فرقه پژوهی
محققان و پژوهشگران حوزه جریانهای فرقهای، طبقهبندی و تقسیمبندیهای مختلفی برای فرقهها قائل بوده و هر یک از زاویهای بدین امر پرداختهاند. فرقهها در کنار ویژگیهای مشترک سازنده ذات و ماهیت، حَسَب اهداف، کارکرد و مقتضیات –زمان و مکان- هر یک از منظر یک یا چند وجه با دیگری تفاوت دارد. افرادی مانند «مارگارت تالر سینگر» و «استیون حسن» نیز بر همین مبنا فرقههای مخرب را به انواع مختلف تقسیم کردهاند اما نقطه اتکای خود را در تعاریف فرقهای بر همان شاخصههای اصلی و سازنده فرقهها (یعنی وجود سرکرده خودانتصابی، سلسلهمراتب تشکیلاتی و…) قرار دادهاند.
مطالعه و آسیبشناسی جریانهای فرقهای داخلی(فعال در ایران) و بومی بر مبنای گزارههای علمی محققان غربی، لازم اما کافی نیست و چنانکه در رفتارشناسی و تظاهرات مدنی جریانهای مزبور شاهد هستیم، باید زوایای تازهای بر ابعاد مطالعاتی خود افزود و چهبسا شاخص یا شاخصهایی را به منزله عناصر ماهوی فرقههای داخلی به شمار آورد که در مطالعات غربی در زمره مؤلفههای درجه دوم و مؤثر در طبقهبندی قلمداد میشوند.
مصداق بارز این امر، غلبه وجه «سیاسی» در جریانهای فرقهای بومی است؛ بهعبارتی، آنگونه که از تحرکات دهه ۸۰ شمسی تا به امروز شاهد بودهایم، فرقهها در ایران، همواره یک پای ثابت عملیات سیاسی بودهاند و ضمن بهرهگیری از فرصتها، خود به فرصتسازی نیز اشتغال داشته و حتی در مواردی به منزله یکی از مهرههای اصلی به ایفای نقش پرداختهاند. در همین راستا، اغتشاشات ایام اخیر را میتوان نقطه اوج تحرکات فرقهای دانست که رسماً از سال ۱۳۸۸ آغاز شد و اگر آن روز، فقط برخی فرقهها پای کار بودند، امروز قریب به اتفاق ایشان فارغ از مسلک، مرام، اهداف و سرکرده، به خط شده و در صف اول معاندان نظام جمهوریاسلامی ایران، علاوه بر تحرکات مختلف رسانهای و میدانی، به خطدهی به اغتشاشگران نیز پرداخته و به ائتلافی بزرگ با یکدیگر دست زدهاند که شاید تا پیش از این -بدین شکل و سیاق- مسبوق به سابقه نبودهاست.
تحرکات رسانهای فرقههای مختلف، از مسیحیتصهیونیستی گرفته تا خداناباوران(آتئیسم)، دراویش، وهابیت، عرفانحلقه و … در ایام اخیر به نقطه اوج خود رسیده و همگی در یک جهت و مسیر، هجمهای تمامعیار علیه نظامجمهوریاسلامی ترتیب دادهاند؛ امری که گاه مخالف و مغایر با مبانی فکری-عقیدتی آنهاست اما این مغایرت، آنجا که پای اهداف مهمی چون براندازی نظام جمهوریاسلامی و حمله به اسلام در میان باشد، هیچ اهمیتی ندارد. از این روست که شاهد حمایت دو جانبه دراویش و وهابیت از یکدیگر، مداخله جریانهای صوفی در امور سیاسی-اجتماعی، حمایت آتئیستها از جماعت سنی و حضور طرفداران بهاصطلاح عرفان حلقه در کف مبارزات و تجمعات خیابانی هستیم.
روی همرفته، رفتارشناسی این جریانها در اغتشاشات، وجهه سیاسی و ضدیت تمامقد با نظام جمهوریاسلامی و دین اسلام را به حدی عیان ساخت که به نظر میرسد جا دارد این شاخصه را نه فقط به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی سازنده ذات فرقههای داخلی و بومی، بلکه حتی در مواردی به منزله عنصر محوری تلقی کرد. بدینسان از این پس میتوان از «فرقههای سیاسی-عقیدتی» سخن گفت و این، عامل تمایز جریانهای فرقهای بومی از آن چیزی است که در غرب به عنوان «فرقههای مخرب» شناخته میشود. برای درک هرچه بهتر غلبه وجه سیاسی در ماهیت جریانهای مزبور، در ادامه این نوشتار، رفتار فرقه مسیحیتتبلیغی که با شعار «محبت» و «صلح»، از «نجات بشری» صحبت کرده و تمرکز خود را بهظاهر بر دین مسیحیت قرار دادهاست، مورد بررسی و اشاره قرار میگیرد تا عیان شود که این فرقه تا چه میزان در ریشه، ساختار، اهداف و غایت، بهاصطلاح سیاسی است. بدینمنظور و با عنایت به نقش مهم تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای در این مهم، تمرکز بر این وجه از اقدامات جریان مزبور قرار دارد.
نهادهای وابسته به مسیحیتصهیونیستی فعال در اغتشاشات
بیتردید یکی از اهرمهای فشار و عناصر فعال مسیحیتتبلیغی، نهادهای وابسته بدان است که از ابتدای شکلگیری تا به امروز، هجمه به نظام را -به عنوان عنصر اساسی وجودی خویش- در دستور کار داشته و اینک با فرصتطلبی از شرایط درصدد پیشبرد آن از یکسو و فرصتسازی از سوی دیگر برای تحقق اهداف کلان و بلندمدت جریان مزبور یعنی ضربه اسلام برآمدهاند. سازمانهای مسیحی زیادی تحت حمایت غرب و کشورهای حامی صهیونیسم مسیحی در این زمینه فعال هستند که از آن میان میتوان به: «سازمان درهای باز، کانون الیهات پارس، مؤسسه دموکرات مسیحی، شورای کلیساهای فارسیزبان همگام،مؤسسه ۲.۲.۲، کمپین من یک مسیحی هستم، کمپین کحما، سلام مسیحی، سایت خدمات مسیحی گرانبها، سازمان خدمات مسیحی مژده، محبتنیوز، اف.سی.ان.ان، کلیسای من، محبتتیوی و…» اشاره داشت.
در همین رابطه، مؤسسه «۲.۲.۲» بیان میدارد: «در شورای کلیسای ۲.۲.۲، ستاد بحرانی تشکیل دادهایم که در زمینه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، پیشنهادهای همکاری زیادی برای ما ارسال شدهاست… ما در سازمان ۲.۲.۲ با تربیت زنان و خواهرانمان، کاری در داخل ایران انجام خواهیم داد که در تاریخ نوشته خواهدشد».(۱) همچنین حزب دموکرات مسیحی با انتشار بیانیهای به بهانه مرگ «مهسا امینی» ابراز داشته: «در برابر حاکمیت مافیایی، … و … اسلامی که در همه عرصهها به بنبست کامل رسیده و تنها با تکیه بر نیروی قهریه و دستگاه امنیتی، تهدید، کشتار و سرکوب سیستماتیک به حیات ننگین خود ادامه میدهد، ساماندهی اقدامات مشترک و بهویژه نافرمانیهای مدنی و فراگیر میتواند بسیار مؤثر باشد. باید نیروی میلیونی به میدان بیاید تا بتواند حاکمیت را به عقبنشینی وادار نماید و دستیابی به این هدف ملی، تنها با اتحاد و همبستگی حداکثری تمامی اقشار و اقوام ایرانی امکانپذیر خواهدبود.»(۲) اندکتأملی در این متن، کافی است تا اهداف و شگردهای جریان تبشیری آشکار شود؛ سیاهنمایی و نفرتپراکنی علیه نظام از طریق اشاعه مطالب و استدلالهای کذب، خطدهی به اعتراضات و در نهایت، هویتسازی برای مخاطبان. آنجا که «نافرمانیهای مدنی و فراگیر» را تنها راه تحقق «هدف ملی» مدنظر خود یعنی «عقبراندن حاکمیت» میخواند و بدینسان، افکار بعضاً انتقادی (و البته طبیعی) موجود در اذهان عمومی را سمت و سویی میبخشد با رنگی از انحراف و از «منتقد»، «مغتشش» میسازد.
نقشآفرینی مسیحیتتبلیغی-صهیونیستی در اغتشاشات اخیر
گستره فعالیتهای رسانهای فرقه مذکور، از شبکههای ماهوارهای رادیویی-تلویزیونی تا سایتها، کانالهای تلگرامی و دیگر فضاهای شبکههای اجتماعی را در بر میگیرد که در هر مورد به فراخور محیط، مخاطبان و ابزارهای در دسترس، طیفی از اقدامات را سامان دادهاست. محورهای فعالیت گسترده جریان مسیحیتصهیونیستی در این واقعه، انتشار گسترده اخبار جعلی و جهتدار در سایتهای خبری «محبتنیوز»(ارگان رسانهای قدیمی مسیحیتتبلیغی) و «خبرگزاری مسیحیان فارسیزبان» بودهاست.
بررسی و رصد فضای مجازی این جریان از تاریخ ۱۶ سپتامبر(۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱/تاریخ آغاز تحرکات اعتراضی) به مدت سه هفته، صفحات رسانههای این فرقه در پلتفرم اینستاگرام نشان داد، اغلب فعالیت آنان معطوف به تحریک و دعوت به آشوب و اغتشاش به صورت مستقیم و غیرمستقیم بودهاست. در همین رابطه در طول این مدت در اینستاگرام شش رسانه اصلی این جریان، محبتنیوز و شبکه ماهوارهای «سون» ۷۵ درصد، شبکه ماهوارهای محبت و شبکه «آی سنت» ۶۰ درصد، شبکه ماهوارهای «نجات» و «ستسون پارس» به ترتیب ۴۰ و ۳۰ درصد از محتوای منتشره رابه اغتشاشات اختصاص دادند.
مصادیقی از اقدامات جریان مسیحیتتبلیغی در اغتشاشات اخیر
در ذیل، مصادیقی از اهم فعالیتهای جریان مسیحی فارسیزبان از آغاز اغتشاشات تا به امروز ارائه میشود که اشاره به طیف فعالیتهای آن در حوزههای مختلف دارد:
- همراهی برخی عناصر مسیحی با اغتشاشگران معترض در صحنه اغتشاشات.
- کمپین «من هم یک مسیحی هستم» در ادامه روند اقدامات ضدایرانی، به تدارک دو تجمع در شهر استکهلم سوئد دست زد.
- صدور دو بیانیه هتاکانه شامل حمایت از اقدامات خشونتآمیز علیه جمهوریاسلامی و هجمه به نظام توسط حزب دموکرات مسیحی ایران.
- بیانیه مشترک سازمان ماده۱۸ و کانون الهیات پارس در قالب کلیساهای فارسیزبان همگام در حمایت از اغتشاشگران.
- بیانیه کمپین کحما با تأکید بر برخورد خشونتآمیز جمهوریاسلامی با شهروندان مسیحی.
- بیانیه مشترک شورای کلیساهای فارسیزبان همگام با سازمان ماده ۱۸ و کانون الهیات پارس در حمایت از اغتشاشات با برجستهسازی سناریو کشتهسازی.
- صدور اطلاعیه و انتشار مطالب رسانهای در حمایت از اغتشاشات توسط سازمانهای درهای باز و ۲.۲.۲.
- همراهی کشیشهای کلیساهای فارسیزبان و عناصر شاخص جریان مسیحیتصهیونیستی همچون: «ادوارد هوسپیانمهر، فرهاد سبکروح، جوزف هوسپیانمهر، داریوش گلباغی، علی شاهواری، فاطمه محمدی، منصور برجی، ادوارد هوسپیانمهر(رئیس کلیسای جماعت ربانی)» بااغتشاشات به واسطه اقداماتی مانند صدور اطلاعیه، ساخت کلیپ، ارسال پیام تصویری، انتشار یا بازنشر مطالب، فیلم و تصویر، تراشیدن مو و… که ضمن حمایت از اغتشاشگران، مردم را به حضور در صحنه اغتشاشات دعوت کردند.
- برنامهریزی سازمان صهیونیستی «عیلام» برای حمایت مادی-معنوی از اعتصابات و اغتشاشات.
- دعوت اغتشاشگران به اقدامات مسلحانه و رادیکال در برنامه «امیدجاودان»
- انتشار هشتک «مهسا امینی، گشت ارشاد، نجات، ……..» از سوی صفحه مجازی کلیسای «نوید رهایی».
- انتشار ادعای «قتل هلن احدی توسط نظام مقدس جمهوریاسلامی» از سوی کلیسای «فرزندان نور».
- اعلام سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی در برنامه امید جاودان شبکه محبت با اجرای کشیش «حیدری» و با حضور چند تن از عناصر افراطی مسیحیتصهیونیستی، ضمن پخش موزیکهای حماسی و انتقال شرایط و فضای انقلاب به مخاطب.
- انتشار اخبار جعلی مبنی بر اعلام کشته شدن بیش از ۴۰ کودک در اغتشاشات و مرگ مجروحان بر اثر جراحات به دلیل عدم مراجعه به بیمارستان توسط سایت «مبشران جهانی».
محورهای اصلی تبلیغاتی و رسانهای مسیحیتتبلیغی
مضامین و محتوای محوری تبلیغات رسانهای جریان تبشیر را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- دعوت از مسلمانان مسیحیشده به استفاده از فرصت اغتشاشات برای تبلیغ مسیحیت.
- پیشنهاد تعیین شورای رهبری برای پیروزی اغتشاشات.
- برجستهسازی مسئله حقوقبشر با طرح ادعای در خطر بودن اقلیتها در ایران و وضعیت مسلمانان مسیحیشده.
- اعلام وفاداری به رژیم صهیونیستی و القای مخالفت قلبی با شعار «مرگ بر اسرائیل» به مخاطبان از طریق برجستهسازی و نمایش چهرهای متفاوت از آن به عنوان حامی مبارزان و معترضان.
- آموزش روشهای تظاهرات، شگردهای مقابله با گاز اشکآور، کمکهای اولیه و امدادرسانی به افراد زخمی در اغتشاشات، درمان در منزل و… در رسانههای تبشیری.
- تفسیر معنوی و پیوند دادن اغتشاشات به مسیحیت با تأکید بر قداستبخشی به اغتشاشها به عنوان طرح و نقشه خداوند (عیسیمسیح) برای نجات ایران و تفسیر بخشهایی از انجیل بر اساس این رویکرد در برنامههای مختلف.
- بیانیه تعدادی از شبکهها و مراکز مسیحیتصهیونیستی با محوریت دعوت از مسیحیان برای حضور در اغتشاشات و ناآرامیها.
- تلاش برای برهمزدن اتحاد و همبستگی ملی از طریق انتشار اخبار جعلی درباره حمایت جامعه ادیان توحیدی از اغتشاشات یا هجمه به مواضع حمایتی نمایندگان این جامعه از نظام و محکومیت اغتشاشات.
- آموزش نبرد خیابانی، خطدهی، تدارک تجمعات و اقدامات خشونتآمیز.
- و… .
***
بدینسان جریان تبشیر بار دیگر و اینبار جسورانهتر از همیشه، ماهیت تمامسیاسی خود را آشکار ساخته و نشان داد، مسیحیت و دین، صرفاً ابزاری است برای تحقق مطامع سیاسی و ضد اسلامی آن. و این همان رویکرد یا شاخصه مشترک است در میان جریانهای فرقهای و معنویتهای نوپدید بومی و وجه متمایزساز ایشان از جریانهای مشابه خارجی. بر مبنای همین تحلیل است که استفاده برخی محققان از لفظ «حزب» برای فرقههایی مانند «بهائیت» میتواند رفتهرفته به دیگر جریانها نیز تعمیم یابد.
پینوشت:
- آرشیو رصد روشنگر.
- همان.