فرقه پژوهی
به نظر میرسد یک مد سیاسی بین افراد به اصطلاح روشنفکر و سیاسی با گرایشان ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی اپیدمی شده و آن حمایت از هر گونه اظهار نظر ضد نظام و ارزشهای اعتقادی . ملی و مذهبی باشد دقت کنید :
جناب صلاحی در زمان های مختلف نشان داده است که آن چیزی که برای او مهم است، مقام قطبیت است و از هیچ کاری برای رسیدن به این هدف کوتاهی نمی کند. در بیانیهای که در مورد توهین فرهاد ظریف منتشر نموده است به جای اینکه توهین ظریف را محکوم کند به نظام اسلامی می تازد.
واما توضیحی در خصوص تولد صدیقه طاهره حضرت زهرا (س) جهت اطلاع جناب صلاحی :
ازدواج از سنت هایی است که در تمام ملل در گستره تاریخ با شرایط مختلفی انجام شده و در قضاوت در مورد آداب و شرایط این امر همگانی باید زمان انجام آن شرایط را مد نظر داشت و بدون توجه به زمان و تاریخ، قضاوت ها قطعاً نادرست خواهد بود.
فرهاد ظریف عضو پیشین تیم ملی والیبال ایران همزمان با ولادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با انتشار یک عکس نوشته در اینستاگرام به مقدسات اسلام توهین کرد و این عمل وقیحانه او عکس العمل های متفاوتی را به دنبال داشت و تامل بر انگیزترین عکس العمل، بیانیه محمد اسماعیل صلاحی بود که در صفحه شخصی خویش به جای محکوم کردن این عمل او و نشان دادن غیرت دینی خویش، به نظام جمهوری اسلامی ایران می تازد که چرا با او برخورد نمود است.
محمد اسماعیل صلاحی در ابتدای بیانیه خویش دچار اشتباه فاحش تاریخی شده و می نویسد: «تاریخ تولد آن حضرت که پنج سال قبل از بعثت می باشد (سال تعمیر کعبه توسط قریش سن ازدواج آن حضرت را ۹ سالگی بیان نموده و تاریخ تولد آنجناب را پنج سال پس از بعثت شمرده که با این حساب سن حضرت خدیجه در زمان تولد حضرت فاطمه شصت سال بوده که از نظر عقلانی و فیزیولوژی غیر ممکن است. بنابراین سن حضرت فاطمه در زمان ازدواج بنا بر صحیح ترین روایت ۱۹ سال است»(1) این نقلی که صلاحی بر روی آن اصرار داشته وآن را اصلح اقوال می داند نظریه اهل سنت می باشد و باید دانست که نظریه اهل سنت در این مورد یکسان نبوده است.
منابع اهل سنت در مورد تاریخ تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو نظریه مطرح می کنند: نظریه اول این که حضرت زهرا (سلام الله علیها) قبل از بعثت متولد شده است و در درون این نظریه، اقوال مختلفی را می بینیم که برخی تولد ایشان را پنج سال قبل، چهار سال قبل، یک و یا دو سال قبل از بعثت دانستهاند. نظریه دوم هم این است که تولد حضرت بعد از بعثت بوده است. این نظریه با تمام اقوالش مورد قبول نیست؛ زیرا در این نظریه میان اقوال در تعیین تاریخ ولادت آن حضرت تفاوت فاحشی وجود دارد؛ از این جهت نمیتوان به این نظریهها اعتماد کرد.
دیدگاه برخی از محدثان شیعه مانند شیخ طوسی بر این است که تولد آن حضرت در سال دوم بعثت است. بر فرض پذیرش این گزارش، حضرت زهرا(سلام الله علیها) هنگام ازدواج 13 سال سن داشته است. در برابر این گزارش، مشهور بین شیعیان، آن است که تولد حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سال پنج بعثت بوده است.(2) بر اساس قول مشهور و معتبر نزد شیعه امامیه که مبتنی بر روایات صحیحی از امام سجاد(علیه السلام)، امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) و برخی منابع تاریخی اهل تسنن مانند مسعودی و سبط بن جوزی است، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در بیستم ماه جُمادیالثانی سال پنجم بعثت پیامبر اعظم هنگام مغرب به دنیا آمد و خبر آن پس از نماز مغرب به پدرش رسید. حبیب سجستانی از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل نموده است «وُلِدَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله بَعْدَ مَبْعَثِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله بِخَمْسِ سِنِینَ، و تُوُفِّیَتْ و لَهَا ثَمَانَ عَشْرَهَ سَنَهً و خَمْسَهٌ و سَبْعُونَ یَوْماً(3) فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله) سال پنجم بعثت متولد شد و مقدار عمر او هنگام درگذشت 18 سال و 75 روز داشت.»
نتیجه آنکه : محمد اسماعیل صلاحی قطب خودخوانده دارویش گنابادی در این بیانیه میزان علم خویش را به مباحث تاریخی نشان داد که هیچ آگاهی به متون تاریخی و روایی و دیدگاه های نظرات عالمان شیعه نداشته و ندارد و دیدگاهی را انتخاب می کند که طبق مبانی اهل سنت نیز نمی شود از آن دفاع کرد و خلاف روایات صحیح اهل بیت(علیهم السلام) اظهارنظر می کند. پسنتیجه آنکه ایشان هم با دریافت اپیدمی اعلام مواضع حمایتی از هر گونه اظهار نظر در مورد اعتقادات و ارزشها فقط بلحاظ سیاسی میخواسته حرفی زده باشد .
جناب صلاحی ” ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو می روی به ترکستان است.”
پی نوشت:
1- صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در شبکه های اجتماعی، 25/10 /1401
2- «وَ فِی الْیَوْمِ الْعِشْرِینَ مِنْهُ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ مِنَ الْمَبْعَثِ کَانَ مَوْلِدُ فَاطِمَهَ ع زمان تولد فاطمه سلام الله علیها در بیست سال دوم بعثت بود»طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد، مؤسسه فقه الشیعه،بیروت، اول، 1411 ق، ج2 ؛ ص793.
3- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط – دارالحدیث)، دار الحدیث – قم، چاپ: اول، ق1429، ج2، ص: 489.