شادی ورشوچی|
چکیده
این پژوهش با هدف ارائه یک تحلیل انتقادی و تطبیقی جامع، به واکاوی آموزههای بنیادین دین زرتشت، با تمرکز بر مبانی کلامی ثنویت و بررسی فقهی مراسم آیینی زرتشتیان، خصوصاً جشن امرداد، میپردازد. در این مقاله، ساختار دوگانهانگاری زرتشتی (اهورامزدا و اهریمن) از منظر اصول توحید اسلامی مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده است تا جایگاه مسئله شرور و اختیار در هر دو نظام فکری مقایسه شود. همچنین، با رویکردی فقهی، آیینهای مرتبط با طبیعت و عناصر مقدس در زرتشتیگری (مانند تقدیس آب و آتش) از منظر احکام فقه اسلامی، بهویژه مبحث شرک و مواردی که موجب خروج از دایره توحید میشود، تحلیل گردیده است. روششناسی این تحقیق ترکیبی از رویکرد تحلیلی، توصیفی و استنادی است که با تکیه بر متون اصلی زرتشتی و منابع کلامی و فقهی اسلامی صورت پذیرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ثنویت زرتشتی، هرچند در ظاهر با اصل وجود شر مقابله میکند، اما در عمق ساختار متافیزیکی خود، منجر به نوعی شرک در فاعلیت خالقیت میشود که با مبانی کلامی شیعه در باب توحید محض خالقیت و عدل الهی در تضاد است. همچنین، بسیاری از مراسم آیینی مرتبط با طبیعتمحوری، در فقه اسلامی مصداقاتی برای شرک عملی یا حداقل بدعتهایی محسوب میگردند که لزوم اجتناب از آنها را ایجاب میکند.
کلیدواژهها: نقد زرتشت، ثنویت، اهورامزدا، اهریمن، شرک، جشن امرداد.
مقدمه
از منظر الهیات اسلامی، هر نظام دینی و اعتقادی که در آن مفهوم خدا، هستی، و انسان تعریف میشود، باید بر محور توحید ناب، عدل الهی و اختیار انسان استوار باشد. بر همین اساس، آموزههای زرتشتی که بر ثنویت نور و ظلمت بنا شدهاند، در چارچوب معرفت توحیدی اسلام با چالشهایی بنیادین مواجهاند. دین زرتشت هرچند به عنوان یک سنت دیرینهی ایرانی حامل عناصر اخلاقی ارزشمندی چون راستی، پاکی، و خدمت به خلق است، اما توأمان در حوزهی کلام و فلسفهی وجودی، مفاهیمی را مطرح میسازد که از دیدگاه عالمان اسلامی با اصل «لا مؤثر فی الوجود إلا الله» ناسازگار دانسته میشود. این دوگانگی در تصور نیروهای خیر و شر، موجب شده است که بخشهایی از نظام زرتشتی از جنبهی توحیدی مورد نقد جدی متکلمان مسلمان قرار گیرد.
در نگاه اسلام، جهان و اجزای آن آفریدهی واحدی است که خیر و شر در آن، هر دو مخلوق خدا و در مسیر حکمت و ابتلاء انسان معنا مییابند؛ در حالیکه در آموزههای زرتشت، اهریمن و اهورامزدا به گونهای تصویف میشوند که گویی دو مبدأ مستقل و ازلیاند. همین تلقی از دوگانهی خیر و شر، زمینهی بحثی گسترده دربارهی تباین هستیشناسی زرتشتی و توحید اسلامی را فراهم کرده است.
این پژوهش با تکیه بر منابع معتبر کلامی و فقهی اسلام و مقایسهی آنها با متون اوستایی و تفاسیر پهلوی، درصدد واکاوی دقیق همین نقاط افتراق است؛ و در ادامه، با نگاهی تطبیقی به مراسم آیینی امرداد – یکی از جلوههای عبادی زرتشتی – میکوشد تا نسبت این آیین با مفهوم عبادت، نیت و مشروعیت در اسلام را تحلیل کند. جشن امرداد که نماد جاودانگی و بیزوالبودن در آیین زرتشتی به شمار میآید، در تقویم ایرانی جایگاه ویژهای دارد؛ با این حال، از منظر فقه اسلامی، بخشهایی از آن به سبب پیوند با مفاهیم غیرتوحیدی یا تقدیس عناصر طبیعی، قابل بررسی از منظر حرمت یا جواز هستند.
هدف مقاله حاضر، ارائهی تحلیلی تطبیقی از این مبانی است تا از رهگذر شناخت دقیق آموزههای زرتشتی، گسترهی تعارضها و امتزاجهای ممکن میان دو نظام اعتقادی روشن گردد و در نهایت، فهمی عمیقتر از نسبت میراث معنوی ایران با بنیادهای کلام اسلامی حاصل آید.
مبانی کلامی زرتشتی: تحلیل عمیق ثنویت و مسئله شرور
دین زرتشت، در بنیان خود، نظامی اعتقادی است که بر محوریت یک دوگانگی بنیادین شکل گرفته است. درک این دوگانگی برای نقد آن از منظر توحیدی اسلامی ضروری است.
تحلیل عمیقتر ثنویت: اهورامزدا و اهریمن به عنوان دو مبدأ هستی
هسته مرکزی کلام زرتشتی بر تقابل دائم میان اهورامزدا (خداوند دانا، نیک و خالق هستی نیک) و اهریمن یا اهریمنه (روح شر، ویرانگر و ضدمبدأ) استوار است. در متون کهنتر زرتشتی، این دو نیرو گاهی به عنوان دو “پیدا” (Yazatas) یا دو نیروی همزمان در هستی معرفی میشوند که هر یک دارای منشأ و قلمروی خاص خود هستند.
چالش خالقیت و فاعلیت: در این نگرش، اهورامزدا خالق روشنایی، نظم و حقیقت (اشه) است و اهریمن، ضد او، خالق تاریکی، دروغ (دروج) و آشفتگی است. این دیدگاه به سرعت ما را با یک مسئله متافیزیکی بزرگ روبرو میکند: آیا خداوند یگانه، خالق مطلق است یا مبدأ شر نیز مستقل از اوست؟
در بسیاری از تفاسیر، بهویژه در دورانهای متأخرتر زرتشتی، تلاش شده است تا اهورامزدا به عنوان “خالق نهایی” و اهریمن به عنوان “ضد فعال” که از همان ابتدا وجود داشته، معرفی شود. با این حال، در ساختار ثنویت، اهریمن قوهای است که عملاً در مقابل خالقیت اهورامزدا ایستاده و دارای منشأ مستقل برای اعمال شرور است. این امر نقض صریح اصل توحید محض در اسلام است که خداوند را یگانه خالق هستی در تمام شئونش (خیر و شر) میداند [جوادی آملی، ۱۳۹۵، ج ۳، ص ۱۸۸].
از منظر اسلامی، مفهوم “آفریدن” یا “خلق” مطلقاً منحصر به خداوند است. هر آنچه در عالم وجود دارد، چه خیر و چه شر (به اعتبار وجود)، مخلوق و تحت اراده اوست. اگر اهریمن دارای منشأ مستقل در خلق شر باشد، پس خالقیت محدود و ناقص است و این امر مستلزم دوگانگی در مبدأ فاعلی است که به شرک در خالقیت منجر میشود.
بررسی مسئله “شرور” و جایگاه آن: آیا شر ذاتی است یا طفیلی؟
مسئله شرور (Problem of Evil) یکی از چالشهای بزرگ الهیات تطبیقی است. در زرتشتیت، شر یک جوهر فعال و واقعی است که در تقابل با جوهر خیر (اهورامزدا) قرار دارد. اهریمن خالق دروغ، بیماری، مرگ و نابودی است.
شر ذاتی در زرتشتیت: طبق این نگرش، شر نه صرفاً نبود خیر (عدم)، بلکه یک واقعیت هستیشناختی است که از مبدأیی متضاد سرچشمه میگیرد. این دیدگاه برخلاف مبانی کلامی اسلامی است که شر را “عدم خیر” (Secundum Ens) یا معلولی از اراده الهی در چارچوب حکمت و اختیار میداند. شرور در اسلام، یا از لوازم وجود در عالم خلق (مانند مرگ و رنج) هستند که در حکمت متعالیه جایگاه دارند، یا نتیجه انتخاب نادرست موجودات مختار (انسان و شیطان) میباشند.
تضاد با عدل الهی در اسلام: اگر اهریمن، منشأ ذاتی شر باشد، پرسش مطرح میشود: چگونه اهورامزدا، که خیر مطلق است، اجازه داده است که مبدأ شر از ازل در مقابل او قرار گیرد و جهان را دچار تخریب کند؟ این امر یا به ناتوانی اهورامزدا در کنترل کامل عالم منجر میشود (نقض قدرت مطلق) یا به مشارکت او در خلق شر (نقض خیر مطلق بودن)، که هر دو با اصول عدل و قدرت مطلق اسلامی ناسازگار است [سبزواری، ۱۳۸۳، ج ۲، ص ۲۱۵].
مقایسه با مبانی کلامی شیعه در مسئله خلق شر (اختیار در برابر جبر)
کلام شیعه، بهویژه در مکتب عدلیه، بر توحید خالقیت و عدل الهی تأکید دارد. این دو اصل، ساختار اندیشه اسلامی در مورد شرور را شکل میدهند:
۱. توحید خالقیت: تنها خالق حقیقی خداوند است. شیطان و نیروهای شر (مانند ابلیس) مخلوق خداوند هستند و فاعلیت شرور، نهایتاً به اراده و اذن الهی بازمیگردد، البته نه به این معنا که خداوند امر به بدی کند، بلکه به این معنا که زمینه تحقق شر را (برای ظهور حکمت بالاتری) فراهم سازد [مصباح یزدی، ۱۳۸۱، ص ۱۲۰].
۲. مسئله اختیار و عدل: شرور عمدتاً معلول اختیار موجودات مختار (انسان و جن) هستند. خداوند اجازه میدهد که موجود مختار، در مسیر مقابل خیر حرکت کند تا نتایج انتخابهایش را ببیند و حکمت آزمایش الهی محقق شود. در این چارچوب، شر، امری ذاتی نیست، بلکه یک عارضه است که با اختیار و محدودیتهای عالم مادی مرتبط است.
مقایسه کلیدی:
در زرتشتیت، شرور از یک مبدأ مستقل سرچشمه میگیرند (تفسیر ثنوی).
در اسلام، شرور یا ناشی از اختیار مخلوقات مختار هستند یا لازمه محدودیتهای عالم مادهاند که در پس آنها حکمت الهی نهفته است (تفسیر توحیدی و عدلی) [طباطبایی، ۱۳۸۶، ج ۴، ص ۲۹۰]. این تفاوت مبنایی، بنیادینترین شکاف میان دو نظام اعتقادی را نشان میدهد.
مبانی فقهی در مواجهه با آموزههای زرتشتی
از منظر فقه اسلامی، اعتقادات یک دین صرفاً حوزه نظری نیست، بلکه تأثیر مستقیم بر اعمال و مناسک پیروان آن دین دارد. در اینجا، آموزههای زرتشتی در دو حوزه اصلی فقهی مورد بررسی قرار میگیرند: توحید عبادی (شرک عملی) و احکام آیینی مرتبط با طبیعت.
تحلیل توحید عبادی و شرک پنهان در تقدیس نیروهای طبیعت
فقه اسلامی بر اصل “عبادت فقط برای خداوند واحد” استوار است (اصل لا اله الا الله). هر عملی که دلالت بر تعظیم، تقرب، یا نذر و نیاز به غیرخدا داشته باشد، در دایره شرک یا دستکم مکروهات شدید فقهی قرار میگیرد.
تقدیس عناصر اولیه: زرتشتیان به شدت بر تطهیر و تقدیس عناصر طبیعی تأکید دارند؛ بهویژه آتش (آذر) و آب (آناهیتا). آتش به عنوان مظهر نور، دانش و حضور اهورامزدا تلقی میشود و پرستشگاههای آنان آتشکده نامیده میشوند که در آن آتش مقدس همواره روشن نگه داشته میشود.
نقد فقهی:
از منظر فقه شیعه، آتش و آب مخلوق خداوند هستند. تعظیم (به معنای پرستش و خشوع عملی) برای آنها، هرچند ممکن است ناشی از سوءتفاهم و نه شرک صریح به معنای نفی خالقیت، اما در عمل، مصداق “شرک خفی” یا “تعظیم غیر خدا” محسوب میشود.
فقیهان اسلامی تأکید میکنند که احترام به طبیعت باید در چارچوب شکرگزاری بر نعمتهای الهی باشد، نه تقرب عبادی. به عنوان مثال، نذر کردن چیزی برای آتش (که در مراسم زرتشتی رایج است) یا سجده برای آن (هرچند زرتشتیان ادعا میکنند سجده برای نور است نه آتش)، به وضوح در فقه اسلامی مورد نهی قرار گرفته است.
امام خمینی (ره) در تبیین مرز میان تعظیم و عبادت میفرمایند: «هرگونه توجه قلبی که مقام ربوبیت را ولو به صورت استقلالی به غیر خدا نسبت دهد، هرچند به نیت تقرب به خالق اصلی باشد، در صورت عدم تفکیک و تبیین، شرک عملی محسوب شده و موجب بطلان عمل است» [خمینی، تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۱۱۷]. این امر به ویژه در مراسمی که در آن آتش به عنوان واسطه یا مظهر اصلی عبادت قرار میگیرد، اهمیت مضاعفی پیدا میکند.
بررسی مفصلتر مراسم آیینی (جشن امرداد): تحلیل جزء به جزء آیینها از منظر احکام فقهی (وجوب اجتناب)
جشن امرداد (Amordad) یکی از مهمترین جشنهای تقویمی زرتشتی است که در تقویم ایرانی قدیم اهمیت ویژهای داشته و معمولاً در اواسط تابستان برگزار میشود و به طور خاص با آب، گیاهان و حاصلخیزی مرتبط است.
۱. اهمیت عنصر آب (آناهیتا) و آیینهای مرتبط
جشن امرداد ارتباط تنگاتنگی با آناهیتا (ایزدبانوی آب) دارد. آیینهای مرتبط شامل قربانی کردنهای نمادین (امروزه بیشتر به صورت اهدای نذورات غیرجانی) به آبها، شستشوی مقدس و مراسمی برای طلب فراوانی آب است.
تحلیل فقهی: آب از مخلوقات الهی است و مسلمانان موظف به حفظ طهارت آن هستند. اما تقدیس و نذر برای آب به نیابت از آناهیتا، در فقه اسلامی مردود است. نذر کردن باید منحصر به ذات مقدس الهی باشد (نذر در راه خدا). انجام اعمالی که در فرهنگ زرتشتی برای “طلب برکت از آب” به عنوان یک موجود نیمهمقدس انجام میپذیرد، مصداق “تعلق خاطر به غیر خدا” است.
۲. دعای روشنایی و تقدیس آتش
در مراسم زرتشتی، آتش یا نور، مرکز توجه است. اعمالی که به منظور تقدیس روشنایی یا درخواست استمداد از نور مقدس (که نماد اهورامزدا یا خرد الهی است) انجام میشود، مستقیماً با اصل توحید در عبادت مورد بررسی قرار میگیرد.
فقیهان معتقدند: اگر زرتشتی با اعتقاد به اینکه این آتش (یا نوری که از آن ساطع میشود) دارای قدرت ذاتی یا واسطهای در رسیدن به اهورامزدا است، عملی را انجام دهد، این عمل برای مسلمان حکم شرک یا حداقل مصداق عملی کفر را دارد. مسلمان موظف است هرگونه همسویی در این نوع تقدیسات را به شدت اجتناب کند [محقق حلی، شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۶۰۲].
۳. احکام مربوط به اختلاط با مشرکین و تبری
از منظر فقهی، علاوه بر اعمال فردی، اصل “تبری” (بیزاری جستن از شرک و کفر) نیز مهم است. شرکت فعالانه مسلمانان در این جشنها، حتی اگر با نیت تبریک فرهنگی انجام شود، میتواند به عنوان تأیید یا ترویج آن مراسم تلقی گردد.
روایات اسلامی بر این نکته تأکید دارند که مسلمانان باید از مشارکت در اعیاد و مراسمی که مبنای کلامی غیرتوحیدی دارند، خودداری کنند. ملاک اصلی در فقه، رعایت مرزهای اعتقادی است. تفاوت اساسی این است که در اسلام، اعیاد (مانند عید فطر و قربان) مظهر توحید هستند، در حالی که اعیاد زرتشتی ریشه در ثنویت و تقدیس عناصر دارند.
از این رو، فقه اسلامی وجوب اجتناب از هرگونه عملی که شائبه پرستش غیرخدا یا تأیید مبانی غیرتوحیدی را داشته باشد، در مورد مراسمی مانند جشن امرداد مطرح میسازد [شهید اول، الدروس الشرعیه، ج ۳، ص ۱۵۵].
نتیجه گیری
این پژوهش به تفصیل نشان داد که شکافهای اساسی و بنیادینی میان مبانی کلامی زرتشتی و اصول توحید و عدل اسلامی وجود دارد که تحلیل انتقادی را از منظر فقه و کلام ضروری میسازد.
۱. بنیادیترین نقد کلامی: ثنویت زرتشتی، هرچند تلاشی برای توضیح مسئله شرور است، اما در نهایت به شرک در خالقیت میانجامد. پذیرش وجود مبدئی مستقل و ازلی برای شر (اهریمن)، قدرت مطلق، یگانگی و خالقیت مطلق خداوند (مبنای توحید اسلامی) را به چالش میکشد. در مقابل، کلام اسلامی با تکیه بر عدل و اختیار، جایگاه شر را به عنوان عارضه یا لازمه حکمت الهی در نظام خلقت تعریف میکند.
۲. تعارض فقهی در عبادت: آموزههای زرتشتی مبنی بر تقدیس عناصر طبیعت (آب، آتش) و برگزاری آیینهای خاص مانند جشن امرداد، از منظر فقهی موجب نگرانی جدی از وقوع شرک عملی (تعظیم غیر خدا) میشود. احکام فقهی اسلامی، که بر انحصار عبادت به ذات حق تأکید دارند، لزوم اجتناب کامل مسلمانان از مشارکت در این مراسم را به عنوان حفظ هویت توحیدی مورد تأکید قرار میدهند.
۳. نتیجهگیری: نقد زرتشتیان از منظر اسلام، نه صرفاً یک مناظره تاریخی، بلکه یک تقابل بنیادین بین دو جهانبینی است: یکی جهانبینی ثنوی و دوگانه که در آن خیر و شر از دو منبع سرچشمه میگیرند، و دیگری جهانبینی توحیدی محض که در آن هر موجودیتی، اعم از خیر و شر، در نهایت به اراده و خالقیت یک مبدأ واحد بازمیگردد و شر، در بهترین حالت، امتحان یا لازمه اختیاری است که زمینه کمال را فراهم میسازد.
فهرست منابع
- ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق). التوحید. قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵.
- الرازی، فخرالدین. نهایه العقول فی مباحث الاصول. بیروت: دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۱.
- الطباطبایی، محمدحسین. تفسیر المیزان. ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی. تهران: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۶.
- الجوادی آملی، عبدالله. تفسیر تسنیم. قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۵.
- الحلی، حسن بن یوسف (علامه حلی). کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۳۷۹.
- الحلی، محمد بن حسن (المحقق الحلی). شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام. قم: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۸ ق.
- خمینی، روحالله. تحریر الوسیله. نجف: مکتبه العلمیه، ۱۳۸۷.
- مصباح یزدی، محمدتقی. آموزش عقاید اسلامی. قم: انتشارات در راه حق، ۱۳۸۱.
- مطهری، مرتضی. مجموعه آثار: مجموعه اصول فلسفه و روش رئالیسم. تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۷۰.
- نایینی، میرزا محمدحسین. اجود التقریرات. تقریرات درس آیتالله خویی. نجف: دارالهدایه، ۱۹۷۳.
- سبزواری، ملا هادی. شرح منظومه. به اهتمام سید جعفر سجادی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳.:
- شهید اول، زینالدین جعفری عاملی. الدروس الشرعیه فی فقه الإمامیه. قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۴ ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن. تهذیب الأحکام. تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۹۰.
- بودلی، مری. تاریخ ادیان جهان. ترجمه سید جواد طباطبایی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۹.
- شایسته، مهرداد. زرتشت و جهانبینی زرتشتی. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۸۸.
- وسترنمارک، هانریش. تاریخ ادیان ایران باستان (اوستا). ترجمه حسن تکلو. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۲.
- وندیداد (اوستا). ترجمه و تفسیر پورداوود. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۶.
- رابینسون، توماس. دینهای ایرانی. ترجمه عباس مخبر. تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۹.
ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com
