاب اقدام کردند. برخی از این اقدامات عبارت اند از:
۱. تهاجم رسانهای و تبلیغاتی بر ضد اسلام شیعی: راهاندازی شبکههای ماهوارهای مثل MBC در دبی، ORBIT در رم و المستقله و العربیه که متعلق به سرمایه داران سعودی هستند، از جمله اقدامات وهابیان در این زمینه است.
در فضای مجازی نیز در حال حاضر بیش از ۴۰ هزار سایت ضد شیعی مشغول فعالیت هستند که اکثر آنها با حمایت مالی عربستان و متمولین وهابی اداره میشوند.
در حوزه مطبوعات تنها در سال ۱۳۸۵ در عربستان ۱۰ هزار عنوان کتاب بر ضد شیعه چاپ و منتشر شده است. در مجموع، خاندان عبدالوهاب صرفا در حوزه فرهنگی صدها کتاب و مجله در عربستان و خارج آن بر ضد تشیع، انقلاب اسلامی، رهبری و مردم ایران چاپ و منتشر کردهاند.
آنها با به کارگیری جدیدترین فناوریهای تبلیغاتی و تربیت مبلغان وهابی، ارائه کمکهای بلاعوض و سرمایهگذاریهای کلان در راه گسترش اسلام سعودی و… در این راستا عمل کردهاند.
۲. زمینهسازی برای تبلیغات غرب، در پروژه اسلامزدایی و ایران هراسی: فرقههای وهابیمسلک به ویژه گروههای تروریستی که با حمایت غرب شکل گرفتهاند، با کشتار هزاران بیگناه در کشورهای مختلف اسلامی و ایجاد ناامنی در این کشورها زمینهساز تبلیغات وسیع غرب در پروژه عظیم اسلامستیزی و ایرانهراسی شدهاند که بزرگترین نمونه آن عملکرد داعش در سوریه و عراق طی دهه دهه نود شمسی است.
غرب نیز با بزرگنمایی اقدامات ضدانسانی این فرقه و نمایش آن بهعنوان اسلام اصیل، سعی در تخریب چهره اسلام راستین و ممانعت از سیل خروشان اسلامگرایی در غرب دارد.
۳. شبههافکنی در موضوع شهادت، مهدویت و ولایتفقیه: فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز غربی میگوید: پرنده شیعه با دو بال سبز مهدویت و سرخ شهادتطلبی؛ زرهی بهنام ولایتپذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر میسازد.
از جمله مواردی که در سالهای پس از انقلاب بهشدت مورد توجه اتاق فکر استکبار جهانی قرار گرفت، موضوع نهضت عاشورا، مکتب انتظار و ولایت فقیه بود که از عوامل اصلی تحریک و تقویت نیروهای مردمی در جوامع اسلامی بر ضد کفر و استکبار بهشمار میروند. لذا آمریکا و انگلیس و صهیونیسم و عامل آنها یعنی وهابیت مأمور شبههافکنی پیرامون اهلبیت (ع) و بهطور خاص در موضوعات یادشده شد تا مکتب تشیع و انقلاب اسلامی را مخدوش سازد.
۴. توسعه فعالیتها در سطح جهانی: وقتی امام خمینی (ره) از صدور انقلاب و هشیار کردن ملتهای مسلمان سخن گفتند، دشمنان نظام و بهطور خاص وهابیت با درک اهمیت این مسئله، قلمرو فعالیت خود را گسترش داده و اقدامات خویش را در ایران و دیگر کشورهای مسلمان مانند پاکستان، افغانستان، عراق، اردن، آذربایجان، یمن و… که آمادگی تأثیرپذیری از انقلاب را دارند، تشدید کردند.
۵. اقدامات نظامی و تأسیس گروهکهای تروریستی: تأسیس گروههای تکفیری مانند القاعده و طالبان در افغانستان، “جند الشیطان” در ایران، داعش و دهها گروه تروریستی در سوریه مثل تحریرالشام حاکم فعلی سوریه و… بهصورت نیروهای نظامی گسترده با حمایت استکبار و آلسعود در راستای مقابله نظامی و سرکوبگرایانه صورت گرفته است.
وهابیت فرقهای تفرقهافکن
ابنتیمیه در آغاز دعوت خویش با متهم ساختن مسلمان به کفر و شرک، افکار عمومی را متشنج و عقاید مردم را دستخوش جهل و گمراهی کرد. او با وارد کردن شبهه در دین و صدور فتواهایی خاص در جهت نهادینه کردن تفرقه گام برداشت.
فتواهایی مانند «هر کس کنار قبر پیامبر (ص) یا یکی از افراد صالح بیاید و از آنان حاجت بخواهد، مشرک است، پس واجب است چنین شخصی را وادار به توبه کنند و اگر توبه نکرد باید کشته شود.
این فتواهای تحریکآمیز با ظهور محمد بن عبدالوهاب به اوج خود رسید. بهطوری که وهاییها شیعیان را مشرک و واجبالقتل دانسته و خون و مال و ناموس آنها را حلال میشمارند. وهابیان علل کفر شیعیان را چنین بیان میکنند:
۱. آنان نسبت به قرآن طعنهزده و بدگویی میکنند و معتقد به تحریف قرآن هستند و هر کس به قرآن طعنهزند کافر و منکر آیه شریفه «وانا له لحافظون» است.
۲. به سنت پیامبر و احادیث کتابهای صحیح طعنه میزنند و روایات این کتابها را که از صحابه نقل شده باطل میشمارند و صحابه را کافر میدانند.
۳. شیعیان، اهل سنت را کافر دانسته و آنها را نجس میشمارند.
۴. شیعیان نسبت به علی و فرزندان او غلو کرده و آنان را به صفاتی که ویژه خداوند است، توصیف میکنند.
آنها حتی در حمایت از رژیم غاصب صهیونیستی در زمان جنگ ۳۳ روزه با صدور فتوایی دعا برای پیروزی حزبالله را حرام اعلام کردند و در فتوایی دیگر که در همان زمان (تابستان ۲۰۰۶) انتشار یافت، حکم به هدم و نابودی ابنیه اسلامی دادند.
روشهای تبلیغاتی وهابیت
طی سالهای اخیر، وهابیت همچون غدهای سرطانی در حال گسترش در نقاط مختلف زمین است و علت این امر، فعالیتهای تبلیغاتی گسترده این فرقه است، در حالی که متأسفانه شیعیان و اهل تسنن در عرصه مبارزه تبلیغاتی در برابر وهابیت عملکرد مناسبی نداشتهاند.
پخش کتابهای ضاله در شهر مدینه یکی از این حربههای تبلیغاتی است. کتب و بروشورهایی مانند خمس از دیدگاه قرآن و اهلبیت (ع)، گفتگوی آرام و دوستانه، خویشاوندی امام صادق (ع) و ابوبکر، ماجرای غدیر خم و رابطه آن با اصل ولایت، ازدواج موقت، چگونه هدایت یافتم؟، چرا سنی شدم و آنگاه که صحابه را شناختم از جمله مواردی است که در این زمینه انتشار یافته و در شمارگان گسترده میان زائران توزیع میشود.
در کنار توزیع کتاب، محلی هم برای مناظره و گفتگو در زیر در ورودی بقیع در نظر گرفته شده است. در این محل افراد زبده و با تجربه که علاوه بر آگاهی از مبانی اهل سنت، نسبت به کتابها و منابع شیعه نیز تسلط دارند، به گفتگو با افراد میپردازند. برخورد آرام و دوستانه، تسلط بر زبان فارسی، استفاده از شیوههای روانشناسی و احترام به افراد از ویژگیهای این مناظرهکنندگان است.
این افراد، بهصورت ضمنی به ترویج عقاید باطل و شبهافکن خود پرداخته و با طرح مسائلی خاص کنجکاوی افراد را برای مطالعه کتب برمیانگیزند.
سخنرانی بین نماز مغرب و عشاء در مسجدالنبی که مخاطبان گستردهای دارد، روش دیگر آنهاست. هدف اصلی این سخنرانیها متزلزل نشان دادن مبانی شیعی است.
نامگذاری اماکن مختلف با اسامی صحابه و بزرگان وهابیت از دیگر اقدامات تبلیغی آنهاست. بهطوری که چندین در ورودی مسجدالنبی (ص) به نامهای عمر، ابوبکر و دیگر صحابه نامگذاری شده است.
در اقدامی دیگر عوامل وهابیت در اماکن تاریخی مدینه، مساجد جدیدی به نامهای خلفا تأسیس کرده و قدمت آنها طولانی عنوان میکنند.
همچنین در منطقه خندق واقع در شمال مدینه مساجدی بهنامهای فاطمه الزهرا (س)، حضرت علی (ع) و سلمان فارسی وجود دارد که این مساجد تعطیل شده و طرح احداث مسجد بزرگی بهنام خندق در دستور کار قرار گرفته است.
نامگذاری مدارس و مراکز علمی – فرهنگی نیز به همین ترتیب است و چندین مدرسه به نامهای محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه نامگذاری شده است.
راههای مقابله با شیوع وهابیت
در یک کلام بهترین راهکار مواجهه، شناخت درست و عمیق و حرکت عملی و فراگیر است. بدین معنی که نخستین قدم عمق بخشیدن به معرفت و آگاهی نیروهای خودی بویژه برادران اهل سنت نسبت به فرقه گمراه وهابیت است؛ چراکه امروز این فرقه ضاله در همه زمینهها بهویژه در موسم حج، روی بحثهای معرفتی و شناختی تأکید دارد.
بنابراین، بهترین اقدام در این حوزه این است که افراد معرفت خود را نسبت به این فرقه افزایش دهند.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com