فرقه پژوهی برداشت از بهائیت در ایران
بهائیت تا زمانی یک حرکت را مردمی و خود را ملزم به دفاع از آن میداند که در راستای منافعش باشد. هر زمان هم که منافع خود را بر خلاف مردم بیند، خود را قانونمدار، مطیع حکومت و معترضین را اراذل و اوباش میخواند و از سرکوب آنان حمایت میکند!
پس از شکلگیری آشوبها در کشور به بهانه فوت مهسا امینی، سازمان بهائیت هم باری دیگر، همقطاری خود با دیگر جریانهای برانداز را علنی کرد. تشکیلات بهائیت همسو با سرویسهای بیگانه تلاش دارد تا اعتراضات مردمی (از انتخابات و گرانی بنزین گرفته تا فوت خانم امینی) را به مخالفت با اصل نظام بکشاند.
در پیامها و موضع گیریهای تشکیلات بهائیت هم بر ایجاد فاصله میان حکومت و مردم تصریح و بر یک صف بودن بهائیت با مردم تأکید شده است. در این راستا تشکیلات بهائیت با عباراتی تحریک آمیز و خلاف واقع، نظیر: «خیزش سراسری مردم ایران علیه ظلم و نابرابری حاکم بر جامعه، ترفند حکومت برای فریب مردم، کشتن مردان و زنان شجاع، بازداشت، ضرب و شتم و …»؛[1] پیروان خود و عموم مردم را برای مقابله با جمهوری اسلامی تهییج میکند.
سازمان بهائیت پیروانش را زخم خورده از جمهوری اسلامی معرفی کرده، میگوید: «شهروندان بهایی ایران، از جمله اقشار جامعه ایران هستند که از ابتدای تأسیس نظام اسلامی در ایران، در تیررس فشارها و برخوردهای حکومتی بودهاند.»[2] از اینرو، ضمن مردمی معرفی کردن بهائیت، تهمت و تفرقه افکنی میان معترضین را یکی از ترفندهای حکومت برای سرکوب برشمرده و به همین دلیل، از بهائیان و تمامی اقوام و ادیان میخواهد تا علیه جمهوری اسلامی با یکدیگر متحد شوند!
اما لازمه این موضع گیری تشکیلات بهائیت، چند پاسخ روشن ما به آنها است:
اول: بهائیتی که اینگونه علنی، پیروانش بلکه تمام مردم ایران را به تقابل با حکومت فرا میخواند، دیگر میتوان حدس زد که پیامهای سازمانی غیرعلنیاش (خصوصاً در ضیافات که ملاحظات امنیتی کمتری در بیان مواضع بهائیت دارد) چگونه است! مواضعی که ثمره خارجی آن را میتوان در هر آشوب و اغتشاش، وقتی اعضای بهائیت به عنوان لیدر دستگیر میشوند را به خوبی مشاهده کرد.[3]
دوم: تشکیلات بهائیتی که سعی دارد با سنگربندی، خود را عضو و سَمت مردم و حاکمیت را در جبهه مقابل جا بزند، گویا نمیداند حَنایش دیگر رنگی ندارد! مگر بهائیتی که خود از بانیان و حامیان تحریم و فشار حداکثری علیه مردم ایران است، میتواند در یک صف با مردم بایستد؟![4]
سوم: چگونه بهائیت میتواند خود را مردمی و علّت تقابلش با جمهوری اسلامی را حمایت از مردم معرفی کند، در حالیکه همین مردم هنگامیکه بر خلاف منافعش قیام کنند را سرزنش میکند؟! مگر این بهائیت نبود که معترضین به رژیم شاهنشاهی را اراذل و اوباش خواند و از قتلعام مردم به دست رژیم پهلوی حمایت کرد؟![5]
آری! در واقع بهائیت تا زمانی یک حرکت را مردمی و خود را ملزم به دفاع از آن میداند که در راستای منافعش باشد؛ هر زمان هم که منافع خود را بر خلاف مردم ببیند، خود را قانونمدار، مطیع حکومت و معترضین را اراذل و اوباش میخواند و از سرکوب آنان حمایت میکند!
پینوشت:
1- به نقل از کانالهای خبری تشکیلات بهائیت.
2- همان.
3- «عناصر بهائی لیدرهای اغتشاشات، در برخی مناطق کشور»
«ردپای بهائیت در ناآرامی های اصفهان»
«بیانیه وزارت اطلاعات از حضور بهائیت در اغتشاشات»
4-«سازمان ملل و تلاش بهائیت برای محکومیت ایران»
5- روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: چاپ 15، 1381، نامه محفل بهائی به خسروانی، مورخ: 20 خرداد 1342، به شماره ثبت امری: 123 / خ.