یکی از گروههایی که در بیش از نیم قرن گذشته در بحثهای مهدویت به نوعی در کانون توجه بودهاند، انجمن حجتیه است. سابقۀ شکل گیری این گروه به جریانهای دهۀ ۱۳۲۰ ش تا میانههای دهۀ ۳۰ در جامعۀ ایران برمی گردد. این گروه با هدف مبارزه با بهائیت پدید آمد و قابل تأمل آنکه از حکومت طاغوتی پهلوی مجوز فعالیت گرفت و فعالیت خود را از مشهد شروع و به دیگر شهرهای کشور گسترش داد. افراد و اعضاء این گروه از متدینین مسلمان بودند و از محیط های دینی عضوگیری می کردند. این گروه در هر منطقه مسؤلی داشت و زیر نظر وی سه گروه تدریس، تحقیق و ارشاد فعالیت میکردند. گروه نخست به آموزش نیروها در سه مرحلۀ ابتدائی، متوسط و عالی میپرداختند. گروه دوم در پی یافتن افرادی از مسلمانان بودند که تحت تاثیر بهائیها، به این آیین گرویده بودند و گروه سوم، کار ارشاد این افراد را با شیوههای خاص خود دنبال میکردند. سخنرانیهای عمومی نیز در محافلی که بیشتر منازل بود، برگزار شده و از سخنرانان معروف استفاده میشد. به طور معمول، در سال روز تولد امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نیز جشنهایی برگزار میشد. بیشتر افرادی که از بهائیت بر می گشتند، توبه نامه و تبرانامهای مینوشتند که متن بسیاری از آنها در یک مجموعه، در کتابخانۀ آستان قدس نگهداری میشود. این جلسات بیشتر توسط سخنرانانی اداره میشد که خود انجمن تربیت کرده بود.
اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی با انقلاب همراهی کردند، ولی به مرور خط آنها از انقلاب اسلامی جدا گردید و در نهایت نه ولایت فقیه را قبول نکردند و نه شکل فعلی جمهوری اسلامی ایران را. لذا چون افراد این گروه علی رغم تعطیلی رسمی در سال 62، به صورت غیر رسمی فعالیت دارند، ضرورت دارد خطرات و آسیب های آنها شناسایی و اطلاع رسانی شود، چراکه اینها با ظاهری مذهبی شیعی امام زمانی فعالیت دارند و مدل حکومتی آنها، حکومتی سکولار است و اعتقاد دارند هر پرچمی قبل از ظهور حضرت مهدی(سلام الله علیه) به اسم اسلام در جامعه بلند شود، مانعی برای ظهور است. اینها خواه ناخواه در راستای اهداف دشمنان اسلام و مسلمین بخصوص در عرصه حکومتی فعالیت دارند، لذا در این مقاله ضمن تحقیق انجام شده، ملاک های برای شناخت افکار آنها بدست آمده که در ادامه ارائه می گردد.
- یکی از ویژگیهای اصلی انجمن حجتیه این است که معتقد به تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت نیست و مخالف با هرگونه قیام و جهاد و همچنین دایره امر به معروف و نهی از منکر را کوچک میکنند و به تبع آن زمانی که قیام در عصر غیبت را قبول نداشته باشد ولایت فقیه را نیز قبول ندارند که البته ولایت فقیهی که ایشان ادعا میکنند قبول دارند ولایت مرجع تقلید است.
- یکی دیگر از ویژگیهای این انجمن مخالفت افراطی با فلسفه و عرفان است که به همه فلاسفه را تکفیر و توهین میکنند. یکی از دلایل کینه این انجمن از امام خمینی (رحمت الله علیه) فیلسوف و عارف بودن ایشان است. این انجمن در خیلی از مواقع از مصداق «کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ»[1] (سخن حقّی است که از آن اراده باطل میشود) استفاده میکند یعنی حرف حق و باطل را با هم ادغام میکنند و به عوام میگوید.
- یکی دیگر از روشهای شناخت ویژگیهای این انجمن مخالفت با وحدت شیعه و سنی است. در زمانی که دشمنان اسلام اعم از استکبار و صهیونیسم جهانی کمر همت بسته اند که اسلام و مسلمین را ریشه کن نمایند، ضرورت دارد که همه مسلمانان متحد علیه دشمنان بشریت و اسلام فعالیت نمایند، لذا مخالفت با این اصل عقلی، در حقیقت آب به آسیاب دشمنان ریختن است.
- بحث قاعده لطفی که در نبوت و امامت جاری است در بحث ولایت فقیه نیز جاری است که این یک اصل کلامی است و در امتداد ولایت است، انجمن میگوید چرا شما عنوان میکنید که این مسئله یک بحث کلامی است. در مورد لعن و برائت هم سیره اهل بیت و سیره امیرالمومنین کاملاً روشن و گویا است. نوع مواجهه در انجمن حجتیه بسیار گزینشی است و جامع نیست ما در اهمیت برائت هیچ شکی نداریم اما نوع مواجهه و نسبت و روش ما با آن متفاوت است. مرحوم آیت الله بروجردی در کتاب خود مفصل هم دلیل عقلی و هم بحث روایات را مطرح میکنند در آن کتاب اثبات میکنند و کاملاً نگاه ولایت مطلقه میپذیرد.
- ما در این انجمن، شاهد تناقضات گفتاری و رفتاری زیادی هستیم. چطور اشخاصی معتقدند باید منتظر امام زمان بود و در تشکیل حکومت اسلامی دخالت نکرد، اما در پستها و منصبهای دولتی قرار دارند و فعالیت میکنند و چرا علیه مواضع جمهوری اسلامی موضع گیری میکنید و آنجا که به نفعشان است دخالت میکند و آنجا که به نفعشان نیست، سکوت میکنند.
- دشمنی انجمن حجتیه با نظام جمهوری اسلامی هیچ شک و شبههای نیست و هر کسی هم گفت که غیر از این است از دو حالت خارج نیست یا دروغگو است یا اطلاعی از فعالیت و آشنایی با این انجمن ندارد.
- از نقاط ضعف انجمن حجتیه عملکرد این گروه است که هم قبل از انقلاب اسلامی و همراهی با حکومت پهلوی که اینها حکومت طاغوت را تأیید کردند و هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که حضرت امام رحمت الله علیه در منشور روحانیت به آن اشاره کردهاند، این انجمن در تقابل با انقلاب و انقلابیون بودند.
- یکی دیگر از نقاط ضعف انجمن حجتیه، تعاریف متحجرانهای است که از معارف دینی دارند. اگر کسی روشن فکر و آزاد اندیش باشد، نمیتواند این تعاریف را بپذیرد. اینکه ما در انتظار بمانیم تا امام زمان (عج) ظهور کند و ما هیچ وظیفهای نداشته باشیم و فقط بنشینیم و دعا کنیم.
- نفاق انجمن حجتیه بسیار بالاست، چون نظرشان را شفاف اعلام نمی کنند، لذا مشمول نفاق[2] می شوند که به فرموده قرآن کریم، منافقین از کفار بدترند. در بحار الانوار پیامبر اسلام (سلام الله علیه) میفرماید من از دو گروه نمیترسم، مؤمنان و مشرکین. از مؤمنان نمیترسم، زیرا انسانهای مؤمن ایمانشان آنها را حفظ میکند و از مشرکان نیز همان کفر و شرکشان آنها را از بین خواهد برد. اما از انسانهای منافقی که خوب هم بلدند صحبت کنند میترسم حرف شما را میزنند اما عملشان برخلاف گفتارشان است. آیا جنگ در زمان پیامبر سختتر بود یا جنگ در زمان امام علی علیه السلام؟! در زمان پیامبر ایشان با کفار میجنگیدند، اما در زمان حضرت علی باید با منافقین که به ظاهر از اصحاب و بستگان پیامبر و اهل نماز شب بودند مقابله میکرد. مبارزه با بهائیت و شیطان پرستی آتوئیستها که میدانیم باطل هستند ساده تر است، اما کسانی که جذب انجمن حجتیه میشوند ،گاهی اوقات از متدینترین افراد هستند. بدتر بودن منافقان از کفار را میتوان از برخی از آیات قرآن استفاده کرد، مانند این آیه که میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ[3] الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجدَ لَهُمْ نَصِیراً[4]»؛منافقان در پائینترین و نازلترین مراحل دوزخ قرار دارند و هیچگونه یاورى براى آنها نخواهى یافتاز این آیه به خوبى استفاده میشود که از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند. و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پستترین نقطه دوزخ است. دلیل بدتر بودن منافقین از کفار را از چند جهت میتوان بیان کرد: 1- آنها با استفاده از مصونیتى که در پناه اظهار ایمان پیدا میکنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به مسلمانان حملهور شده، از پشت به آنها خنجر میزنند، مسلماً حال چنین دشمنان ناجوانمرد و خطرناک که در قیافه دوست آشکار میشوند از حال دشمنانى که با صراحت اعلان عداوت کرده و وضع خود را مشخص ساختهاند به مراتب بدتر است، در حقیقت نفاق راه و رسم افراد بیشخصیت و پست، و مرموز و ترسو، و به تمام معنا آلوده است[5].
2-جهت دیگر این است که کفار ظاهر و باطنشان یکی است و طبیعتاً میتوان در برابر آنان موضع مشخصی گرفت، اما منافقان با دورویی آنچنان پیچیده عمل میکنند که تشخیص رفتار آنان ممکن است، حتی برای پیامبران نیز دشوار گردد، چنانکه خداوند میفرماید: «برخى از بادیه نشینانى که پیرامون شما هستند منافقاند، و از ساکنانِ مدینه [نیز عدّهاى] بر نفاق خو گرفتهاند. تو آنان را نمیشناسى، ما آنان را میشناسیم. بزودى آنان را دو بار عذاب میکنیم، سپس به عذابى بزرگ بازگردانیده میشوند[6].
- استفاده ابزاری از نام مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از خصوصیات برجسته انجمن حجتیه است. همچنانکه اسم این گروه حجتیه بوده و از آن سوء استفاده می نمایند.
- ارائه یک نسخه آسان از دین از دیگر اقدامات انجمن حجتیه میباشد، زیرا دینی که امام حسین معرفی میکند، جهاد دارد، امر به معروف دارد، نهی از منکر دارد، کشته شدن دارد. یکی از دلایلی که برخی جذب اینها میشوند ارائه یک نسخه آسان از دین است.
- عدم موضع گیری در قبال اعمال و رفتار دشمنان اسلام مثل کشتار مردم مظلوم غزه بدست رژیم جانی، کودک کش و غاصب اسرائیل
[1] – حکمت 189 نهج البلاغه
[2] – خداوند در آیه 73 سوره توبه دستور به شدّت عمل در برابر کفار و منافقین داده و خطاب به پیامبر مىفرماید: «یا ایّها النّبى جاهد الکفّار و المنافقین و اغلظ علیهم و مأویهم جهنّم و بئس المصیر؛ اى پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و در برابر آنها روش سخت و خشنى در پیش گیر. (این مجازات آنها در دنیاست و در آخرت)، جایگاهشان دوزخ است که بدترین سرنوشت و جایگاه است». البته این خطاب در آیه 9 سوره تحریم نیز آمده است.
[3] – درک(بر وزن مرگ) عمیقترین نقطه قعر دریا است و به آخرین ریسمانهایى که به یکدیگر میپیوندند و به قعر دریا میرسند درک گفته میشود، و چنین به نظر میرسد که همه اینها از معناى درک کردن و وصول به چیزى گرفته شده است. گاهى به پله هایى که بر طرف پائین میرود (مانند پله سرداب) درک گفته میشود در برابر پلههایى که به سمت بالا مانند پشت بام میرود که به آنها درجه اطلاق میگردد. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 180، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، 1374ش.
[4] – نساء، 145.
[5] – تفسیر نمونه، ج 4، ص 181.
[6] – وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَهِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ». توبه، 101