مردسالاری

فرقه پژوهی

در ادیان و مکاتب مختلف نظرات متفاوتی نسبت به زن وجود دارد که در این بین، نظرات دین مقدس اسلامی و مسیحیت دارای تفاوت بنیادینی است که در این رابطه، به جرأت می توان گفت، غیر از مطالبی که در قرآن کریم و دین مبین اسلام، درمورد زن بیان شده است، نمی توان دین و فرهنگی یافت که برای زن ارزش ذاتی و کمالات عالیه قائل شده باشد. بلکه شاهد ظلم و ستم های زیادی بر زنان بوده و هستیم. در این بین با تمرکز بر آموزه های علمای مسیحی، با اشاره به کتاب مقدس، به بخش هایی از این نظرات ستم آمیز که بر زن اعمال شده اشاره می کنیم.

بزرگان مسیحی از دیربازبر این باور بوده اند که زن یک شهروند درجه دوم محسوب می شود، البته اگر بتوان او را به عنوان یک شهروند به حساب آورد! در این باره به نقل و نقد سخنانی از بزرگان مسیحی می پردازیم.

ترتولیانوس از بزرگترین آباء کلیسا خطاب به زن می گوید:

«تو دروازه ی شیطانی، تو آن کس را که شیطان جرأت نداشت از روبه رو مورد حمله قرار دهد، مجاب کردی. به سبب تو بوده که پسر خدا ناگزیر به مردن شد. تو باید پیوسته جامه ی سوگ و ژنده به تن داشته باشی»[1]

معنای این کلمات، چیزی فراتر از مرد سالاری می باشد. این بزرگ مسیحی با توجه به آموزه های کتاب مقدس، زن را عامل بدبختی و بدتر از شیطان می داند! بنابر گفته ایشان، هیچ زنی نباید شادمان باشد! بلکه همیشه باید لباس عزا پوشیده و در غم بسر ببرد.

در این راستا می توان به فقراتی از کتاب مقدس اشاره کرد آنجایی که پولس درباره زن می گوید:

«امّا می‌خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا»

شایان ذکر است که مسیحیان کتاب مقدس را کلام الهی می دانند و دقیقا در کلام الهی، مرد سرور و سالار زن دانسته شده است. به این گونه که مورد نسبت سنجی با مرد واقع شده و جایگاهش نسبت به مرد مانند نسبت بدن به سر تعریف شده است! همانطور که مسیح سر مومنینش می باشد، مرد هم سر زن می باشد!

مسیحیان تبشیری با هجمه های زیادی بر علیه اسلام می کوشند تا دین اسلام را مخالف زن و زن ستیز بنامند، در صورتیکه حتی یک عبارتی که، کمی شبیه به این فقرات کتاب مقدس باشد، در قرآن کریم یافت نمی شود!

در قرآن کریم به طور کلی، جنسیت ملاک برتری نیست! بلکه ارزش گذاری انسان ها، به دلیل تقوی و عمل صالح آن هاست. خداوند می فرماید :

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.

مردسالاری در بین علمای مسیحی به حدی رسیده که عالم شهیر، آگوستین قدیس بیان می دارد:

زن حیوانی است که نه استحکام دارد و نه استواری، زن از بدی تغذیه می کند و سرآغاز همه ی دعاوی و مخالفت ها است و راه و طریق هرگونه فساد اخلاق است.[2]

درطول تاریخ مسیحیت، عالمی را می توان از بین مسیحیان یافت، که به اندازه آگوستین اعتبار داشته باشد، این قدیس بزرگ مسیحی، تا چند قرن بعد از میلاد، به گونه ای قاطعانه در مورد خباثت و حیوانیت زن سخن می گویدکه درنتیجه باید بگوییم زن از این جهت که انسانیتی ندارد و حیوان پلیدی بیش نیست، هیچ تکلیفی هم ندارد!

به عنوان تیر خلاص در توصیف نهایت خباثت زن از دیدگاه علماء مسیحیت، می توان به گفتار ویل دورانت مراجعه کرد، ایشان می گوید:

نظر کشیشان و عالمان قرون {متمادی} در مورد زن، همانی بود که یوحنای زرین دهان بدان معتقد بود، یعنی شری ضروری، وسوسه ای طبیعی، مصیبتی مطلوب، خطری خانگی، جذابیتی مهلک و آسیبی رنگارنگ.[3]

درواقع نگاه شر و حیوان گونه به زن، نه توسط یک شخص یا عالم مسیحی، بلکه به عنوان یک اعتقاد از جامعه ی علمای مسیحی، امری مبرهن و بدیهی بوده است که جزء عقائد فلسفی و کلامی این بزرگان بوده است. از این جهت هر عالمی با هر سلیقه ای در قرون مختلف، همان رویه و اعتقاد منفی به زن را درسرداشته و تعلیم می داده است!

از اینجاست که می توان متوجه شد، چرا باید گروه های فمنیستی و آتئیستی، درقلب اروپا شکل یافته باشد! می توان به عمق فاجعه و ضربه ای که زنان و انسان های پاک از عقائد به اسم دین خورده اند، پی برد!

[1] جنس دوم،جلد1، صفحه159

[2] دوبووار،سیمون ،جنس دوم جلد1 صحفه28و168

[3] دورانت، ویل، تاریخ تمدن، جلد4 صفحه 1111