خدایان ثروت؛ نگاهی به فرقه مسیحی «کلام ایمان»

تلاطمات امواج عصر جدید و ملازمات و محصولات آن عرصه‌های گوناگون جهان هستی را متأثر ساخته و شاهد ظهور و بروز جریان‌های فکری مختلفی هستیم که دامنه آن از شرق تا غرب عالم گسترده است. یکی از مهم‌ترین وجوه و شاخص‌های این عصر، علو رتبه آدمی تا جایگاه خلاقیت و به اصطلاح «خودخدایی» (اومانیسم) و قرار گرفتن «رفاه»، «ثروت» و «آسایش» در رتبه نخست ارزش‌های بشر محصور در مادی گرایی است. این مقوله نه‌تنها جنبش‌های فکری مستقلی را موجب شده، بلکه در زمره اعتقادات دینی و امور معنوی نیز جایی برای خود بازکرده و در قالب زیرمجموعه‌هایی از اعتقادات دینی – مذهبی به رشد و نمو پرداخته است. بدین‌سان، جنبش‌های معنوی نوپدید، به‌مثابه یکی از مهم‌ترین جریان‌های فکری زاده عصر جدید، دنیای اعتقادات، تقلاهای معنوی و فطرت معنویت‌خواه بشر را متأثر ساخته و  می‌کوشند، کالاهای ساخت خود را برای رفع عطش معنوی وی عرضه دارند.

پرواضح است، فقدان پشتوانه و اعتباری به وسعت ادیان بزرگ، برخی جنبش‌ها را به‌سمت دستگیری از بنیان‌های دینی سوق داده و به‌همین خاطر، صورت‌بندی در قالب زیرمجموعه‌های ادیان و مذاهب شکل دلخواه بسیاری از معنویت‌های نوپدید است. از این رو، شمار این جنبش‌ها با ریشه‌های ادیان و مذاهب مختلف از بودیسم گرفته تا اسلام و مسیحیت بیش از جنبش‌های مستقل می‌باشد. باید اذعان داشت، جنبش‌های مزبور در دامن دین مسیحیت نیز رشدی قابل ملاحظه داشته و علاوه بر مذاهب سه‌گانه آن، شاخه‌ها و فرقه‌های مختلفی با درون‌مایه مسیحیت و رنگ و بوی هنجارها و ارزش‌های عصر جدید، ظهور یافته‌اند. یکی از نمودهای این امر جنبش «کلام ایمان» (Word of Faith (WOF است که از آشکار ساختن ارثیه‌های عصر جدیدی خود در نامش نیز ابایی ندارد؛ گو آنکه بیشتر به‌نام «انجیل رفاه» یا «انجیل سعادت و ثروت» شناخته می‌شود. بارزترین مشخصه این جنبش بی‌اعتقادی به «تثلیث» و قرار دادن «انسان» در مقام خدایی است که ناگفته، آن را در برابر امواج انتقادات گروه بزرگ تثلیثی‌ها و به منزله فرقه‌ای انحرافی قرار داده است. در ادامه مروری بر این جنبش داریم.

ریشه‌ها

جنبش «کلام ایمان» از دل جنبش پنطیکاستی در اواخر قرن بیستم (سال ۱۹۸۰ م) بیرون می‌آید. نخستین جرقه‌های فکری این جنبش از ذهن فردی به‌نام «ای دبلیو کنیون» تراوش کرد. او با مطالعه آموزش‌های «فیناس کویمبی» در رابطه با متافیزیک، عقاید جنبش اندیشه نو، بنای تازه‌ای در اعتقادات مسیحی بنیان نهاد که بیش از هر چیز بر ایمان با پشتوانه «کلام» تکیه داشت. «علوم ذهنی با پنطیکاست‌گرایی آمیخته شد و ترکیب خاصی از مسیحیت ارتدوکسی و عرفان را تشکیل داد.»[1]

«پس از مدتی، «کنت هاگین» که زیر نظر «ای دبلیو کنیون» آموزش دیده بود. جنبش کلام ایمان را رسماً به وجود آورد.»[2]

در منابع منتسب بدین جنبش درباره آن آمده:

«Word of Faith (به‌عنوان Word-Faith یا به سادگی ایمان شناخته می‌شود) یک جنبش مسیحی انجیلی در جهان است که آموزش می‌دهد مسیحیان می‌توانند از طریق گفتار به‌قدرت ایمان دسترسی پیدا کنند. آموزه‌های آن در رادیو، اینترنت، تلویزیون و بسیاری از فرقه‌های کاریزماتیک و جوامع یافت می‌شود. این جنبش از فقر و رنج جسمی چشم‌پوشی می‌کند؛ زیرا این امر برای زندگی خداپسندانه ضروری است و عیسی مسیح را تسبیح می‌گوید. این کتاب [انجیل سعادت] می‌آموزد، نجاتی که عیسی بر روی صلیب به‌دست آورد، شامل ثروت و شکوفایی برای ایمانداران بود.»[3] تأکید این جنبش بر ثروت و نیروی کلام را می توان در این سطور مشاهده کرد. چنانچه یکی از مفسران مسیحی -و البته منتقد- در این رابطه اظهار می دارد:

«در هسته جنبش کلام ایمان، اعتقاد به نیروی ایمان قرار دارد. این باور وجود دارد که کلمات می‌توانند نیروی ایمان را با مهارت کنترل کنند و در واقع آنچه را که فرد در مورد پیمان‌های کتاب مقدس (سلامتی و ثروت) به آن‌ها اعتقاد دارد، به‌وجود می‌آورد. قوانینی که فرض می‌شود، این نیروی ایمان را کنترل می‌کنند، مستقل از خواست خدا عمل نموده و خدا خودش هم در معرض این قوانین قرار دارد. این چیزی بیشتر از بت‌پرستی نیست؛ یعنی ایمان خود را به خدا تبدیل می‌کنیم.»[4] این هم یکی دیگر از مبانی اعتقادی کلام ایمان است که بیشترین انتقادات و چالش‌ها حول آن می‌چرخد؛ اعتقادی که ایمان فرد را در مرتبه خدایی قرار داده و حتی یک گام فراتر، خدا را متأثر از این نیروی ایمان شخصی قلمداد می‌کند.

آموزه‌ها

می‌توان محوری‌ترین آموزه‌های کلام ایمان را به شرح ذیل تقسیم بندی و عنوان کرد.

  • قدرت کلمات

بر اساس آموزه‌های این جنبش، انسان از طریق گفتار با کلام قادر است، نیروی ایمان خود را عینیت بخشد و به سعادتی که آن را در امور مادی، لذایذ و رفاء محصور می‌داند، رهنمون گردد. در منابع جنبش مزبور در این باب آمده: «آموزه‌های کلمه ایمان شامل بهبود جسمی، عاطفی، مالی را به رابطه‌ای و معنوی یا رفاه برای کسانی است که با مهارت خود، عهد خویشتن را با خدا مدیریت می‌کنند. این جنبش مؤمنان را ترغیب می‌کند تا مطابق با وعده‌ها و مفاد کتاب مقدس، به‌عنوان تصدیق برنامه‌ها و اهداف خدا، آنچه را که می‌خواهند بیان کنند… اصطلاح کلمه ایمان خود از رومیان ۸:۱۰  گرفته شده است و در مورد کلمه ایمانی صحبت می‌کند که ما آن را تبلیغ می‌کنیم.» پیروان انجیل رفاه، برای این منظور به این سخن حضرت عیسی استناد می‌کنند. «مؤمنان هر چه بگویند و با ایمان دعا کنند، باید داشته باشند.»[5]

  • شفابخشی

یکی دیگر از آموزه‌های مورد تأکید کلام ایمان، قدرت شفابخشی است. آن‌ها بیماری، درد و رنج را از ناحیه شیطان عنوان کرده و معتقدند کلمه ایمان این شفابخشی کامل را آموزش می‌دهد. (روح، روح و بدن) در کفاره مسیح گنجانده شده است. کلام ایمان می‌آموزد که مؤمنان باید واقعیت شفابخشی را که از قبل متعلق به خودشان است، بپذیرند… این امر با اعتراف به آیات کتاب مقدس است که این شفابخشی را تأیید می‌کنند و ایمان به آن‌ها ضمن رد تردید تقویت می‌شود… بیماری به‌طور کلی، تلاش شیطان برای از بین بردن حق الهی مؤمنان برای سلامتی کامل است.»[6]

  • ثروت‌اندوزی و رفاه

یکی از شاخص‌های متمایز ساز جنبش کلام ایمان محوریت و ارزش داشتن کسب ثروت و رفاه مادی است و برای توجیه این امر، استدلال‌ها و شواهدی از ثروت‌اندوزی و رفاه مادی حضرت عیسی (ع) بیان داشته و واماندن در رنج و فقر را فریب شیطان می‌دانند که باید با نیروی ایمان از آن رهایی و هر چه زودتر به حداکثر ثروت دست یافت: «تعالیم کلمه ایمان معتقد است که خدا می‌خواهد، مردم در همه زمینه‌های زندگی از جمله امور مالی بهداشت، ازدواج و روابط موفق شوند. کلام ایمان می‌آموزد که نعمت خدا قوم خود را قادر می‌سازد تا به وعده‌های کتاب مقدس دست یابند.

بنابراین، رنج از جانب خدا نیست، بلکه از شیطان است. کنت کوپلند گفته خداوند از رنج به نفع ما استفاده نمی‌کند و این ایده «فریب شیطان» و «کاملاً مخالف کلام خدا» است. اگر کسی سعادت را تجربه نمی‌کند، به این دلیل است که آن‌ها شیطان را بر زندگی خود اختیار داده‌اند. گفته می‌شود که عیسی و رسولان ثروت دنیوی داشته‌اند، صاحب خانه و مشاغل بوده‌اند. استدلال‌های زیر برای این ادعا ارائه شده است.

  • توانایی عیسی در سفر بدون اینکه ظاهراً برای تأمین معاش خود به مدت سه سال کار کرده باشد.
  • عیسی و رسولان صاحب‌ خانه بوده‌اند.
  • عیسی خزانه‌دار بود. (Judas iscariot)
  • عیسی با رده‌های بالای جامعه همکاری می کرد.
  • توانایی معجزه‌آسای عیسی در امر فراوانی غذا دادن به پنج هزار نفر، یافتن پول مالیات در ماهی، به پیتر گفت که ماهی از شبکه او سرریز می‌کند و… .
  • مشاغلی که ظاهراً هر یک از رسولان در آن تملک و بدان مشغولیت داشتند.

این باور برخلاف دیدگاه سنتی است که عیسی (ع) را بیشتر در ردای معلم یا رسولی سرگردان و فقیر به تصویر می‌کشد. بر اساس اعتقاد آن‌ها، عیسی (ع) و حواریانش ثروتمند بودند. نمونه‌های تاریخی مسیحیان ثروتمند و وعده‌های سعادت در عهد عتیق و عهد جدید وجود دارد. طرفداران کلام ایمان می‌آموزند که مؤمنان امروزی نیز به نعمت ثروت مالی دسترسی دارند. معلمانی مانند کنت کوپلند ادعا می‌کنند، سعادت کامل معتبر است و با تعالیم یحیی رسول آمده است: «عزیزم من بیش از همه آرزو می‌کنم که تو موفق و در سلامت باشی حتی همان‌طور که روحت سعادت دارد.» (یوحنا ۳۲) کوپلند تصور می‌کند، همان‌طور که بذرهای سعادت در قلب شما در اراده و احساسات شما کاشته می‌شود… در نهایت محصول مالی خوبی به بار می‌آورند.»[7]

  • خدایان کوچک

خط منفک کلام ایمان از مسیحیت تثلیثی را باید در آموزه خدایان کوچک جستجو کرد. به باور ایمانی‌ها، انسان‌ها به‌واسطه هبوط حضرت عیسی (ع)، قدرت تخلق به خلاقیت الهی و خداشدن یافته و خود خدایانی کوچک هستند: «بسیاری از معلمان کلام ایمان سعی کرده‌اند، با استفاده از عباراتی مانند خدایان کوچک بر معنای کامل وضعیت مؤمن به‌عنوان فرزند خدا از طریق مسیح تأکید کنند؛ روشی که موجب انتقاد برخی بخش‌های دیگر جامعه مسیحی شده است. کنت هاگین می‌نویسد: خدا ما را در همان طبقه موجودی که خودش است، قرار داده… از نظر هاگین مؤمن با دوباره متولد شدن به اندازه عیسی ناصری تجسم می‌یابد. هاگین مانند کنیون دلیل می‌آورد که انسان‌ها در تصویر خدا ساخته شده‌اند. از آنجا که خدا روح است، پس انسان‌ها نیز باید در اصل «روح» و در طبقه «خدا» باشند و بنابراین «خدایان» هستند. کنت کوپلند می‌گوید: «شما خدایی در خود ندارید، شما یکی هستید.» اساساً مبتنی بر مزامیر (۸۲: ۶) که می‌گوید: «من گفته‌ام شما خدایان هستید و همه شما فرزندان عالی‌ترین»… یک مضمون رایج در موعظه کلام ایمان این است که خداوند انسان را به‌عنوان یک کپی دقیق از نوع خدا آفرید. (عبرانیان ۱: ۳ ، یوحنا ۱۲: ۱۴ و …)»[8]

«از اینجا به بعد، اعتقاد آن‌ها هر چه بیشتر از کتاب مقدس فاصله می‌گیرد: ادعا می‌کنند که خداوند انسان را به‌صورت واقعی مانند خدایان کوچک به‌شکل خودش آفرید. انسان قبل از سقوط، توانایی خلق‌کردن با استفاده از قدرت ایمان را داشت، اما بعد از سقوط ذات شیطان به‌خود گرفت و توانایی خلق کردن را از دست داد. برای درمان این مشکل عیسی مسیح، الوهیت خود را رها کرد و به انسان تبدیل شد. از نظر روحانی مرُد، ذات شیطان را به خود گرفت، به جهنم رفت دوباره متولد شد و در نهایت با ذات الهی از مردگان برخاست. سپس عیسی مسیح، روح القدس را فرستاد تا توانایی تجسم به شکل انسان درآمدن خداوند را به ایمان‌داران بدهد تا بتوانند همان‌طور که خدا در نظر داشت به خدایان کوچک تبدیل شوند.

بعد از این آموزش‌ها ما بهٰ‌عنوان خدایان کوچک این توانایی را پیدا کردیم که نیروی ایمان را ماهرانه کنترل کنیم و در همه زمینه‌های زندگی موفق شویم. مریضی ،گناه و شکست، نتیجه فقدان ایمان است و با اعتراف درمان می‌شود.»[9]

درباره مقام و کیفیت «اعتراف» نیز تفاوت‌هایی در کلام ایمان و دیگر فرقه‌های مسیحی وجود دارد. به‌خصوص تقسیم آن به اعتراف مثبت و منفی که مورد انتقاد و نفی تثلیثی‌هاست.

به این ترتیب، تمرکز بر ثروت و مال‌اندوزی در کنار انسان خدایی، کلام ایمان را به‌مثابه یکی از جنبش‌های معنوی نوپدید عصر جدید، در ردای مسیحیت می‌سازد که همان ایده‌ها و ارزش‌های مدرنتیه را با پشتوانه و مبنای کتاب مقدس ابراز می‌دارد. این امر مسیحیت را خوش نیامده و برای زدودن انحرافات و بدعت‌های فرقه مذکور از دامان خود آن را آماج انتقادات قرار داده و از زمان شکل‌گیری تاکنون، استدلال‌های زیادی بر بطلان آن مطرح و نسبت به انحرافی بودنش انذار داده است. در این میان ایده انسان‌خدایی (خدایان کوچک) با به چالش کشیدن «تثلیث»، به‌طور طبیعی بیشترین حجم انتقادات را به خود اختصاص داده و چهره‌های زیادی از عالم مسیحیت، در رد و نفی آن به ابراز عقیده پرداخته‌اند.

منتقدان

«در سال ۱۹۹۳م»، «هانک هانگراف» جنبش کلام ایمان را بدعت‌گذار خواند و بسیاری از کلیساها آن را «فرقه» شمردند. وی معلمان کلام ایمان را به تنزل خدا و عیسی (ع) و خدایی کردن انسان و شیطان متهم نمود. هانگراف تلاش زیادی برای رد آموزه‌های کلام ایمان انجام داد.

منتقدان دیگر مانند «نورمن گایسلر»، «دیو هانت» و «راجر اوکلند» نیز الهیات کلام ایمان را مغایر با تعالیم کتاب مقدس اعلام و آموزه‌های مربوط به ثروت را محکوم کرده و معتقدند مخالف با تعالیم کتاب مقدس است. همچنین «استفان ای. رابینسون» آموزه خدایان کوچک را تعلیمی بدعت‌آمیز اعلام کرده است. هانگراف نیز این آموزه را همتراز با تعالیم «ماهاریشی ماهش یوگی» و «جیم جونز» دانسته است. «جاستین پیترز» از دیگر منتقدان کلام ایمان که در ۱۶ سالگی در فراخوانی برای درمان فلج مغزی با این جنبش آشنا شده بود، با اشاره به ابتنای ایده خدایان کوچک بر سلامتی و ثروت در جنبش ایمان ابراز می‌دارد، یک خدا هرگز نباید بیمار و فقیر باشد.»[10]

دامنه این انتقادات تا به امروز نیز ادامه دارد. برای نمونه یکی از عناصر جریان «مسیحیت تبشیری» فارسی زبان می‌نویسد:

«به طور خیلی ساده می‌‌توان گفت «جنبش کلام ایمان انسان را تا مقام خدایی بالا می برد و خدا را تا جایگاه انسانی پایین می‌آورد.» نیازی به گفتن نیست که این یک تصویر غلط از مسیحیت است. مشخص است که این جنبش گفته‌های کتاب مقدس را وارد معادلات خود نکرده است. بر روی مکاشفه شخص، نه کتاب مقدس، برای رسیدن به این عقاید پوچ تکیه زده و این فقط یکی از اسناد بدعت گذاری این جنبش می‌باشد.

برای مخالفت با جنبش کلام ایمان فقط کافی است کتاب مقدس را بخوانیم… جنبش کلام ایمان افراد زیادی را فریب داده است. آن‌ها پس از سال‌ها زندگی و ایمان متوجه غیر کتاب مقدسی‌بودن عقاید این جنبش می‌شوند. هسته اصلی این جنبش را همان دروغ قدیمی شیطان که از باغ عدن در گوش انسان خواند تشکیل می‌دهد: «مانند خدا می شوید.» (پیدایش فصل ۳ آیه5 ) متأسفانه کسانی که عقاید این جنبش را قبول کرده‌اند، هنوز هم به شیطان گوش می‌دهند. مراقب این جنبش و هر کلیسایی که در موازات این جنبش عمل می کند باشید.»[11]

با این وجود انکارناپذیر است که جنبش کلام ایمان با دست و پا کردن تکیه‌گاه مسیحیت از یک سو و همنوایی با ارزش‌ها و آرمان‌های عصر جدید از سوی دیگر، موفق شده افرادی را جذب کرده و شبکه فعالیت و تبشیر به راه اندازد. این مسئله تا حد زیادی طبیعی است؛ چرا که غایتش ثروت و رفاه، مدارش اومانیسم مدرنیته‌پسند بوده و در آن خبری از مشکلات و دغدغه‌های لاینحل تثلیث نیست. ورژن مدرنی است، از روش‌های ثروت‌اندوزی با بنیان‌های دینی که آن را از خلأ و فقدان پشتوانه دیگر جنبش‌های معنوی نوپدید رهایی می‌بخشد. بدین‌سان، علاقه‌مندانی یافته و با بهره‌گیری از ابزارهای ارتباطی عصر جدید، به تبلیغ و جذب اعضای تازه نیز می‌پردازد.

کوس رسوایی

البته کلام ایمان تنها در این شق با جنبش‌های معنوی همسو و یکرنگ نبوده و همچون اغلب ایشان گاه رسوایی‌هایی را به بار آورده و ماهیت خویش را آشکار ساخته است. برای نمونه چند سال پیش (اسفندماه ۱۳۹۵) خبری در خبرگزاری‌های خارجی منتشر شد که ضربه‌ای بود بر پیکر این فرقه.

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی با عنوان «پرده برداری از اقدامات هولناک یک گروه افراطی در تگزاس؛ بیرون راندن ارواح شیطانی با تجاوز و شکنجه در کلاس‌های درس»، حقایقی از کلام ایمان نشان داد که آن را هر چه بیشتر به طبقه‌بندی «فرقه‌های مخرب»، مقرب ساخت.

آسوشیتدپرس، ضمن مصاحبه با حدود ۴۳ نفر از پیروان سابق جنبش «کلام ایمان» که بیشتر آنان نوجوانان و کودکان بوده‌اند. پرده از آزار و اذیت و شکنجه‌های این گروه برداشت. در این گزارش آمده:

«آن‌ها با وعده صلح درونی و زندگی ابدی به این شهر کوچک در دامنه کوه‌های «بلوریج» آمدند، اما آنچه پیروان جنبش «قدرت کلام» به آن رسیدند، سال‌هایی از ترس و وحشت بود. به گفته پیروان سابق: کشیشان، هواداران این جنبش را به‌صورت معمول تحت شدیدترین شکنجه‌ها از جمله خفه کردن، زیر مشت و لگد گرفتن و پرتاب از دیوارهای بلند قرار می‌دادند که به زعم آن‌ها این شیوه‌های خشونت‌آمیز هوای نفسانی و شیطانی را از گناهکاران می‌راند و این افراد به‌صورت کامل پاک‌سازی روانی خواهند شد. قربانیان این جنبش نوجوانان، کودکان و حتی نوزادانی بودند که با شور و نشاط زیاد فریاد می‌زدند و گریه می‌کردند.

این جنبش اعضای خود را در جلساتی قرار می‌داد که نوعی یورش کلامی برای چندین ساعت صورت می‌گرفت و به اعتقاد رهبران، این اقدام برای بیرون راندن ارواح پلید و شیطانی انجام می‌شده است. «کاترین» ۲۷ ساله که حدود ۱۲ سال از عمر خود را در کلیساهای این جنبش گذرانده می‌گوید:

در طول این سال‌ها افراد بسیاری را دیدم که مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند و شیاطین را صدا می‌زدند. رهبران جنبش «قدرت کلام»، برای جلوگیری از تحقیقات مجریان قانون و سرویس‌های خدمات اجتماعی به قربانیان خود پول داده و والدینشان را وادار به دروغ گفتن می‌کردند.

برخی از اعضای سابق گفته‌اند، قربانیان برای مداوای مصدومیت‌های خود مانند قطع عضو، شکستگی و…. حق نداشتند، به پزشکان بیرون از کلیسا مراجعه کنند. همچنین افراد زیادی به‌خصوص کودکان مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌گرفتند. البته «جیم ویلی» از سران جنبش، به‌شدت آزار و اذیت اعضا را انکار و ادعا کرده بود که از این قربانیان بنا به قانون کلیسا محافظت می‌شود.

به علاوه به گفته قربانیان کودکان از خانواده‌های خود جدا و به خانه سران این جنبش برده می‌شدند و مورد انواع شکنجه‌ها قرار می‌گرفتند و برخی مواقع برای ده‌ها سال از خانواده‌های خود دور بودند. یکی از پیروان این جنبش ابراز داشته معلمان مدارس در کلیساهای این جنبش، شاگردان را تشویق می‌کردند تا همکلاسی‌های خود را به‌دلیل خیالبافی، خندیدن و دیگر رفتارهایی که سران کلام ایمان، آن را به شیاطین نسبت داده بودند، مورد ضرب و شتم قرار دهند.»[12]

همچنین بر اساس این گزارش، قوانین سختی بر زندگی کشیشان وضع شده بود و آنان حق ازدواج یا داشتن فرزند، شکایت و اعتراض نداشتند و در صورت عدم تبعیت از این قوانین با تحقیر و حتی تنبیه بدنی مواجه می‌شدند.

به علاوه این فرقه افراد را از خانواده‌های خود جدا کرده و در مجموعه‌ای به مساحت ۳۵ هکتار و تحت تدابیر شدید امنیتی و دیواری از درختان گرد هم جمع کرد تا هرچه بهتر بتواند باورهای خود را به ایشان بقبولاند. بسیاری از آسیب‌دیدگان از ضربات جبران‌ناپذیر روانی زندگی در فرقه ابراز ناراحتی کرده‌اند. از جمله «دنیل کوردس» ۲۲ ساله می گوید: سه چهارم از عمر خود را در این گروه گذرانده و دچار زخم‌های عمیق روانی شده‌ام. من به خانواده‌ام نیاز دارم اما آن‌ها مرا ترک کرده‌اند.

«ریک کوپر» پدر یکی از اعضای فرقه می‌گوید: شما از تمام دنیا جدا شده‌اید و تنها چیزی که می‌دانید و می‌شناسید، جیم ویلی و فرقه اوست.»[13]

از مفاد گزارش فوق، آشکار است که کلام ایمان نیز بسیاری از شاخص‌های فرقه‌های مخرب، از جمله سرکرده در راس قدرت، ایجاد کلونی (جدایی از جامعه و اغیار بهره‌کشی مادی و معنوی اعضا)، تحمیل قوانین فرقه‌ای و…. را داراست. فرقه‌ای برآمده از مسیحیت که با قلب آموزه‌های کتاب مقدس به سمت ارزش ساختن ثروت و رفاه و قراردادن انسان در جایگاه خدا، خود را از دیگر فرقه‌های مسیحی متمایز می‌سازد. کلام ایمان را می‌توان ملغمه‌ای از جنبش‌های معنوی نوپدید و مسیحیت دانست که ارزش‌ها و شاخص‌های مدرنیته را در دامان مسیحیت جستجو می‌کنند؛ چنانکه پیش‌تر نیز در تشریح عقاید منتقدان بدان اشاره رفت، به هر حال این چرخش آشکار به‌سمت مادی‌گرایی و عدول از تصورات رایج در باب تثلیث، زنگ خطری برای اصحاب کلیسا بوده که آن را با حملات و انذارهای خویش بی‌پاسخ نگذاشته‌اند.

***

به هر روی ظهور و بروز فرقه‌هایی با درون‌مایه سنتی اما هماهنگ با عصر جدید از یک‌سو و تلاش برخی فرقه‌های سنتی برای تحول در مسیر تطابق با مدرنیته از سوی دیگر، حقیقتی است انکارناپذیر که با واکنش‌های مختلفی از سوی ادیان و مذاهب مواجه بوده و آن‌ها را متأثر ساخته است.

 

[1].  مایر، جویس، آستین، جول و زرگری، سیامک، آیا جنبش کلام ایمان کتاب مقدسی است؟ کانال تلگرام خدمات مسیحی عمانوئیل: ۲۶/۰۷/۲۰۲۲.

[2]. همان.

[3]. Word of Faith – Wikipediahttps://fa tr2tr wik

[4]. آیا جنبش کلام ایمان کتاب مقدسی است؟ خدمات مسیحی عمانوئیل.

[5]. Word of Faith – Wikipediahttps://fa tr2tr wik

[6]. همان.

[7]. همان.

[8]. Word of Faith – Wikipediahttps://fa tr2tr wik

[9]. آیا جنبش کلام ایمان کتاب مقدسی است؟ همان.

[10]. Word of Faith – Wikipediahttps://fa tr2tr wik

[11].  زرگری، سیامک، کانال تلگرام خدمات مسیحی عمانوئیل.

[12].  پرده‌برداری از اقدامات هولناک یک گروه افراطی در تگزاس؛ بیرون راندن ارواح شیطانی با تجاوز و شکنجه در کلاس‌های درس آسوشیدتپرس، ۱۰ اسفند ۱۳۹۵.

[13]. همان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.